دابة الارض چیست؟ دابة الارض چیست؟ " دابه" به معنی" جنبنده" و" ارض" به معنی" زمین" است، و بر خلاف آنچه بعضی میپندارند "دابه " تنها به جنبندگان غیر انسان اطلاق نمیشود، بلکه مفهوم وسیعی دارد که انسانها را نیز در بر میگیرد، چنان که در آیه 6 سوره هود میخوانیم: وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَی اللَّهِ رِزْقُها:" هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خدا است". و در آیه 61 سوره نحل آمده: وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَکَ عَلَیْها مِنْ دَابَّةٍ" اگر خداوند مردم را به خاطر ستمهایشان مجازات میکرد، جنبندهای را بر صفحه زمین باقی نمیگذاشت". و در آیه 22 سوره انفال میخوانیم: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ:" بدترین جنبندگان نزد خداوند افراد کر و گنگی هستند که چیزی نمیفهمند". اما در مورد تطبیق این کلمه، قرآن بطور سر بسته از آن گذشته، گویی بنا بر اجمال و ابهام بوده، تنها وصفی که برای آن ذکر کرده این است که با مردم سخن میگوید، و افراد بی ایمان را اجمالا مشخص میکند، ولی در روایات اسلامی و سخنان مفسرین، بحث های زیادی در این زمینه دیده میشود که در یک جمع بندی میتوان آن را در دو تفسیر خلاصه کرد: 1- گروهی آن را یک موجود جاندار و جنبنده غیر عادی از غیر جنس انسان با شکلی عجیب دانستهاند، و برای آن عجائبی نقل کردهاند که شبیه خارق عادات و معجزات انبیاء است. این جنبنده در آخر زمان ظاهر میشود، و از کفر و ایمان سخن میگوید و منافقین را رسوا میسازد و بر آنها علامت مینهد. 2- جمعی دیگر به پیروی از روایات متعددی که در این زمینه وارد شده او را یک انسان میدانند، یک انسان فوق العاده، یک انسان متحرک و جنبنده و فعال که یکی از کارهای اصلیش جدا ساختن صفوف مسلمین از منافقین و علامتگذاری آنها است، حتی از پارهای از روایات استفاده میشود که عصای موسی و خاتم سلیمان با او است، و میدانیم عصای موسی، رمز قدرت و اعجاز، و خاتم سلیمان، رمز حکومت و سلطه الهی است، و به این ترتیب او یک انسان قدرتمند و افشاگر است! در حدیثی از حذیفه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم در توصیف" دابة الارض" چنین آمده است: لا یدرکها طالب و لا یفوتها هارب فتسم المؤمن بین عینیه، و یکتب بین عینیه مؤمن و تسم الکافر بین عینیه و تکتب بین عینیه کافر، و معها عصا موسی و خاتم سلیمان: " او به قدری نیرومند است که هیچکس به او نمیرسد و کسی از دست او نمیتواند فرار کند، در پیشانی مؤمن علامت میگذارد و مینویسد مؤمن و در پیشانی کافر علامت میگذارد و مینویسد کافر! با او عصای موسی و انگشتر سلیمان است (1). و در روایات متعددی بر شخص امیر مؤمنان علی علیه السلام تطبیق شده است: در تفسیر علی بن ابراهیم از امام صادق علیه السلام میخوانیم:" مردی به عمار یاسر گفت آیهای در قرآن است که فکر مرا پریشان ساخته و مرا در شک انداخته است، عمار گفت: کدام آیه؟ گفت: آیه وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ این کدام جنبنده است؟ عمار میگوید: به خدا سوگند من روی زمین نمینشینم، غذایی نمیخورم و آبی نمینوشم تا دابة الارض را به تو نشان دهم! سپس همراه آن مرد به خدمت علی علیه السلام آمد، در حالی که غذا میخورد هنگامی که چشم امام علیه السلام به عمار افتاد، فرمود بیا، عمار آمد و نشست و با امام علیه السلام غذا خورد. آن مرد سخت در تعجب فرو رفت و با ناباوری به این صحنه مینگریست، چرا که عمار به او قول داده بود و قسم خورده بود که تا به وعدهاش وفا نکند غذا نخورد، گویی قول و قسم خود را فراموش کرده است. هنگامی که عمار برخاست و با علی علیه السلام خدا حافظی کرد، آن مرد رو به او کرده گفت: عجیب است تو سوگند یاد کردی که غذا نخوری و آب ننوشی و بر زمین ننشینی مگر اینکه" دابة الارض" را به من نشان دهی؟ عمار در جواب گفت: اریتکها ان کنت تعقل!:" من او را به تو نشان دادم اگر میفهمیدی"! (2) نظیر همین حدیث در تفسیر عیاشی از" ابو ذر" رحمة اللَّه علیه نقل شده است (3). علامه مجلسی در بحار الانوار با سند معتبری از امام صادق علیه السلام چنین نقل میکند که علی علیه السلام در مسجد خوابیده بود، پیامبر صلی الله علیه و آله آنجا آمد، علی علیه السلام را بیدار کرد و فرمود قم یا دابة اللَّه!:" برخیز ای جنبنده الهی" کسی از یاران عرض کرد ای رسول خدا آیا ما حق داریم یکدیگر را بر چنین اسمی بنامیم؟ پیامبر فرمود: نه این نام مخصوص او است، و او است" دابة الارض" که خداوند در قرآن فرموده: وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ ... سپس فرمود: ای علی! در آخر زمان خداوند تو را در بهترین صورت زنده میکند و وسیلهای در دست تو است که دشمنان را با آن علامت مینهی" (4). طبق این روایات، آیه فوق مربوط به" رجعت" است و با آیهای که بعدا درباره رجعت میآید هماهنگ میباشد. مرحوم ابو الفتوح رازی در تفسیر خود ذیل آیه فوق مینویسد: بر طبق اخباری که از طریق اصحاب ما نقل شده،" دابة الارض" کنایه از حضرت مهدی صاحب الزمان ع است (5). با در نظر گرفتن این حدیث و احادیث فوق، میتوان از" دابة الارض" مفهوم کلیتری را استفاده کرد که بر هر یک از پیشوایان بزرگ که در آخر زمان قیام و حرکت فوق العاده میکنند و حق و باطل و مؤمن و کافر را از هم مشخص میسازند منطبق میشود. این تعبیر که در روایات وارد شده که عصای موسی و انگشتر سلیمان که رمز قدرت و پیروزی و حکومت است با او است قرینهای است بر اینکه دابة الارض یک انسان بسیار فعال است نه یک حیوان. و نیز اینکه در روایات وارد شده که مؤمن و کافر را نشانهگذاری میکند و صفوفشان را مشخص میسازد با انسان سازگار است. سخن گفتن با مردم که در متن آیه قرآن به عنوان توصیف او آمده نیز مناسب همین معنی است. در یک جمع بندی به اینجا میرسیم که از یک سو واژه" دابه" بیشتر در غیر انسانها به کار میرود ( هر چند در قرآن کراراً در مفهوم اعم و یا در مورد انسانها استعمال شده) از سوی دیگر قرائن متعدد در خود آیه وجود دارد، و روایات فراوانی در تفسیر آیه وارد شده است که نشان میدهد منظور از" دابة الارض" در اینجا انسانی است با ویژگیهایی که در بالا ذکر کردیم، انسانی است بسیار فعال، مشخص کننده خط حق و باطل، مؤمن و منافق و کافر، انسانی است که در آستانه رستاخیز ظاهر میشود و خود یکی از آیات عظمت پروردگار است. __________________________________________________ (1) مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث. (2 و 3) مجمع البیان ذیل آیات مورد بحث. (4) بحار الانوار ج 53 صفحه 52. [.....] (5) تفسیر ابو الفتوح جلد 8 صفحه 423.
دابة الارض چیست؟
دابة الارض چیست؟
دابة الارض چیست؟
" دابه" به معنی" جنبنده" و" ارض" به معنی" زمین" است، و بر خلاف آنچه بعضی میپندارند "دابه " تنها به جنبندگان غیر انسان اطلاق نمیشود، بلکه مفهوم وسیعی دارد که انسانها را نیز در بر میگیرد، چنان که در آیه 6 سوره هود میخوانیم: وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَی اللَّهِ رِزْقُها:" هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خدا است".
و در آیه 61 سوره نحل آمده: وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَکَ عَلَیْها مِنْ دَابَّةٍ" اگر خداوند مردم را به خاطر ستمهایشان مجازات میکرد، جنبندهای را بر صفحه زمین باقی نمیگذاشت".
و در آیه 22 سوره انفال میخوانیم: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ:" بدترین جنبندگان نزد خداوند افراد کر و گنگی هستند که چیزی نمیفهمند".
اما در مورد تطبیق این کلمه، قرآن بطور سر بسته از آن گذشته، گویی بنا بر اجمال و ابهام بوده، تنها وصفی که برای آن ذکر کرده این است که با مردم سخن میگوید، و افراد بی ایمان را اجمالا مشخص میکند، ولی در روایات اسلامی و سخنان مفسرین، بحث های زیادی در این زمینه دیده میشود که در یک جمع بندی میتوان آن را در دو تفسیر خلاصه کرد:
1- گروهی آن را یک موجود جاندار و جنبنده غیر عادی از غیر جنس انسان با شکلی عجیب دانستهاند، و برای آن عجائبی نقل کردهاند که شبیه خارق عادات و معجزات انبیاء است.
این جنبنده در آخر زمان ظاهر میشود، و از کفر و ایمان سخن میگوید و منافقین را رسوا میسازد و بر آنها علامت مینهد.
2- جمعی دیگر به پیروی از روایات متعددی که در این زمینه وارد شده او را یک انسان میدانند، یک انسان فوق العاده، یک انسان متحرک و جنبنده و فعال که یکی از کارهای اصلیش جدا ساختن صفوف مسلمین از منافقین و علامتگذاری آنها است، حتی از پارهای از روایات استفاده میشود که عصای موسی و خاتم سلیمان با او است، و میدانیم عصای موسی، رمز قدرت و اعجاز، و خاتم سلیمان، رمز حکومت و سلطه الهی است، و به این ترتیب او یک انسان قدرتمند و افشاگر است!
در حدیثی از حذیفه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم در توصیف" دابة الارض" چنین آمده است:
لا یدرکها طالب و لا یفوتها هارب فتسم المؤمن بین عینیه، و یکتب بین عینیه مؤمن و تسم الکافر بین عینیه و تکتب بین عینیه کافر، و معها عصا موسی و خاتم سلیمان:
" او به قدری نیرومند است که هیچکس به او نمیرسد و کسی از دست او نمیتواند فرار کند، در پیشانی مؤمن علامت میگذارد و مینویسد مؤمن و در پیشانی کافر علامت میگذارد و مینویسد کافر! با او عصای موسی و انگشتر سلیمان است (1).
و در روایات متعددی بر شخص امیر مؤمنان علی علیه السلام تطبیق شده است:
در تفسیر علی بن ابراهیم از امام صادق علیه السلام میخوانیم:" مردی به عمار یاسر گفت آیهای در قرآن است که فکر مرا پریشان ساخته و مرا در شک انداخته است، عمار گفت: کدام آیه؟ گفت: آیه وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ این کدام جنبنده است؟
عمار میگوید: به خدا سوگند من روی زمین نمینشینم، غذایی نمیخورم و آبی نمینوشم تا دابة الارض را به تو نشان دهم! سپس همراه آن مرد به خدمت علی علیه السلام آمد، در حالی که غذا میخورد هنگامی که چشم امام علیه السلام به عمار افتاد، فرمود بیا، عمار آمد و نشست و با امام علیه السلام غذا خورد.
آن مرد سخت در تعجب فرو رفت و با ناباوری به این صحنه مینگریست، چرا که عمار به او قول داده بود و قسم خورده بود که تا به وعدهاش وفا نکند غذا نخورد، گویی قول و قسم خود را فراموش کرده است. هنگامی که عمار برخاست و با علی علیه السلام خدا حافظی کرد، آن مرد رو به او کرده گفت: عجیب است تو سوگند یاد کردی که غذا نخوری و آب ننوشی و بر زمین ننشینی مگر اینکه" دابة الارض" را به من نشان دهی؟
عمار در جواب گفت: اریتکها ان کنت تعقل!:" من او را به تو نشان دادم اگر میفهمیدی"! (2)
نظیر همین حدیث در تفسیر عیاشی از" ابو ذر" رحمة اللَّه علیه نقل شده است (3).
علامه مجلسی در بحار الانوار با سند معتبری از امام صادق علیه السلام چنین نقل میکند که علی علیه السلام در مسجد خوابیده بود، پیامبر صلی الله علیه و آله آنجا آمد، علی علیه السلام را بیدار کرد و فرمود قم یا دابة اللَّه!:" برخیز ای جنبنده الهی" کسی از یاران عرض کرد ای رسول خدا آیا ما حق داریم یکدیگر را بر چنین اسمی بنامیم؟
پیامبر فرمود: نه این نام مخصوص او است، و او است" دابة الارض" که خداوند در قرآن فرموده: وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ ... سپس فرمود: ای علی! در آخر زمان خداوند تو را در بهترین صورت زنده میکند و وسیلهای در دست تو است که دشمنان را با آن علامت مینهی" (4).
طبق این روایات، آیه فوق مربوط به" رجعت" است و با آیهای که بعدا درباره رجعت میآید هماهنگ میباشد.
مرحوم ابو الفتوح رازی در تفسیر خود ذیل آیه فوق مینویسد: بر طبق اخباری که از طریق اصحاب ما نقل شده،" دابة الارض" کنایه از حضرت مهدی صاحب الزمان ع است (5).
با در نظر گرفتن این حدیث و احادیث فوق، میتوان از" دابة الارض" مفهوم کلیتری را استفاده کرد که بر هر یک از پیشوایان بزرگ که در آخر زمان قیام و حرکت فوق العاده میکنند و حق و باطل و مؤمن و کافر را از هم مشخص میسازند منطبق میشود.
این تعبیر که در روایات وارد شده که عصای موسی و انگشتر سلیمان که رمز قدرت و پیروزی و حکومت است با او است قرینهای است بر اینکه دابة الارض یک انسان بسیار فعال است نه یک حیوان.
و نیز اینکه در روایات وارد شده که مؤمن و کافر را نشانهگذاری میکند و صفوفشان را مشخص میسازد با انسان سازگار است.
سخن گفتن با مردم که در متن آیه قرآن به عنوان توصیف او آمده نیز مناسب همین معنی است.
در یک جمع بندی به اینجا میرسیم که از یک سو واژه" دابه" بیشتر در غیر انسانها به کار میرود ( هر چند در قرآن کراراً در مفهوم اعم و یا در مورد انسانها استعمال شده) از سوی دیگر قرائن متعدد در خود آیه وجود دارد، و روایات فراوانی در تفسیر آیه وارد شده است که نشان میدهد منظور از" دابة الارض" در اینجا انسانی است با ویژگیهایی که در بالا ذکر کردیم، انسانی است بسیار فعال، مشخص کننده خط حق و باطل، مؤمن و منافق و کافر، انسانی است که در آستانه رستاخیز ظاهر میشود و خود یکی از آیات عظمت پروردگار است.
__________________________________________________
(1) مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث.
(2 و 3) مجمع البیان ذیل آیات مورد بحث.
(4) بحار الانوار ج 53 صفحه 52. [.....]
(5) تفسیر ابو الفتوح جلد 8 صفحه 423.
- [سایر] در مورد دابة الارض توضیحاتی بیان کنید.
- [سایر] منظور از «دابة الارض» در سوره نمل چیست؟
- [سایر] منظور از «دابة الارض» در سوره نمل چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 82 سوره نمل چیست؟ و منظور از دابة الارض (جنبنده زمینی) در این آیه چیست؟
- [سایر] باسلام و عرض خسته نباشید دابه الارض چیه؟ کی و چگونه اتفاق می افته؟ لطفا مفصل و کامل توضیح بدهبد باتشکر
- [سایر] لطفاً تفسیر آیه: «یوم تبدل الارض غیر الارض» را بیان فرمایید.
- [سایر] لطفاً تفسیر آیه: (یوم تبدل الارض غیر الارض) را بیان فرمایید.
- [سایر] لطفاً تفسیر آیه: «یوم تبدل الارض غیر الارض» را بیان فرمایید.
- [سایر] منظور از این آیه شریفه «یوم تبدل الارض غیر الارض و السموات» چیست؟
- [سایر] طی الارض چیست؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر کسی دابه ای را بخرد و در شکم آن مالی پیدا کند چنانچه احتمال دهد که مال فروشنده است باید به او خبر دهد، و اگر معلوم شود مال او نیست بنابر احتیاط واجب باید بترتیب صاحبان قبلی آن را خبر کند، و چنانچه معلوم شود که مال هیچ یک آنان نیست اگر چه قیمت آن (105) مثقال نقره یا (15) مثقال طلا نباشد بنابر احتیاط واجب باید خمس آن را بدهد، ولی اگر ماهی بخرد و در شکم آن گوهری بیابد مال خود اوست و لازم نیست بفروشنده و صیاد خبر دهد و بنابر احتیاط واجب باید خمس آن را بدهد. 4 مال حلال مخلوط به حرام
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبر را مربع یا مربع مستطیل بسازند و به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند و نشانهای روی آن بگذارند که اشتباه نشود و روی قبر آب بپاشند و بعد از پاشیدن آب کسانی که حاضرند دستها را بر قبر بگذارند و انگشتها را باز کرده، در خاک فرو برند و هفت مرتبه سوره مبارکه (إنّا أنزلناه) بخوانند و برای میت طلب آمرزش کنند و این دعا را بخوانند: (اللّهمَّ جافِ الأَرْضَ عَنْ جَنْبَیْه، وَ أَصْعِدْ إلَیْکَ روحَهُ، ولَقِّنْهُ مِنْکَ رضواناً و أَسْکِنْ قَبْرَهُ مِنْ رَحْمَتِکَ ما تُغْنیِه بهِ عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواک). و اگر میت زن است دعا را به این شکل بخوانند: (اللّهمَّ جافِ الأَرْضَ عَنْ جَنْبَیْها، وَ أَصْعِدْ إلَیْکَ روحَها، ولَقِّنْها مِنْکَ رضواناً، وأَسْکِنْ قَبْرَها مِنْ رَحْمَتِکَ ما تُغْنیها بهِ عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواک).
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است قبر را مربع یا مربع مستطیل بسازند و به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند و نشانه ای روی ان بگذارند که اشتباه نشود و روی قبر اب بپاشند و بعد از پاشیدن اب کسانی که حاضرند دستها را بر قبر بگذارند و انگشتها را باز کرده در خاک فرو برند و هفت مرتبه سوره مبارکه انا انزلناه بخوانند و برای میت طلب امرزش کنند و دعاهایی را که وارد شده بخوانند مانند این دعا اللهم جاف الارض عن جنبیه و اصعد صعد روحه الی ارواح المومنین فی علیین و الحقه بالصالحین
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است قبر را مربع یا مربع مستطیل بسازند و به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند و نشانه ای روی آن بگذارند که اشتباه نشود و روی قبر آب بپاشند و بعد از پاشیدن آب کسانی که حاضرند دستها را بر قبر بگذارند و انگشتها را باز کرده در خاک فرو برند و هفت مرتبه سوره مبارکه انا انزلناه را بخوانند و برای میت طلب آمرزش کنند و این دعا را بخوانند اللهم جاف الارض عن جنبیه و اصعد الیک روحه و لقه منک رضوانا و أسکن قبره من رحمتک ما تغنیه به عن رحمه من سواک.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است قبر را مربع یا مربع مستطیل بسازند و به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند و نشانه ای روی آن بگذارند که اشتباه نشود و روی قبر آب بپاشند و بعد از پاشیدن آب کسانی که حاضرند، دست ها را بر قبر بگذارند و انگشت ها را باز کرده، در خاک فرو برند و هفت مرتبه، سوره مبارکه "إِنّا اَنْزَلْنَاه"بخوانند و برای میت طلب آمرزش کنند و این دعا را بخوانند: اَللّهُمَّ جَافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْه وَأصْعِدْ إلَیْکَ روُحَهُ وَلَقِّهِ مِنْکَ رِضْوَاناً وأسْکِنْ قَبْرَهُ مِنْ رَحْمَتِکَ مَا تُغْنِیه بِه عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِوَاک
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبر را مربع یا مربع مستطیل بسازند و به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند و نشانه ای روی آن بگذارند که اشتباه نشود و روی قبر آب بپاشند، و بعد از پاشیدن آب کسانی که حاضرند، دستها را بر قبر بگذارند و انگشتها را باز کرده در خاک فرو برند و هفت مرتبه سوره مبارکه اِنّا اَنْزَلْناه بخوانند و برای میت طلب آمرزش کنند و این دعا را بخوانند: اللّهُمَّ جافِ الاَْرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَاصْعَدْ اِلَیْکَ روُحَهُ وَلَقِّهِ مِنْکَ رِضْواناً وَاَسْکِنْ قَبْرَهُ مِنْ رَحْمَتِکَ ما تُغْنِیهِ بِهِ عَنْ رَحْمَة مَنْ سِواکَ.
- [امام خمینی] خوب است به امید این که مطلوب پروردگار است، قبر را مربع یا مربع مستطیل بسازند و به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند و نشانه ای روی آن بگذارند که اشتباه نشود و روی قبر آب بپاشند. و بعد از پاشیدن آب کسانی که حاضرند، دستها را بر قبر بگذارند و انگشتها را باز کرده در خاک فرو برند و هفت مرتبه سوره مبارکه "انا انزلناه" بخوانند و برای میت طلب آمرزش کنند و این دعا را بخوانند: "اللهم جاف الارض عن جنبیه و اصعد الیک روحه و لقه منک رضوانا و اسکن قبره من رحمتک ما تغنیه به عن رحمة من سواک".
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است قبر را مربع، یا مربع مستطیل بسازند به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند ونشانهای روی آن بگذارند که اشتباه نشود وروی قبر آب بپاشند و بعد از پاشیدن آب کسانی که حاضرند، دستها را بر قبر بگذارند وانگشتها را باز کرده، در خاک فرو برند وهفت مرتبه سوره مبارکه انّا انزلناه بخوانند وبرای میّت طلب آمرزش کنند واین دعا را بخوانند: )أللّهُمَّ جافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَاصْعد اًّلَیْکَ رُوحَهُ وَلَقِّهِ مِنْکَ رِضْواناً وَاسْکِنْ قَبْرَهُ مِنْ رَحْمَتِکَ ما تُغْنیهِ بِهِ عَنْ رَحْمَِْ مَنْ سِواکَ(.
- [آیت الله مظاهری] خوب است قبر را مربع یا مربع مستطیل بسازند و به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند و نشانهای روی آن بگذارند که اشتباه نشود و روی قبر آب بپاشند و بعد از پاشیدن آب کسانی که حاضرند دستها را بر قبر بگذارند و انگشتها را باز کرده در خاک فرو برند و هفت مرتبه سوره مبارکه قدر را بخوانند و برای میّت طلب آمرزش کنند و این دعا را بخوانند: (اَللَّهُمَّ جافِ الْاَرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَ أَصْعِدْ اِلَیْکَ رُوحَهُ وَ لَقِّهِ مِنْکَ رِضْواناً وَ اَسْکِنْ قَبْرَهُ مِنْ رَحْمَتِکَ ما تُغْنیهِ بِهِ عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواکَ).(6)
- [آیت الله سیستانی] مستحب است قبر را ، چهار گوشه بسازند و به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند ، و نشانهای روی آن بگذارند که اشتباه نشود ، و روی قبر آب بپاشند ، و بعد از پاشیدن آب کسانی که حاضرند دستها را بر قبر بگذارند و انگشتها را باز کرده در خاک فرو برند ، و هفت مرتبه سوره مبارکه (إنّا أنزلناه) را بخوانند ، و برای میّت طلب آمرزش کنند و این دعا را بخوانند : (اللّهُمَّ جافِ الاَرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ ، وَاَصْعِدْ اِلَیْکَ رُوحَهُ وَلَقِّهِ مِنْکَ رِضْواناً ، وَاَسْکِنْ قَبْرَهُ مِنْ رَحْمَتِکَ ما تُغْنِیِهِ بِهِ عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواکَ) .