واقعیت مطلب آن است که تحقق پیرامون شرایط جهاد ابتدایی بسیار مشکل است. به ویژه در این زمان که تمام کشورها، بر اساس روابط بین المللی، موجودیت یک‌دیگر را به رسمیت شناخته‌اند و با هم‌دیگر عهد و پیمان دارند؛ و هیچ‌ کشوری حق جنگ با کشورهای دیگر، حتّی کافر و مشرک را ندارد؛ چنان‌که در قرآن مجید می‌خوانیم: (اِلاّ الَّذین عَهِدتُّم مِن المشرکین ثم لَم ینقُصُوکم شیئاً و لم یُظهِرُوا علیکُم أَحَداً فاتمُّوا الیهم عهدَهُم اِلی مدتهم اِن اللَّه یحبُّ المتقین)؛[1] "مگر کسانی از مشرکان که با آن‌ها عهد بستید و چیزی از آن را در حق شما فروگذار نکردند و کسی را علیه شما تقویت ننمودند، پیمان آن‌ها را تا پایان مدتشان محترم بشمرید؛ زیرا خداوند پرهیزگاران را دوست دارد". فقط در صورتی که از سوی دشمن، عهدشکنی شود و اقدام به توطئه‌چینی کنند، باید به دفاع پرداخت و با از بین بردن سردمداران آنان، آن‌ها را به عقب‌نشینی واداشت؛ چنان که در قرآن مجید می‌خوانیم: (و إن نَکثُوا اَیْمَنهم من بعد عهدهم و طعنوا فی دینکم فقتلوا أئمة الکفر اِنَّهم لااَیْمَنَ لَهم لعلهم ینتهون)؛[2] "و اگر پیمان‌های خود را پس از عهد خویش بشکستند و آیین شما را مورد طعن قرار دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید؛ چرا که آن‌ها پیمانی ندارند، شاید دست بردارند". بنابراین، مبارزات مسلمانان بیش‌تر جنبه‌ی دفاعی دارد و از بروز جنگ و جنگ‌طلبی به دور می‌باشد. گذشته از این که جهاد ابتدایی، تنها به منظور رفع موانع و ایجاد بستر مناسب برای رساندن ندای توحید است و از غرض‌ورزی‌های گوناگون فرقه‌ای و مذهبی در آن چیزی نیست و گرایش به توحید، نه تنها موجب جنگ‌افروزی نمی‌شود که مهم‌ترین عامل و محکم‌ترین ریسمان برای وحدت و اتحاد می‌باشد. چنان که در قرآن می‌خوانیم: (قل یأهل الکتب تعالَوا اِلَی کلمة سواءٍ بیننا و بینَکم اَلاّ نَعْبُدِ اِلّا الله و لاَ نشرک به)[3] "بگو: ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یک‌سان است که جز خداوند یگانه را پرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم". ناگفته نماند که اصطلاح "نابردباری مذهبی" از رفتار نامناسب پیروان فرقه‌های مذهبی نسبت به یک‌دیگر، برگرفته شده است؛ و منشاء جنگ‌های چه بسا طولانی در میان پیروان ادیان و حتّی فرقه‌های مختلف یک دین نیز در کشورهای مسیحی‌نشین و مسلمان‌نشین به دنبال نابردباری مذهبی، گرفتار اختلافات شدید و خون‌ریزی‌های فراوان شده است که برای حل این معضل، برخی از نظریه‌پردازان در حوزه‌ی معرفت دینی، نظریه‌ی پلورالیسم و تکثر، حقانیت ادیان را مطرح کردند و در عرصه‌ی نظام سیاسی، نظریه‌ی سکولاریسم و جدایی دین از حکومت را پی‌گیری نمودند؛ با این هدف که با التزام به این نظریه، هیچ گروهی، آیین خویش را حق مطلق نخواهد دانست؛ بلکه پیروان دیگر ادیان را نیز بر حق خواهند دانست و وجود آنان را تحمل خواهند کرد و نابردباری مذهبی به بردباری تبدیل خواهد شد و با زدودن این حساسیت‌ها حتّی جنگ‌های فرقه‌ای در میان پیروان یک دین نیز از بین خواهد رفت. در پاسخ باید گفت؛ اگر چه تلاش برای یافتن راهی که جنگ و خون‌ریزی را