قرآن, چگونه به مسأله وحدت اسلامی‌پرداخته است؟
دعوت مسلمانان به اتحاد و اخوّت، در آیات متعددی مورد تأکید قرار گرفته است که به برخی از آن ها، همراه با توضیح مختصر، اشاره می‌کنیم. آیه اعتصام به حبل الله (و اعتصموا بحبل الله جمیعاً ولاتفرّقوا واذکروا نعمت الله علیکم إذ کنتم أعداءً فألّف بین قلوبکم فأصبحتم بنعمته إخواناً و کنتم علی شفا حفرة من النّار فأنقذکم منها کذالک یبیّن الله لکم ایاته لعلّکم تهتدون(1) همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یادکنید آن گاه که دشمنان یک دیگر بودید، پس میان دل های شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شدید و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید. این گونه، خداوند، نشانه های خود را برای شما روشن می‌کند باشد که شما هدایت یابید). مراد از برادری در این آیه، برادری ایمانی است. مسلمانان با یکدیگر برادرند چون هر یک از آنان همان چیزی را قصد و طلب می‌کند که دیگری در پی آن است. امیر مؤمنان (ع) در نامه‌ای به مالک اشتر، او را به رفتار رحیمانه با زیر دستان سفارش کرده و برادری دینی و ایمانی و ی را با مسلمانان مطرح ساخته است: (فَإِنّهم صِنفان إِما أَخ لَک فیِ الدّین(2) مردم و رعیّت دو صنفند یا برادر دینی تو هستند). اعتصام به حبل الهی، راه را برای صعودی جمعی فراهم می‌آورد و پیامبر (ص) که به تنهایی می‌تواند تا (قاب قوسین أو أدنی)(3) پرواز کند، مأمور می‌شود که امّتی را در این پرواز مدد رساند تا دیگران نیز پر و بال بگشایند و مجموعه‌ای متشکّل از امّت و امام، هماهنگ و منسجم را ه قرب حق را در پیش گیرند (واخفض جناحک لمن اتّبعک من المؤمنین(4) پس، سیر الی الله صعود است و صعود وسیله می‌طلبد (یا أیّها الذین آمنوا اتّقوا الله وابتغوا إلیه الوسیلة وجاهدوا فی سبیله لعلّکم تفلحون)(5) و وسیله همان (حبل الله) یعنی (دین) است. اعتصام جمعی و اتحاد و هماهنگی و انسجام بر محوریت حبل الاهی، موجب می‌شود همگان در برداشتن بار سنگین مسوؤلیت با نشاطی فزاینده مشارکت داشته باشند و بر اساس: (فَإِنّ یدالله مَع الجماعة)(6) با قدرتی افزون تر، رسالت الاهی خویش را به انجام برسانند. آیه ورود همگان در سِلْم (یا ایها الذین امنوا ادخلوا فی السِّلم کافّة ولا تتَّبعوا خطوات الشیطان إنّه لکم عدوّ مبین(7) ای اهل ایمان همگان در سلم درآیید و گام های شیطان را دنبال مکنید که او برای شما دشمنی آشکار است). واژة (سلم) مقابل حرب و به معنای صلح و سازش است و کلمه (کافّه) از ماده (کفّ) به معنای مانع شدن از فعلیت و ظهور چیزی است و بر جماعت اطلاق می‌شود. از ابن عباس نقل شده این آیه در شأن (عبدالله بن سلام یهودی) و اصحابش نازل شده است آنان وقتی اسلام آوردند، با مسلمانان بر سر پاره‌ای از مسائل مانند تعظیم روز شنبه، کراهت گوشت و شیر شتر، اختلاف کردند آن گاه از پیامبر اکرم خواستند که تورات را بیاورد و به آن عمل کند. خداوند این آیه را نازل کرد و همگان را به صلح و زندگی مسالمت آمیز دعوت کرد. در برخی از تقاسیر آمده است که از پیامبر اکرم (ص) اجاز خواستند تا تورات را در نمازهایشان بخوانند آنگاه این آیه نازل شد و آنان را از پیروی شیطان نهی کرد.