بعضی از بزرگان شیعه مانند محدث نوری قائل به تحریف قرآن هستند.
شیخ میرزا حسین نوری، معروف به محدث نوری، در تاریخ 18 شوال، 1254 ه ق، در روستای (یالو) از توابع نور مازندران دیده به جهان گشود و در سال 1320 ه ق در نجف اشرف به رحمت ایزدی پیوست. ایشان یکی از علمای علم حدیث و رجال در عصر اخیر بودند و قریب به 23 کتاب به رشته تحریر درآوردند و مهمترین آن (مستدرک الوسائل) است.[1] ایشان در تاریخ 1292 ه ق دست به تألیف کتابی زدند که ظاهراً یکی از ضروریات دین اسلام را (عدم تحریف قرآن است) خدشه‌دار نمودند و آن را در سال 1298 ه ق منتشر نمود نام این کتاب (فصل الخطاب فی تحریف الکتاب) با 385 صفحه و سه مقدمه و دوازده فصل و یک خاتمه تدوین شده است و موجبات واکنش علماء شیعه در مقابل این کتاب و سوء استفاده دشمنان را فراهم نموده است. انگیزه نگارش کتاب محدث نوری اهمیت خاصی به روایت اهل بیت علیهم السّلام می‌داد تا جایی که او را (اخباری مفرط) نامیده‌اند و از حدیث ضعیف و مرسل و منقطع و مبهم استفاده می‌کرد. پرسش‌هایی از طرف علمای هندوستان به دست محدث نوری رسیده که چرا نام اهل بیت علیهم السّلام در قرآن نیامده است؟ و ایشان با نوشتن این کتاب، درصدد آن بودند که اثبات کنند نام اهل بیت در قرآن آمده است ولی مخالفان نام و فضایل ایشان را حذف نموده‌اند. او در فصل نهم کتاب فصل الخطاب می‌گوید: (چگونه یک شخص با انصاف می‌تواند احتمال دهد که خداوند نام اوصیای خاتم پیامبران و دختر ایشان را در کتاب خود (که سرآمد کتب پیشینیان است) نیاورده باشد. و ایشان را براستی که گرامی‌ترین امت‌ها هستند؛ نشناسانده باشد. در حالی که این کار در مقایسه با دیگر واجباتی که به طور مکرر در قرآن آمده است از اهمیت بیشتری برخوردار است.)[2] واکنش علماء زمانی که این کتاب منتشر و به بازار آمد، احساسات علمای شیعه را برانگیخت تا جایی که، شیخ محمدبن ابی‌القاسم مشهور به معرب طهرانی، کتابی به نام، (کشف الارتیاب فی عدم تحریف الکتاب) (1302 ه ق) و سیدمحمد حسین شهرستانی (1315 ه ق) کتابی به نام (حفظ الکتاب الشریف عن شبهه القول باالتحریف) بر علیه فصل الخطاب به چاپ رساندند. هرچند محدث نوری و شاگردش آقابرزگ تهرانی تلاش نمودند که توجیهی درباره این کتاب داشته باشند ولی نتوانسته‌اند قبح این عمل را بکاهند. مرحوم محدث نوری در جواب اعتراض علامه معرب طهرانی می‌گوید: (منظور من از تحریف، غیر از تحریفی است که در کتب یهود و دیگران بوجود آمده است بلکه منظورم از تحریف در قرآن، فقط نقصان در قرآن است) در حالی که اجماع علما به این است که در قرآن زیاده و نقصان راه پیدا نکرده است. همچنین، محمدحسین کاشف الغطاء مرجع زمان خود، زمانی که کتاب فصل الخطاب را مطالعه کرد‌ (با وجود علاقه به مؤلف آن) حرمت طبع آن را صادر کرد.