از بین ببرد، بسیار شایسته و قابل تقدیر است امّآ نباید این راه، ابزار و پوششی برای قربانی کردن حق و حقیقت باشد؛ بلکه علاوه بر ارائه‌ی راه کارهای پسندیده برای زندگی مسالمت‌آمیز پیروان ادیان و فرقه‌ها، باید تلاش کرد که حق و راه کامل رسیدن به سعادت واقعی، برای مردم آشکار شود و به دنبال چنین تلاشی، انسان‌های حقیقت‌جو، راه خویش را می‌یابند و بر دیگران عذری باقی نمی‌ماند. تلاش پیامبران نیز این گونه بوده است و از فرهنگ قرآن هم این گونه به دست می‌آید که علاوه بر این که نباید از حساسیت‌های حقیقت‌جویی انسان‌ها کاست و دائماً حقانیت اسلام را تبلیغ کرد؛ باید در عین حال، به زندگی سالمت‌آمیز و روابط عادلانه و انسانی، رو آورد و مسلمانان را از هر گونه ظلم و تجاوز و نقض حقوق دیگران، برحذر داشت؛ به همین منظور، آیات بسیاری در قرآن وجود دارد، که از حقانیت قرآن و شریعت اسلام سخن به میان آورده و علاوه بر مشرکان، پیروان ادیان دیگر را نیز به پذیرفتن اسلام دعوت نموده است و کسانی را که پس از آگاهی از قرآن، روی گردان شوند، از حقیقت جویان و تسلیم شدگان در برابر فرمان خداوند، جدا دانسته و به عنوان کافر معرفی کرده لعنت و دوری از رحمت خدا را سزاوار آن‌ها دانسته است. در قرآن مجید می‌خوانیم: (و لمّا جاءَهم کتبٌ مِن عند الله مصدق لِمَا معهم و کانوا مِن قبلُ یَستفتِحونَ عَلی الذین کفروا فلمّا جاءَهم مَا عَرفوا کفروا بِه فلعنَةُ الله عَلَی الکافرین)[4]؛ "و هنگامی که از طرف خداوند کتابی برای آن‌ها آمد که موافق نشانه‌هایی بود که با خود داشتند، و پیش از این، به خود نوید پیروزی بر کافران می‌دادند؛ با این همه، هنگامی که این کتاب و پیامبری را که از قبل شناخته بودند نزد آن‌ها آمد، به او کافر شدند، لعنت خدا بر کافران باد!". از این آیه‌ی شریفه به نحوی آشکار می‌شود که در هر زمان باید کامل‌ترین جلوه‌ی حق را پذیرفت؛ و گرنه از زمره‌ی حقیقت جویان خارج خواهد بود و در جرگه‌ی کافران به شمار خواهد آمد. و بدین گونه بطلان پلورالیسم دینی، به معنای تکثر حق و راویان و پیروان آن‌ها، آشکار می‌شود؛ مگر آن که پلورالیسم به معنای زندگی مسالمت‌آمیز پیروان ادیان باشد؛ نه حقانیت تمام ادیان، که این پسندیده است و سنت و سیره‌ی پیامبر و امامان:، این گونه بوده است.[5] آنچه در پایان قابل بیان است، این است که: باید بین زندگی اجتماعی در عرصه های گونه گون با حق و باطل بودن تفاوت قایل شد، زندگی اجتماعی در عرصه های گونه گون می تواند مسالمت آمیز باشد و در صورت نبودن دشمنی مشکل پیش نمی آید. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . ‌ توبه/4؛ و مجله‌ی فقه اهل بیت، سال سوم، ش 9، تقریر درس خارج مقام معظم رهبری در باره‌ی حکم صائبان و کافران. [2] . توبه/12. [3] . آل عمران/64. [4] . بقره/89. [5] . ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، تحلیل و نقد پلورالیسم دینی، ص22؛ و ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار(عدل الهی)، ج 1، ص 277. برای توضیحات بیش‌تر و هم چنین برای بحث ارتداد: ر.ک: مظفری، محمد حسین، نابردباری مذهبی، مؤسسه‌ی دانش و اندیشه معاصر.
