انسان، مظهر جلال و جمال خداوند است و دارای ارزش و ویژگی است که او را از دیگر موجودات ممتاز ساخته و کرامت بخشیده است. قبل از آنکه به جایگاه و ویژگی انسان بپردازیم؛ لازم است مفهوم انسان را در نگاه لغت بررسی نمائیم: واژه ی (اِنْس) 18 بار در قرآن به کار رفته که 3 بار به صورت نکره(انس) و 15 بار به صورت معرفه(الانس) استعمال شده است. ابن فارس، (انس) را به معنای (ظهور و آشکار) می داند، برخلاف(جن) که از دیدگان پنهان است.[1] همچنین (انس) در قرآن، در مقابل(جن) آمده است. واژه (انسان)، 65 مرتبه که64 مرتبه به صورت(الانسان) و یک بار به صورت (انسان) در قرآن ذکر شده است و به معنای اُنس و الفت و نسیان و فراموشکار نیز آمده است.[2] جایگاه انسان برای انسان جایگاه و ویژگی های زیادی در قرآن و روایات بیان شده است. ما در حد اختصار و به اقتضای این مقاله به آن می پردازیم. 1. هستی برای انسان: خداوند تمام هستی و موجودات و زمین و آسمان را برای انسان می داند و می فرماید:(هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً.[3] خداوند تمام چیزهایی که در زمین وجود دارد را برای انسان خلق نموده است؛ (وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ؛[4] زمین را برای مردم قرار داد.؛ وَ الْخَیْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوها وَ زِینَةً؛[5] و اسبان و استران و خران را آفرید تا بر آنها سوار شوید و زینت و تجمّلی برای شماست.) ابر و باد و مه خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری 2. انسان و خلیفه الهی: (وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً؛[6] (به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در روی زمین، جانشینی (نماینده ای) قرار خواهم داد.) 3. بالاترین ظرفیت پذیرش معلومات در میان مخلوقات: (وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکَةِ فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ؛[7] سپس علم اسماء را همگی به حضرت آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست می گویید، اسماء اینها را به من خبر دهید.) 4. انسان و فطرت خداگرایی: (إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ ...[8]؛ (حضرت ابراهیم علیه السّلام فرمود:) همانا من با فطرت درونی خودم، رو به سوی خدا آوردم؛ همان خدایی که آفریننده زمین و آسمان است...) 5. انسان دو بعدی(جسم، روح): (فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی؛[9] هنگامی که کار او را به پایان رساندم و در او از روح خود دمیدم ....) 6. انسان آزاد و امانت دار: (إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها ....؛[10] ما امانت (تعهد، تکلیف، و ولایت الهی) را به آسمان و زمین و کوهها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر بر تافتهاند و از آن هراسیدند؛ اما انسان آن را بر دوش کشید ... . ) 7. انسان دارای وجدان اخلاقی: (فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها؛[11] قسم به جان آدمی و آن کس که آن را (آفریده) و متنعّم ساخته، سپس فجور و تقوی(شر و خیرش) را به او الهام کرده است ....) 8. آرامش انسان فقط با یاد خدا: (أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛[12] آگاه باشید. تنها با یاد خدا دلها آرامش می یابد.) 9. انسان برای هدف های عالی می کوشد و می جوشد: (یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً؛[13] تو ای روح آرام یافته! به سوی خدا باز گرد! در حالی که هم تو از او خوشنودی و هم او از تو خشنود است)؛ (أَلا إِلَی اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ؛[14] تمامی امور به سوی او در حرکتند) همچنین انسان برای رسیدن به رحمت الهیه تلاش دارد: (إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ)[15] 10. خلقت انسان، نوعی احسان است: پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله از قول خداوند می فرماید: (لم اخلقکم لاربح علیکم و لکن لتربحوا؛ انسان ها را خلق کردم تا از من سودی ببرند؛ نه اینکه از او سودی ببرم.)[16] گفت: پیغمبر که حق فرموده است قصد من از خلق احسان بوده است آفریدم تا ز من سودی کند تا زشهدم دست آلودی کنند[17] 11. خلقت انسان برای رسیدن آگاهی از قدرت و شناخت خداوند است: (اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍقدیر؛[18] خداوند کسی است که هفت آسمان را آفرید و زمین را نیز همانند آن آفرید. فرمان او پیوسته فرود می آید تا بدانید خداوند بر همه چیز تواناست.) حضرت داود علیه السّلام از پیشگاه خداوند سؤال نمود: (یا رب لماذا خلقت الخلق؛ پروردگارا! برای چه بشر را خلق کرده ای؟) خداوند پاسخ داد: (کنتُ کنزاً مخفیا فاجبت ان اعرف فخلقت الخلق لأعرف؛ من یک گنج مخفی بوده ام و انسان را آفریدم تا شناخته شوم.)[19] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، طباطبایی، تفسیرالمیزان، ذیل آیات مربوطه در متن. 2. معارف قرآن، مصباح یزدی، مؤسسه در را ه حق، قم، ص 159. 3. مجله صباح، شماره 9 10، مرکز مطالعات و پژوهش های حوزه، قم، ص 74 68. 4. مرتضی مطهری، مقدمه ای به جهان بینی اسلامی، انسان در قرآن، ص 248 253. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . ابن فارس، مقاییس اللغه، مکتبة العلوم الاسلامی، 1404 ه .ق، قم، ذیل ماده(انس). [2] . جوهری، صحاح اللغه، قاهره، چاپ اول، 1376 ه ، دارالعلم ملایین، ذیل ماده(انس). [3] . بقره/ 29. [4] . الرحمن/ 10. [5] . نحل/ 8. [6] . بقره/ 30. [7] . بقره/ 31. [8] . انعام/ 79، ر.ک: اعراف/ 172. [9] . حجر/ 29. [10] . احزاب/ 72. [11] . شمس/ 7 و 8. [12] . رعد/ 28. [13] . فجر/ 28 و 27. [14] . شوری/ 53. [15] . هود/ 119. [16] . دیلمی، حسن، ارشاد القلوب، شریف رضی، قم، 1412، ج 1، ص 110. [17] . خطیبی بلخی، معارف بهاء ولد، تهران، انتشارات طهوری، چاپ اول، ص 141. [18] . طلاق/ 12. [19] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، 1404 ه ، ج 84، ص 344.
جایگاه انسان را در قرآن و روایات بیان کنید؟
انسان، مظهر جلال و جمال خداوند است و دارای ارزش و ویژگی است که او را از دیگر موجودات ممتاز ساخته و کرامت بخشیده است.
قبل از آنکه به جایگاه و ویژگی انسان بپردازیم؛ لازم است مفهوم انسان را در نگاه لغت بررسی نمائیم: واژه ی (اِنْس) 18 بار در قرآن به کار رفته که 3 بار به صورت نکره(انس) و 15 بار به صورت معرفه(الانس) استعمال شده است. ابن فارس، (انس) را به معنای (ظهور و آشکار) می داند، برخلاف(جن) که از دیدگان پنهان است.[1]
همچنین (انس) در قرآن، در مقابل(جن) آمده است.
واژه (انسان)، 65 مرتبه که64 مرتبه به صورت(الانسان) و یک بار به صورت (انسان) در قرآن ذکر شده است و به معنای اُنس و الفت و نسیان و فراموشکار نیز آمده است.[2]
جایگاه انسان
برای انسان جایگاه و ویژگی های زیادی در قرآن و روایات بیان شده است. ما در حد اختصار و به اقتضای این مقاله به آن می پردازیم.
1. هستی برای انسان:
خداوند تمام هستی و موجودات و زمین و آسمان را برای انسان می داند و می فرماید:(هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً.[3] خداوند تمام چیزهایی که در زمین وجود دارد را برای انسان خلق نموده است؛ (وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ؛[4] زمین را برای مردم قرار داد.؛ وَ الْخَیْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوها وَ زِینَةً؛[5] و اسبان و استران و خران را آفرید تا بر آنها سوار شوید و زینت و تجمّلی برای شماست.)
ابر و باد و مه خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
2. انسان و خلیفه الهی:
(وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً؛[6] (به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در روی زمین، جانشینی (نماینده ای) قرار خواهم داد.)
3. بالاترین ظرفیت پذیرش معلومات در میان مخلوقات:
(وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکَةِ فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ؛[7] سپس علم اسماء را همگی به حضرت آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست می گویید، اسماء اینها را به من خبر دهید.)
4. انسان و فطرت خداگرایی:
(إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ ...[8]؛
(حضرت ابراهیم علیه السّلام فرمود:) همانا من با فطرت درونی خودم، رو به سوی خدا آوردم؛ همان خدایی که آفریننده زمین و آسمان است...)
5. انسان دو بعدی(جسم، روح):
(فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی؛[9] هنگامی که کار او را به پایان رساندم و در او از روح خود دمیدم ....)
6. انسان آزاد و امانت دار:
(إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها ....؛[10] ما امانت (تعهد، تکلیف، و ولایت الهی) را به آسمان و زمین و کوهها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر بر تافتهاند و از آن هراسیدند؛ اما انسان آن را بر دوش کشید ... . )
7. انسان دارای وجدان اخلاقی:
(فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها؛[11] قسم به جان آدمی و آن کس که آن را (آفریده) و متنعّم ساخته، سپس فجور و تقوی(شر و خیرش) را به او الهام کرده است ....)
