این کلمه با اندک اضافهای (من) در آیة 82 سورة نمل آمده است: (و اذا وقع القول علیهم اخرجنا لهم دابة من الارض تکلمهم ان الناس کانوا بایاتنا لا یوقنون) یعنی؛ و هنگامی که فرمان عذاب آنها رسد (و در آستانة قیامت قرار گیرند) جنبندهای را از زمین برای آنها خارج میکنیم که با آنان تکلم میکند و (میگوید) که مردم به آیات ما ایمان نمیآوردند). از ظاهر این آیة شریفه میتوان فهمید خداوند زمانی موجودی را به صورت غیر عادی ظاهر میکند که با مردم سخن میگوید؛ و این حادثه به اعتقاد برخی از مفسران علامت و شرط تحقق قیامت است که قبل از آن رخ میدهد[1] چرا که در دنبالة این آیه محشور شدن گروههایی از مردم مطرح شده است نه همة مردم و این قبل ازقیامت صورت میگیرد که به آن رجعت میگویند که یکی از اعتقادات شیعه است.[2] در صورتی که در قیامت همة مردم محشور میشوند نه فقط گروههایی از آنان؛ چنان که در ادامة روایتی که در توصیف (دابة الارض) از امام صادق علیه السلام نقل شده است چنین آمده است: (و دلیل این که این اتفاق در رجعت رخ میدهد سخن خداست. (و یوم نحشر من کل امة فوجا ممن یکذب بایاتنا فهم یورثون حتی اذا جاءوا قال اکذبتم بایاتی و لم تحیطوا بها علما امّا ذاکنتم تعلمون[3] شخصی به حضرت عرض کرد: (برخیها میپندارند که آیه (یوم نحشر من کل امة فوجا) مربوط به قیامت است. حضرت فرمود: (آیا (خدا در قیامت) از هر امتی گروهی را محشور و بقیه را رها میکند؟ نه! بلکه این حشر در (رجعت) صورت میگیرد؛ امّا آیه قیامت (و حشرناهم فلم تغادر منهم احداً)[4] میباشد.)[5] در حقیقت (دابة الارض) و اوصاف آن روایات مختلف و متعارفی وجود دارد که میتوان آنها را به دو دستة کلّی تقسیم کرد:)[6] 1. از ابی زبیر در توصیف آن وارد شده است: (سرش سر گاو، چشمش چشم خوک، گوشش گوش فیل، شاخش شاخ گوزن، گردنش گردن کبوتر، سینهاش سینة شتر، رنگش رنگ ببر، عقبش گربه، دمش دم قوچ و دست و پایش دست وپای شتر است که فاصلة مفصلهای آن دوازده ذراع (حدود 6 متر) میباشد...) برخی از مفسران سُنّی با ملاحظة این قبیل روایات دابة الارض را حیوانی بزرگ و چهار دست و پا دانستهاند[7] ولی این روایات به قدری مخدوشاند که حتی بعضی از مفسران اهل سنّت مانند فخر رازی و سید قطب آنها را غیر قابل اعتنا دانستهاند[8] 2. روایاتی در منابع شیعه آمدهاند دابة الارض را انسانی والا معرفی کردهاند که در بیشتر آنها این انسان کامل، علی علیه السلام معرفی شده است؛[9] مانند این که ابوبصیر از امام صادق علیه السلام روایت میکند که: علی علیه السلام در مسجد مقداری رمل زیر سرش جمع کرده و خوابیده بود پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم وقتی به او رسید او را با پا حرکت داد و فرمود: (برخیز ای دابة الارض، یکی از اصحاب عرض کرد آیا ما می توانیم همدیگر را به این اسم بنامیم؟ فرمود: (نه! به خدا این نام مخصوص اوست؛ و او همان دابهای است که خداوند عزوجل در کتابش فرمود: (و اذا وقع القول علیهم اخرجنا لهم دابة الارض من الارض ... لا یوقنون.[10] شواهدی نظر اوّل را ردّ و نظر دوّم را اثبات میکند: 1. دابة الارض حجت خداست؛ زیرا طبق آیة شریفه مورد بحث از طرف خدا با مردم سخن میگوید و اتمام حجت میکند و کسی که میخواهد اتمام حجت کند میبایست انسانی باشد مانند خود مردم، وگرنه ممکن است عدّهای اعتراض کنند که تو انسان نیستی و از نیازها و خواستههای ما خبر نداری، بنابراین، حق اظهارنظر در مورد ما را نداری افزون بر این مردم وقتی سخن پیامبران را نپذیرند، هیچ گاه سخن یک حیوان غیر مکلف را نخواهند پذیرفت، و شأن خدا بالاتر از این است که با وجود اولیای الهی در پایان عمر بشر حیوانی را که هیچ تناسبی با رسالت الهی ندارد به عنوان حجت خود قرار دهد؛ و به همین جهت قرآن بر انسان بودن پیامبران اصرار میورزد:[11] (قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی).[12] 2 طبق روایات متعدد و مشترک بین شیعه و سنی (دابة الارض) موجودی مقدس است که از جای مقدسی (کوه صفا یا بین صفا و مروه) خارج میشود و همراه خود عصای موسی علیه السلام و انگشتر سلیمان را دارد و با زدن مهر بر چهرة انسانها مؤمنان (پاکان) و کافران (ناپاکان) را به طور واضحی از هم جدا میکند.[13] و معلوم است که آن عصا و انگشتر اگر در دست کمتر از موسی علیه السلام و سلیمان علیه السلام باشد، غیر از چوب و سنگ چیز دیگری نیست و خاصیّتشان در اثر ارادة ملکوتی و نفس قدسی آنها بروز میکند؛ و از این که این موجود شریف هر دو را یک جا در دست دارد نشانة برتری او از آن دو بزرگوار است و معنی ندارد که حیوان باشد. و همچنین جداسازی مؤمن از کافر با زدن مهر توسط حیوان، گر چه با تحقیر کافر تناسبی دارد، ولی با احترام به مؤمن منافات دارد، بلکه موجب ذلت و وحشت است. بنابراین، باید توسط انسانی برتر از بقیه، یعنی امیر مؤمنان علیه السلام این کار صورت گیرد تا باعث عزّت و افتخار آنها گردد.)[14] چنان که در دنیا هم مدال و سند افتخار، همیشه توسط افرادی که مقام ظاهری بالاتری دارند اعطا میشود. و خدا هم کار جداسازی پاک (مؤمن) از ناپاک (کافر) را در شأن پیامبران میداند. و چون علی علیه السلام طبق آیة مباهله (61 آل عمران)، نفس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است[15]این کار را میکند. 3. خود حضرت علی علیه السلام فرمودهاند: (انا دابة الارض)[16] من دابة الارض هستم.) و اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز دابة الارض را علی علیه السلام میدانستند، چنان که روزی شخصی از عمار بن یاسر معنی آن را پرسید و عمار سوگند یاد کرد قبل از اینکه دابة الارض را به او نشان دهد ننشیند، نخورد و نیاشامد پس هر دو به خدمت علی علیه السلام آمدند؛ در حالی که حضرت مشغول خوردن چیزی بود، عمار هم با دعوت حضرت نشست و مشغول غذا خوردن شد و وقتی آن مرد با تعجب از شکستن سوگند توسط عمار پرسید پاسخ داد: اگر میفهمیدی دابة الارض را نشانت دادم. [17] تذکر: 1 کلمة دابه (جنبنده) معنی وسیعی دارد؛ و در قرآن در معنایی که شامل انسان و حیوانات شود به کار رفته است مانند: (و ما دابة الارض الا علی الله رزقها)[18] علّت استعمال دابة الارض، در مورد حضرت علی علیه السلام ظاهراً به جهت سرعت حضرت در انجام فرامین الهی و پر تحرکی او در جنگها میباشد. [19] و شاید مانند لقب ابوتراب برای آزمایش مردم باشد. چرا که منافقان به عکس مؤمنان لقب ابوتراب را که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به او داده بود موجب تمسخر و استهزاء حضرت قرار داده بودند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 آیت الله مکارم شیرازی، ناصر و همکاران تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1362، ج 15، ص 551 - 562. 