واقعیت مطلب آن است که تحقق پیرامون شرایط جهاد ابتدایی بسیار مشکل است. به ویژه در این زمان که تمام کشورها، بر اساس روابط بین المللی، موجودیت یکدیگر را به رسمیت شناختهاند و با همدیگر عهد و پیمان دارند؛ و هیچ کشوری حق جنگ با کشورهای دیگر، حتّی کافر و مشرک را ندارد؛ چنانکه در قرآن مجید میخوانیم: (اِلاّ الَّذین عَهِدتُّم مِن المشرکین ثم لَم ینقُصُوکم شیئاً و لم یُظهِرُوا علیکُم أَحَداً فاتمُّوا الیهم عهدَهُم اِلی مدتهم اِن اللَّه یحبُّ المتقین)؛[1] "مگر کسانی از مشرکان که با آنها عهد بستید و چیزی از آن را در حق شما فروگذار نکردند و کسی را علیه شما تقویت ننمودند، پیمان آنها را تا پایان مدتشان محترم بشمرید؛ زیرا خداوند پرهیزگاران را دوست دارد".
فقط در صورتی که از سوی دشمن، عهدشکنی شود و اقدام به توطئهچینی کنند، باید به دفاع پرداخت و با از بین بردن سردمداران آنان، آنها را به عقبنشینی واداشت؛ چنان که در قرآن مجید میخوانیم:
(و إن نَکثُوا اَیْمَنهم من بعد عهدهم و طعنوا فی دینکم فقتلوا أئمة الکفر اِنَّهم لااَیْمَنَ لَهم لعلهم ینتهون)؛[2] "و اگر پیمانهای خود را پس از عهد خویش بشکستند و آیین شما را مورد طعن قرار دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید؛ چرا که آنها پیمانی ندارند، شاید دست بردارند".
بنابراین، مبارزات مسلمانان بیشتر جنبهی دفاعی دارد و از بروز جنگ و جنگطلبی به دور میباشد. گذشته از این که جهاد ابتدایی، تنها به منظور رفع موانع و ایجاد بستر مناسب برای رساندن ندای توحید است و از غرضورزیهای گوناگون فرقهای و مذهبی در آن چیزی نیست و گرایش به توحید، نه تنها موجب جنگافروزی نمیشود که مهمترین عامل و محکمترین ریسمان برای وحدت و اتحاد میباشد. چنان که در قرآن میخوانیم:
(قل یأهل الکتب تعالَوا اِلَی کلمة سواءٍ بیننا و بینَکم اَلاّ نَعْبُدِ اِلّا الله و لاَ نشرک به)[3] "بگو: ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را پرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم".
ناگفته نماند که اصطلاح "نابردباری مذهبی" از رفتار نامناسب پیروان فرقههای مذهبی نسبت به یکدیگر، برگرفته شده است؛ و منشاء جنگهای چه بسا طولانی در میان پیروان ادیان و حتّی فرقههای مختلف یک دین نیز در کشورهای مسیحینشین و مسلماننشین به دنبال نابردباری مذهبی، گرفتار اختلافات شدید و خونریزیهای فراوان شده است که برای حل این معضل، برخی از نظریهپردازان در حوزهی معرفت دینی، نظریهی پلورالیسم و تکثر، حقانیت ادیان را مطرح کردند و در عرصهی نظام سیاسی، نظریهی سکولاریسم و جدایی دین از حکومت را پیگیری نمودند؛ با این هدف که با التزام به این نظریه، هیچ گروهی، آیین خویش را حق مطلق نخواهد دانست؛ بلکه پیروان دیگر ادیان را نیز بر حق خواهند دانست و وجود آنان را تحمل خواهند کرد و نابردباری مذهبی به بردباری تبدیل خواهد شد و با زدودن این حساسیتها حتّی جنگهای فرقهای در میان پیروان یک دین نیز از بین خواهد رفت.
در پاسخ باید گفت؛ اگر چه تلاش برای یافتن راهی که جنگ و خونریزی را از بین ببرد، بسیار شایسته و قابل تقدیر است امّآ نباید این راه، ابزار و پوششی برای قربانی کردن حق و حقیقت باشد؛ بلکه علاوه بر ارائهی راه کارهای پسندیده برای زندگی مسالمتآمیز پیروان ادیان و فرقهها، باید تلاش کرد که حق و راه کامل رسیدن به سعادت واقعی، برای مردم آشکار شود و به دنبال چنین تلاشی، انسانهای حقیقتجو، راه خویش را مییابند و بر دیگران عذری باقی نمیماند. تلاش پیامبران نیز این گونه بوده است و از فرهنگ قرآن هم این گونه به دست میآید که علاوه بر این که نباید از حساسیتهای حقیقتجویی انسانها کاست و دائماً حقانیت اسلام را تبلیغ کرد؛ باید در عین حال، به زندگی سالمتآمیز و روابط عادلانه و انسانی، رو آورد و مسلمانان را از هر گونه ظلم و تجاوز و نقض حقوق دیگران، برحذر داشت؛ به همین منظور، آیات بسیاری در قرآن وجود دارد، که از حقانیت قرآن و شریعت اسلام سخن به میان آورده و علاوه بر مشرکان، پیروان ادیان دیگر را نیز به پذیرفتن اسلام دعوت نموده است و کسانی را که پس از آگاهی از قرآن، روی گردان شوند، از حقیقت جویان و تسلیم شدگان در برابر فرمان خداوند، جدا دانسته و به عنوان کافر معرفی کرده لعنت و دوری از رحمت خدا را سزاوار آنها دانسته است. در قرآن مجید میخوانیم: (و لمّا جاءَهم کتبٌ مِن عند الله مصدق لِمَا معهم و کانوا مِن قبلُ یَستفتِحونَ عَلی الذین کفروا فلمّا جاءَهم مَا عَرفوا کفروا بِه فلعنَةُ الله عَلَی الکافرین)[4]؛ "و هنگامی که از طرف خداوند کتابی برای آنها آمد که موافق نشانههایی بود که با خود داشتند، و پیش از این، به خود نوید پیروزی بر کافران میدادند؛ با این همه، هنگامی که این کتاب و پیامبری را که از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او کافر شدند، لعنت خدا بر کافران باد!".
از این آیهی شریفه به نحوی آشکار میشود که در هر زمان باید کاملترین جلوهی حق را پذیرفت؛ و گرنه از زمرهی حقیقت جویان خارج خواهد بود و در جرگهی کافران به شمار خواهد آمد. و بدین گونه بطلان پلورالیسم دینی، به معنای تکثر حق و راویان و پیروان آنها، آشکار میشود؛ مگر آن که پلورالیسم به معنای زندگی مسالمتآمیز پیروان ادیان باشد؛ نه حقانیت تمام ادیان، که این پسندیده است و سنت و سیرهی پیامبر و امامان:، این گونه بوده است.[5] آنچه در پایان قابل بیان است، این است که: باید بین زندگی اجتماعی در عرصه های گونه گون با حق و باطل بودن تفاوت قایل شد، زندگی اجتماعی در عرصه های گونه گون می تواند مسالمت آمیز باشد و در صورت نبودن دشمنی مشکل پیش نمی آید.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . توبه/4؛ و مجلهی فقه اهل بیت، سال سوم، ش 9، تقریر درس خارج مقام معظم رهبری در بارهی حکم صائبان و کافران.
[2] . توبه/12.
[3] . آل عمران/64.
[4] . بقره/89.
[5] . ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، تحلیل و نقد پلورالیسم دینی، ص22؛ و ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار(عدل الهی)، ج 1، ص 277. برای توضیحات بیشتر و هم چنین برای بحث ارتداد: ر.ک: مظفری، محمد حسین، نابردباری مذهبی، مؤسسهی دانش و اندیشه معاصر.