8. آرامش انسان فقط با یاد خدا:
(أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛[12] آگاه باشید. تنها با یاد خدا دلها آرامش می یابد.)
9. انسان برای هدف های عالی می کوشد و می جوشد:
(یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً؛[13] تو ای روح آرام یافته! به سوی خدا باز گرد! در حالی که هم تو از او خوشنودی و هم او از تو خشنود است)؛ (أَلا إِلَی اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ؛[14] تمامی امور به سوی او در حرکتند)
همچنین انسان برای رسیدن به رحمت الهیه تلاش دارد: (إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ)[15]
10. خلقت انسان، نوعی احسان است:
پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله از قول خداوند می فرماید: (لم اخلقکم لاربح علیکم و لکن لتربحوا؛ انسان ها را خلق کردم تا از من سودی ببرند؛ نه اینکه از او سودی ببرم.)[16]
گفت: پیغمبر که حق فرموده است
قصد من از خلق احسان بوده است
آفریدم تا ز من سودی کند
تا زشهدم دست آلودی کنند[17]
11. خلقت انسان برای رسیدن آگاهی از قدرت و شناخت خداوند است:
(اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍقدیر؛[18] خداوند کسی است که هفت آسمان را آفرید و زمین را نیز همانند آن آفرید. فرمان او پیوسته فرود می آید تا بدانید خداوند بر همه چیز تواناست.)
حضرت داود علیه السّلام از پیشگاه خداوند سؤال نمود: (یا رب لماذا خلقت الخلق؛ پروردگارا! برای چه بشر را خلق کرده ای؟)
خداوند پاسخ داد: (کنتُ کنزاً مخفیا فاجبت ان اعرف فخلقت الخلق لأعرف؛ من یک گنج مخفی بوده ام و انسان را آفریدم تا شناخته شوم.)[19]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، طباطبایی، تفسیرالمیزان، ذیل آیات مربوطه در متن.
2. معارف قرآن، مصباح یزدی، مؤسسه در را ه حق، قم، ص 159.
3. مجله صباح، شماره 9 10، مرکز مطالعات و پژوهش های حوزه، قم، ص 74 68.
4. مرتضی مطهری، مقدمه ای به جهان بینی اسلامی، انسان در قرآن، ص 248 253.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ابن فارس، مقاییس اللغه، مکتبة العلوم الاسلامی، 1404 ه .ق، قم، ذیل ماده(انس).
[2] . جوهری، صحاح اللغه، قاهره، چاپ اول، 1376 ه ، دارالعلم ملایین، ذیل ماده(انس).
[3] . بقره/ 29.
[4] . الرحمن/ 10.
[5] . نحل/ 8.
[6] . بقره/ 30.
[7] . بقره/ 31.
[8] . انعام/ 79، ر.ک: اعراف/ 172.
[9] . حجر/ 29.
[10] . احزاب/ 72.
[11] . شمس/ 7 و 8.
[12] . رعد/ 28.
[13] . فجر/ 28 و 27.
[14] . شوری/ 53.
[15] . هود/ 119.
[16] . دیلمی، حسن، ارشاد القلوب، شریف رضی، قم، 1412، ج 1، ص 110.
[17] . خطیبی بلخی، معارف بهاء ولد، تهران، انتشارات طهوری، چاپ اول، ص 141.
[18] . طلاق/ 12.
[19] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، 1404 ه ، ج 84، ص 344.
- [سایر] جایگاه ربا را در قرآن و حدیث بیان کنید؟
- [سایر] جایگاه اخلاق در قرآن و احادیث چگونه است؟
- [سایر] جایگاه و اعتبار احادیث ائمه برای شیعه تا چه حدّی است؟ آیا صحیح است که احادیث بر قرآن مقدّم شوند؟
- [سایر] جایگاه انسان از نظر قرآن کجاست؟
- [سایر] شبهه: جایگاه و اعتبار احادیث امامان شیعه، برای شیعیان از قرآن بیشتر است.
- [سایر] شبهه: جایگاه و اعتبار احادیث امامان شیعه، برای شیعیان از قرآن بیشتر است.