[3] اجماع علماء بر عدم تحریف قرآن: علماء شیعه با تأسی از اهل بیت علیهم السّلام قرآن موجود را همان قرآن منزل می‌دانند و با آیه: (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ)[4] همانا ما قرآن را نازل کردیم و حافظ آن هم هستیم و آیات دیگر و روایات زیاد استدلال نمودند قرآنی هدایت‌گر بشر تا روز قیامت است که تغییر و تبدیل و نقصان در او راه پیدا نکند. و همه بدان اتفاق نظر و اجماع دارند. امام خمینی(ره) می‌فرماید: (اخباری که در تحریف قرآن بدان‌ها تمسک جسته شده یا ضعیف و غیرقابل استدلال می‌باشند یا طبق شواهدی ساختگی هستند و یا غریب و مایه شگفتی است و اما روایات صحیح از آنها مربوط به تأویل و تفسیر می‌باشند که فقط تحریف در این مورد می‌باشد (معنوی) نه لفظ قرآن.)[5] کتاب فصل الخطاب که بر اساس روایات ضعیف و استدلالات بی پایه نوشته شده، ضربه بزرگی در قرون اخیر به شیعه زده است تا جایی که وهابی‌ها، شیعه را به اتهام تحریف قرآن، مشرک و نجس می‌دانند و از این کتاب سوء ا ستفاده زیادی کرده‌اند. برای اثبات عدم تحریف قرآن و رد کتاب فصل الخطاب به کتابهایی که در این زمینه نوشته شده مراجعه کنید: 1. سلامه القرآن من التحریف، فتح الله نجارزادگان، تهران، پیام آزادی، ج1، تمام کتاب. 2. صیانه القرآن من التحریف، محمدهادی معرفت، نشر اسلامی،‌ص10093. پی نوشتها: [1] . مقدمه مستدرک، محدث نوری، با مقدمه آقابزرگ تهرانی، مؤسسه اسماعیلیان، ج1، ص50. [2] . فصل الخطاب، محدث نوری، چاپ سنگی، کتابخانه فرهنگ و معارف، ص184183. [3] . مقدمه مستدرک، همان، ج1، ص51. [4] . سوره حجر،‌آیه 9. [5] . صیانه القرآن من التحریف، محمدهادی معرفت، قم، نشر اسلام، چ2، 1418، ص10093. eporsesh.com
عنوان سوال:

بعضی از بزرگان شیعه مانند محدث نوری قائل به تحریف قرآن هستند.


پاسخ:

شیخ میرزا حسین نوری، معروف به محدث نوری، در تاریخ 18 شوال، 1254 ه ق، در روستای (یالو) از توابع نور مازندران دیده به جهان گشود و در سال 1320 ه ق در نجف اشرف به رحمت ایزدی پیوست. ایشان یکی از علمای علم حدیث و رجال در عصر اخیر بودند و قریب به 23 کتاب به رشته تحریر درآوردند و مهمترین آن (مستدرک الوسائل) است.[1]
ایشان در تاریخ 1292 ه ق دست به تألیف کتابی زدند که ظاهراً یکی از ضروریات دین اسلام را (عدم تحریف قرآن است) خدشه‌دار نمودند و آن را در سال 1298 ه ق منتشر نمود نام این کتاب (فصل الخطاب فی تحریف الکتاب) با 385 صفحه و سه مقدمه و دوازده فصل و یک خاتمه تدوین شده است و موجبات واکنش علماء شیعه در مقابل این کتاب و سوء استفاده دشمنان را فراهم نموده است.