- [سایر] آیا از منظر قرآن جهاد ابتدایی، نشانهی "نابردباری مذهبی" و موجب جنگ افروزی نمیشود؟
- [سایر] جهاد ابتدایی چیست؟ فرق جهاد ابتدایی با جنگ سایر ادیان که شروع کننده جنگ هستند چیست؟
- [سایر] قیام عاشورا چه نوع جهادی بوده است؟ جهاد ابتدایی، جهاد دفاعی یا جهاد داخلی؟
- [سایر] مبانی فقهی جهاد ابتدایی از دیدگاه مقام معظم رهبری چیست؟
- [سایر] از نظر تاریخی، آیا حضرت محمّد(ص) جهاد ابتدایی هم انجام دادند یا نه؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] نظر آیت الله مکارم در مورد جهاد ابتدایی در عصر حاضر چیست؟
- [سایر] تحریف چیست؟ آیا قرآنکریم با جایز بودن قرائات "سبع" و "عشر" و "اربعه عشر" که برخی از آنان در بعضی کشورها رایج است موجب تحریف نیست؟
- [سایر] در مواردی قرآن به پیامبرش خطاب کرده که تو مسئول ایمان مردم نیستی و...؛ آیا این موارد با امر به معروف و جهاد ابتدایی منافات ندارد؟
- [سایر] در مواردی قرآن به پیامبرش خطاب کرده که تو مسئول ایمان مردم نیستی و... آیا این موارد با امر به معروف و جهاد ابتدایی منافات ندارد؟
- [سایر] در مواردی قرآن به پیامبرش خطاب کرده که تو مسئول ایمان مردم نیستی و... آیا این موارد با امر به معروف و جهاد ابتدایی منافات ندارد؟
- [آیت الله اردبیلی] شرکت در جهاد ابتدایی یا دفاعی واجب کفایی است؛ پس اگر افراد به اندازه کافی شرکت نکنند، بر همه کسانی که شرایط آن را داشته باشند، واجب است که به جهاد بروند.
- [آیت الله اردبیلی] جهاد بر دو نوع است: (ابتدایی) و (دفاعی). (جهاد ابتدایی) آن است که مسلمانان به منظور دعوت کفّار و مشرکین به اسلام و عدالت و یا جلوگیری از نقض پیمان اهل ذمّه یا طغیان باغیان (شورشیان مسلح) بر امام واجبالطّاعه مسلمین، نیروی نظامی به مناطق آنان گسیل دارند. در حقیقت هدف از جهاد ابتدایی کشور گشایی نیست، بلکه دفاع از حقوق فطری انسانهایی است که توسّط قدرتهای کفر و شرک و طغیان از خدا پرستی و توحید، عدالت و شنیدن و پذیرش آزادانه احکام خداوند محروم شدهاند. (جهاد دفاعی) زمانی است که دشمن به مرز و بوم مسلمانان هجوم آورد و قصد تسلّط سیاسی یا فرهنگی و اقتصادی نسبت به آنان داشته باشد و ممکن است جهاد در برابر باغیان در زمانی که به حمله مسلحانه دست زدهاند نیز جهاد دفاعی محسوب گردد.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام فرار از جنگ است و در نظر قرآن و روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) گناه آن خیلی بزرگ است، و آن اقسامی دارد: الف) فرار از جنگ مخصوصاً اگر موجب تضعیف جبهه و یا تقویت دشمن شود، و مخصوصاً اگر فرار از خطِّ مقدّم جبهه باشد. ب) تخلّف از فرمان فرمانده مخصوصاً اگر این تخلّف، موجب سرکشی دیگران و یا تضعیف فرمانده و یا تضعیف دیگران و یا تقویت دشمن باشد. ج) کمکاری یا بیکاری یا تخلّف از وظیفه مخصوصاً اگر موجب تضعیفی در جبهه یا تقویتی برای دشمن گردد. د) شرکت نکردن در جنگ در صورت احتیاج به او، مخصوصاً اگر تخلّف او موجب تضعیف دیگران یا تقویت دشمن باشد. ه) کمک نکردن به جبهه از جهت مالی و فکری و تبلیغی و مانند اینها مخصوصاً اگر تخلّف او موجب تضعیف دیگران و یا تقویت دشمن باشد.