- [سایر] جایگاه صداقت و راستی در قرآن و روایات چگونه است؟ و چه ارتباطی با اعمالی، مانند: ایمان، تقوا، امانتداری، وفا و... دارد؟
- [سایر] آیا قرآن با جایگاه مغز در انسان آشنا نبوده و قلب را مرکز فهم معرفی می کند؟
- [سایر] جایگاه و نقش آراء مفسران در تفسیر قرآن چیست؟
- [سایر] جایگاه مربّیان قرآن چیست؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باید از دادن قرآن به کافر خودداری کنند، و اگر قرآن در دست اوست در صورت امکان از او بگیرند ولی چنانچه مقصود از دادن قرآن و یا داشتن قرآن تحقیق و مطالعه در دین باشد و نیز انسان بداند که کافری که محکوم به نجاست است با دست تر قرآن را لمس نمی کند اشکالی ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] سلام کردن از مستحبات مؤکد است و در قرآن مجید و روایات اسلامی روی آن تأکید فراوان شده است و سزاوار است که سواره به پیاده و ایستاده به نشسته و کوچکتر به بزرگتر سلام کند.
- [آیت الله بهجت] مس نمودن خط قرآن، یعنی رساندن جایی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد، حرام است، ولی تماس موی انسان با خط قرآن، بنابر اظهر مانعی ندارد، حتی اگر کوتاه باشد. و اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند، مس آن اشکال ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] هنگام تلاوت قرآن شایسته است انسان به آن گوش دهد و از صحبت کردن پرهیز کند؛ بلکه در صورتی که بیاحترامی و هتک به قرآن باشد صحبت کردن جایز نیست، ولی اگر کسی چیزی بپرسد میتواند جواب او را بدهد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر انسان از بچه غیر ممیز که خوب و بد را نمی فهمد یا از کسی که قصد خواندن قران ندارد یا مثلا از گرامافون یا نوار ضبط صوت ایه سجده را استماع کند سجده واجب نیست ولی اگر شخصی در ایستگاه رادیو ایه سجده را به قصد این که از قران است بخواند و انسان به وسیله رادیو گوش دهد سجده واجب است
- [آیت الله اردبیلی] قرض دادن از کارهای مستحبی است که در آیات قرآن و روایات درباره آن زیاد سفارش شده است. از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده است که: (هر کس به برادر مسلمان خود قرض بدهد مال او زیاد میشود و ملائکه بر او رحمت میفرستند و اگر با بدهکار خود مدارا کند، بدون حساب و به سرعت از صراط میگذرد و کسی که برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و ندهد، بهشت بر او حرام میشود.)(1)
- [آیت الله خوئی] اگر انسان از گرامافون یا ضبط صوت یا از بچة غیر ممیز که خوب و بد را نمیفهمد، یا از کسی که قصد خواندن قرآن ندارد، آیه سجده را بشنود، یا گوش دهد سجده واجب نیست و همچنین است رادیو اگر به طور نوار و ضبط صوت باشد، ولی اگر شخصی ایستگاه رادیو آیة سجده را به قصد از قرآن است بخواند و انسان به واسطة رادیو گوش دهدسجده واجب است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر انسان از گرامافون یا از بچه غیر ممیز که خوب و بد را نمی فهمد؛ یا از کسی که قصد خواندن قرآن ندارد؛ آیه سجده را بشنود یا گوش دهد؛ سجده واجب نیست و همچنین است رادیو اگر به طور نوار و ضبط صوت باشد؛ ولی اگر شخصی در ایستگاه رادیو آیه سجده را به قصد اینکه از قرآن است بخواند و انسان به وسیله رادیو گوش دهد؛ سجده واجب است.
- [آیت الله اردبیلی] (اِعتکاف) آن است که انسان به قصد عبادت کردن در مسجد بماند؛ بلکه اگر تنها با ماندن در مسجد نیز قصد عبادت کند، کافی است، هرچند عبادت دیگری انجام ندهد. اعتکاف عمل مستحبّی است که درباره آن بسیار سفارش شده است. روایت شده است که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند: (اعتکاف ده روز در ماه رمضان معادل دو حجّ و دو عمره است)(1) و نیز روایت شده که خود آن حضرت دهه آخر ماه رمضان در مسجد اعتکاف میکردند(2).
- [آیت الله مظاهری] مستحب است انسان برای این امور وضو بگیرد: 1 - نماز میّت. 2 - زیارت اهل قبور. 3 - رفتن به مسجد. 4 - رفتن به حرم امامانعلیهم السلام . 5 - همراه داشتن قرآن. 6 - خواندن و نوشتن قرآن. 7 - مسّ حاشیه قرآن. 8 - خوابیدن. همچنین مستحب است انسان همیشه با وضو باشد بلکه مستحب است کسی که وضو دارد دوباره وضو بگیرد، و اگر برای یکی از جهاتی که گفته شد وضو بگیرد، هر کاری را که باید با وضو انجام داد، میتواند به جا آورد مثلاً میتواند با آن وضو نماز بخواند.