انگیزه نگارش کتاب
محدث نوری اهمیت خاصی به روایت اهل بیت علیهم السّلام می‌داد تا جایی که او را (اخباری مفرط) نامیده‌اند و از حدیث ضعیف و مرسل و منقطع و مبهم استفاده می‌کرد. پرسش‌هایی از طرف علمای هندوستان به دست محدث نوری رسیده که چرا نام اهل بیت علیهم السّلام در قرآن نیامده است؟ و ایشان با نوشتن این کتاب، درصدد آن بودند که اثبات کنند نام اهل بیت در قرآن آمده است ولی مخالفان نام و فضایل ایشان را حذف نموده‌اند. او در فصل نهم کتاب فصل الخطاب می‌گوید: (چگونه یک شخص با انصاف می‌تواند احتمال دهد که خداوند نام اوصیای خاتم پیامبران و دختر ایشان را در کتاب خود (که سرآمد کتب پیشینیان است) نیاورده باشد. و ایشان را براستی که گرامی‌ترین امت‌ها هستند؛ نشناسانده باشد. در حالی که این کار در مقایسه با دیگر واجباتی که به طور مکرر در قرآن آمده است از اهمیت بیشتری برخوردار است.)[2]
واکنش علماء
زمانی که این کتاب منتشر و به بازار آمد، احساسات علمای شیعه را برانگیخت تا جایی که، شیخ محمدبن ابی‌القاسم مشهور به معرب طهرانی، کتابی به نام، (کشف الارتیاب فی عدم تحریف الکتاب) (1302 ه ق) و سیدمحمد حسین شهرستانی (1315 ه ق) کتابی به نام (حفظ الکتاب الشریف عن شبهه القول باالتحریف) بر علیه فصل الخطاب به چاپ رساندند. هرچند محدث نوری و شاگردش آقابرزگ تهرانی تلاش نمودند که توجیهی درباره این کتاب داشته باشند ولی نتوانسته‌اند قبح این عمل را بکاهند. مرحوم محدث نوری در جواب اعتراض علامه معرب طهرانی می‌گوید: (منظور من از تحریف، غیر از تحریفی است که در کتب یهود و دیگران بوجود آمده است بلکه منظورم از تحریف در قرآن، فقط نقصان در قرآن است) در حالی که اجماع علما به این است که در قرآن زیاده و نقصان راه پیدا نکرده است. همچنین، محمدحسین کاشف الغطاء مرجع زمان خود، زمانی که کتاب فصل الخطاب را مطالعه کرد‌ (با وجود علاقه به مؤلف آن) حرمت طبع آن را صادر کرد.[3]
اجماع علماء بر عدم تحریف قرآن:
علماء شیعه با تأسی از اهل بیت علیهم السّلام قرآن موجود را همان قرآن منزل می‌دانند و با آیه: (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ)[4] همانا ما قرآن را نازل کردیم و حافظ آن هم هستیم و آیات دیگر و روایات زیاد استدلال نمودند قرآنی هدایت‌گر بشر تا روز قیامت است که تغییر و تبدیل و نقصان در او راه پیدا نکند. و همه بدان اتفاق نظر و اجماع دارند.
امام خمینی(ره) می‌فرماید: (اخباری که در تحریف قرآن بدان‌ها تمسک جسته شده یا ضعیف و غیرقابل استدلال می‌باشند یا طبق شواهدی ساختگی هستند و یا غریب و مایه شگفتی است و اما روایات صحیح از آنها مربوط به تأویل و تفسیر می‌باشند که فقط تحریف در این مورد می‌باشد (معنوی) نه لفظ قرآن.)[5]
کتاب فصل الخطاب که بر اساس روایات ضعیف و استدلالات بی پایه نوشته شده، ضربه بزرگی در قرون اخیر به شیعه زده است تا جایی که وهابی‌ها، شیعه را به اتهام تحریف قرآن، مشرک و نجس می‌دانند و از این کتاب سوء ا ستفاده زیادی کرده‌اند. برای اثبات عدم تحریف قرآن و رد کتاب فصل الخطاب به کتابهایی که در این زمینه نوشته شده مراجعه کنید:
1. سلامه القرآن من التحریف، فتح الله نجارزادگان، تهران، پیام آزادی، ج1، تمام کتاب.
2. صیانه القرآن من التحریف، محمدهادی معرفت، نشر اسلامی،‌ص10093.
پی نوشتها:
[1] . مقدمه مستدرک، محدث نوری، با مقدمه آقابزرگ تهرانی، مؤسسه اسماعیلیان، ج1، ص50.
[2] . فصل الخطاب، محدث نوری، چاپ سنگی، کتابخانه فرهنگ و معارف، ص184183.
[3] . مقدمه مستدرک، همان، ج1، ص51.
[4] . سوره حجر،‌آیه 9.
[5] . صیانه القرآن من التحریف، محمدهادی معرفت، قم، نشر اسلام، چ2، 1418، ص10093.
eporsesh.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین