سورة مورد نظر سورة مبارکة کوثر میباشد که با بیان شأن نزول این سوره و نقدی بر ابهام آفرینی دشمنان اهل بیت در این فضیلت، حقیقت امر روشن خواهد گشت. از ابن عباس نقل شده که: سوره ی کوثر در بزرگداشت پیامبر گرامی و آرامش بخشیدن به آن حضرت و در نکوهش یکی از بداندیشترین و کینهتوزترین دشمنان او (عاص بن وائل) نازل شد، بدین سبب که روزی عاص بن وائل هنگام بیرون آمدن پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله از مسجد، با آن بزرگوار رو به رو گردید و پس از گفتگوی کوتاهی، بر هم مسلکان خویش وارد شده آنان از او پرسیدند، با چه کسی گفتگو میکردی؟ او پاسخ داد: با این مرد ابتر! و منظورش این بود که پیامبر گرامی به دلیل مرگ پسرانش قاسم و ابراهیم دیگر بدون فرزند و نسل و تبار خواهد بود، چرا که در فرهنگ منحط و ظالمانه ی آنان، دختر نه موقعیت و جایگاهی داشت و نه حتی فرزند خانواده به شمار میرفت، درست در این شرایط بود که این سوره بر قلب پیامبر صلّی الله علیه و آله فرود آمد و به این وسیله خدا به پیامبرش نوید داد که به او خیر فراوان و یا نسلی شایسته و ماندگار ارزانی خواهد داشت.[1] امّا کسانی که هرگز تاب تحمل فضایل مشعشع اهل بیت را نداشتهاند، همواره سعی کردهاند به گونهای این فضایل را کتمان نمایند، لذا فخر رازی در تفسیر خود برای مراد از کوثر پانزده قول نظیر: نهری در بهشت، حوض خاص پیامبر خدا، اصحاب و پیروان آن حضرت تا قیامت، علمای امت او، قرآن و... ذکر کرده، در پاسخ این کج اندیش گفته شده: با توجه به این که در آخر سوره فرمود: (انّ شانئک هو الابتر)، با در نظر گرفتن این که کلمه (ابتر) در ظاهر به معنای اجاق کور است، و نیز با درنظر گرفتن اینکه این جمله (إن شانئک هو الابتر) از باب قصر قلب (موصوفی را منحصر در صفتی کنیم به جای صفت دیگر) است، چنین دست می دهد که منظور از کوثر تنها و تنها کثرت ذریهایست که خداوند به آن جناب ارزانی داشته یا این که مراد هم خیر کثیر است و هم کثرت ذریه، و کثرت ذریه یکی از مصادیق خیر کثیر است، و اگر این مصداق به صورت مستقل یا ضمنی مراد نبود، آوردن کلمه (إنّ) در جمله ی (ان شانئک هو الابتر) فایدهای نداشت، زیرا کلمة إنّ علاوه بر تحقیق، تعلیل را هم میرساند، و معنا ندارد بفرماید: ما به تو حوض یا قرآن یا امت یا ... دادیم، چون که بدگوی تو اجاق کور است،[2] بلکه مناسب این ترکیب همین معناست که: غمگین مباش ما به تو خیر کثیری که فاطمه و ذریهاش باشد، دادیم و همانا که بدخواه تو اجاق کور است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ج 20، ص 850، بنیاد علمی و فکری علامه، 1363. 2. مکارم، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، جلد 27، ص 375، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، تیرماه 1366. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . طبرسی، مجمع البیان، ترجمه علی کرمی، انتشارات فراهانی، 1380، ج 30، ص 1431. [2] . ترجمه تفسیر المیزان، ج 20، ص 850.
سورة مورد نظر سورة مبارکة کوثر میباشد که با بیان شأن نزول این سوره و نقدی بر ابهام آفرینی دشمنان اهل بیت در این فضیلت، حقیقت امر روشن خواهد گشت.
از ابن عباس نقل شده که: سوره ی کوثر در بزرگداشت پیامبر گرامی و آرامش بخشیدن به آن حضرت و در نکوهش یکی از بداندیشترین و کینهتوزترین دشمنان او (عاص بن وائل) نازل شد، بدین سبب که روزی عاص بن وائل هنگام بیرون آمدن پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله از مسجد، با آن بزرگوار رو به رو گردید و پس از گفتگوی کوتاهی، بر هم مسلکان خویش وارد شده آنان از او پرسیدند، با چه کسی گفتگو میکردی؟ او پاسخ داد: با این مرد ابتر! و منظورش این بود که پیامبر گرامی به دلیل مرگ پسرانش قاسم و ابراهیم دیگر بدون فرزند و نسل و تبار خواهد بود، چرا که در فرهنگ منحط و ظالمانه ی آنان، دختر نه موقعیت و جایگاهی داشت و نه حتی فرزند خانواده به شمار میرفت، درست در این شرایط بود که این سوره بر قلب پیامبر صلّی الله علیه و آله فرود آمد و به این وسیله خدا به پیامبرش نوید داد که به او خیر فراوان و یا نسلی شایسته و ماندگار ارزانی خواهد داشت.[1] امّا کسانی که هرگز تاب تحمل فضایل مشعشع اهل بیت را نداشتهاند، همواره سعی کردهاند به گونهای این فضایل را کتمان نمایند، لذا فخر رازی در تفسیر خود برای مراد از کوثر پانزده قول نظیر: نهری در بهشت، حوض خاص پیامبر خدا، اصحاب و پیروان آن حضرت تا قیامت، علمای امت او، قرآن و... ذکر کرده، در پاسخ این کج اندیش گفته شده: با توجه به این که در آخر سوره فرمود: (انّ شانئک هو الابتر)، با در نظر گرفتن این که کلمه (ابتر) در ظاهر به معنای اجاق کور است، و نیز با درنظر گرفتن اینکه این جمله (إن شانئک هو الابتر) از باب قصر قلب (موصوفی را منحصر در صفتی کنیم به جای صفت دیگر) است، چنین دست می دهد که منظور از کوثر تنها و تنها کثرت ذریهایست که خداوند به آن جناب ارزانی داشته یا این که مراد هم خیر کثیر است و هم کثرت ذریه، و کثرت ذریه یکی از مصادیق خیر کثیر است، و اگر این مصداق به صورت مستقل یا ضمنی مراد نبود، آوردن کلمه (إنّ) در جمله ی (ان شانئک هو الابتر) فایدهای نداشت، زیرا کلمة إنّ علاوه بر تحقیق، تعلیل را هم میرساند، و معنا ندارد بفرماید: ما به تو حوض یا قرآن یا امت یا ... دادیم، چون که بدگوی تو اجاق کور است،[2] بلکه مناسب این ترکیب همین معناست که: غمگین مباش ما به تو خیر کثیری که فاطمه و ذریهاش باشد، دادیم و همانا که بدخواه تو اجاق کور است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ج 20، ص 850، بنیاد علمی و فکری علامه، 1363.
2. مکارم، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، جلد 27، ص 375، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، تیرماه 1366.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . طبرسی، مجمع البیان، ترجمه علی کرمی، انتشارات فراهانی، 1380، ج 30، ص 1431.
[2] . ترجمه تفسیر المیزان، ج 20، ص 850.
- [سایر] چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شده است؟
- [سایر] کدام سوره در شأن حضرت زهرا سلام الله علیها نازل شده است؟
- [سایر] قاتل حضرت زهرا (سلام الله علیها) کیست؟
- [سایر] کدام سوره درباره زندگی حضرت علی و حضرت فاطمه (سلام الله علیهما) نازل شده است؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه معصومه(س) ازدواج نکردند؟
- [آیت الله سبحانی] اگر عاقد بگوید انکحت موکلاتی فاطمه، زهرا، زینب لموکِلی احمد، علی، حسین یعنی قصد دارد فاطمه را به عقد احمد و زهرا به عقد علی و زینب را به عقد حسین درآورد آیا چنین عقدی صحیح است؟
- [سایر] چرا حضرت علی (ع) قبل از حضرت فاطمه در را باز نکرد تا حضرت فاطمه (س) شهید نشود؟
- [سایر] آیا درست است که پیامبر به علت دعوای علی با فاطمه فرمود ( فاطمه بضعه منی)؟
- [سایر] چرا قبر مطهر حضرت زهرا(س) مخفی است؟ چرا حضرت زهرا(س) وصیت کردند که ایشان را شبانه دفن کنند؟
- [سایر] معنی «فاطمه» که از اسم های شریف حضرت زهراء(سلام الله علیها) است، چیست؟ روایاتی که در این زمینه آمده را بیان کنید.
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).