- [آیت الله سیستانی] کسی که از روی عمد و به قصد خودکشی، مثلاً زخمی به خود زده، یا سمی خورده است که موجب مرگ است، اگر وصیّت کند که مقداری از مال او را به مصرفی برسانند و سپس بمیرد، وصیّت او صحیح نیست، مگر اینکه کار او از باب جهاد در راه خدا باشد، و اما وصیّت در غیر شئون مالی، صحیح است.
- [آیت الله اردبیلی] معاشرت سالم با کفّاری که در حال جنگ با مسلمانان نیستند و ایجاد روابط فرهنگی، سیاسی، تجاری و اقتصادی با آنها از طرف دولت اسلامی یا اشخاص، تا زمانی که خوف تقویت کفر و ترویج فساد و انحراف فکری یا عملی و ایجاد سلطه از ناحیه آنان بر مسلمانان و کشور اسلامی در بین نباشد، اشکال ندارد؛ ولی رابطه با کفّاری که در حال جنگ با مسلمانان میباشند، مخصوصا اگر موجب تقویت آنان شود، جایز نیست.
- [آیت الله مظاهری] قرضی که در آن قرار ربا باشد باطل و حرام است، و ربا از گناهان بسیار بزرگ است و قرآن شریف آن را اعلام جنگ با خدا و موجب نابودی مال میداند و در روایات، ربا را از زنای با محارم بالاتر دانستهاند، و ربا دادن مثل ربا گرفتن حرام است و کسی که قرض ربایی گرفته مالک آن نمیشود و نمیتواند در آن تصرّف کند، ولی اگر صاحب پول راضی باشد که گیرنده قرض در آن تصرّف کند مانعی ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] سرودهای مهیّجی که به هنگام جنگ برای تحریک احساسات افراد =============================================================================== 1 وسائلالشیعة، چاپ آل البیت، باب 100 از (أبواب ما یکتسب به)،ح13،ج17،ص315. خوانده میشود، اشکال ندارد. همچنین هر سرود یا آهنگی که مشتمل بر باطل نبوده و از نظر عرف موجب تحریک شهوت و مناسب با مجالس فساد نباشد، اشکال ندارد و خواندن و گوش دادن و یادگرفتن و شغل قراردادن آن جایز میباشد.
- [آیت الله اردبیلی] روابط تجاری و سیاسی با دولتهایی که در حال جنگ با اسلام و مسلمانان هستند، در صورتی که موجب تقویت آنان گردد، جایز نیست و بر مسلمانان لازم است که به هر نحو ممکن است، با این نحو روابط مخالفت کنند و بازرگانانی که با آنان و عمّال آنان روابط تجاری دارند، خائن به اسلام و مسلمانان و معاون و شریک در نابودی احکام هستند و بر مسلمانان لازم است با این خیانتکاران چه دولتها و چه تجّار قطع رابطه کنند و آنها را ملزم به توبه و ترک روابط با این گونه دولتها کنند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . انسان میتواند زکات را در هشت مورد مصرف کند: اول فقیر، و آن کسی است که مخارج سال خود و عیالاتش را ندارد، و کسی که صنعت یا ملک یا سرمایهای دارد که میتواند مخارج سال خود را از منافع آن بگذراند فقیر نیست. دوم مسکین، و آن کسی است که از فقیر سختتر میگذراند. سوم کسی که از طرف امام علیهالسلام یا نایب امام مأمور است که زکات را جمع و نگهداری نماید و به حساب آن رسیدگی کند، و آن را به امام علیهالسلام یا نایب امام یا فقرا برساند. چهارم کفاری که اگر زکات به آنان بدهند به دین اسلام مایل میشوند، یا در جنگ به مسلمانان کمک میکنند ولی بعید نیست که اعطاء و دادن این قسم مخصوص به امام علیهالسلام باشد. پنجم خریداری بنده برای آزادکردن. ششم بدهکاری که نمیتواند قرض خود را بدهد. هفتم سبیل الله، یعنی هر کار خیر و عمل نیکی که از شارع مقدس نسبت به آن تشویق شده باشد، مثل ساختن مدرسه علوم دینیه و پل و منزلگاه برای مسافرین و زوار و مسجد و دارالایتام و تعظیم شعائر و طبع کتب دینی و نشر معارف اسلامی و هر کاری که موجب تقرب به خداوند متعال و اعلای کلمه اسلام باشد. هشتم ابن السبیل، یعنی مسافری که در سفر درمانده شده و احکام اینها در مسائل آینده گفته خواهد شد.
- [آیت الله وحید خراسانی] خاتمه هرچند هر گناهی بزرگ است چون عظمت و جلال و کبریای خداوند محدود به حدی نیست پس نافرمانی خداوند متعال هم با توجه به این که معصیت خداوند علی عظیم است بزرگ است و روایت شده نظر نکن به انچه معصیت کردی بلکه ببین چه کسی را معصیت کردی ولی در مقایسه گناهان به یکدیگر بعضی بزرگتر و عذاب ان شدیدتر است و بر برخی از گناهان به طور صریح یا ضمنی تهدید و وعید به عذاب و اتش شده و یا در روایات وارده از اهل بیت عصمت علیهم السلام از انها تعبیر به کبیره شده است و به مقتضای ایه کریمه ان تجتنبوا کبایر ما تنهون عنه نکفر عنکم سییاتکم اگر دوری کنید از گناهان کبیره ای که نهی شده اید از ان می پوشانیم از شما بدیها و سییات شما را اجتناب از انها موجب امرزش گناهان دیگر است و بعضی از فقهاء اعلی الله مقامهم انها را تا هفتاد و بعضی بیشتر از ان شمرده اند و قسمتی از انها که بیشتر مورد ابتلاست ذکر می شود شرک و کفر به خداوند متعال که با هیچ گناه کبیره ای قابل قیاس نیست یاس و ناامیدی از روح و رحمت خداوند متعال امن از مکر خداوند متعال قسم دروغ به خداوند متعال انکار انچه خداوند نازل فرموده است محاربه با اولیای خداوند متعال محاربه با خدا و رسول به قطع طریق و افساد در زمین حکم به غیر انچه خداوند نازل فرموده است دروغ بستن بر خدا و رسول و اوصیا منع از ذکر خداوند در مساجد و سعی در خراب کردن انها منع زکاتی که واجب است تخلف از جهاد واجب فرار از جنگ مسلمین با کفار اضلال گمراه کردن از راه خداوند متعال اصرار بر گناهان صغیره ترک عمدی نماز و سایر واجبات الهیه ریا اشتغال به لهو مانند غنا و تار زدن ولایت ظالم اعانه کمک کردن ظالم شکستن عهد و قسم تبذیر فاسد کردن مال و بیهوده خرج کردن ان اسراف شرب خمر سحر ظلم غنا عقوق والدین اذیت و بدرفتاری با پدر و مادر قطع رحم لواط زنا نسبت دادن زنا به زن محصنه قیادت جمع کردن بین مرد و زن به زنا یا دو مرد به لواط دزدی ربا خوردن سحت خوردن حرام مانند بهای خمر و اجرت زن زناکار و رشوه ای که حاکم برای حکم می گیرد کم فروشی غش مسلمین خوردن مال یتیم به ظلم شهادت دادن به ناحق کتمان شهادت اشاعه فاحشه و گناه بین مومنین فتنه سخن چینی کردن که موجب تفرقه بین مومنین شود ناسزا گفتن به مومن و اهانت به مومن و ذلیل کردن او بهتان بر مومن تهمت زدن به مومن غیبت و ان ذکر عیب مستور و پوشیده مومن در غیاب او است چه ان عیب را به گفتار بیان کند یا به رفتار بفهماند هرچند در اظهار عیب مومن قصد اهانت و هتک حیثیت نداشته باشد و اگر به قصد اهانت عیب مومن را اظهار نماید دو گناه مرتکب شده است