یکم: معصیت و گناه بزرگ ترین و مهم ترین اسباب ورود به جهنم به شمار می رود و با دقت می توان گفت همه اسباب دخول دوزخ تحت واژه (گناه) قرار می گیرد، لیکن قرآن تنها به این عنوان بسنده نکرده، بلکه اسباب و عوامل دیگر را نیز تذکره داده است تا شاید انسان متذکر گردد و به خود آید. از این رو می فرماید: 1 - (وَإِذا قیل لَهُ اتَّقِ الله أَخَذتْهُ العِزةُ بِالْإثم فَحَسبه جَهَنم وَلَبِئْس المِهاد)؛ بقره/206 [و چون به او گفته شود از خدا پروا کن، عزت بی جا، وی را به گناه کشاند، پس جهنم برای او بس است و چه بدبستری است.] مهاد فرشی است که پهن و آماده می شود تا بستر قرار گیرد. تمهید نیز به معنای آماده کردن است. از این رو قرآن کریم جهنم را بستری برای تبه کاران می داند؛ یعنی انسان با هر عمل خود، فرشی برای خویش می گستراند. از این رو در آیه دیگر همین معنا را بیان میفرماید: (مَنْ کَفَر فَعَلَیهِ کُفْرُهُ وَ مَن عَمِل صالِحا فَلأَنْفُسهم یَمْهدون)؛ روم/44 [کسی که کفر ورزد کفرش به زیان اوست و کسی که کار شایسته کند در واقع فرشی برای خود در بهشت گسترده است.] 2 - (وَنَسُوق المُجْرِمین إِلی جَهنَّم وِردا)؛ مریم/86 [روزی که گنه کاران و مجرمان را با حال تشنگی به سوی دوزخ می رانیم.] دوم: کفر و نفاق شاخص ترین گروه دوزخیان کافران و منافقان هستند؛ زیرا قرآن آیات زیادی ا به کفر و نفاق و کافران و منافقان اختصاص داده است؛ مانند: 1 - (إِن اللهَ جامع المُنافِقین وَالْکافِرین فی جَهنَّم جَمیعا)؛ نساء/140 [خداوند همه منافقان و کافران را در دوزخ جمع می کند.] 3 - (وَعَداللهُ المُنافِقین وَالمُنافقات وَالْکفارَ نارَ جَهنَّم خالِدین فیها هِیَ حَسْبُهم وَلَعنَهمُ الله وَلَهُم عَذاب مُقیم)؛ توبه/68 [خدا به مردان و زنان منافق و دو چهره و کافران، آتش جهنم را وعید داده است. در آن جاودانه اند. آن آتش برای ایشان کافی است و خدا لعنتشان کرده و برای آنان عذابی پایدار است.] سوم: خشم خداوند 1 - (أَفمَن اتَّبع رِضوان اللهِ کَمَن باء بِسَخطٍ مِنَ الله وَمَأْویه جَهنَّم وَ بِئْس المَصیر)؛ آل عمران/162 [آیا کسی که خشنودی خدا را پیروی می کند چون کسی است که به خشمی از خداوند دچار گردیده و جایگاهش جهنم است؟ و چه بد بازگشت گاهی است.] امام صادق (ع) ذیل آیه مزبور به عنوان جری و تطبیق چنین می فرماید: کسانی به خشم خداوند دچار گردیده اند که حق علی بن ابی طالب و حق ما پیشوایان اهل بیت را منکر شوند. (نورالثقلین 1/406، ح 420) چهارم: منصرف کردن از راه خدا (فَمِنْهُم مَنْ امَن بِه وَ مِنْهم مَن صَدَّ عَنْه وَکَفی بِجَهنَّم سَعیرا)؛ نساء/55 [پس برخی از آنان به وی ایمان آوردند و برخی روی برتافتند و برای آنان دوزخ پرشراره کافی است.] این آیه هشداری است به آنان که مردم را از ارزش های والای الهی و اسلامی مانع می شوند و از رسیدن به سعادت جلوگیری می کنند، یا اندیشه دینی مردم را ویران می سازند و آنان را منحرف می گردانند. این گروه در حقیقت دستیار شیطان و چون او فریبکارند. صَدَّ به معنای منصرف شدن خود ومصروف داشتن دیگری است. اگر کسی سد فیزیکی احداث کرد تا مردم به معابد دینی و مراکز فرهنگ اسلامی راه نیابند آن نیز در حد خود صد از راه خداست. پنجم: قتل عمد مؤمن (وَمَن یَقْتلْ مُؤمنا مُتعمَدا فَجزاؤُه جَهنَّم خالِدا فیها وَغضِب الله عَلَیه وَلَعنَه وَأَعدَّ لَه عَذابا عَظیما)؛ نساء/93 [و هر کس عمدا مؤمنی را بکشد، کیفرش دوزخ است که در آن ماندگار خواهد بود وخدا بر او خشم می گیرد و لعنتش می کند و عذابی بزرگ برایش آماده ساخته است.] ششم: پیروی از راه های انحراف (وَمَنْ یُشاقِقِ الرَسول مِنْ بَعْد ما تَبیَّن لَهُ الهُدی وَ یَتبَّع غَیرْ سَبیل المُؤمنین نُولَّه ما تَولَّی وُنُصله جَهنَّم وَساءتَ مَصیرا)؛ [و هر کس با رسول خدا به مخالفت برخیزد، پس از آن که راه حق برای او روشن شد و راهی غیر راه اهل ایمان در پیش گیرد، وی را به همان راه باطل و گمراهی که برگزیده واگذایم و به جهنم درافکنیم که آن مکان بر او بسیار بدمنزلگاهی است.] هفتم: پیروی از شیطان 1 - (قال اخْرُج مِنها مَذُءوما مَدحورا لِمَن تبَّعک مِنْهم لَأَملأَنَّ جَهنَّم مِنْکُم أَجْمَعین)؛ اعراف/18 [خدا شیطان را گفت: از آن منزلت بیرون شو که تو رانده درگاه مایی. هر که از فرزندان آدم تو را پیروی کند جهنم را از تو و آنان به یقین پر می کنم.] البته پیروی از شیطان یا در عصیان است یا در کفر و نفاق و هرگز سبب جداگانه نخواهد بود. 2 - (قالَ اذْهبْ فَمَن تَبِعک مِنْهم فَإِنَّ جَهنَّم جَزاؤکم جَزاء مَوْفورا)؛ اسراء/63 [خدا به شیطان گفت: برو که هر کس از اولاد آدم از تو پیروی کرد با تو به دوزخ که جزای کامل شماست کیفر خواهد شد.] پیروی از ابلیس همان طور که گفته شد به یکی از امور گذشته باز میگردد. هشتم: زراندوزی (وَالَذینَ یَکْنزون الذَّهب والفِضَّة وَلا یُنْفقُونها فی سَبیل الله فَبَشرّهُم بِعَذاب أَلیم یَومْ یُحْمی عَلَیها فی نار جَهنَّم فَتکُوی بِها جِباهُهم وَجُنُوبُهم وَظُهورُهم هذا ما کَنَزْتم لِأَنْفسِکم فَذُوقُوا ما کُنتم تَکِنْزوُن)؛ توبه/34 35 [آنان که زر و سیم را گنجینه می کنند و آن را در راه خدا هزینه نمی کنند، ایشان را از عذابی دردناک خبر ده، روزی که آن گنیجینه ها را در آتش دوزخ بگدازند و پیشانی و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ کنند و گویند: این است آنچه برای خود اندوختید، پس کیفر آنچه را می اندوختید بچشید.] نهم: دشمنی و مخالفت با خدا و رسول (ص) 1 - (أَلَم یَعْلَموا أَنّه مَن یَحادِد الله وَرَسوُله فَإِن لَه نار جَهنَّم خالِدا فیها ذلِک الخِزْی العَظیم) توبه/63. [آیا ندانسته اند که هر کس با خدا و رسولش به دشمنی و مخالفت برخیزد آتش دوزخ پاداش همیشگی اوست و این در حقیقت خواری بزرگ است.] کسی که حد وحی و حریم نبوت و شریعت را رعایت نمی کند و حد خود را که بندگی و اطاعت از دستور خداست محترم نمی شمارد و در نتیجه عدم رعایت حدود عبد و مولی به محاده مبتلا می گردد چنین انسانی به کفر و نفاق آلوده خواهد بود. دهم: تکبر 1 - (فَادْخُلوا أَبواب جَهنَّم خالِدین فیها فَلَبِئِس مَثْوی المُتکَبرین) نحل/29. [از درهای دوزخ وارد شوید و در آن همیشه بمانید و حقا که چه بد است جایگاه متکبران]، و در هیمن معناست آیه (قیل ادْخُلو أَبواب جَهنَّم خالِدین فیها فَبِیسَ مَثویَ المُتکبِّرین) زمر/72. [و گفته شود از درهای دوزخ درآیید، جاودانه در آن بمانید؛ وه چه بد است جای سرکشان.] یازدهم: شرک و بت پرستی 1 - (وَلا تَجعَل مَعَ الله إِلها اخَر فَتَلَقّی فی جَهنَّم مَلوُما مَدْحوُرا) اسراء/39. [و با خدای یگانه معبودی دیگر قرار مده وگرنه حسرت زده و مطرود در دوزخ افکنده خواهی شد.] (قُل لَو کان مَعَهُ الِهة کَما یَقوُلوُن إِذا لَابْتَغوا إِلی ذِی العَرش سَبیلا) اسراء/42. [ای پیامبر به مشرکان بگو اگر با خدای یکتا، چنان که می گویند، خدایان دیگری بود، در این صورت آن خدایان (دروغین) بر خدای یکتای صاحب عرش، راه می گرفتند.] دوازدهم: استهزای ارزش ها 1 - (ذلِک جَزاؤُهُم جَهنَّم بِما کَفروا وَاتَّخذُوا ایاتی وَرُسُلی هُزوُا) کهف/106. [این دوزخ سزا و پاداش آنان است؛ زیرا کافر شدند و آیات من و پیامبرانم را به مسخره گرفتند.] 2 - (وَإِذا عَلِمَ مِن ایاتِنا شَیْئا اِتَّخذها هُزُوا أوُلئِک لَهُم عَذابٌ مُهین مِنْ وَرائِهِم جَهنَّم ولایُغْنی عَنهُم ماکَسَبوا شَیئا ولا ما اتخذوا مِن دوُن الله أَوْلیاء وَلَهُم عَذابٌ عَظیم) جاثیه/9 – 10. [و چون از آیات ما چیزی آگاه شود آن را به مسخره می گیرد. چنین مردمان را عذاب ذلت و خواری مهیاست؛ آنان را آتش دوزخ در پیش است و هیچ از آنچه اندوختند آنان را نجات و رهایی ندهد و آن چه غیر خدا دوست گرفتند به کارشان نیاید و کیفر آنان بزرگ و عذاب قهر خداست.] سیزدهم: سبک سنگی (وَمَن خَفَّت مَوازینه فَأوُلئِک الَّذِین خَسِروا أَنفُسَهُم فی جَهنَّم خالِدون تَلْفَحُ وُجوههُم النّار وهُم فیها کالِحوُن) مؤمنون/103 – 104. [و کسانی که کفه میزان اعمالشان سبک باشد، آنان به خویشتن زیان زده و همیشه در جهنم می مانند. آتش چهره آنان را می سوزاند و در آن جا ترش روی و زشت منظر خواهند زیست.] چهاردهم: گردن کشی 1 - (وَاسْتَفْتَحوا وَخاب کَلُ جَبار عَنید مِن وَرائِه جَهنَّم ویُسْقی من ماء صَدید یَتَّجرعُه ولا یَکاد یُسیغُه ویَأْتیه المَوت مِنْ کُلِ مَکان و ما هُوَ بِمَیّت ومِنْ وَرائِه عَذاب غَلیظ) ابراهیم/15 – 17. [و پیامبران از خدای سبحان گشایش خواستند و سرانجام، هر زورگوی لجوجی نومید شد. آن کس که دوزخ در پی دارد و به او آبی چرکین نوشانده می شود؛ آن را جرعه جرعه می نوشد و نمی تواند فرو برد و مرگ از هر جانبی به سوی او می آید، ولی او نمی میرد و عذابی سنگین به دنبال دارد.] پانزدهم: ظلم و ستم 1 - (إِنَّ الَّذِین کَفروا وظَلموا لَم یَکن الله لِیَغفِر لَهُم ولالِیَهدیهُم طَریقا إِلّا طَریق جَهنَّم خالِدین فیها أَبدا) نساء/168. [کسانی که کفر وریدند و ستم کردند، خدا بر آن نیست که آنان را بیامرزد و به راهی هدایت کند، مگر راه جهنم که همواره در آن جاودانند.] شانزدهم: عدم توبه از فتنه گری 1 - (إِنَّ الَّذِین فَتَنوا المُؤمِنین والمُؤْمِنات ثُمَّ لَم یَتوُبوُا فَلَهُم عَذاب جَهنَّم و لَهُم عَذاب الحَریق) بروج/10. [آنان که مردان و زنان با ایمان را به آتش فتنه و عذاب کشیده و سپس توبه نکردند، ایشان راست عذاب دوزخ و برای آنان عذاب سوزان مهیاست.] هفدهم: آرزوهای دور ودراز دام های شیطان، رنگارنگ، گوناگون، عوام قریب، خوش نما و بسیار فریبنده است. در آیات زیر نمونه هایی از آنها را مرور می کنیم: (... وَإِن یَدعوُن إِلا شَیطانا مُریدا لَعنَه الله و قال لَأَتخذن مِن عِبادک نَصیبا مَفرُوضا ولاضُلَنَّهم ولأُمنِیَنهم ولا مُرَنُّهم فَلَیُبَّتکن اذان الأَنعام و لَامُرنَّهم فَلْیُغَیِّرن خَلق الله ومَن یَتَّخِذ الشَیطان وَلِیّا مِن دوُن الله فَقَد خَسِر خُسرانا مُبینا... أوُلئِک مَأْویهم جَهنَّم ولایَجِدوُن عَنها مَحیصا) نساء/117 – 121. [و جز شیطان سرکش را نمی خوانند وندای غیر او را پاسخ نمی گویند. خدا لعنتش کند. وقتی که گفت بی گمان از میان بندگانت نصیبی معین برای خود بر خواهم گرفت و آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهای دور و دراز می کنم تاساختار آفریده شده خدا را دگرگون سازند، ولی هر کس به جای خدا، شیطان را دوست خود گیرد، قطعا دست خوش زیان آشکاری شده است. آری شیطان به آنان وعده می دهد و ایشان را در (آرزوها) می افکند و جز فریب به آنان وعده نمی دهد. آنان جایگاهشان جهنم است و از آن جا گریزی ندارند.] هجدهم: تکذیب آیات الهی 1 - (إِنَّ الَّذِین کَذَّبوا بِایاتِنا واسْتَکبِروا عَنها لاتُفتَّحُ لَهم أَبواب السَّماء ولا یَدْخُلون الجَنة حَتّی یَلجَ الجَملُ فی سَمِ الخِیاطِ و کذلِک نَجزِیَ المُجرِمین لَهُم مِن جَهنَّم مِهاد و مِن فَوقِهم غَواش وکَذلِک نَجزِی الظّالِمین) اعراف/40 – 41. [به راستی آنان که آیات ما را دروغ شمردند و از پذیرفتن آنها تکبر ورزیدند، درهای آسمان برایشان گشوده نمی شود و وارد بهشت نمی شوند، مگر آن که طناب بسیار ضخیم (یا شتر) در سوراخ سوزن درآید، و بدین سان بزه کاران را کیفرمی دهیم. برای آنان از دوزخ بستری و ازبالایشان پوشش های عذاب مهیاست واین گونه بیدادگران را سزا می دهیم.] نوزدهم: غفلت زدگی 1 - (وَلَقد ذَرَأنا لِجَهنَّم کَثیراً مِن الجِن والأِنس لَهُم قُلوب لایَفْقَهون بِها ولَهُم أَعیُن لایُبصِرون بِها ولَهُم اذان لایَسمَعون بِها أوُلئِک کَالْأَنعام بَل هُم أَضلَّ أوُلئِک هُم الغافِلون) اعراف/179. [و در حقیقت بسیاری از جن و آدمیان را برای دوزخ واگذاریم؛ زیرا دل هایی دارند که با آن حقایق را دریافت نمی کنند و چشمانی دارند که با آنها نمی بینند و گوش هایی دارند که با آنها نمی شنوند. آنان همانند چهار پایان بلکه گمراه ترند، آنها همان غافل ماندگانند.] گرچه هدف آفرینش انسان شناخت خالق و عبادت اوست، و کسی که عمدا ندای فطرت را از درون وهتاف نبوت را از بیرون گوش ندهد پایان او جز دوزخ نخواهد بود. بنابراین، عاقبت چنین آفریده هایی همان جهنم است. بیستم: هزینه بازداری از ارزش ها از دیرباز تاریخ نشان داده گروهی جهت سد کردن راه راست و دست یازی به مطامع شیطانی، اموال فراوانی هزینه کرده اند. قرآن مجید این حقیقت و فرجام تلخ آن را چنین بازگو می فرماید: (إِنَّ الَّذِین کَفروا یُنفِقون أَموالَهم لِیَصدُوا عَن سَبیل الله فَسَینفِقوُنَها ثُمَّ تَکوُن عَلیهِم حَسْرة ثُمَّ یُغْلَبون وَالَذِین کَفروا إِلی جَهنم یَحشرون لِیَمیز الله الخَبیثَ من الطیب و یَجْعَل الخَبیث بَعضَه عَلی بَعضْ فَیَرکمَه جَمیعا فَیَجعله فی جَهنَّم أوُلئِک هُم الخاسِرون) انفال/36 – 37. [بی گمان کسانی که کفر ورزیدند اموال خود را هزینه می کنند تا همان طور که از دین الهی منصرفند مردم را از راه خدا مصروف دارند. پس به زودی همه آن ها را خرج می کنند، و آن گاه حسرتی بر آنان خواهد گشت، سپس مغلوب می شوند و کسانی که کفر ورزیدند، به سوی دوزخ گردآورده خواهند شد، تا خدا، ناپاک را از پاک جدا کند و ناپاک ها را روی یکدیگر انباشته و سپس در دوزخ قرار دهد، اینان همان زیان کارانند.] البته صد و صرف از راه خدا نموداری از کفر و نفاق است که عامل اصلی ورود به دوزخ است. بیست و یکم: فرار و تخلف از جهاد 1 - (فَرِحَ المُخَلفوُن بِمَقْعَدِهم خَلاف رَسوُل الله وکَرِهوُا أَن یُجاهِدوا بِأَموالِهم وأَنفُسِهم فی سَبیل الله وقالوا لاتَنَفروُا فی الحِرَّ قُل نار جَهنم أَشدَّ حَرَّا لَوکانوُا یَفْقَهون) توبه/81. [برجای ماندگان و متخلفان از جهاد در راه خدا از خانه نشستن خودپشت سر رسول خدا، شادمان شدند (پیامبر(ص) راهمرای نکردند و عمدا تخلف کردند) و از این که با مال و جان خود در راه خدا جهاد کنند کراهت داشتند و گفتند: در این گرما بیرون نروید. بگو: اگر درست دریابند، آتش جهنم سوزان تر است.] بیست و دوم: باطل گرایی قرآن سرنوشت حق جویان و باطل گرایان را در مثالی جالب این گونه ترسیم کرده است: (خداوند از آسمان آبی فرو فرستاذ. پس دره ها و رودخانه هایی به اندازه گنجایش خود روان شد و سیل، کفی بلند روی خود برداشت، و از آنچه برای به دست آوردن زینتی یا کالایی، در آتش می گدازند هم نظیر آن کفی بر می آید. خداوند حق و باطل را چنین مثل می زند. اما کف، بیرون افتاده از میان می رود، ولی آنچه به مردم سود می رساند در زمین باقی می ماند. خداوند مثل ها را چنین می زند.) رعد /17 . بیست و سوم: کفر نعمت (اَلَم تَرَ إِلی الَذِین بَدَّلوا نِعمَت الله کَفْرا وأَحَلّوا قَومهم دار البَوار جَهنَّم یَصْلَونها و بِئْسَ القَرار...) ابراهیم/28 30. [هیچ ندیدی حال مردمی که نعمت خدا را به کفر تبدیل ساخته وخود و قوم خویش را به سرای هلاک رهسپار کردند. در آن دیار هلاک (جهنم) وارد می شوند، و چه بدقرار گاهی است]، و در برابر خدا مانندهایی (چون بتان، فرعونان،و نمرودان...) قرار دادند تا مردم را از راه او گمراه کنند. بگو ای بدبختان این دو روزه دنیا به لذات دنیوی مشغول باشید که بازگشت شما به آتش دوزخ خواهد بود. بیست و چهارم: دنیا طلبی (مَن کان یُریدُ العاجِلة عَجَلنا لَه فیها ما نَشاء لِمَن نُرید ثُمَّ جَعَلنا لَه جَهنّم یَصلیها مَذموما مَدحورا) إسراء/18. [هر که خواهان دنیای زودگذر است، هر که را خواهیم نصیبی از آن دنیای نقد و نزدیک می دهیم، آن گاه دوزخ را، که در آن خوار و رانده داخل خواهد شد، برای او مقرر می داریم.] بیست و پنجم: پنهان سازی حق و دین فروشی (إِنَّ الَّذِین یَکْتُمون ما أَنزل الله مِن الکِتاب و یَشتَروُن بِه ثَمَنا قَلیلا أوُلئِکَ ما یَأْکُلون فی بُطوُنِهم إِلا النار ولایُکَلِّمهم الله یَوم القِیمة ولایَزکّیهم ولَهُم عَذاب أَلیم أوُلئِک الَّذِین اشْتَروا الضَلالَة بِالهُدی والْعَذاب بِالمَغفِرة فَما أَصبَرهُم عَلَی النار) بقره/174 – 175. [آنان که آیات کتاب آسمانی را که خدا به عنوان تبشیر درباره بعثت محمد (ص) فرستاده بود پنهان داشتند، و آن را به بهای اندک فروختند، جز آتش نمی خورند و در قیامت، خدا با ایشان سخن نخواهد گفت و پاکشان نخواهد کرد، و عذابی دردناک خواهند داشت. آنان همان کسانی هستند که گمراهی را به بهای هدایت، و عذاب را به ازای آمرزش خریدند. پس به راستی چه چیز آنها را بر آتش شکیبا کرد.] بیست و ششم: تکیه بر ستمگران 1 – (وَلاتَرَکَنوُا إِلی الَّذِین ظَلَموا فَتَمسّکم النّار ومالَکُم مِن دوُن الله مِن أَولیاء ثُمَّ لاتُنصِرون) هود/113. [به ستمکاران میل و تکیه مکنید که آتش دوزخ به شما می رسد، و در برابر خدا برای شما سرپرستان ودوستانی نخواهد بود و سرانجام یاری نخواهید شد.] بیست وهفتم: فراموشی قیامت 1 - (فَذوُقوا بِما نَسیتُم لِقاء یَومِکم هذا إِنّا نَسیناکُم وذوُقوا عَذاب الْخُلد بِما کُنتم تَعمَلون) سجده/14. [امروز شما عذاب را، به کیفر فراموشی ملاقات روز قیامت، بچشید؛ زیرا ما هم شما را از یاد بردیم تا عذاب همیشگی را به کیفر کردار زشتی که انجام دادید بچشید.] بیست و هشتم: ترک نماز در اسلام، نماز رکن مهم خیمه دین به حساب رفته، و همه چیز بر محور آن می گردد. از این رو ترک نماز موجب سخت ترین عذاب های اخروی است. خداوند حکیم گفتگوی بهشتیان درباره دوزخیان را با بیانی روشن و صریح چنین نقل می فرماید: (فی جَنّات یَتَساءَلون عَن المُجرِمین ما سَلَکَکم فی سَقَر قالوا لَم نَکُ مِنَ المُصَلّین ولَم نَکُ نُطْعِم المُسْکِین وکُنّا نَخوُضُ معَ الخائِضین وکُنّا نُکَذِّب بِیَوم الدّین) مدثر/40 – 46. [بهشتیان در میان باغ ها درباره مجرمان از یکدیگر می پرسند، چه چیز شما را در آتش سقر درآورد؟ دوزخیان گویند: از نمازگزاران نبودیم و بینوایان را غذا نمی دادیم و با اهل باطل به بطالت می گذراندیم و روز جزا را دروغ می شمردیم.] بیست و نهم: تصرف مال یتیم قرآن کریم درباره خوردن مال یتیم سهمناک ترین آیات را بدون هرگونه پرده و پوششی چونان خورشید روشن در معرض دیدگان جهانیان قرار داده و می فرماید: (إِنَّ الَّذِین یَأْکُلون أَموال الیَتامی ظُلما إِنَّما یَأْکُلون فی بُطونِهم نارا وسَیُصْلَون سَعیرا) نساء/10، [به راستی آنان که اموال و دارایی یتیمان را به ستم می خورند، جز این نیست که آتشی در شکم خود فرو می برند، و به زودی در آتشی فروزان درآیند.] سی ام: رباخواری 1 - (اَلَّذِین یَأْکُلون الربوا لایَقوُموُن إِلَّا کَما یَقُومُ الَّذِی یَتَّخَبَطَّه الشَیطان مِنَ المَسِّ ذلِک بِأَنَّهم قالوا إِنَّما البَیع مثل الربوا وأَحَلَّ الله البَیع وحَرَّمَ الرِبوا فَمَن جاءَهَ مَوْعِظة مِنْ رَبّه فَانْتَهی فَلَهُ ما سَلَفَ وأَمْرَه إِلی الله وَمِن عاد فَاوُلئِک أَصحاب النّار هُم فیها خالِدون یَمْحَقُ الله الرِبوا ویُرُبِی الصَّدقاتَ والله لایُحِبُّ کُل کَفار أَثیم) بقره/275 – 276. [کسانی که ربا می خورند از گور برنمی خیزند مگر مانند برخاستن کسی که شیطان بر اثر تماس آشفته سرش کرده و او خرد خود را از دست داده است. این بدان سبب است که آنان گفتند: داد و ستد صرفا مانند رباست، و حال آن که خدا داد و ستد را حلال، و ربا را حرام گردانیده است. پس هر کس، اندرزی از جانب پروردگارش بدو رسید و از رباخواری باز ایستند، آنچه گذشته است از آن اوست و کارش به خدا واگذار میشود و کسانی که به رباخواری بازگردند، آنان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود. خدا از برکت ربا می کاهد، و بر صدقات می افزاید، و خداوند هیچ ناسپاس گناه کاری را دوست نمی دارد.] سی و یکم: کم فروشی: (وَیْلٌ لِلمُطِفّفین کَلّا إِنَّ کِتاب الفُجار لَفی سِجّین وما اَدریکَ ماسِجّین کِتاب مَرقوُم) مطففین/1- 9. [وای بر کم فروشان، که چون از مردم پیمانه ستانند کامل ستانند، و چون برای آنان پیمانه یا وزن کنند به ایشان کم دهند.... نه چنین است که می پندارند که کارنامه بدکاران در سجین است، و تو چه دانی که سجین چیست، کتابی است نوشته شده.] سی و دوم: عیب جویی (وَیْلُ لِکُل هُمَزة لُمَزة اَلَّذی جَمَعَ مالا وَعَدَّدَه یَحسَب أَن مالَه أَخلَده کَلّا لَیُبْذَّن فِی الحُطمة وما أَدریک ما الحَطمة نارالله الموُقَدة الَّتی تَطَّلِع عَلَی الأَفئِدة إِنَّها عَلیهِم مؤُصِدة فی عَمد مُمَدَّدة) همزه/1 9 [وای بر هر بدگوی عیب جویی که مالی گردآورد و آن رابر شمارد. پندارد که مالش او را جاوید کرده، ولی نه، در آتش خردکننده فرو افکنده خواهد شد، و تو چه دانی که آن آتش خرد کننده چیست؟ آتش افروخته خداوندگار است، آتشی که به قلب ها می رسد، و آتشی که در ستونهای دراز، آنان را در میان فرا می گیرد.] سی وسوم: اسراف وتبذیر 1 - (وَأَن المُسرِفینَ هُم أَصحاب النّار) مؤمن/43. [همانا اسراف کنندگان و افراط گردان اهل آتشند.] سی و چهارم: زیانکاری قرآن مجید بزرگترین زیان را دراین می داند که انسان سرمایه و نقد عمر خود و خانواده، خویشان و بستگان و پیروان خویش را تباه سازد و آنان را به جایی سوق دهد و دعوت کند که برای مبتلایان به آن آتش دوزخ رقم خورده است: (قُل إِنَّ الخاسِرین الَّذِین خَسِروا أَنفُسَهم وأَهْلیهم یَوم القِیمة أَلاذلِکَ هُو الخُسران المُبین لَهُم مِن فَوقِهم ظُللَ مِنَ النّار و مِن تَحتِهم ظُلَلَ ذالک یُخَوِّفُ الله بِه عِبادَه یا عِبادَ فَاتَّقون) زمر/15 16. [بگو زیانکاران در حقیقت کسانی هستند که به خود و کسانشان در روز قیامت زیان رسانده اند، آری این همان زیان آشکار است، آنان از بالای سرشان سایه ها و چترهایی از آتش خواهند داشت، و از زیر پاهایشان نیز طبقهایی آتشین است. این پاداشی است که خدا بندگانش را به آن بیم می دهد. ای بندگان من از من پروا داشته باشید. مقصود از خسارت در آخرت این است که گرچه ظرف حدوث زیان و خسارت دنیاست، ولی ظرف ظهور آن قیامت است.] سی و پنجم: هوس رانی وناز پروری هوسرانی، نازپروری و پرداختن به نشاط و خواسته های شهوانی، خود به خود انسان را از خدا دور می سازد و به جهنم وارد می گرداند: 1 - (ذلِکُم بِما کُنتم تَفْرَحون فِی الأَرض بِغَیر الحَق وبِما کُنتم تَمْرحوُن اُدْخُلوا أَبواب جَهنم خالِدین فیها فَبِئسَ مَثَوی المُتکبرین) مؤمن/75 – 76. [این عقوبت به سبب آن است که در زمین به ناروا شادی و سرمستی می کردید وبدان سبب است که سخت به خود می نازیدید. از درهای دوزخ درآیید، در آن جاودان. پس چه بد است جایگاه سرکشان.] eporsesh.com
یکم: معصیت و گناه بزرگ ترین و مهم ترین اسباب ورود به جهنم به شمار می رود و با دقت می توان گفت همه اسباب دخول دوزخ تحت واژه (گناه) قرار می گیرد، لیکن قرآن تنها به این عنوان بسنده نکرده، بلکه اسباب و عوامل دیگر را نیز تذکره داده است تا شاید انسان متذکر گردد و به خود آید. از این رو می فرماید:
1 - (وَإِذا قیل لَهُ اتَّقِ الله أَخَذتْهُ العِزةُ بِالْإثم فَحَسبه جَهَنم وَلَبِئْس المِهاد)؛ بقره/206 [و چون به او گفته شود از خدا پروا کن، عزت بی جا، وی را به گناه کشاند، پس جهنم برای او بس است و چه بدبستری است.]
مهاد فرشی است که پهن و آماده می شود تا بستر قرار گیرد. تمهید نیز به معنای آماده کردن است. از این رو قرآن کریم جهنم را بستری برای تبه کاران می داند؛ یعنی انسان با هر عمل خود، فرشی برای خویش می گستراند. از این رو در آیه دیگر همین معنا را بیان میفرماید: (مَنْ کَفَر فَعَلَیهِ کُفْرُهُ وَ مَن عَمِل صالِحا فَلأَنْفُسهم یَمْهدون)؛ روم/44 [کسی که کفر ورزد کفرش به زیان اوست و کسی که کار شایسته کند در واقع فرشی برای خود در بهشت گسترده است.]
2 - (وَنَسُوق المُجْرِمین إِلی جَهنَّم وِردا)؛ مریم/86 [روزی که گنه کاران و مجرمان را با حال تشنگی به سوی دوزخ می رانیم.]
دوم: کفر و نفاق
شاخص ترین گروه دوزخیان کافران و منافقان هستند؛ زیرا قرآن آیات زیادی ا به کفر و نفاق و کافران و منافقان اختصاص داده است؛ مانند:
1 - (إِن اللهَ جامع المُنافِقین وَالْکافِرین فی جَهنَّم جَمیعا)؛ نساء/140 [خداوند همه منافقان و کافران را در دوزخ جمع می کند.]
3 - (وَعَداللهُ المُنافِقین وَالمُنافقات وَالْکفارَ نارَ جَهنَّم خالِدین فیها هِیَ حَسْبُهم وَلَعنَهمُ الله وَلَهُم عَذاب مُقیم)؛ توبه/68 [خدا به مردان و زنان منافق و دو چهره و کافران، آتش جهنم را وعید داده است. در آن جاودانه اند. آن آتش برای ایشان کافی است و خدا لعنتشان کرده و برای آنان عذابی پایدار است.]
سوم: خشم خداوند
1 - (أَفمَن اتَّبع رِضوان اللهِ کَمَن باء بِسَخطٍ مِنَ الله وَمَأْویه جَهنَّم وَ بِئْس المَصیر)؛ آل عمران/162 [آیا کسی که خشنودی خدا را پیروی می کند چون کسی است که به خشمی از خداوند دچار گردیده و جایگاهش جهنم است؟ و چه بد بازگشت گاهی است.] امام صادق (ع) ذیل آیه مزبور به عنوان جری و تطبیق چنین می فرماید: کسانی به خشم خداوند دچار گردیده اند که حق علی بن ابی طالب و حق ما پیشوایان اهل بیت را منکر شوند. (نورالثقلین 1/406، ح 420)
چهارم: منصرف کردن از راه خدا
(فَمِنْهُم مَنْ امَن بِه وَ مِنْهم مَن صَدَّ عَنْه وَکَفی بِجَهنَّم سَعیرا)؛ نساء/55 [پس برخی از آنان به وی ایمان آوردند و برخی روی برتافتند و برای آنان دوزخ پرشراره کافی است.] این آیه هشداری است به آنان که مردم را از ارزش های والای الهی و اسلامی مانع می شوند و از رسیدن به سعادت جلوگیری می کنند، یا اندیشه دینی مردم را ویران می سازند و آنان را منحرف می گردانند. این گروه در حقیقت دستیار شیطان و چون او فریبکارند. صَدَّ به معنای منصرف شدن خود ومصروف داشتن دیگری است. اگر کسی سد فیزیکی احداث کرد تا مردم به معابد دینی و مراکز فرهنگ اسلامی راه نیابند آن نیز در حد خود صد از راه خداست.
پنجم: قتل عمد مؤمن
(وَمَن یَقْتلْ مُؤمنا مُتعمَدا فَجزاؤُه جَهنَّم خالِدا فیها وَغضِب الله عَلَیه وَلَعنَه وَأَعدَّ لَه عَذابا عَظیما)؛ نساء/93 [و هر کس عمدا مؤمنی را بکشد، کیفرش دوزخ است که در آن ماندگار خواهد بود وخدا بر او خشم می گیرد و لعنتش می کند و عذابی بزرگ برایش آماده ساخته است.]
ششم: پیروی از راه های انحراف
(وَمَنْ یُشاقِقِ الرَسول مِنْ بَعْد ما تَبیَّن لَهُ الهُدی وَ یَتبَّع غَیرْ سَبیل المُؤمنین نُولَّه ما تَولَّی وُنُصله جَهنَّم وَساءتَ مَصیرا)؛ [و هر کس با رسول خدا به مخالفت برخیزد، پس از آن که راه حق برای او روشن شد و راهی غیر راه اهل ایمان در پیش گیرد، وی را به همان راه باطل و گمراهی که برگزیده واگذایم و به جهنم درافکنیم که آن مکان بر او بسیار بدمنزلگاهی است.]
هفتم: پیروی از شیطان
1 - (قال اخْرُج مِنها مَذُءوما مَدحورا لِمَن تبَّعک مِنْهم لَأَملأَنَّ جَهنَّم مِنْکُم أَجْمَعین)؛ اعراف/18 [خدا شیطان را گفت: از آن منزلت بیرون شو که تو رانده درگاه مایی. هر که از فرزندان آدم تو را پیروی کند جهنم را از تو و آنان به یقین پر می کنم.] البته پیروی از شیطان یا در عصیان است یا در کفر و نفاق و هرگز سبب جداگانه نخواهد بود.
2 - (قالَ اذْهبْ فَمَن تَبِعک مِنْهم فَإِنَّ جَهنَّم جَزاؤکم جَزاء مَوْفورا)؛ اسراء/63 [خدا به شیطان گفت: برو که هر کس از اولاد آدم از تو پیروی کرد با تو به دوزخ که جزای کامل شماست کیفر خواهد شد.] پیروی از ابلیس همان طور که گفته شد به یکی از امور گذشته باز میگردد.
هشتم: زراندوزی
(وَالَذینَ یَکْنزون الذَّهب والفِضَّة وَلا یُنْفقُونها فی سَبیل الله فَبَشرّهُم بِعَذاب أَلیم یَومْ یُحْمی عَلَیها فی نار جَهنَّم فَتکُوی بِها جِباهُهم وَجُنُوبُهم وَظُهورُهم هذا ما کَنَزْتم لِأَنْفسِکم فَذُوقُوا ما کُنتم تَکِنْزوُن)؛ توبه/34 35
[آنان که زر و سیم را گنجینه می کنند و آن را در راه خدا هزینه نمی کنند، ایشان را از عذابی دردناک خبر ده، روزی که آن گنیجینه ها را در آتش دوزخ بگدازند و پیشانی و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ کنند و گویند: این است آنچه برای خود اندوختید، پس کیفر آنچه را می اندوختید بچشید.]
نهم: دشمنی و مخالفت با خدا و رسول (ص)
1 - (أَلَم یَعْلَموا أَنّه مَن یَحادِد الله وَرَسوُله فَإِن لَه نار جَهنَّم خالِدا فیها ذلِک الخِزْی العَظیم) توبه/63. [آیا ندانسته اند که هر کس با خدا و رسولش به دشمنی و مخالفت برخیزد آتش دوزخ پاداش همیشگی اوست و این در حقیقت خواری بزرگ است.] کسی که حد وحی و حریم نبوت و شریعت را رعایت نمی کند و حد خود را که بندگی و اطاعت از دستور خداست محترم نمی شمارد و در نتیجه عدم رعایت حدود عبد و مولی به محاده مبتلا می گردد چنین انسانی به کفر و نفاق آلوده خواهد بود.
دهم: تکبر
1 - (فَادْخُلوا أَبواب جَهنَّم خالِدین فیها فَلَبِئِس مَثْوی المُتکَبرین) نحل/29. [از درهای دوزخ وارد شوید و در آن همیشه بمانید و حقا که چه بد است جایگاه متکبران]، و در هیمن معناست آیه (قیل ادْخُلو أَبواب جَهنَّم خالِدین فیها فَبِیسَ مَثویَ المُتکبِّرین) زمر/72. [و گفته شود از درهای دوزخ درآیید، جاودانه در آن بمانید؛ وه چه بد است جای سرکشان.]
یازدهم: شرک و بت پرستی
1 - (وَلا تَجعَل مَعَ الله إِلها اخَر فَتَلَقّی فی جَهنَّم مَلوُما مَدْحوُرا) اسراء/39. [و با خدای یگانه معبودی دیگر قرار مده وگرنه حسرت زده و مطرود در دوزخ افکنده خواهی شد.] (قُل لَو کان مَعَهُ الِهة کَما یَقوُلوُن إِذا لَابْتَغوا إِلی ذِی العَرش سَبیلا) اسراء/42. [ای پیامبر به مشرکان بگو اگر با خدای یکتا، چنان که می گویند، خدایان دیگری بود، در این صورت آن خدایان (دروغین) بر خدای یکتای صاحب عرش، راه می گرفتند.]
دوازدهم: استهزای ارزش ها
1 - (ذلِک جَزاؤُهُم جَهنَّم بِما کَفروا وَاتَّخذُوا ایاتی وَرُسُلی هُزوُا) کهف/106. [این دوزخ سزا و پاداش آنان است؛ زیرا کافر شدند و آیات من و پیامبرانم را به مسخره گرفتند.]
2 - (وَإِذا عَلِمَ مِن ایاتِنا شَیْئا اِتَّخذها هُزُوا أوُلئِک لَهُم عَذابٌ مُهین مِنْ وَرائِهِم جَهنَّم ولایُغْنی عَنهُم ماکَسَبوا شَیئا ولا ما اتخذوا مِن دوُن الله أَوْلیاء وَلَهُم عَذابٌ عَظیم) جاثیه/9 – 10. [و چون از آیات ما چیزی آگاه شود آن را به مسخره می گیرد. چنین مردمان را عذاب ذلت و خواری مهیاست؛ آنان را آتش دوزخ در پیش است و هیچ از آنچه اندوختند آنان را نجات و رهایی ندهد و آن چه غیر خدا دوست گرفتند به کارشان نیاید و کیفر آنان بزرگ و عذاب قهر خداست.]
سیزدهم: سبک سنگی
(وَمَن خَفَّت مَوازینه فَأوُلئِک الَّذِین خَسِروا أَنفُسَهُم فی جَهنَّم خالِدون تَلْفَحُ وُجوههُم النّار وهُم فیها کالِحوُن) مؤمنون/103 – 104. [و کسانی که کفه میزان اعمالشان سبک باشد، آنان به خویشتن زیان زده و همیشه در جهنم می مانند. آتش چهره آنان را می سوزاند و در آن جا ترش روی و زشت منظر خواهند زیست.]
چهاردهم: گردن کشی
1 - (وَاسْتَفْتَحوا وَخاب کَلُ جَبار عَنید مِن وَرائِه جَهنَّم ویُسْقی من ماء صَدید یَتَّجرعُه ولا یَکاد یُسیغُه ویَأْتیه المَوت مِنْ کُلِ مَکان و ما هُوَ بِمَیّت ومِنْ وَرائِه عَذاب غَلیظ) ابراهیم/15 – 17. [و پیامبران از خدای سبحان گشایش خواستند و سرانجام، هر زورگوی لجوجی نومید شد. آن کس که دوزخ در پی دارد و به او آبی چرکین نوشانده می شود؛ آن را جرعه جرعه می نوشد و نمی تواند فرو برد و مرگ از هر جانبی به سوی او می آید، ولی او نمی میرد و عذابی سنگین به دنبال دارد.]
پانزدهم: ظلم و ستم
1 - (إِنَّ الَّذِین کَفروا وظَلموا لَم یَکن الله لِیَغفِر لَهُم ولالِیَهدیهُم طَریقا إِلّا طَریق جَهنَّم خالِدین فیها أَبدا) نساء/168. [کسانی که کفر وریدند و ستم کردند، خدا بر آن نیست که آنان را بیامرزد و به راهی هدایت کند، مگر راه جهنم که همواره در آن جاودانند.]
شانزدهم: عدم توبه از فتنه گری
1 - (إِنَّ الَّذِین فَتَنوا المُؤمِنین والمُؤْمِنات ثُمَّ لَم یَتوُبوُا فَلَهُم عَذاب جَهنَّم و لَهُم عَذاب الحَریق) بروج/10. [آنان که مردان و زنان با ایمان را به آتش فتنه و عذاب کشیده و سپس توبه نکردند، ایشان راست عذاب دوزخ و برای آنان عذاب سوزان مهیاست.]
هفدهم: آرزوهای دور ودراز
دام های شیطان، رنگارنگ، گوناگون، عوام قریب، خوش نما و بسیار فریبنده است. در آیات زیر نمونه هایی از آنها را مرور می کنیم:
(... وَإِن یَدعوُن إِلا شَیطانا مُریدا لَعنَه الله و قال لَأَتخذن مِن عِبادک نَصیبا مَفرُوضا ولاضُلَنَّهم ولأُمنِیَنهم ولا مُرَنُّهم فَلَیُبَّتکن اذان الأَنعام و لَامُرنَّهم فَلْیُغَیِّرن خَلق الله ومَن یَتَّخِذ الشَیطان وَلِیّا مِن دوُن الله فَقَد خَسِر خُسرانا مُبینا... أوُلئِک مَأْویهم جَهنَّم ولایَجِدوُن عَنها مَحیصا) نساء/117 – 121. [و جز شیطان سرکش را نمی خوانند وندای غیر او را پاسخ نمی گویند. خدا لعنتش کند. وقتی که گفت بی گمان از میان بندگانت نصیبی معین برای خود بر خواهم گرفت و آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهای دور و دراز می کنم تاساختار آفریده شده خدا را دگرگون سازند، ولی هر کس به جای خدا، شیطان را دوست خود گیرد، قطعا دست خوش زیان آشکاری شده است. آری شیطان به آنان وعده می دهد و ایشان را در (آرزوها) می افکند و جز فریب به آنان وعده نمی دهد. آنان جایگاهشان جهنم است و از آن جا گریزی ندارند.]
هجدهم: تکذیب آیات الهی
1 - (إِنَّ الَّذِین کَذَّبوا بِایاتِنا واسْتَکبِروا عَنها لاتُفتَّحُ لَهم أَبواب السَّماء ولا یَدْخُلون الجَنة حَتّی یَلجَ الجَملُ فی سَمِ الخِیاطِ و کذلِک نَجزِیَ المُجرِمین لَهُم مِن جَهنَّم مِهاد و مِن فَوقِهم غَواش وکَذلِک نَجزِی الظّالِمین) اعراف/40 – 41. [به راستی آنان که آیات ما را دروغ شمردند و از پذیرفتن آنها تکبر ورزیدند، درهای آسمان برایشان گشوده نمی شود و وارد بهشت نمی شوند، مگر آن که طناب بسیار ضخیم (یا شتر) در سوراخ سوزن درآید، و بدین سان بزه کاران را کیفرمی دهیم. برای آنان از دوزخ بستری و ازبالایشان پوشش های عذاب مهیاست واین گونه بیدادگران را سزا می دهیم.]
نوزدهم: غفلت زدگی
1 - (وَلَقد ذَرَأنا لِجَهنَّم کَثیراً مِن الجِن والأِنس لَهُم قُلوب لایَفْقَهون بِها ولَهُم أَعیُن لایُبصِرون بِها ولَهُم اذان لایَسمَعون بِها أوُلئِک کَالْأَنعام بَل هُم أَضلَّ أوُلئِک هُم الغافِلون) اعراف/179. [و در حقیقت بسیاری از جن و آدمیان را برای دوزخ واگذاریم؛ زیرا دل هایی دارند که با آن حقایق را دریافت نمی کنند و چشمانی دارند که با آنها نمی بینند و گوش هایی دارند که با آنها نمی شنوند. آنان همانند چهار پایان بلکه گمراه ترند، آنها همان غافل ماندگانند.] گرچه هدف آفرینش انسان شناخت خالق و عبادت اوست، و کسی که عمدا ندای فطرت را از درون وهتاف نبوت را از بیرون گوش ندهد پایان او جز دوزخ نخواهد بود. بنابراین، عاقبت چنین آفریده هایی همان جهنم است.
بیستم: هزینه بازداری از ارزش ها
از دیرباز تاریخ نشان داده گروهی جهت سد کردن راه راست و دست یازی به مطامع شیطانی، اموال فراوانی هزینه کرده اند. قرآن مجید این حقیقت و فرجام تلخ آن را چنین بازگو می فرماید: (إِنَّ الَّذِین کَفروا یُنفِقون أَموالَهم لِیَصدُوا عَن سَبیل الله فَسَینفِقوُنَها ثُمَّ تَکوُن عَلیهِم حَسْرة ثُمَّ یُغْلَبون وَالَذِین کَفروا إِلی جَهنم یَحشرون لِیَمیز الله الخَبیثَ من الطیب و یَجْعَل الخَبیث بَعضَه عَلی بَعضْ فَیَرکمَه جَمیعا فَیَجعله فی جَهنَّم أوُلئِک هُم الخاسِرون) انفال/36 – 37. [بی گمان کسانی که کفر ورزیدند اموال خود را هزینه می کنند تا همان طور که از دین الهی منصرفند مردم را از راه خدا مصروف دارند. پس به زودی همه آن ها را خرج می کنند، و آن گاه حسرتی بر آنان خواهد گشت، سپس مغلوب می شوند و کسانی که کفر ورزیدند، به سوی دوزخ گردآورده خواهند شد، تا خدا، ناپاک را از پاک جدا کند و ناپاک ها را روی یکدیگر انباشته و سپس در دوزخ قرار دهد، اینان همان زیان کارانند.] البته صد و صرف از راه خدا نموداری از کفر و نفاق است که عامل اصلی ورود به دوزخ است.
بیست و یکم: فرار و تخلف از جهاد
1 - (فَرِحَ المُخَلفوُن بِمَقْعَدِهم خَلاف رَسوُل الله وکَرِهوُا أَن یُجاهِدوا بِأَموالِهم وأَنفُسِهم فی سَبیل الله وقالوا لاتَنَفروُا فی الحِرَّ قُل نار جَهنم أَشدَّ حَرَّا لَوکانوُا یَفْقَهون) توبه/81. [برجای ماندگان و متخلفان از جهاد در راه خدا از خانه نشستن خودپشت سر رسول خدا، شادمان شدند (پیامبر(ص) راهمرای نکردند و عمدا تخلف کردند) و از این که با مال و جان خود در راه خدا جهاد کنند کراهت داشتند و گفتند: در این گرما بیرون نروید. بگو: اگر درست دریابند، آتش جهنم سوزان تر است.]
بیست و دوم: باطل گرایی
قرآن سرنوشت حق جویان و باطل گرایان را در مثالی جالب این گونه ترسیم کرده است: (خداوند از آسمان آبی فرو فرستاذ. پس دره ها و رودخانه هایی به اندازه گنجایش خود روان شد و سیل، کفی بلند روی خود برداشت، و از آنچه برای به دست آوردن زینتی یا کالایی، در آتش می گدازند هم نظیر آن کفی بر می آید. خداوند حق و باطل را چنین مثل می زند. اما کف، بیرون افتاده از میان می رود، ولی آنچه به مردم سود می رساند در زمین باقی می ماند. خداوند مثل ها را چنین می زند.) رعد /17 .
بیست و سوم: کفر نعمت
(اَلَم تَرَ إِلی الَذِین بَدَّلوا نِعمَت الله کَفْرا وأَحَلّوا قَومهم دار البَوار جَهنَّم یَصْلَونها و بِئْسَ القَرار...) ابراهیم/28 30. [هیچ ندیدی حال مردمی که نعمت خدا را به کفر تبدیل ساخته وخود و قوم خویش را به سرای هلاک رهسپار کردند. در آن دیار هلاک (جهنم) وارد می شوند، و چه بدقرار گاهی است]، و در برابر خدا مانندهایی (چون بتان، فرعونان،و نمرودان...) قرار دادند تا مردم را از راه او گمراه کنند. بگو ای بدبختان این دو روزه دنیا به لذات دنیوی مشغول باشید که بازگشت شما به آتش دوزخ خواهد بود.
بیست و چهارم: دنیا طلبی
(مَن کان یُریدُ العاجِلة عَجَلنا لَه فیها ما نَشاء لِمَن نُرید ثُمَّ جَعَلنا لَه جَهنّم یَصلیها مَذموما مَدحورا) إسراء/18. [هر که خواهان دنیای زودگذر است، هر که را خواهیم نصیبی از آن دنیای نقد و نزدیک می دهیم، آن گاه دوزخ را، که در آن خوار و رانده داخل خواهد شد، برای او مقرر می داریم.]
بیست و پنجم: پنهان سازی حق و دین فروشی
(إِنَّ الَّذِین یَکْتُمون ما أَنزل الله مِن الکِتاب و یَشتَروُن بِه ثَمَنا قَلیلا أوُلئِکَ ما یَأْکُلون فی بُطوُنِهم إِلا النار ولایُکَلِّمهم الله یَوم القِیمة ولایَزکّیهم ولَهُم عَذاب أَلیم أوُلئِک الَّذِین اشْتَروا الضَلالَة بِالهُدی والْعَذاب بِالمَغفِرة فَما أَصبَرهُم عَلَی النار) بقره/174 – 175. [آنان که آیات کتاب آسمانی را که خدا به عنوان تبشیر درباره بعثت محمد (ص) فرستاده بود پنهان داشتند، و آن را به بهای اندک فروختند، جز آتش نمی خورند و در قیامت، خدا با ایشان سخن نخواهد گفت و پاکشان نخواهد کرد، و عذابی دردناک خواهند داشت. آنان همان کسانی هستند که گمراهی را به بهای هدایت، و عذاب را به ازای آمرزش خریدند. پس به راستی چه چیز آنها را بر آتش شکیبا کرد.]
بیست و ششم: تکیه بر ستمگران
1 – (وَلاتَرَکَنوُا إِلی الَّذِین ظَلَموا فَتَمسّکم النّار ومالَکُم مِن دوُن الله مِن أَولیاء ثُمَّ لاتُنصِرون) هود/113. [به ستمکاران میل و تکیه مکنید که آتش دوزخ به شما می رسد، و در برابر خدا برای شما سرپرستان ودوستانی نخواهد بود و سرانجام یاری نخواهید شد.]
بیست وهفتم: فراموشی قیامت
1 - (فَذوُقوا بِما نَسیتُم لِقاء یَومِکم هذا إِنّا نَسیناکُم وذوُقوا عَذاب الْخُلد بِما کُنتم تَعمَلون) سجده/14. [امروز شما عذاب را، به کیفر فراموشی ملاقات روز قیامت، بچشید؛ زیرا ما هم شما را از یاد بردیم تا عذاب همیشگی را به کیفر کردار زشتی که انجام دادید بچشید.]
بیست و هشتم: ترک نماز
در اسلام، نماز رکن مهم خیمه دین به حساب رفته، و همه چیز بر محور آن می گردد. از این رو ترک نماز موجب سخت ترین عذاب های اخروی است. خداوند حکیم گفتگوی بهشتیان درباره دوزخیان را با بیانی روشن و صریح چنین نقل می فرماید: (فی جَنّات یَتَساءَلون عَن المُجرِمین ما سَلَکَکم فی سَقَر قالوا لَم نَکُ مِنَ المُصَلّین ولَم نَکُ نُطْعِم المُسْکِین وکُنّا نَخوُضُ معَ الخائِضین وکُنّا نُکَذِّب بِیَوم الدّین) مدثر/40 – 46. [بهشتیان در میان باغ ها درباره مجرمان از یکدیگر می پرسند، چه چیز شما را در آتش سقر درآورد؟ دوزخیان گویند: از نمازگزاران نبودیم و بینوایان را غذا نمی دادیم و با اهل باطل به بطالت می گذراندیم و روز جزا را دروغ می شمردیم.]
بیست و نهم: تصرف مال یتیم
قرآن کریم درباره خوردن مال یتیم سهمناک ترین آیات را بدون هرگونه پرده و پوششی چونان خورشید روشن در معرض دیدگان جهانیان قرار داده و می فرماید: (إِنَّ الَّذِین یَأْکُلون أَموال الیَتامی ظُلما إِنَّما یَأْکُلون فی بُطونِهم نارا وسَیُصْلَون سَعیرا) نساء/10، [به راستی آنان که اموال و دارایی یتیمان را به ستم می خورند، جز این نیست که آتشی در شکم خود فرو می برند، و به زودی در آتشی فروزان درآیند.]
سی ام: رباخواری
1 - (اَلَّذِین یَأْکُلون الربوا لایَقوُموُن إِلَّا کَما یَقُومُ الَّذِی یَتَّخَبَطَّه الشَیطان مِنَ المَسِّ ذلِک بِأَنَّهم قالوا إِنَّما البَیع مثل الربوا وأَحَلَّ الله البَیع وحَرَّمَ الرِبوا فَمَن جاءَهَ مَوْعِظة مِنْ رَبّه فَانْتَهی فَلَهُ ما سَلَفَ وأَمْرَه إِلی الله وَمِن عاد فَاوُلئِک أَصحاب النّار هُم فیها خالِدون یَمْحَقُ الله الرِبوا ویُرُبِی الصَّدقاتَ والله لایُحِبُّ کُل کَفار أَثیم) بقره/275 – 276.
[کسانی که ربا می خورند از گور برنمی خیزند مگر مانند برخاستن کسی که شیطان بر اثر تماس آشفته سرش کرده و او خرد خود را از دست داده است. این بدان سبب است که آنان گفتند: داد و ستد صرفا مانند رباست، و حال آن که خدا داد و ستد را حلال، و ربا را حرام گردانیده است. پس هر کس، اندرزی از جانب پروردگارش بدو رسید و از رباخواری باز ایستند، آنچه گذشته است از آن اوست و کارش به خدا واگذار میشود و کسانی که به رباخواری بازگردند، آنان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود. خدا از برکت ربا می کاهد، و بر صدقات می افزاید، و خداوند هیچ ناسپاس گناه کاری را دوست نمی دارد.]
سی و یکم: کم فروشی:
(وَیْلٌ لِلمُطِفّفین کَلّا إِنَّ کِتاب الفُجار لَفی سِجّین وما اَدریکَ ماسِجّین کِتاب مَرقوُم) مطففین/1- 9. [وای بر کم فروشان، که چون از مردم پیمانه ستانند کامل ستانند، و چون برای آنان پیمانه یا وزن کنند به ایشان کم دهند.... نه چنین است که می پندارند که کارنامه بدکاران در سجین است، و تو چه دانی که سجین چیست، کتابی است نوشته شده.]
سی و دوم: عیب جویی
(وَیْلُ لِکُل هُمَزة لُمَزة اَلَّذی جَمَعَ مالا وَعَدَّدَه یَحسَب أَن مالَه أَخلَده کَلّا لَیُبْذَّن فِی الحُطمة وما أَدریک ما الحَطمة نارالله الموُقَدة الَّتی تَطَّلِع عَلَی الأَفئِدة إِنَّها عَلیهِم مؤُصِدة فی عَمد مُمَدَّدة) همزه/1 9 [وای بر هر بدگوی عیب جویی که مالی گردآورد و آن رابر شمارد. پندارد که مالش او را جاوید کرده، ولی نه، در آتش خردکننده فرو افکنده خواهد شد، و تو چه دانی که آن آتش خرد کننده چیست؟ آتش افروخته خداوندگار است، آتشی که به قلب ها می رسد، و آتشی که در ستونهای دراز، آنان را در میان فرا می گیرد.]
سی وسوم: اسراف وتبذیر
1 - (وَأَن المُسرِفینَ هُم أَصحاب النّار) مؤمن/43.
[همانا اسراف کنندگان و افراط گردان اهل آتشند.]
سی و چهارم: زیانکاری
قرآن مجید بزرگترین زیان را دراین می داند که انسان سرمایه و نقد عمر خود و خانواده، خویشان و بستگان و پیروان خویش را تباه سازد و آنان را به جایی سوق دهد و دعوت کند که برای مبتلایان به آن آتش دوزخ رقم خورده است: (قُل إِنَّ الخاسِرین الَّذِین خَسِروا أَنفُسَهم وأَهْلیهم یَوم القِیمة أَلاذلِکَ هُو الخُسران المُبین لَهُم مِن فَوقِهم ظُللَ مِنَ النّار و مِن تَحتِهم ظُلَلَ ذالک یُخَوِّفُ الله بِه عِبادَه یا عِبادَ فَاتَّقون) زمر/15 16. [بگو زیانکاران در حقیقت کسانی هستند که به خود و کسانشان در روز قیامت زیان رسانده اند، آری این همان زیان آشکار است، آنان از بالای سرشان سایه ها و چترهایی از آتش خواهند داشت، و از زیر پاهایشان نیز طبقهایی آتشین است. این پاداشی است که خدا بندگانش را به آن بیم می دهد. ای بندگان من از من پروا داشته باشید. مقصود از خسارت در آخرت این است که گرچه ظرف حدوث زیان و خسارت دنیاست، ولی ظرف ظهور آن قیامت است.]
سی و پنجم: هوس رانی وناز پروری
هوسرانی، نازپروری و پرداختن به نشاط و خواسته های شهوانی، خود به خود انسان را از خدا دور می سازد و به جهنم وارد می گرداند:
1 - (ذلِکُم بِما کُنتم تَفْرَحون فِی الأَرض بِغَیر الحَق وبِما کُنتم تَمْرحوُن اُدْخُلوا أَبواب جَهنم خالِدین فیها فَبِئسَ مَثَوی المُتکبرین) مؤمن/75 – 76.
[این عقوبت به سبب آن است که در زمین به ناروا شادی و سرمستی می کردید وبدان سبب است که سخت به خود می نازیدید. از درهای دوزخ درآیید، در آن جاودان. پس چه بد است جایگاه سرکشان.]
eporsesh.com
- [سایر] از دیدگاه قرآن عوامل و راههای شکوفائی فطرت چیست؟
- [سایر] عوامل مؤثر بر تحوّلات اخلاقی انسان از دیدگاه قرآن کداماند؟
- [سایر] عوامل و اسباب ورود به بهشت کدامند؟
- [سایر] با توجه به سال عزت و افتخار حسینی علیهالسّلام لطفاً عوامل عزت و ذلت را از دیدگاه قرآن بیان کنید.
- [سایر] از دیدگاه قرآن و روایات نام های طبقات و درهای دوزخ چیست؟
- [سایر] با توجه به سال عزت و افتخار حسینی علیهالسّلام لطفاً عوامل عزت و ذلت را از دیدگاه قرآن بیان کنید.
- [سایر] دیدگاه اسلام و قرآن درباره حقانیت ادیان و پلورالیسم دینی چیست؟ آیا اسلام پیروان دیگر ادیان را اهل دوزخ میداند؟
- [سایر] دیدگاه ادیان مختلف در مورد جهنم چیست؟
- [سایر] فلسفه ی دخول مؤمن و کافر در دوزخ چیست؟
- [سایر] عوامل فقر و محرومیت از دیدگاه حضرت علی علیه السلام چیست؟
- [امام خمینی] روزه مستحبی اولاد اگر اسباب اذیت پدر و مادر یا جد شود، جایز نیست، بلکه اگر اسباب اذیت آنان نشود، ولی او را از گرفتن روزه مستحبی جلوگیری کنند، احتیاط واجب آن است که روزه نگیرد.
- [آیت الله مظاهری] زنا دادن و زنا کردن از گناهان بزرگ در اسلام است و قرآن شریف میفرماید اگر بدون توبه از دنیا بروند، در حالی که سالها در جهنّم میباشند، لجام شده و خوار و ذلیل نیز هستند، و کیفر آنها در دنیا اگر نزد حاکم اسلامی اثبات شود، صد تازیانه در میان مردم است، و اگر زن زنا کار، شوهر داشته یا مرد زانی، زن داشته باشد و این عمل زشت را انجام دهد، علاوه بر اینکه حدّ او سنگسار است- که نظیر این کیفر در اسلام کمنظیر یا بینظیر است- اگر بدون توبه از دنیا برود، مطابق آنچه در روایات آمده، در جهنّم بوی بد عورتین او اهل جهنّم را آزرده میکند.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر شک کند که به اندازة ختنه گاه داخل شده یا نه ، اگر قصد دخول نداشته روزة او صحیح ا ست ولی اگر قصد دخول داشته است چه اینکه علم پیدا کند که دخول واقع نشده یا شک در آن کند روزه اش باطل است و قضا آن واجب است و کسی هم که آلتش را بریده اند اگر شک کند که دخول شده یا نه روزه صحیح است .
- [آیت الله علوی گرگانی] روزه مستحبّی اولاد اگر اسباب اذیّت پدر ومادر یا جدّ شود، حرام است.
- [آیت الله خوئی] روز مستحبی اولاد اگر اسباب اذیت پدر و مادر یا جد شود، حرام است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] روزه مستحبی اولاد؛ اگر اسباب اذیت پدر و مادر یا جد شود حرام است.
- [آیت الله سیستانی] روزه مستحبی اولاد ، اگر اسباب اذیت ناشی از شفقت پدر و مادر شود حرام است .
- [آیت الله اردبیلی] روزه مستحبّی فرزند اگر اسباب اذیّت پدر و مادر یا جدّ او شود، جایز نیست.
- [آیت الله بروجردی] روزهی مستحبی اولاد اگر اسباب اذّیت پدر و مادر یا جد شود، حرام است.
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان و اقامه نماز باید بعد از دخول وقت باشد ; اگر همه جملههای اذان و اقامه عمداً یا سهواً قبل از دخول وقت گفته شد , یا بعضی از آنها قبل از وقت و برخی از آنها بعد از دخول وقت ادا شده باشد, دوباره باید گفته شوند.