اصول سیاسی دعوت انبیای الهی را میتوان در موارد ذیل معرفی کرد: 1- مبارزه بی امان با اهل نفاق و عدم تسلیم در برابر آنان، یکی از اصول سیاسی دعوت ثابت انبیاء است: چنان که در قرآن کریم پس از اشاره به کارهای زشت و تخریب های عمدی منافقان در جامعه اسلامی، و تهدید به این که اگر این منافقان بیمار دل و دروغ پردازان و شایعه سازان، دست از کارهای خود برندارند، تو را بر ضد آنها می شورانیم; آنها از همه جا طرد می شوند و هرجا یافته شوند به قتل خواهند رسید، می افزاید: (این سنت خداوند در اقوام پیشین است و برای سنت الهی هیچ گونه تغییری نخواهی یافت): (سُنَّةَ اللهِ فِی الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبْدِیلا).(1) بسیاری از مفسّران تصریح کرده اند که منظور از این سنت همان مبارزه با منافقان و افراد موذی است که دست از خرابکاری خود در جوامع انسانی و در برابر انبیاء و مؤمنان بر نمی داشتند.(2) 2 حکومت صالحان و به طور کلی حکومت عدل الهی نیز در برنامه های انبیاء مندرج بوده است; چه آنها که توفیق پیاده کردن آن را یافتند، و چه آنها که بر اثر اوضاع و شرایط خاص زمانشان قادر به انجام آن نشدند. قرآن اشاره لطیفی به این معنا دارد، می فرماید: (در "زبور" بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: "بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد"): (وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ اَنَّ الارضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ).(3) در هر صورت آیه نشان می دهد که این یک حکم عمومی و سنت مستمر الهی بوده که جهت گیری تعلیمات انبیاء به سوی تأسیس حکومت صالحان و نیکان و پاکان در کره زمین بوده است; و گاه بعضی از آنان موفق به تشکیل نمونه ای از آن گردیدند. 3- دعوت به وحدت: اختلاف، بزرگترین عامل فساد جامعه و سبب از میان رفتن نیروها و امکانات مادی و معنوی هر قوم و ملّت است به همین جهت، یکی از اهداف اصلی انبیاء و دستورات عمومی آنها، مبارزه با اختلافات است; همان گونه که در قرآن می خوانیم: (مردم (در آغاز) امت واحدی بودند; (به تدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافاتی پیدا شد; در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت; تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی را، که به سوی حق دعوت می کرد، با آنها نازل نمود; تا در میان مردم، درباره آنچه اختلاف داشتند، داوری کند): (کَانَ النَّاسُ اُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرینَ وَ اَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ).(4) اینها از مهمترین اصول سیاسی دعوت انبیاء بودند.(5) پی نوشتها: 1.سوره احزاب، آیه 62. 2. مجمع البیان، و مراغی، و فخر رازی، و قرطبی، و روح البیان، ذیل آیات مورد بحث. 3. سوره انبیاء، آیه 105. 4 . سوره بقره، آیه 213. 5. پیام قرآن ج 7، ص 347. منبع:سایت انوار طاها
اصول سیاسی دعوت انبیای الهی را میتوان در موارد ذیل معرفی کرد:
1- مبارزه بی امان با اهل نفاق و عدم تسلیم در برابر آنان، یکی از اصول سیاسی دعوت ثابت انبیاء است: چنان که در قرآن کریم پس از اشاره به کارهای زشت و تخریب های عمدی منافقان در جامعه اسلامی، و تهدید به این که اگر این منافقان بیمار دل و دروغ پردازان و شایعه سازان، دست از کارهای خود برندارند، تو را بر ضد آنها می شورانیم; آنها از همه جا طرد می شوند و هرجا یافته شوند به قتل خواهند رسید، می افزاید: (این سنت خداوند در اقوام پیشین است و برای سنت الهی هیچ گونه تغییری نخواهی یافت): (سُنَّةَ اللهِ فِی الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبْدِیلا).(1)
بسیاری از مفسّران تصریح کرده اند که منظور از این سنت همان مبارزه با منافقان و افراد موذی است که دست از خرابکاری خود در جوامع انسانی و در برابر انبیاء و مؤمنان بر نمی داشتند.(2)
2 حکومت صالحان و به طور کلی حکومت عدل الهی نیز در برنامه های انبیاء مندرج بوده است; چه آنها که توفیق پیاده کردن آن را یافتند، و چه آنها که بر اثر اوضاع و شرایط خاص زمانشان قادر به انجام آن نشدند.
قرآن اشاره لطیفی به این معنا دارد، می فرماید: (در "زبور" بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: "بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد"): (وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ اَنَّ الارضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ).(3)
در هر صورت آیه نشان می دهد که این یک حکم عمومی و سنت مستمر الهی بوده که جهت گیری تعلیمات انبیاء به سوی تأسیس حکومت صالحان و نیکان و پاکان در کره زمین بوده است; و گاه بعضی از آنان موفق به تشکیل نمونه ای از آن گردیدند.
3- دعوت به وحدت: اختلاف، بزرگترین عامل فساد جامعه و سبب از میان رفتن نیروها و امکانات مادی و معنوی هر قوم و ملّت است به همین جهت، یکی از اهداف اصلی انبیاء و دستورات عمومی آنها، مبارزه با اختلافات است; همان گونه که در قرآن می خوانیم: (مردم (در آغاز) امت واحدی بودند; (به تدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافاتی پیدا شد; در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت; تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی را، که به سوی حق دعوت می کرد، با آنها نازل نمود; تا در میان مردم، درباره آنچه اختلاف داشتند، داوری کند): (کَانَ النَّاسُ اُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرینَ وَ اَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ).(4)
اینها از مهمترین اصول سیاسی دعوت انبیاء بودند.(5)
پی نوشتها:
1.سوره احزاب، آیه 62.
