کلمه (عزت) به معنای حالتی است که مانع شکست و مغلوب شدن انسان میشود، و (ذلت) به معنای نبود حالت عزت و شرافت در انسان است به گونهای که انسان ذلیل، به راحتی شکست را میپذیرد و مغلوب میشود،[1] میل و علاقه به (عزت) و فرار و تنفر از (ذلت) یک امر فطری است که در نهاد تمام انسانها وجود دارد، شکوفایی (عزت) نیاز به علل و عواملی دارد که عدم توجه به این عوامل سبب خاموشی آن میشود، و در مقابل حالت ذلت و مغلوب شدن و پذیرش شکست در انسان تقویت میشود. انسانی که طعم شیرین عزت را بچشد، هیچ طعم تلخ ذلت و خواری را نمیپذیرد، حضرت امام علی علیهالسّلام میفرماید: کسی که نفس عزیز و شریفی دارد، آن را با پلیدی گناه، خوار و ذلیل نمیسازد.[2] برخی از عوامل عزت از دیدگاه قرآن کریم و روایات اسلامی: 1. تکیه، توکل و ارتباط با خداوند متعال؛ خداوند متعال سرچشمه عزت به معنای واقعی است، و سایر موجودات و مخلوقات در ذات خود فقیر و ذلیل هستند و همه به خداوند متعال نیازمندند و مالک همه آنها خداوند عزیز است، قرآن کریم میفرماید: (مَنْ کانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعاً)[3] کسی که خواهان عزت است، عزت یکسره از آن خداست. معنای آیة مذکور این است که هر کس عزت میخواهد باید آن را از خداوند متعال طلب کند، زیرا همه عزت مُلک از آنِ خداوند است، و انسان در سایه عبادت و پرستش خدا و تسلیم در برابر او و ایمان و عمل صالح به عزت میرسد. اگر انسان بخواهد به عزت برسد به دو بال که یکی اعتقاد و پرستش خدای یگانه و دیگری عمل صالح که در راستای اعتقاد صورت میگیرد، نیاز دارد، خداوند متعال میفرماید: (إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ)[4] سخنان پاکیزه (اعتقادهای صحیح) به سوی او بالا رود و عمل صالح آن را در بالاتر رفتن کمک میرساند. حضرت علی علیهالسّلام میفرماید: (العزیز بغیر الله ذلیل؛[5] عزیزی که عزتش از غیر خداست، ذلیل است. 2. قرآن کریم و دین مقدس اسلام؛ تمسک به قرآن کریم و استمداد از آن نیز عامل عزت و سربلندی است؛ (تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ؛[6] این کتابی است که از سوی خداوند عزیز و حکیم نازل شده است.) چون خداوند متعال منشأ عزت و عظمت است، قرآن کریم نیز که کلام و سخن اوست در بردارندة عوامل عزت و بزرگواری انسان است. عمل به قرآن کریم و دین مقدس اسلام، عزت و سربلندی را به همراه میآورد، و این دو پایگاه بزرگ و منشأ عزت و سربلندی برای بشریت بوده و انسانها را از هرگونه ذلت و خواری در دنیا به خاطر مسائل دنیایی و مادی، برحذر میدارد. خداوند متعال میفرماید: (فَاسْتَمْسِکْ بِالَّذِی أُوحِیَ إِلَیْکَ إِنَّکَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ وَ إِنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ وَ لِقَوْمِکَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ)؛ آنچه را بر تو وحی شده محکم بگیر که تو بر صراط مستقیمی، و این مایة یادآوری (و عظمت) تو و قوم تو است و به زودی سؤال خواهید شد.[7] 3. ارتباط با رسول خدا صلی الله علیه و آله و اهلبیت گرامی آن حضرت؛ رسول گرامی اسلام و اهلبیت عزیز آن حضرت علیهمالسلام مصداق اکمل ارتباط با خدا از راه ایمان به او و عمل صالح و عزتآفرینی هستند؛ زیرا آن حضرت در مقام اتصال به سرچشمه تمامی کمالات به جایی رسید که خداوند درباره او میفرماید: (وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ)؛[8] و تو اخلاق بزرگ و برجستهای داری.) و از جمله فضایل برجستة اخلاقی، عزت و شرافت نفس آن حضرت است. قرآن کریم در جایی دیگر بر پیروی و ارتباط با پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام تأکید کرده و میفرماید: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْ‌ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلاً)؛[9] ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالامر (اوصیای پیامبر) را... اگر به خدا و روز رستاخیر ایمان دارید! این (کار) برای شما، بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است. پس پیروی کردن از پیامبر و جانشینان آن حضرت علیهمالسلام که هر کدام متصل به منشأ و سرچشمة عزت هستند، بهتر و باعث خیر فراوان و عزتمندی میشود.[10] پیامبر گرامی نه از خود ذلت نشان داد و نه به کسی از مؤمنان اجازه داد تا به ذلت تن بدهند؛ چنانکه میفرماید: هیچ مؤمنی نباید نفس خود را ذلیل و خوار بشمارد.[11] هنگامی که از حضرت امام حسین علیهالسّلام درخواست شد که سخنی که با گوش خود از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شنیدهاید را نقل کنید، ایشان این سخن را نقل کردند: خداوند کارهای بزرگ و رفیع و باشرافت را دوست دارد و کارهای پست و ذلیل را خوش نمیدارد.[12] 4. ارتباط با مؤمنان؛ ارتباط با مؤمنان که افتخار بندگی خدا را دارند و عزت خویش را از سرچشمة اصلی یعنی خداوند عزیز گرفتهاند، میتواند عامل عزت و مانع ذلتپذیری باشد، قرآن کریم میفرماید: (... وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لکِنَّ الْمُنافِقِینَ لا یَعْلَمُونَ)؛[13] ... و عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است، ولی منافقان نمیدانند. عزت و سعادت هیچگاه تحت ولایت کافران و منافقان به دست نمیآید، و خداوند هرگونه ولایت کافران و مشرکان را بر مؤمنان نفی کرده و میفرماید: (وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً)؛[14]... و خدا هرگز برای کافران تسلط بر مؤمنان ننهاده است، و در جایی دیگر میفرماید: همانهایی که کافران را به جای مؤمنان، دوست خود برمیگزینند آیا اینها میخواهند از آنان کسب عزت و آبرو کنند، با اینکه همه عزتها مخصوص خداست.[15] از آیات مذکور بر میآید که کافران و مشرکان از نظر منطق و گفتگو و روابط نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... هیچگونه برتری و ولایتی نسبت به مؤمنان و مسلمانان نخواهند داشت و حق هیچگونه سلطهای بر امور مسلمانان را ندارند.[16] 5. روزی حلال؛ پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله روزی و کسب حلال را جهاد قلمداد میکند و میفرماید: خداوند دوست میدارد که بندهاش را در تلاش برای طلب روزی حلال ببیند.[17] و از کنار سفرههای حلال است که انسانهای عزیز و شکستناپذیر به پا میخیزند، حضرت امام حسین علیهالسّلام میفرماید: ...سینههای پاکیزه و طیبی که ما از آن شیر نوشیدهایم ذلت را بر ما روا نمیداند.[18] از کلام حضرت امام حسین علیهالسّلام برمیآید که کسب رزق حلال در عزتمند شدن انسانها تأثیر دارد، و لقمة حلال انسان را از بسیاری از مفاسد، ذلتها و خواریها برحذر میدارد، و تأثیر روزی حلال است که انسانها را در برابر سستی و شکست، استوار نگه میدارد و او را به انسانی شجاع و باشرف تبدیل میکند، انسان شرافتمند معتقد است که باید با تلاش و کوشش خود و توکل بر خداوند کسب روزی کرد و برای بدست آوردن روزی و رزق تنها باید بر تلاش خویش و خداوند تکیه نمود؛ (هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ)؛[19] آیا خالقی غیر از خدا وجود دارد که شما را از آسمان و زمین روزی دهد. انسانی که عزت نفس داشت و روزی خود را تنها از خدا خواست، شرافت و عزت خویش را همواره حفظ میکند. قرآن کریم میفرماید: (وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ...)؛[20] و عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است...)، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: اگر به دیگران حاجتی دارید با عزت نفس از آنها بخواهید.[21] بنابراین، تلاش برای کسب روزی حلال و عزت نفس داشتن و توکل و تکیه بر خداوند متعال و عزت نفس داشتن، باعث عزت و شرافتمندی انسان میشود. در مسائل حکومتداری و مسائل اجتماعی نیز مؤمنان و حاکمان اسلامی نباید ذلت و خواری و تسلط بیگانگان را در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... را بپذیرند، بلکه باید با الگوپذیری از حکومت و قیام امام حسین علیهالسّلام اصل عزت و افتخار را، در تمام امور کشورداری جاری و ساری نمایند، و در برابر ستمگران و سلطهجویان جهان باید عزت نفس و بزرگواری خویش را حفظ کنند.[22] 6. مربیان شایسته؛ قرآن کریم، انسان را موجودی شریف و عزیز میداند تا آنجا که دربارة او میفرماید: (... وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی)؛[23] و در وی از روح خود دمیدم... و در جایی دیگر او را به عنوان جانشین و خلیفه خویش معرفی میکند و میفرماید: (إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً)[24] من در زمین جانشینی برای مخلوق پیشین یا نمایندهای از خود خواهم آفرید، و برای به عزت و کمال رساندن و نزدیک شدن به منشأ و سرچشمه عزت، مربیان و پیامبرانی را فرستاد تا با عزت و کرامت، انسانها را تربیت کنند و راه پیمودن و رسیدن به عزت و شرافت را بیاموزند، و او را به جایگاه واقعی که همان انسان عزیز و شرافتمند و جانشین خداوند است برسانند؛ (لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ)؛[25] ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند،و آهن را نازل کردیم که در آن قوت شدیدی است، منافعی برای مردم، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری میکنند بیآنکه او را ببینند، خداوند قوی و شکست ناپذیر است. بنابراین، تکیه بر خدا و کمک جستن از رسول خدا، پیشوایان معصوم علیهمالسلام و مؤمنان، مانند دانهای در زمین دارای استعداد روح انسان است که با رزق و روزی حلال بارور میشود، و چنین نهالی نیاز به مراقبت و راهنمایی توسط مربیان شایستهای دارد تا شرایط و محیط را برای رشد عزت و افتخار و سربلندی آن فراهم کنند. حضرت امام حسین علیهالسّلام که در جهان مظهر و الگوی عزت و شرافت است از عامل راهنما و مربیان شایسته برخوردار بود و از مربیانی همچون پیامبر اکرم، حضرت علی، حضرت فاطمه و امام حسن علیهمالسلام بهره جست و همواره وصیت پدر بزرگوار خویش را در گوش داشت که میفرماید: نفست را از هر زبونی و پستی دور بدار هرچند تو را به نعمتهای بیشمار رساند؛ زیرا هرگز برابر آنچه از نفس خویش صرف میکنی، عوض نخواهی یافت و بندة دیگری مباش، که خداوند تو را آزاد گردانیده است.[26] حضرت امام حسین علیهالسّلام میفرماید: موت فی عزّ خیر من حیاة فی ذل مرگ با عزت و شرف از زندگی همراه با ذلت و خواری بهتر است[27] هم چنین آن حضرت فرمود: هیهات منا الذله[28] ذلت و خواری به مراتب از ما اهلبیت علیهمالسلام به دور است. و این فریاد پر خروش از حنجرهای بر میآید که در تمام عمر خود با قلبی سرشار از ایمان به خدا و کارنامهای درخشان، مرتبط با رسول اکرم صلی الله علیه و آله و مؤمنان بوده و همواره از رزق حلال ارتزاق نموده و در محیطی سالم با مربیان شایستهای عزت را به تمام معنا تفسیر کرد و مظهر شرف و جوانمردی قرار گرفت و فرمود: انسانهایی که در فضای جوانمردی تنفس کردهاند و جانهای شریف، مذبح و قتلگاه بزرگواران را بر اطاعت دونان ترجیح میدهند.[29] قرآن کریم دربارة چنین افرادی که نَفْسی باشرف و عزت دارند میفرماید: (یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی)؛[30] تو ای روح آرام یافته! به سوی پروردگارت بازگرد در حالی هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است و در سلک بندگانم داخل شو و در بهشتم وارد شو، و امام حسین علیهالسّلام مصداق روشن (نفس مطمئنه) است که خداوند او را عزیز دانسته و به سوی خویش دعوت فرموده است، بنابراین، هر فرد یا اجتماع و حکومتی، اگر بخواهد در دنیا و آخرت عزیز و عزتمند زندگی کند باید به عوامل مذکور تمسک و عمل کند، در غیر این صورت به عوامل ذلت و خواری تن داده و عوامل دیگری که در تقابل با عوامل مذکور باشند در واقع همان عوامل ذلت و خواری به شمار میآیند.[31] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. شهید مطهری، مرتضی، انسان کامل، (قم، انتشارات صدرا)، ص 242. 2. شهید مطهری، مرتضی. فلسفه اخلاق، (قم، انتشارات صدرا)، ص 190. 3. علامه طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی التفسیر القرآن، همان، ج 3، ص 310، ج 5، ص 120121؛ ج 10، ص 40؛ ج 17، ص 1920، ج 18، ص 99110 و... . 4. علی اکبر هاشمی رفسنجانی، با همکاری مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برنامه رایانهای تبیان 4، موضوع عزت، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . ر.ک: راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، تهران، مکتبة المرتضویة، ص 344345. [2] . تمیمی آمری، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ص 231. [3] . فاطر/ 10. [4] . فاطر/ 10، ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ج 18، ص 187198. [5] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج 75، ص 10. [6] . زمر./ 1. [7] . زخرف/ 4344. [8] . قلم/ 4. [9] . نساء/ 59. [10] . ر.ک: نمونه، همان، ج 3، ص 434. [11] . حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آلالبیت علیهمالسلام ، ج 16، ص 158. [12] . احسائی، ابن ابی جمهور، غوالی اللاّلی، قم، سیدالشهدا، ج 1، ص 67. [13] . منافقون/ 8. [14] . نساء/ 141. [15] . نساء/ 139. [16] . ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، همان، ج 4، ص 173. [17] . شعیری، تاجالدین، جامع الاخبار، قم، انتشارات رضی، ص 139. [18] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، همان، ج 45، ص 7. [19] . فاطر/ 3. [20] . منافقون/ 8. [21] . ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهجالبلاغه، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ج 20، ص 317. [22] . ر.ک: مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، قم، انتشارات صدرا، ص 211224. [23] . ص/ 72. [24] . بقره/ 30. [25] . حدید/ 25. [26] . ر. ک: تفسیر نمونه، همان، ج 23، ص 370 377. [27] . ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهجالبلاغه، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ج 16، ص 93. [28] . ابن شهر آشوب، محمد، المناقب، قم، انتشارات علامه، ج 4،ص 68. [29] . سید بن طاووس، لهوف، تهران، انتشارات جهان، ص 97. [30] . فجر/ 2730. [31] . ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 20، ص 413416؛ مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، همان، ج 26، ص 438.
با توجه به سال عزت و افتخار حسینی علیهالسّلام لطفاً عوامل عزت و ذلت را از دیدگاه قرآن بیان کنید.
کلمه (عزت) به معنای حالتی است که مانع شکست و مغلوب شدن انسان میشود، و (ذلت) به معنای نبود حالت عزت و شرافت در انسان است به گونهای که انسان ذلیل، به راحتی شکست را میپذیرد و مغلوب میشود،[1] میل و علاقه به (عزت) و فرار و تنفر از (ذلت) یک امر فطری است که در نهاد تمام انسانها وجود دارد، شکوفایی (عزت) نیاز به علل و عواملی دارد که عدم توجه به این عوامل سبب خاموشی آن میشود، و در مقابل حالت ذلت و مغلوب شدن و پذیرش شکست در انسان تقویت میشود.
انسانی که طعم شیرین عزت را بچشد، هیچ طعم تلخ ذلت و خواری را نمیپذیرد، حضرت امام علی علیهالسّلام میفرماید: کسی که نفس عزیز و شریفی دارد، آن را با پلیدی گناه، خوار و ذلیل نمیسازد.[2]
برخی از عوامل عزت از دیدگاه قرآن کریم و روایات اسلامی:
1. تکیه، توکل و ارتباط با خداوند متعال؛ خداوند متعال سرچشمه عزت به معنای واقعی است، و سایر موجودات و مخلوقات در ذات خود فقیر و ذلیل هستند و همه به خداوند متعال نیازمندند و مالک همه آنها خداوند عزیز است، قرآن کریم میفرماید: (مَنْ کانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعاً)[3] کسی که خواهان عزت است، عزت یکسره از آن خداست.
معنای آیة مذکور این است که هر کس عزت میخواهد باید آن را از خداوند متعال طلب کند، زیرا همه عزت مُلک از آنِ خداوند است، و انسان در سایه عبادت و پرستش خدا و تسلیم در برابر او و ایمان و عمل صالح به عزت میرسد.
اگر انسان بخواهد به عزت برسد به دو بال که یکی اعتقاد و پرستش خدای یگانه و دیگری عمل صالح که در راستای اعتقاد صورت میگیرد، نیاز دارد، خداوند متعال میفرماید: (إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ)[4] سخنان پاکیزه (اعتقادهای صحیح) به سوی او بالا رود و عمل صالح آن را در بالاتر رفتن کمک میرساند.
حضرت علی علیهالسّلام میفرماید: (العزیز بغیر الله ذلیل؛[5] عزیزی که عزتش از غیر خداست، ذلیل است.
2. قرآن کریم و دین مقدس اسلام؛ تمسک به قرآن کریم و استمداد از آن نیز عامل عزت و سربلندی است؛ (تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ؛[6] این کتابی است که از سوی خداوند عزیز و حکیم نازل شده است.) چون خداوند متعال منشأ عزت و عظمت است، قرآن کریم نیز که کلام و سخن اوست در بردارندة عوامل عزت و بزرگواری انسان است.
عمل به قرآن کریم و دین مقدس اسلام، عزت و سربلندی را به همراه میآورد، و این دو پایگاه بزرگ و منشأ عزت و سربلندی برای بشریت بوده و انسانها را از هرگونه ذلت و خواری در دنیا به خاطر مسائل دنیایی و مادی، برحذر میدارد. خداوند متعال میفرماید: (فَاسْتَمْسِکْ بِالَّذِی أُوحِیَ إِلَیْکَ إِنَّکَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ وَ إِنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ وَ لِقَوْمِکَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ)؛ آنچه را بر تو وحی شده محکم بگیر که تو بر صراط مستقیمی، و این مایة یادآوری (و عظمت) تو و قوم تو است و به زودی سؤال خواهید شد.[7]
3. ارتباط با رسول خدا صلی الله علیه و آله و اهلبیت گرامی آن حضرت؛ رسول گرامی اسلام و اهلبیت عزیز آن حضرت علیهمالسلام مصداق اکمل ارتباط با خدا از راه ایمان به او و عمل صالح و عزتآفرینی هستند؛ زیرا آن حضرت در مقام اتصال به سرچشمه تمامی کمالات به جایی رسید که خداوند درباره او میفرماید: (وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ)؛[8] و تو اخلاق بزرگ و برجستهای داری.) و از جمله فضایل برجستة اخلاقی، عزت و شرافت نفس آن حضرت است.
قرآن کریم در جایی دیگر بر پیروی و ارتباط با پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام تأکید کرده و میفرماید: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلاً)؛[9] ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالامر (اوصیای پیامبر) را... اگر به خدا و روز رستاخیر ایمان دارید! این (کار) برای شما، بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است.
پس پیروی کردن از پیامبر و جانشینان آن حضرت علیهمالسلام که هر کدام متصل به منشأ و سرچشمة عزت هستند، بهتر و باعث خیر فراوان و عزتمندی میشود.[10]
پیامبر گرامی نه از خود ذلت نشان داد و نه به کسی از مؤمنان اجازه داد تا به ذلت تن بدهند؛ چنانکه میفرماید: هیچ مؤمنی نباید نفس خود را ذلیل و خوار بشمارد.[11]
هنگامی که از حضرت امام حسین علیهالسّلام درخواست شد که سخنی که با گوش خود از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شنیدهاید را نقل کنید، ایشان این سخن را نقل کردند: خداوند کارهای بزرگ و رفیع و باشرافت را دوست دارد و کارهای پست و ذلیل را خوش نمیدارد.[12]
4. ارتباط با مؤمنان؛ ارتباط با مؤمنان که افتخار بندگی خدا را دارند و عزت خویش را از سرچشمة اصلی یعنی خداوند عزیز گرفتهاند، میتواند عامل عزت و مانع ذلتپذیری باشد، قرآن کریم میفرماید: (... وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لکِنَّ الْمُنافِقِینَ لا یَعْلَمُونَ)؛[13] ... و عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است، ولی منافقان نمیدانند.
عزت و سعادت هیچگاه تحت ولایت کافران و منافقان به دست نمیآید، و خداوند هرگونه ولایت کافران و مشرکان را بر مؤمنان نفی کرده و میفرماید: (وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً)؛[14]... و خدا هرگز برای کافران تسلط بر مؤمنان ننهاده است، و در جایی دیگر میفرماید: همانهایی که کافران را به جای مؤمنان، دوست خود برمیگزینند آیا اینها میخواهند از آنان کسب عزت و آبرو کنند، با اینکه همه عزتها مخصوص خداست.[15]
از آیات مذکور بر میآید که کافران و مشرکان از نظر منطق و گفتگو و روابط نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... هیچگونه برتری و ولایتی نسبت به مؤمنان و مسلمانان نخواهند داشت و حق هیچگونه سلطهای بر امور مسلمانان را ندارند.[16]
5. روزی حلال؛ پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله روزی و کسب حلال را جهاد قلمداد میکند و میفرماید: خداوند دوست میدارد که بندهاش را در تلاش برای طلب روزی حلال ببیند.[17] و از کنار سفرههای حلال است که انسانهای عزیز و شکستناپذیر به پا میخیزند، حضرت امام حسین علیهالسّلام میفرماید: ...سینههای پاکیزه و طیبی که ما از آن شیر نوشیدهایم ذلت را بر ما روا نمیداند.[18]
از کلام حضرت امام حسین علیهالسّلام برمیآید که کسب رزق حلال در عزتمند شدن انسانها تأثیر دارد، و لقمة حلال انسان را از بسیاری از مفاسد، ذلتها و خواریها برحذر میدارد، و تأثیر روزی حلال است که انسانها را در برابر سستی و شکست، استوار نگه میدارد و او را به انسانی شجاع و باشرف تبدیل میکند، انسان شرافتمند معتقد است که باید با تلاش و کوشش خود و توکل بر خداوند کسب روزی کرد و برای بدست آوردن روزی و رزق تنها باید بر تلاش خویش و خداوند تکیه نمود؛ (هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ)؛[19] آیا خالقی غیر از خدا وجود دارد که شما را از آسمان و زمین روزی دهد.
انسانی که عزت نفس داشت و روزی خود را تنها از خدا خواست، شرافت و عزت خویش را همواره حفظ میکند. قرآن کریم میفرماید: (وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ...)؛[20] و عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است...)، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: اگر به دیگران حاجتی دارید با عزت نفس از آنها بخواهید.[21]
بنابراین، تلاش برای کسب روزی حلال و عزت نفس داشتن و توکل و تکیه بر خداوند متعال و عزت نفس داشتن، باعث عزت و شرافتمندی انسان میشود.
در مسائل حکومتداری و مسائل اجتماعی نیز مؤمنان و حاکمان اسلامی نباید ذلت و خواری و تسلط بیگانگان را در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... را بپذیرند، بلکه باید با الگوپذیری از حکومت و قیام امام حسین علیهالسّلام اصل عزت و افتخار را، در تمام امور کشورداری جاری و ساری نمایند، و در برابر ستمگران و سلطهجویان جهان باید عزت نفس و بزرگواری خویش را حفظ کنند.[22]
6. مربیان شایسته؛ قرآن کریم، انسان را موجودی شریف و عزیز میداند تا آنجا که دربارة او میفرماید: (... وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی)؛[23] و در وی از روح خود دمیدم... و در جایی دیگر او را به عنوان جانشین و خلیفه خویش معرفی میکند و میفرماید: (إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً)[24] من در زمین جانشینی برای مخلوق پیشین یا نمایندهای از خود خواهم آفرید، و برای به عزت و کمال رساندن و نزدیک شدن به منشأ و سرچشمه عزت، مربیان و پیامبرانی را فرستاد تا با عزت و کرامت، انسانها را تربیت کنند و راه پیمودن و رسیدن به عزت و شرافت را بیاموزند، و او را به جایگاه واقعی که همان انسان عزیز و شرافتمند و جانشین خداوند است برسانند؛ (لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ)؛[25] ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند،و آهن را نازل کردیم که در آن قوت شدیدی است، منافعی برای مردم، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری میکنند بیآنکه او را ببینند، خداوند قوی و شکست ناپذیر است.
بنابراین، تکیه بر خدا و کمک جستن از رسول خدا، پیشوایان معصوم علیهمالسلام و مؤمنان، مانند دانهای در زمین دارای استعداد روح انسان است که با رزق و روزی حلال بارور میشود، و چنین نهالی نیاز به مراقبت و راهنمایی توسط مربیان شایستهای دارد تا شرایط و محیط را برای رشد عزت و افتخار و سربلندی آن فراهم کنند.
حضرت امام حسین علیهالسّلام که در جهان مظهر و الگوی عزت و شرافت است از عامل راهنما و مربیان شایسته برخوردار بود و از مربیانی همچون پیامبر اکرم، حضرت علی، حضرت فاطمه و امام حسن علیهمالسلام بهره جست و همواره وصیت پدر بزرگوار خویش را در گوش داشت که میفرماید: نفست را از هر زبونی و پستی دور بدار هرچند تو را به نعمتهای بیشمار رساند؛ زیرا هرگز برابر آنچه از نفس خویش صرف میکنی، عوض نخواهی یافت و بندة دیگری مباش، که خداوند تو را آزاد گردانیده است.[26]
حضرت امام حسین علیهالسّلام میفرماید: موت فی عزّ خیر من حیاة فی ذل مرگ با عزت و شرف از زندگی همراه با ذلت و خواری بهتر است[27] هم چنین آن حضرت فرمود: هیهات منا الذله[28] ذلت و خواری به مراتب از ما اهلبیت علیهمالسلام به دور است. و این فریاد پر خروش از حنجرهای بر میآید که در تمام عمر خود با قلبی سرشار از ایمان به خدا و کارنامهای درخشان، مرتبط با رسول اکرم صلی الله علیه و آله و مؤمنان بوده و همواره از رزق حلال ارتزاق نموده و در محیطی سالم با مربیان شایستهای عزت را به تمام معنا تفسیر کرد و مظهر شرف و جوانمردی قرار گرفت و فرمود: انسانهایی که در فضای جوانمردی تنفس کردهاند و جانهای شریف، مذبح و قتلگاه بزرگواران را بر اطاعت دونان ترجیح میدهند.[29]
قرآن کریم دربارة چنین افرادی که نَفْسی باشرف و عزت دارند میفرماید: (یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی)؛[30] تو ای روح آرام یافته! به سوی پروردگارت بازگرد در حالی هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است و در سلک بندگانم داخل شو و در بهشتم وارد شو، و امام حسین علیهالسّلام مصداق روشن (نفس مطمئنه) است که خداوند او را عزیز دانسته و به سوی خویش دعوت فرموده است، بنابراین، هر فرد یا اجتماع و حکومتی، اگر بخواهد در دنیا و آخرت عزیز و عزتمند زندگی کند باید به عوامل مذکور تمسک و عمل کند، در غیر این صورت به عوامل ذلت و خواری تن داده و عوامل دیگری که در تقابل با عوامل مذکور باشند در واقع همان عوامل ذلت و خواری به شمار میآیند.[31]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. شهید مطهری، مرتضی، انسان کامل، (قم، انتشارات صدرا)، ص 242.
2. شهید مطهری، مرتضی. فلسفه اخلاق، (قم، انتشارات صدرا)، ص 190.
3. علامه طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی التفسیر القرآن، همان، ج 3، ص 310، ج 5، ص 120121؛ ج 10، ص 40؛ ج 17، ص 1920، ج 18، ص 99110 و... .
4. علی اکبر هاشمی رفسنجانی، با همکاری مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برنامه رایانهای تبیان 4، موضوع عزت، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ر.ک: راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، تهران، مکتبة المرتضویة، ص 344345.
[2] . تمیمی آمری، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ص 231.
[3] . فاطر/ 10.
[4] . فاطر/ 10، ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ج 18، ص 187198.
[5] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج 75، ص 10.
[6] . زمر./ 1.
[7] . زخرف/ 4344.
[8] . قلم/ 4.
[9] . نساء/ 59.
[10] . ر.ک: نمونه، همان، ج 3، ص 434.
[11] . حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آلالبیت علیهمالسلام ، ج 16، ص 158.
[12] . احسائی، ابن ابی جمهور، غوالی اللاّلی، قم، سیدالشهدا، ج 1، ص 67.
[13] . منافقون/ 8.
[14] . نساء/ 141.
[15] . نساء/ 139.
[16] . ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، همان، ج 4، ص 173.
[17] . شعیری، تاجالدین، جامع الاخبار، قم، انتشارات رضی، ص 139.
[18] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، همان، ج 45، ص 7.
[19] . فاطر/ 3.
[20] . منافقون/ 8.
[21] . ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهجالبلاغه، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ج 20، ص 317.
[22] . ر.ک: مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، قم، انتشارات صدرا، ص 211224.
[23] . ص/ 72.
[24] . بقره/ 30.
[25] . حدید/ 25.
[26] . ر. ک: تفسیر نمونه، همان، ج 23، ص 370 377.
[27] . ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهجالبلاغه، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ج 16، ص 93.
[28] . ابن شهر آشوب، محمد، المناقب، قم، انتشارات علامه، ج 4،ص 68.
[29] . سید بن طاووس، لهوف، تهران، انتشارات جهان، ص 97.
[30] . فجر/ 2730.
[31] . ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 20، ص 413416؛ مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، همان، ج 26، ص 438.
- [سایر] با توجه به سال عزت و افتخار حسینی علیهالسّلام لطفاً عوامل عزت و ذلت را از دیدگاه قرآن بیان کنید.
- [سایر] از دیدگاه قرآن عوامل و راههای شکوفائی فطرت چیست؟
- [سایر] از دیدگاه قرآن اسباب و عوامل دخول در جهنم چیست؟
- [سایر] عوامل مؤثر بر تحوّلات اخلاقی انسان از دیدگاه قرآن کداماند؟
- [سایر] رسالت خواص را نسبت به جامعه از دیدگاه قرآن و مکتب حسینی بیان فرمائید.
- [سایر] رسالت خواص شیعه را نسبت به جامعه از دیدگاه قرآن و مکتب حسینی بیان فرمائید.
- [سایر] عدالت از نظر امام خمینی و آیت الله خامنه ای چه تعریفی دارد؟ از نظر ایشان آزادی چه تعریفی دارد؟ نحوه پیوند و تعامل عدالت و آزادی در جامعه دینی با توجه به دیدگاه های ایشان به چه نحوی است؟
- [سایر] باسمه تعالی با عرض سلام و تبریک سال نو با توجه به اینکه امامت یکی از اصول دین ما است، سؤال بنده این است که چرا در قرآن به طور مستقیم به آن پرداخته نشده است؟ علاوه بر این، چرا نام ائمه به طور مستقیم در قرآن نیامده است؟ چرا ما فقط با تفسیر و تأویل باید بفهمیم که فلان آیه مربوط به مثلاً حضرت علی (ع) است و فلان آیه به امام زمان (عج) اشاره میکند و غیره؟ با تشکر
- [سایر] با توجه به اینکه در قرآن آمده است که؛ کودکان را تا دو سال کامل شیر دهید و تعداد فرزندان حضرت زهرا(س) و زمان زندگی مشترک آنحضرت تا شهادت ایشان آیا امکان عمل به این دستور قرآنی وجود داشته است؟
- [آیت الله جوادی آملی] با عرض سلام و تحیت با توجه به این که مرکز طبع و نشر قرآن جمهوری اسلامی ایران در زمینه مسائل مربوط به چاپ و نشر قرآن کریم فعالیت تحقیقاتی مینماید، مستدعی است ما را از نظر شریف خویش درباره روایت ذیل و سؤالات مطرح شده بهرهمند فرمائید. (علی بن ابراهیم، عن أبیه، عن صفوان، عن ابن مسکان، عن محمّد بن الورّاق، ال: عرضت علی بن أبیعبدالله (علیهالسّلام) کتاباً فیه قرآن مختّم معشّر بالذهب و کتب فی آخره سوره بالذهب و اریته إیّاه فلم یعب فیه شیئاً إلاّ کتابه القرآن بالذهب، و قال: لایعجبنی أن یکتب القرآن إلاّ بالسواد کما کتب أوّل مرّه) (اصول کافی، جلد 2، کتاب فضل القرآن، باب النوادر، ص 621). 1. با توجه به استنباط حضرت عالی از روایت یادشده، آیا چاپ کل متن قرآن کریم با رنگی غیر از رنگ مشکی را مجاز میدانید یا خیر؟ 2. با توجه به این که در مصاحف چاپ شده در برخی از بلاد اسلامی لفظ جلاله (الله) یا بعضی از حروف به منظور آموزش قرآن، به رنگی غیر از مشکی ملاحظه میشود، آیا این کار را از نظر حضرت عالی مجاز است یا خیر؟