2 ولی الله نقیپور، بررسی شخصیت اهل بیت در قرآن، تهران، مرکز آموزشی مدیریت دولتی ج1، ص 245 - 249. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. ر. ک: فضل بن حسن، طبرسی، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، بیتا، ج 7 - 8، ص 365؛ و مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1362، ج 15، ص 547، فخر رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، بیتا، ج 24، ص 217. [2]. و آن عبارتست از اعتقاد به این که بعد از ظهور امام زمان (عج) خدا گروهی از مؤمنان خالص و کفار و طاغیان بسیار شرور را دوبار زنده میکند و به دنیا باز میگرداند تا گروه مؤمنان را عزیز و گروه دیگر را ذلیل کند. جهت اطلاع بیشتر ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، همان، ص 555 - 562. [3]. نمل/ 83 - 84. [4]. کهف/ 47. [5]. حسین بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسة البعثة، چاپ اوّل، 1417 ه . ق، ج 4، ص 228. [6]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، پیشین، ص 552. [7]. ر. ک: فخر رازی، تفسیر الکبیر، همان. [8]. ر. ک: رازی، همان، ص 218، سید قطب، فی ظلال القرآن، بیروت، دارالشروق، چاپ دهم، 1401 ه . ق، ج 5، ص 2667. [9] - ر. ک: فضل بن حسن، طبرسی، همان، ص 366، جمعة، العروسی الحویزی، نورالثقلین، (قم: اسماعیلیان، چ چهارم، 1373، ج 4، ص 97 - 99، حسینی بحرانی، سید هاشم، همان، ص 228 - 229، طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان چاپ پنجم، 1371، ج 15، ص 405 - 406، تفسیر نمونه، همان، ص 552 - 553. [10] - نمل/ 82. [11] - ر. ک: نقیپور، ولی الله، بررسی شخصیت اهل بیت در قرآن، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی، چاپ اوّل، 1377، ص 246 - 247. [12] - کهف/ 110 و فصلت /6 و ر. ک: انعام/ 130. [13] - از منابع سنّیها ر. ک: فخر رازی، همان، ص 218؛ و آلوسی، سید محمود، همان، ص 19، از منابع شیعیان ر. ک: فضل بن حسن، طبرسی، همان، ص 366، جمعة العروسی الحویزی، همان، ص 96 - 97. [14] - ر. ک: نقیپورفر، ولی الله، همان. [15] - ر. ک: فضل بن حسن طبرسی، همان، ج 1 - 2، ص 764، طباطبایی، سید محمد حسین، همان، ج 3، ص 230، مکارم شیرازی، ناصر، همان، ج 2، ص 441. [16] - حسین بحرانی، سید هاشم، همان، ص 229. [17] - ر. ک: جمعه، العروسی الحویزی، همان، ص 98، حسینی بحرانی، سید هاشم، همان، ص 228 - 229، فضل بن حسن طبرسی، همان، ج 7 - 8، ص 366، مکارم شیرازی، ناصر، همان، ج 15، ص 552 - 553. [18] - هود/ 6 و ر. ک: نحل/ 61 و انفال/ 22. [19] - ر. ک: نقیپورفر، ولی الله، همان، ص 249.
در مورد دابة الارض توضیحاتی بیان کنید.
این کلمه با اندک اضافهای (من) در آیة 82 سورة نمل آمده است: (و اذا وقع القول علیهم اخرجنا لهم دابة من الارض تکلمهم ان الناس کانوا بایاتنا لا یوقنون) یعنی؛ و هنگامی که فرمان عذاب آنها رسد (و در آستانة قیامت قرار گیرند) جنبندهای را از زمین برای آنها خارج میکنیم که با آنان تکلم میکند و (میگوید) که مردم به آیات ما ایمان نمیآوردند).
از ظاهر این آیة شریفه میتوان فهمید خداوند زمانی موجودی را به صورت غیر عادی ظاهر میکند که با مردم سخن میگوید؛ و این حادثه به اعتقاد برخی از مفسران علامت و شرط تحقق قیامت است که قبل از آن رخ میدهد[1] چرا که در دنبالة این آیه محشور شدن گروههایی از مردم مطرح شده است نه همة مردم و این قبل ازقیامت صورت میگیرد که به آن رجعت میگویند که یکی از اعتقادات شیعه است.[2] در صورتی که در قیامت همة مردم محشور میشوند نه فقط گروههایی از آنان؛ چنان که در ادامة روایتی که در توصیف (دابة الارض) از امام صادق علیه السلام نقل شده است چنین آمده است: (و دلیل این که این اتفاق در رجعت رخ میدهد سخن خداست. (و یوم نحشر من کل امة فوجا ممن یکذب بایاتنا فهم یورثون حتی اذا جاءوا قال اکذبتم بایاتی و لم تحیطوا بها علما امّا ذاکنتم تعلمون[3] شخصی به حضرت عرض کرد: (برخیها میپندارند که آیه (یوم نحشر من کل امة فوجا) مربوط به قیامت است. حضرت فرمود: (آیا (خدا در قیامت) از هر امتی گروهی را محشور و بقیه را رها میکند؟ نه! بلکه این حشر در (رجعت) صورت میگیرد؛ امّا آیه قیامت (و حشرناهم فلم تغادر منهم احداً)[4] میباشد.)[5] در حقیقت (دابة الارض) و اوصاف آن روایات مختلف و متعارفی وجود دارد که میتوان آنها را به دو دستة کلّی تقسیم کرد:)[6]
1. از ابی زبیر در توصیف آن وارد شده است: (سرش سر گاو، چشمش چشم خوک، گوشش گوش فیل، شاخش شاخ گوزن، گردنش گردن کبوتر، سینهاش سینة شتر، رنگش رنگ ببر، عقبش گربه، دمش دم قوچ و دست و پایش دست وپای شتر است که فاصلة مفصلهای آن دوازده ذراع (حدود 6 متر) میباشد...) برخی از مفسران سُنّی با ملاحظة این قبیل روایات دابة الارض را حیوانی بزرگ و چهار دست و پا دانستهاند[7] ولی این روایات به قدری مخدوشاند که حتی بعضی از مفسران اهل سنّت مانند فخر رازی و سید قطب آنها را غیر قابل اعتنا دانستهاند[8]
2. روایاتی در منابع شیعه آمدهاند دابة الارض را انسانی والا معرفی کردهاند که در بیشتر آنها این انسان کامل، علی علیه السلام معرفی شده است؛[9] مانند این که ابوبصیر از امام صادق علیه السلام روایت میکند که: علی علیه السلام در مسجد مقداری رمل زیر سرش جمع کرده و خوابیده بود پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم وقتی به او رسید او را با پا حرکت داد و فرمود: (برخیز ای دابة الارض، یکی از اصحاب عرض کرد آیا ما می توانیم همدیگر را به این اسم بنامیم؟ فرمود: (نه! به خدا این نام مخصوص اوست؛ و او همان دابهای است که خداوند عزوجل در کتابش فرمود: (و اذا وقع القول علیهم اخرجنا لهم دابة الارض من الارض ... لا یوقنون.[10]
شواهدی نظر اوّل را ردّ و نظر دوّم را اثبات میکند:
1. دابة الارض حجت خداست؛ زیرا طبق آیة شریفه مورد بحث از طرف خدا با مردم سخن میگوید و اتمام حجت میکند و کسی که میخواهد اتمام حجت کند میبایست انسانی باشد مانند خود مردم، وگرنه ممکن است عدّهای اعتراض کنند که تو انسان نیستی و از نیازها و خواستههای ما خبر نداری، بنابراین، حق اظهارنظر در مورد ما را نداری افزون بر این مردم وقتی سخن پیامبران را نپذیرند، هیچ گاه سخن یک حیوان غیر مکلف را نخواهند پذیرفت، و شأن خدا بالاتر از این است که با وجود اولیای الهی در پایان عمر بشر حیوانی را که هیچ تناسبی با رسالت الهی ندارد به عنوان حجت خود قرار دهد؛ و به همین جهت قرآن بر انسان بودن پیامبران اصرار میورزد:[11] (قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی).[12]
2 طبق روایات متعدد و مشترک بین شیعه و سنی (دابة الارض) موجودی مقدس است که از جای مقدسی (کوه صفا یا بین صفا و مروه) خارج میشود و همراه خود عصای موسی علیه السلام و انگشتر سلیمان را دارد و با زدن مهر بر چهرة انسانها مؤمنان (پاکان) و کافران (ناپاکان) را به طور واضحی از هم جدا میکند.[13] و معلوم است که آن عصا و انگشتر اگر در دست کمتر از موسی علیه السلام و سلیمان علیه السلام باشد، غیر از چوب و سنگ چیز دیگری نیست و خاصیّتشان در اثر ارادة ملکوتی و نفس قدسی آنها بروز میکند؛ و از این که این موجود شریف هر دو را یک جا در دست دارد نشانة برتری او از آن دو بزرگوار است و معنی ندارد که حیوان باشد. و همچنین جداسازی مؤمن از کافر با زدن مهر توسط حیوان، گر چه با تحقیر کافر تناسبی دارد، ولی با احترام به مؤمن منافات دارد، بلکه موجب ذلت و وحشت است. بنابراین، باید توسط انسانی برتر از بقیه، یعنی امیر مؤمنان علیه السلام این کار صورت گیرد تا باعث عزّت و افتخار آنها گردد.)[14] چنان که در دنیا هم مدال و سند افتخار، همیشه توسط افرادی که مقام ظاهری بالاتری دارند اعطا میشود. و خدا هم کار جداسازی پاک (مؤمن) از ناپاک (کافر) را در شأن پیامبران میداند. و چون علی علیه السلام طبق آیة مباهله (61 آل عمران)، نفس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است[15]این کار را میکند.
3. خود حضرت علی علیه السلام فرمودهاند: (انا دابة الارض)[16] من دابة الارض هستم.) و اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز دابة الارض را علی علیه السلام میدانستند، چنان که روزی شخصی از عمار بن یاسر معنی آن را پرسید و عمار سوگند یاد کرد قبل از اینکه دابة الارض را به او نشان دهد ننشیند، نخورد و نیاشامد پس هر دو به خدمت علی علیه السلام آمدند؛ در حالی که حضرت مشغول خوردن چیزی بود، عمار هم با دعوت حضرت نشست و مشغول غذا خوردن شد و وقتی آن مرد با تعجب از شکستن سوگند توسط عمار پرسید پاسخ داد: اگر میفهمیدی دابة الارض را نشانت دادم. [17]
تذکر: 1 کلمة دابه (جنبنده) معنی وسیعی دارد؛ و در قرآن در معنایی که شامل انسان و حیوانات شود به کار رفته است مانند: (و ما دابة الارض الا علی الله رزقها)[18] علّت استعمال دابة الارض، در مورد حضرت علی علیه السلام ظاهراً به جهت سرعت حضرت در انجام فرامین الهی و پر تحرکی او در جنگها میباشد. [19] و شاید مانند لقب ابوتراب برای آزمایش مردم باشد. چرا که منافقان به عکس مؤمنان لقب ابوتراب را که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به او داده بود موجب تمسخر و استهزاء حضرت قرار داده بودند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 آیت الله مکارم شیرازی، ناصر و همکاران تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1362، ج 15، ص 551 - 562.
2 ولی الله نقیپور، بررسی شخصیت اهل بیت در قرآن، تهران، مرکز آموزشی مدیریت دولتی ج1، ص 245 - 249.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. ر. ک: فضل بن حسن، طبرسی، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، بیتا، ج 7 - 8، ص 365؛ و مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1362، ج 15، ص 547، فخر رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، بیتا، ج 24، ص 217.
[2]. و آن عبارتست از اعتقاد به این که بعد از ظهور امام زمان (عج) خدا گروهی از مؤمنان خالص و کفار و طاغیان بسیار شرور را دوبار زنده میکند و به دنیا باز میگرداند تا گروه مؤمنان را عزیز و گروه دیگر را ذلیل کند. جهت اطلاع بیشتر ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، همان، ص 555 - 562.
[3]. نمل/ 83 - 84.
[4]. کهف/ 47.
[5]. حسین بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسة البعثة، چاپ اوّل، 1417 ه . ق، ج 4، ص 228.
[6]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، پیشین، ص 552.
[7]. ر. ک: فخر رازی، تفسیر الکبیر، همان.
[8]. ر. ک: رازی، همان، ص 218، سید قطب، فی ظلال القرآن، بیروت، دارالشروق، چاپ دهم، 1401 ه . ق، ج 5، ص 2667.
[9] - ر. ک: فضل بن حسن، طبرسی، همان، ص 366، جمعة، العروسی الحویزی، نورالثقلین، (قم: اسماعیلیان، چ چهارم، 1373، ج 4، ص 97 - 99، حسینی بحرانی، سید هاشم، همان، ص 228 - 229، طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان چاپ پنجم، 1371، ج 15، ص 405 - 406، تفسیر نمونه، همان، ص 552 - 553.
[10] - نمل/ 82.
[11] - ر. ک: نقیپور، ولی الله، بررسی شخصیت اهل بیت در قرآن، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی، چاپ اوّل، 1377، ص 246 - 247.
[12] - کهف/ 110 و فصلت /6 و ر. ک: انعام/ 130.
[13] - از منابع سنّیها ر. ک: فخر رازی، همان، ص 218؛ و آلوسی، سید محمود، همان، ص 19، از منابع شیعیان ر. ک: فضل بن حسن، طبرسی، همان، ص 366، جمعة العروسی الحویزی، همان، ص 96 - 97.
[14] - ر. ک: نقیپورفر، ولی الله، همان.
[15] - ر. ک: فضل بن حسن طبرسی، همان، ج 1 - 2، ص 764، طباطبایی، سید محمد حسین، همان، ج 3، ص 230، مکارم شیرازی، ناصر، همان، ج 2، ص 441.
[16] - حسین بحرانی، سید هاشم، همان، ص 229.
[17] - ر. ک: جمعه، العروسی الحویزی، همان، ص 98، حسینی بحرانی، سید هاشم، همان، ص 228 - 229، فضل بن حسن طبرسی، همان، ج 7 - 8، ص 366، مکارم شیرازی، ناصر، همان، ج 15، ص 552 - 553.
[18] - هود/ 6 و ر. ک: نحل/ 61 و انفال/ 22.
[19] - ر. ک: نقیپورفر، ولی الله، همان، ص 249.
- [سایر] دابة الارض چیست؟
- [سایر] منظور از «دابة الارض» در سوره نمل چیست؟
- [سایر] منظور از «دابة الارض» در سوره نمل چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 82 سوره نمل چیست؟ و منظور از دابة الارض (جنبنده زمینی) در این آیه چیست؟
- [سایر] باسلام و عرض خسته نباشید دابه الارض چیه؟ کی و چگونه اتفاق می افته؟ لطفا مفصل و کامل توضیح بدهبد باتشکر
- [سایر] لطفاً تفسیر آیه: «یوم تبدل الارض غیر الارض» را بیان فرمایید.
- [سایر] لطفاً تفسیر آیه: (یوم تبدل الارض غیر الارض) را بیان فرمایید.
- [سایر] لطفاً تفسیر آیه: «یوم تبدل الارض غیر الارض» را بیان فرمایید.
- [سایر] منظور از این آیه شریفه «یوم تبدل الارض غیر الارض و السموات» چیست؟
- [سایر] طی الارض چیست؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر کسی دابه ای را بخرد و در شکم آن مالی پیدا کند چنانچه احتمال دهد که مال فروشنده است باید به او خبر دهد، و اگر معلوم شود مال او نیست بنابر احتیاط واجب باید بترتیب صاحبان قبلی آن را خبر کند، و چنانچه معلوم شود که مال هیچ یک آنان نیست اگر چه قیمت آن (105) مثقال نقره یا (15) مثقال طلا نباشد بنابر احتیاط واجب باید خمس آن را بدهد، ولی اگر ماهی بخرد و در شکم آن گوهری بیابد مال خود اوست و لازم نیست بفروشنده و صیاد خبر دهد و بنابر احتیاط واجب باید خمس آن را بدهد. 4 مال حلال مخلوط به حرام
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبر را مربع یا مربع مستطیل بسازند و به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند و نشانهای روی آن بگذارند که اشتباه نشود و روی قبر آب بپاشند و بعد از پاشیدن آب کسانی که حاضرند دستها را بر قبر بگذارند و انگشتها را باز کرده، در خاک فرو برند و هفت مرتبه سوره مبارکه (إنّا أنزلناه) بخوانند و برای میت طلب آمرزش کنند و این دعا را بخوانند: (اللّهمَّ جافِ الأَرْضَ عَنْ جَنْبَیْه، وَ أَصْعِدْ إلَیْکَ روحَهُ، ولَقِّنْهُ مِنْکَ رضواناً و أَسْکِنْ قَبْرَهُ مِنْ رَحْمَتِکَ ما تُغْنیِه بهِ عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواک). و اگر میت زن است دعا را به این شکل بخوانند: (اللّهمَّ جافِ الأَرْضَ عَنْ جَنْبَیْها، وَ أَصْعِدْ إلَیْکَ روحَها، ولَقِّنْها مِنْکَ رضواناً، وأَسْکِنْ قَبْرَها مِنْ رَحْمَتِکَ ما تُغْنیها بهِ عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواک).
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است قبر را مربع یا مربع مستطیل بسازند و به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند و نشانه ای روی ان بگذارند که اشتباه نشود و روی قبر اب بپاشند و بعد از پاشیدن اب کسانی که حاضرند دستها را بر قبر بگذارند و انگشتها را باز کرده در خاک فرو برند و هفت مرتبه سوره مبارکه انا انزلناه بخوانند و برای میت طلب امرزش کنند و دعاهایی را که وارد شده بخوانند مانند این دعا اللهم جاف الارض عن جنبیه و اصعد صعد روحه الی ارواح المومنین فی علیین و الحقه بالصالحین
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است قبر را مربع یا مربع مستطیل بسازند و به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند و نشانه ای روی آن بگذارند که اشتباه نشود و روی قبر آب بپاشند و بعد از پاشیدن آب کسانی که حاضرند دستها را بر قبر بگذارند و انگشتها را باز کرده در خاک فرو برند و هفت مرتبه سوره مبارکه انا انزلناه را بخوانند و برای میت طلب آمرزش کنند و این دعا را بخوانند اللهم جاف الارض عن جنبیه و اصعد الیک روحه و لقه منک رضوانا و أسکن قبره من رحمتک ما تغنیه به عن رحمه من سواک.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است قبر را مربع یا مربع مستطیل بسازند و به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند و نشانه ای روی آن بگذارند که اشتباه نشود و روی قبر آب بپاشند و بعد از پاشیدن آب کسانی که حاضرند، دست ها را بر قبر بگذارند و انگشت ها را باز کرده، در خاک فرو برند و هفت مرتبه، سوره مبارکه "إِنّا اَنْزَلْنَاه"بخوانند و برای میت طلب آمرزش کنند و این دعا را بخوانند: اَللّهُمَّ جَافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْه وَأصْعِدْ إلَیْکَ روُحَهُ وَلَقِّهِ مِنْکَ رِضْوَاناً وأسْکِنْ قَبْرَهُ مِنْ رَحْمَتِکَ مَا تُغْنِیه بِه عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِوَاک
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبر را مربع یا مربع مستطیل بسازند و به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند و نشانه ای روی آن بگذارند که اشتباه نشود و روی قبر آب بپاشند، و بعد از پاشیدن آب کسانی که حاضرند، دستها را بر قبر بگذارند و انگشتها را باز کرده در خاک فرو برند و هفت مرتبه سوره مبارکه اِنّا اَنْزَلْناه بخوانند و برای میت طلب آمرزش کنند و این دعا را بخوانند: اللّهُمَّ جافِ الاَْرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَاصْعَدْ اِلَیْکَ روُحَهُ وَلَقِّهِ مِنْکَ رِضْواناً وَاَسْکِنْ قَبْرَهُ مِنْ رَحْمَتِکَ ما تُغْنِیهِ بِهِ عَنْ رَحْمَة مَنْ سِواکَ.
- [امام خمینی] خوب است به امید این که مطلوب پروردگار است، قبر را مربع یا مربع مستطیل بسازند و به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند و نشانه ای روی آن بگذارند که اشتباه نشود و روی قبر آب بپاشند. و بعد از پاشیدن آب کسانی که حاضرند، دستها را بر قبر بگذارند و انگشتها را باز کرده در خاک فرو برند و هفت مرتبه سوره مبارکه "انا انزلناه" بخوانند و برای میت طلب آمرزش کنند و این دعا را بخوانند: "اللهم جاف الارض عن جنبیه و اصعد الیک روحه و لقه منک رضوانا و اسکن قبره من رحمتک ما تغنیه به عن رحمة من سواک".
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است قبر را مربع، یا مربع مستطیل بسازند به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند ونشانهای روی آن بگذارند که اشتباه نشود وروی قبر آب بپاشند و بعد از پاشیدن آب کسانی که حاضرند، دستها را بر قبر بگذارند وانگشتها را باز کرده، در خاک فرو برند وهفت مرتبه سوره مبارکه انّا انزلناه بخوانند وبرای میّت طلب آمرزش کنند واین دعا را بخوانند: )أللّهُمَّ جافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَاصْعد اًّلَیْکَ رُوحَهُ وَلَقِّهِ مِنْکَ رِضْواناً وَاسْکِنْ قَبْرَهُ مِنْ رَحْمَتِکَ ما تُغْنیهِ بِهِ عَنْ رَحْمَِْ مَنْ سِواکَ(.
- [آیت الله مظاهری] خوب است قبر را مربع یا مربع مستطیل بسازند و به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند و نشانهای روی آن بگذارند که اشتباه نشود و روی قبر آب بپاشند و بعد از پاشیدن آب کسانی که حاضرند دستها را بر قبر بگذارند و انگشتها را باز کرده در خاک فرو برند و هفت مرتبه سوره مبارکه قدر را بخوانند و برای میّت طلب آمرزش کنند و این دعا را بخوانند: (اَللَّهُمَّ جافِ الْاَرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَ أَصْعِدْ اِلَیْکَ رُوحَهُ وَ لَقِّهِ مِنْکَ رِضْواناً وَ اَسْکِنْ قَبْرَهُ مِنْ رَحْمَتِکَ ما تُغْنیهِ بِهِ عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواکَ).(6)
- [آیت الله سیستانی] مستحب است قبر را ، چهار گوشه بسازند و به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند ، و نشانهای روی آن بگذارند که اشتباه نشود ، و روی قبر آب بپاشند ، و بعد از پاشیدن آب کسانی که حاضرند دستها را بر قبر بگذارند و انگشتها را باز کرده در خاک فرو برند ، و هفت مرتبه سوره مبارکه (إنّا أنزلناه) را بخوانند ، و برای میّت طلب آمرزش کنند و این دعا را بخوانند : (اللّهُمَّ جافِ الاَرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ ، وَاَصْعِدْ اِلَیْکَ رُوحَهُ وَلَقِّهِ مِنْکَ رِضْواناً ، وَاَسْکِنْ قَبْرَهُ مِنْ رَحْمَتِکَ ما تُغْنِیِهِ بِهِ عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواکَ) .