2. مجمع البیان، و مراغی، و فخر رازی، و قرطبی، و روح البیان، ذیل آیات مورد بحث.
3. سوره انبیاء، آیه 105.
4 . سوره بقره، آیه 213.
5. پیام قرآن ج 7، ص 347.
منبع:سایت انوار طاها
- [سایر] روح اصلی تعلیمات انبیاء درباره اصول دینی چیست؟
- [سایر] اصول دین و فروع دین کدامند؟ توضیح دهید.
- [سایر] الزامات نظری و عملی فقه سیاسی در دوران معاصر کدامند؟
- [سایر] الزامات نظری و عملی فقه سیاسی در دوران معاصر کدامند؟
- [سایر] ایاحکومت ازلحاظ نقش سیاسی وظیفه ای درحفظ اصول دین داردیاخیر؟
- [سایر] اندیشه سیاسی امام خمینی ره چه ماهیت و اصولی دارد؟
- [سایر] برنامه ریزی چیست؟ چرا اهمیّت دارد؟ اصول آن کدامند؟ لوازم آن چیست؟
- [سایر] اصول و فروع دین کدامند و چگونه باید با آنها آشنا شد؟
- [سایر] ویژگی های علم انبیاء کدامند؟
- [سایر] مبانی حق رأی مردم چیست؟ خاستگاه آن کجاست؟ چه رابطهای میان فقه، اصول فقه و حق رأی مردم وجود دارد؟ آیا فقه برای مردم حقوق سیاسی قائل است؟ نقش مردم در اندیشهی امام خمینی؟
- [آیت الله مظاهری] در غیر فروعات فقهیه مانند پرداخت وجوهات شرعیّه و تعیین قیّم یا سرپرست برای اوقاف و یا تعیین وصی برای کسی که وصی ندارد، رجوع به اعلم یا رجوع به مرجع تقلید شخص، لازم نیست و رجوع به مجتهد جامع الشرایط کفایت میکند. ______ 1) در بخش سوّم این رساله، مباحث مربوط به اصول دین تحت عنوان (اصول اعتقادی) آمده است.
- [آیت الله جوادی آملی] .اسلام, اصولی دارد; مانند توحید، نبوت و معاد, و فروعی مانند نماز، روزه و..., و مسلمان باید برپایه دلیلِ هر چند ساده, به اصول دین یقین داشته باشد و تقلید در اصول دین, جایز نیست. احکام ضروری فروع دین; مانند واجب بودن نماز, مورد تقلید نیست. در احکام غیر ضروری و موضوعاتی که نیاز به استنباط دارد, باید طبق اجتهاد یا احتیاط و یا تقلید عمل کرد. احتیاط, آن است که اگر کسی یقین دارد عملی حرام نیست .بلکه واجب یا مستحب است، آن را انجام دهد و اگر یقین دارد که عملی واجب نیست؛ بلکه حرام یا مکروه است، آن را ترک کند. احتیاط, برای مجتهد و غیر مجتهد, جایز است. کسی که مجتهد نیست و نخواست احتیاط کند, باید از مجتهد واجد شرایط تقلید کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اعتقاد انسان به اصول دین اسلام باید بر پایه علم باشد و تقلید یعنی پیروی از غیر بدون حصول علم در اصول دین باطل است ولی در غیر اصول دین از احکامی که قطعی و ضروری نیست و همچنین موضوعاتی که محتاج به استنباط است باید یا مجتهد باشد که بتواند وظایف خود را از روی مدارک انها به دست اورد و یا به دستور مجتهدی که شرایط ان خواهد امد رفتار نماید و یا احتیاط کند یعنی به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف را انجام داده مثلا اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عده دیگر می گویند حرام نیست ان عمل را ترک کند و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی جایز می دانند به جا اورد پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند باید تقلید نمایند
- [آیت الله مظاهری] مسلمان باید به اصول دین اطمینان داشته باشد (1)، و در احکام غیر ضروری یا باید مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که اطمینان پیدا کند تکلیف خود را انجام داده است.
- [امام خمینی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد میدهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمیشود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در اصول دین انسان باید یقین و اعتقاد جزمی داشته باشد و این یقین از هر دلیل و طریقی حاصل شود کفایت می کند. چه به واسطه استدلال و برهان باشد یا از گفته والدین و مبلّغین. هر چند نتواند استدلال کند.
- [آیت الله مظاهری] (اصالة الصحة) اصلی از اصول اسلامی است و معنای آن این است که اگر عملی را از مسلمانی دیدیم که از جهت ظاهر خوب نیست، آن را خوب بدانیم و کار او را به صورت صحیح و خوب توجیه کنیم، حتّی امام صادق(سلاماللهعلیه) فرمودهاند: هفتاد توجیه برای آن بکن تا سوءظن برای تو پیدا نشود.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیّت زیاد می دهد مثل اصول دین یامذهب و حفظ قرآن مجید وحفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریّه ، باید ملاحظه اهمیّت شود ، و مجردّ ضرر ، موجب واجب نبودن نمی شود ، پس اگر توقّف داشته باشد ، حفظ عقائد مسلمانان یا حفظ احکام ضروریّه اسلام بر بذل جان و مال ، واجب است بذل آن
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی روزه مستحبّی بگیرد واجب نیست آن را به آخر رساند، بلکه اگر برادر مؤمنش او را به غذا دعوت کند مستحب است دعوت او را قبول کند و در بین روز افطار نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمیتواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفته کسی را قبول کند، ولی در احکام دینی که علم به حکم آن از جهت ضروری بودن آن پیدا نکرده است باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید، که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عدهای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عدّه دیگر میگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند، آن را بجا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.