(8) خدای سبحان در این آیه مؤمنان را مورد خطاب قرار داده، همگان را به صلح و اتحاد و زندگی مسالمت آمیز، دعوت کرده است. ذات اقدس اله می‌فرماید ای مؤمنان همگی با هم وارد قلعة محکم سازش و وحدت شوید چون صلح و اتحاد، به منزله دژ محکم و حصن حصینی است که انسان را از هر حادثه‌ای حفظ می‌کند مانند کلمة (لا إله إلّا الله) و ولایت علی بن ابی طالب (ع) که روایات از آن ها به نام قلعه محکم الاهی یاد کرده است چون مایه حفظ و صیانت از عذاب الاهی می‌شوند. بنابراین، منظور از (سلم) در این آیه، صلح و سازش و اتحاد و برادری در حوزه اسلامی میان مسلمانان و مؤمنان است نه دعوت به اسلام. پس، این آیه، خطاب به مؤمنان است و آنان را در محدودة داخلی ایمان و اسلام، به انقیاد و اتحاد همگانی دعوت و از تفرقه نهی می‌کند. آری، اگر خطاب به عموم مردم بود، مانند (یا أیها الناس کلوا ممّا فی الأرض حلالًا طیّباً ولاتتّبعوا خطوات الشیطان)(9) یا نظیر سوره نصر بود (ورأیت الناس یدخلون فی دین الله افواجاً)(10) که کلمه (ناس) دارد، ممکن بود که (سلم) بر اصل اسلام منطبق شود چنان که برخی از مفسّران اهل تسنن،(11) این گونه معنا کرده اند. (ادخلوا) فعل امر است و بر وجوب دلالت دارد و چون کلمه (کافّة) در (ادخلوا فی السِّلم کافّة) به معنای جمیع و همگی است، معلوم می‌شود که حکم وجوب به اتحاد و برادری، ویژه فرد یا افراد غیر معیّن نیست تا مانند واجب کفایی باشد و با انجام دادن یکی، از دیگران ساقط شود. همچنین و اجب بودن اتحاد بر خصوص (مجموع من حیث المجموع) بار نشده است تا آن که افراد به تنهایی تکلیفی نداشته باشند بلکه چون هر فردی، هم حیثیّت فردی دارد و هم حیثیت اجتماعی، حکم آیه به تک تک افراد اختصاص دارد منتها با عنایت به حیثیّت اجتماعی آنان. آیه اخوّت ایمانی (إنّما المؤمنون اخوة فأصلحوا بین أخویکم و اتقوا الله لعلّکم ترحمون(12) در حقیقت، مومنان باهم برادرند. پس، بین برادرانتان را سازش دهید و از خدا پروا بدارید امید که مورد رحمت قرار گیرید). این آیه، مؤمنان را به اخوّت و برادری دعوت کرده است و از هر گونه تفرقه باز می‌دارد تا بر اساس (أشدّاء علی الکفاّر رحماء بینهم)(13) به خوبی و مهربانی در زیر سایه اسلام، زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند. بنابراین، باید کسی را که در دایرة حوزه اسلام به داعیة مؤمن بودن خود، به جان مردم می‌افتد و ایجاد اختلاف می‌کند، از این کار بازداشت و آن اختلاف را حلّ کرد چنان که قرآن می‌فرماید اگر دو گروه از مؤمنان، بر اثر برداشت های گوناگون یا تشخیص باطل، با هم به مبارزه بر خواستند، نخست باید از راه موعظه و نصیحت بین آنان را اصلاح کنید و اگر اصلاح نشدند و گروهی بر گروه دیگر ستم روا داشتند، باید طایفه و گروهی یاغی و ستمگر را با مبارزه بر سر جایشان بنشانید تابه قانون الاهی تن دهند اگر آنان تابع قانون الاهی شدند، به وسیلة عدل، میانشان اصلاح کنید و عادل باشید و نه صلح طلب چون صلح و سازش در این جا محمود وممدوح نیست یعنی حقّ ستمدیده را از ستمگر بگیرید و به او بدهید نه آن که ستمدیده را وادار کنید که از حقّش بگذرد زیرا این کار، گرچه صلح و سازش ایجاد می‌کند، ولی از عدل و عدالت فاصله دارد: (وإن طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فأصلحوا بینهما فإن بغت إحدیهما علی الأخری فقاتلوا الّتی تبغی حتّی تفئ إلی أمر الله فإن فائت فأصلحوا بینهما بالعدل وأقسطوا إنّ الله یحبّ المقسطین)(14) امیرمؤمنان (ع) به اخوت ایمانی تصریح کرده، می‌فرماید: (إِنّما أَنتم إِخوان عَلی دین الله ما فَرّق بَینکم إِلّا خُبث السَرائر و سوء الضَمائر شما بر اساس دین خدا با هم برادرید چیزی جز دشمنی درون و بدی نیّت، شما را از هم پراکنده نکرده است). (نهج البلاغه، خطبه 113، بند 6 ( برادری، نخستین شعار پیامبر (ص) نخستین شعار رسول اکرم (ص) هنگام ورود به مدینه و پیش از ساختن مسجد و پرداختن به امور عمرانی، دربارة اخوت و برادری دینی بود. آن حضرت (ص) مسلمانان را دو به دو در راه خدا برادر یک دیگر کرد: (اخی النبیّ (ص) بین أصحابه من المُهاجرین و الأَنصار أَخوین أخوین)(15) و با ایجاد عقد اخوت مین مسلمانان و بین خود و حضرت امیرالمؤمنین (ع) و نیز میان دو قبیله (اوس) و (خزرج)، اتحاد و هماهنگی را تحقق بخشید. شعار وحدت، هم در آغاز تأسیس حکومت اسلام مطرح شد و هم هنگام استحکام حکومت اسلامی‌در مدینه و هم پس از فتح مکه و تفوّق مسلمانان بر شبه جزیره عربستان چنان که پیامبر اکرم (ص) در حجّه الوادع از حفظ وحدت، سخن به میان آورد و فرمود: (المُسلمون إِخوة تتکافی دِمائهم یَسعی بِذَمّتهم أَدناهم وَهم یَد عَلی مَن سِواهم(16) مسلمانان با هم برادرند و خون هایشان همسان یک دیگر است و خون هیچ کس ارزشمندتر از خون دیگری نیست). همان طور که برادران نسبی، پدر نسبی دارند، برادران ایمانی نیز پدر ایمانی خواهند داشت که همان رسول خدا و امیرمؤمنان (ع) است. بر همین اساس، پیامبر خود و حضرت علی (ع) را دو پدر امت اسلامی‌معرفی کرد: (أَنا وَ عَلیّ أبوا هذه الأُمة)(17) پی‌نوشت‌ (1) آل عمران/ 103 (2)) نهج البلاغه، نامه 53، بند 9) (3)) سوره نجم، آیه 9) (4) شعراء/ 215 (5) مائده/ 35 (6)) نهج البلاغه. خطبه 127) (7) بقره/ 208 (8)) اسباب النزول واحدی،/ 68) (9) بقره/ 168 (10) نصر/ 2 (11)) الجامع لأحکام القرآن، 32/ 224) (12) حجرات/ 10 (13) فتح/ 29 (14) حجرات/ 9. (15)) بحار، 38،/ 336) (16)) بحار، 67،/ 242) (17)) همان 16/ 95) آیت الله جوادی آملی، وحدت جوامع در نهج‌البلاغه
عنوان سوال:

قرآن, چگونه به مسأله وحدت اسلامی‌پرداخته است؟


پاسخ:

دعوت مسلمانان به اتحاد و اخوّت، در آیات متعددی مورد تأکید قرار گرفته است که به برخی از آن ها، همراه با توضیح مختصر، اشاره می‌کنیم.
آیه اعتصام به حبل الله
(و اعتصموا بحبل الله جمیعاً ولاتفرّقوا واذکروا نعمت الله علیکم إذ کنتم أعداءً فألّف بین قلوبکم فأصبحتم بنعمته إخواناً و کنتم علی شفا حفرة من النّار فأنقذکم منها کذالک یبیّن الله لکم ایاته لعلّکم تهتدون(1) همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یادکنید آن گاه که دشمنان یک دیگر بودید، پس میان دل های شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شدید و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید. این گونه، خداوند، نشانه های خود را برای شما روشن می‌کند باشد که شما هدایت یابید).
مراد از برادری در این آیه، برادری ایمانی است. مسلمانان با یکدیگر برادرند چون هر یک از آنان همان چیزی را قصد و طلب می‌کند که دیگری در پی آن است.
امیر مؤمنان (ع) در نامه‌ای به مالک اشتر، او را به رفتار رحیمانه با زیر دستان سفارش کرده و برادری دینی و ایمانی و ی را با مسلمانان مطرح ساخته است: (فَإِنّهم صِنفان إِما أَخ لَک فیِ الدّین(2) مردم و رعیّت دو صنفند یا برادر دینی تو هستند).
اعتصام به حبل الهی، راه را برای صعودی جمعی فراهم می‌آورد و پیامبر (ص) که به تنهایی می‌تواند تا (قاب قوسین أو أدنی)(3) پرواز کند، مأمور می‌شود که امّتی را در این پرواز مدد رساند تا دیگران نیز پر و بال بگشایند و مجموعه‌ای متشکّل از امّت و امام، هماهنگ و منسجم را ه قرب حق را در پیش گیرند (واخفض جناحک لمن اتّبعک من المؤمنین(4)
پس، سیر الی الله صعود است و صعود وسیله می‌طلبد (یا أیّها الذین آمنوا اتّقوا الله وابتغوا إلیه الوسیلة وجاهدوا فی سبیله لعلّکم تفلحون)(5) و وسیله همان (حبل الله) یعنی (دین) است.
اعتصام جمعی و اتحاد و هماهنگی و انسجام بر محوریت حبل الاهی، موجب می‌شود همگان در برداشتن بار سنگین مسوؤلیت با نشاطی فزاینده مشارکت داشته باشند و بر اساس: (فَإِنّ یدالله مَع الجماعة)(6) با قدرتی افزون تر، رسالت الاهی خویش را به انجام برسانند.
آیه ورود همگان در سِلْم
(یا ایها الذین امنوا ادخلوا فی السِّلم کافّة ولا تتَّبعوا خطوات الشیطان إنّه لکم عدوّ مبین(7) ای اهل ایمان همگان در سلم درآیید و گام های شیطان را دنبال مکنید که او برای شما دشمنی آشکار است).
واژة (سلم) مقابل حرب و به معنای صلح و سازش است و کلمه (کافّه) از ماده (کفّ) به معنای مانع شدن از فعلیت و ظهور چیزی است و بر جماعت اطلاق می‌شود.
از ابن عباس نقل شده این آیه در شأن (عبدالله بن سلام یهودی) و اصحابش نازل شده است آنان وقتی اسلام آوردند، با مسلمانان بر سر پاره‌ای از مسائل مانند تعظیم روز شنبه، کراهت گوشت و شیر شتر، اختلاف کردند آن گاه از پیامبر اکرم خواستند که تورات را بیاورد و به آن عمل کند. خداوند این آیه را نازل کرد و همگان را به صلح و زندگی مسالمت آمیز دعوت کرد. در برخی از تقاسیر آمده است که از پیامبر اکرم (ص) اجاز خواستند تا تورات را در نمازهایشان بخوانند آنگاه این آیه نازل شد و آنان را از پیروی شیطان نهی کرد.(8)
خدای سبحان در این آیه مؤمنان را مورد خطاب قرار داده، همگان را به صلح و اتحاد و زندگی مسالمت آمیز، دعوت کرده است.
ذات اقدس اله می‌فرماید ای مؤمنان همگی با هم وارد قلعة محکم سازش و وحدت شوید چون صلح و اتحاد، به منزله دژ محکم و حصن حصینی است که انسان را از هر حادثه‌ای حفظ می‌کند مانند کلمة (لا إله إلّا الله) و ولایت علی بن ابی طالب (ع) که روایات از آن ها به نام قلعه محکم الاهی یاد کرده است چون مایه حفظ و صیانت از عذاب الاهی می‌شوند.
بنابراین، منظور از (سلم) در این آیه، صلح و سازش و اتحاد و برادری در حوزه اسلامی میان مسلمانان و مؤمنان است نه دعوت به اسلام. پس، این آیه، خطاب به مؤمنان است و آنان را در محدودة داخلی ایمان و اسلام، به انقیاد و اتحاد همگانی دعوت و از تفرقه نهی می‌کند.
آری، اگر خطاب به عموم مردم بود، مانند (یا أیها الناس کلوا ممّا فی الأرض حلالًا طیّباً ولاتتّبعوا خطوات الشیطان)(9) یا
نظیر سوره نصر بود (ورأیت الناس یدخلون فی دین الله افواجاً)(10) که کلمه (ناس) دارد، ممکن بود که (سلم) بر اصل اسلام منطبق شود چنان که برخی از مفسّران اهل تسنن،(11) این گونه معنا کرده اند.
(ادخلوا) فعل امر است و بر وجوب دلالت دارد و چون کلمه (کافّة) در (ادخلوا فی السِّلم کافّة) به معنای جمیع و همگی است، معلوم می‌شود که حکم وجوب به اتحاد و برادری، ویژه فرد یا افراد غیر معیّن نیست تا مانند واجب کفایی باشد و با انجام دادن یکی، از دیگران ساقط شود.
همچنین و اجب بودن اتحاد بر خصوص (مجموع من حیث المجموع) بار نشده است تا آن که افراد به تنهایی تکلیفی نداشته باشند بلکه چون هر فردی، هم حیثیّت فردی دارد و هم حیثیت اجتماعی، حکم آیه به تک تک افراد اختصاص دارد منتها با عنایت به حیثیّت اجتماعی آنان.
آیه اخوّت ایمانی
(إنّما المؤمنون اخوة فأصلحوا بین أخویکم و اتقوا الله لعلّکم ترحمون(12) در حقیقت، مومنان باهم برادرند. پس، بین برادرانتان را سازش دهید و از خدا پروا بدارید امید که مورد رحمت قرار گیرید).
این آیه، مؤمنان را به اخوّت و برادری دعوت کرده است و از هر گونه تفرقه باز می‌دارد تا بر اساس (أشدّاء علی الکفاّر رحماء بینهم)(13) به خوبی و مهربانی در زیر سایه اسلام، زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند.
بنابراین، باید کسی را که در دایرة حوزه اسلام به داعیة مؤمن بودن خود، به جان مردم می‌افتد و ایجاد اختلاف می‌کند، از این کار بازداشت و آن اختلاف را حلّ کرد چنان که قرآن می‌فرماید اگر دو گروه از مؤمنان، بر اثر برداشت های گوناگون یا تشخیص باطل، با هم به مبارزه بر خواستند، نخست باید از راه موعظه و نصیحت بین آنان را اصلاح کنید و اگر اصلاح نشدند و گروهی بر گروه دیگر ستم روا داشتند، باید طایفه و گروهی یاغی و ستمگر را با مبارزه بر سر جایشان بنشانید تابه قانون الاهی تن دهند اگر آنان تابع قانون الاهی شدند، به وسیلة عدل، میانشان اصلاح کنید و عادل باشید و نه صلح طلب چون صلح و سازش در این جا محمود وممدوح نیست یعنی حقّ ستمدیده را از ستمگر بگیرید و به او بدهید نه آن که ستمدیده را وادار کنید که از حقّش
بگذرد زیرا این کار، گرچه صلح و سازش ایجاد می‌کند، ولی از عدل و عدالت فاصله دارد: (وإن طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فأصلحوا بینهما فإن بغت إحدیهما علی الأخری فقاتلوا الّتی تبغی حتّی تفئ إلی أمر الله فإن فائت فأصلحوا بینهما بالعدل وأقسطوا إنّ الله یحبّ المقسطین)(14)
امیرمؤمنان (ع) به اخوت ایمانی تصریح کرده، می‌فرماید: (إِنّما أَنتم إِخوان عَلی دین الله ما فَرّق بَینکم إِلّا خُبث السَرائر و سوء الضَمائر شما بر اساس دین خدا با هم برادرید چیزی جز دشمنی درون و بدی نیّت، شما را از هم پراکنده نکرده است). (نهج البلاغه، خطبه 113، بند 6 (
برادری، نخستین شعار پیامبر (ص)
نخستین شعار رسول اکرم (ص) هنگام ورود به مدینه و پیش از ساختن مسجد و پرداختن به امور عمرانی، دربارة اخوت و برادری دینی بود. آن حضرت (ص) مسلمانان را دو به دو در راه خدا برادر یک دیگر کرد: (اخی النبیّ (ص) بین أصحابه من المُهاجرین و الأَنصار أَخوین أخوین)(15) و با ایجاد عقد اخوت مین مسلمانان و بین خود و حضرت امیرالمؤمنین (ع) و نیز میان دو قبیله (اوس) و (خزرج)، اتحاد و هماهنگی را تحقق بخشید.
شعار وحدت، هم در آغاز تأسیس حکومت اسلام مطرح شد و هم هنگام استحکام حکومت اسلامی‌در مدینه و هم پس از فتح مکه و تفوّق مسلمانان بر شبه جزیره عربستان چنان که پیامبر اکرم (ص) در حجّه الوادع از حفظ وحدت، سخن به میان آورد و فرمود: (المُسلمون إِخوة تتکافی دِمائهم یَسعی بِذَمّتهم أَدناهم وَهم یَد عَلی مَن سِواهم(16) مسلمانان با هم برادرند و خون هایشان همسان یک دیگر است و خون هیچ کس ارزشمندتر از خون دیگری نیست).
همان طور که برادران نسبی، پدر نسبی دارند، برادران ایمانی نیز پدر ایمانی خواهند داشت که همان رسول خدا و امیرمؤمنان (ع) است. بر همین اساس، پیامبر خود و حضرت علی (ع) را دو پدر امت اسلامی‌معرفی کرد: (أَنا وَ عَلیّ أبوا هذه الأُمة)(17)
پی‌نوشت‌
(1) آل عمران/ 103
(2)) نهج البلاغه، نامه 53، بند 9)
(3)) سوره نجم، آیه 9)
(4) شعراء/ 215
(5) مائده/ 35
(6)) نهج البلاغه. خطبه 127)
(7) بقره/ 208
(8)) اسباب النزول واحدی،/ 68)
(9) بقره/ 168
(10) نصر/ 2
(11)) الجامع لأحکام القرآن، 32/ 224)
(12) حجرات/ 10
(13) فتح/ 29
(14) حجرات/ 9.
(15)) بحار، 38،/ 336)
(16)) بحار، 67،/ 242)
(17)) همان 16/ 95)
آیت الله جوادی آملی، وحدت جوامع در نهج‌البلاغه





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین