امامت چیست، چه ارکانی دارد و دغدغه اصلی در امامت کدام است؟
معنای لغوی (امامت) در لغت؛ پیشوایی1، پیشروی، زمامداری و رهبری همگانی است.2 (امام) نیز به معنای پیشوا، پیشرو، الگو، راهنما و کسی یا چیزی است که پیروی می شود.3 معنای اصطلاحی (امامت) در اصطلاح علم کلام عبارت است از: (جانشینی از پیامبر اسلام در زمامداری و رهبری فراگیر امت در امور دینی و دنیوی و حفظ و حراست از دین به گونه ای که پیروی از امام بر همه امت واجب است). براساس این تعریف مؤلفه های اساسی امامت عبارت است از: یک. جانشینی پیامبر امام کسی است که پس از پیامبر بر مسند او می نشیند. قید جانشینی از پیامبر را غالب متکلمان شیعی تصریح کرده اند. در میان اهل سنت نیز کسانی چون ماوردی، آمدی، ابن خلدون، قاضی ایجی و تفتازانی در تعریف امامت آورده اند.4 این قید دو نکته درخور اهمیت در پی دارد: 1-1. از سویی بیانگر تمایز امامت و نبوت است. از جمله تمایزات این است که پیامبر وحی رسالی دریافت و آن را ابلاغ می کند؛ ولی امام دریافت کننده وحی نیست. 2-1. از دیگر سو بیانگر پاره ای تشابهات و اشتراکات امام و پیامبر است. بر این اساس امام ادامه دهنده راه پیامبر و عهده دار وظایف و رسالت های اوست. این مسأله لوازم و توابعی دارد که جداگانه قابل بررسی است. دو. رهبری فراگیر پیشوایی، زمامداری یا ریاست عامه بیانگر این ویژگی است که امامت محدود به پاره ای از مناصب چون قضاوت، فرماندهی نیروهای نظامی و انتظامی، و یا حکومت در واحدهای سیاسی خرد چون ایالت ها، استان ها و شهرهای جامعه اسلامی نیست؛ بلکه امامت بالاترین منصب در جامعه دینی پس از پیامبر گرامی اسلام است. بنابراین فراگیری ریاست و پیشوایی امام دو جنبه اساسی دارد: 2-1. فراگیری از جهت جغرافیای انسانی. پیشوایی و زمامداری امام محدودیت منطقه ای در بخشی از جغرافیای اسلامی و یا محدودیت شخصی و جمعیتی ندارد. امت اسلامی امتی یکپارچه است و رهبری امام همه امت را پوشش می دهد. 2-2. فراگیری از جهت زمینه ها و ابعاد و اضلاع حکومت؛ به این معنا که پیشوایی و زمامداری امام محدود به عرصه خاصی از فعالیت های سیاسی و اجتماعی نیست؛ بلکه همه ابعاد مدیریت کلان جامعه سیاسی اسلامی را شامل می شود. به عبارت دیگر امام در رأس هرم قدرت قرار دارد. سه. دین مداری پاره ای از قیود به کار رفته در تعریف امامت نشانگر دین مداری و غیرسکولار بودن اندیشه امامت است، از جمله: 3-1. قید نیابت از پیامبر به عنوان آورنده شریعت نشانگر خاستگاه دینی امامت است و از این جهت با نظام های سیاسی سکولار و عرفی بنیاد تمایز می یابد. 3-2. دربرگیری امور دینی نشانگر غایات دینی امامت و تمایز آن از دنیامداری انحصاری و سکولاریسم غایی است. بنابراین امامت هم دینی بنیاد است و هم دینی مآل. چهار. اطاعت پذیری وجوب اطاعت از امام نشانگر ولایت داشتن امام است. به عبارت دیگر امام صرفا ارشادکننده و موعظه گر نیست؛ بلکه پیشوایی است که امت در امور دین و دنیا از او پیروی می کنند. و پیروی از او همچون پیروی از پیامبر واجب و لازم است. از آنچه گذشت روشن می شود که دغدغه اصلی در امامت عبارت است از: (استمرار جامع و همه جانبه خط رسالت در جامعه بشری؛ حفظ و گسترش هدایت ها، تعالیم و ارزش های دینی، تربیت و مدیریت کلان اجتماع براساس آموزه ها و غایات مکتب سعادتبخش اسلام و تأمین اهداف و نیازهای دنیوی انسان ناظر به مصالح جاودان و کمال و سعادت ابدی). پی نوشت: 1. محمد معین، فرهنگ فارسی، ج 1، ص 346-347، تهران، امیرکبیر، دهم، 1375 ش. 2. السعید الخوری الشرتونی اللبنانی، اقرب الموارد، ج 1، ص 19، قم، مکتبه للمرعشی 1403، نیز: لوئیس معلوف، المنجد فی اللغه و الاعلام، ص 17، بیروت، دارالمشرق، 1973 م. 3. همان، نیز بنگرید: الف. ابن منظور، لسان العرب، ج 1، ص 215-213. ب. الراغب الاصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص 87، دمشق: دارالقلم، 1412 ق. ج. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایرة المعارف قرآن کریم، ج 4، ص 219-220، قم: بوستان کتاب، 1385ش. 4. بنگرید: الف. عبدالرحمن الایجی، المواقف، ص 345. ب. مؤلفان، امامت پژوهی، ص 49-48. منبع: www.porseman.org
عنوان سوال:

امامت چیست، چه ارکانی دارد و دغدغه اصلی در امامت کدام است؟


پاسخ:

معنای لغوی
(امامت) در لغت؛ پیشوایی1، پیشروی، زمامداری و رهبری همگانی است.2 (امام) نیز به معنای پیشوا، پیشرو، الگو، راهنما و کسی یا چیزی است که پیروی می شود.3
معنای اصطلاحی
(امامت) در اصطلاح علم کلام عبارت است از: (جانشینی از پیامبر اسلام در زمامداری و رهبری فراگیر امت در امور دینی و دنیوی و حفظ و حراست از دین به گونه ای که پیروی از امام بر همه امت واجب است).
براساس این تعریف مؤلفه های اساسی امامت عبارت است از:
یک. جانشینی پیامبر
امام کسی است که پس از پیامبر بر مسند او می نشیند.
قید جانشینی از پیامبر را غالب متکلمان شیعی تصریح کرده اند.
در میان اهل سنت نیز کسانی چون ماوردی، آمدی، ابن خلدون، قاضی ایجی و تفتازانی در تعریف امامت آورده اند.4 این قید دو نکته درخور اهمیت در پی دارد:
1-1. از سویی بیانگر تمایز امامت و نبوت است. از جمله تمایزات این است که پیامبر وحی رسالی دریافت و آن را ابلاغ می کند؛ ولی امام دریافت کننده وحی نیست.
2-1. از دیگر سو بیانگر پاره ای تشابهات و اشتراکات امام و پیامبر است. بر این اساس امام ادامه دهنده راه پیامبر و عهده دار وظایف و رسالت های اوست. این مسأله لوازم و توابعی دارد که جداگانه قابل بررسی است.
دو. رهبری فراگیر
پیشوایی، زمامداری یا ریاست عامه بیانگر این ویژگی است که امامت محدود به پاره ای از مناصب چون قضاوت، فرماندهی نیروهای نظامی و انتظامی، و یا حکومت در واحدهای سیاسی خرد چون ایالت ها، استان ها و شهرهای جامعه اسلامی نیست؛ بلکه امامت بالاترین منصب در جامعه دینی پس از پیامبر گرامی اسلام است. بنابراین فراگیری ریاست و پیشوایی امام دو جنبه اساسی دارد:
2-1. فراگیری از جهت جغرافیای انسانی. پیشوایی و زمامداری امام محدودیت منطقه ای در بخشی از جغرافیای اسلامی و یا محدودیت شخصی و جمعیتی ندارد. امت اسلامی امتی یکپارچه است و رهبری امام همه امت را پوشش می دهد.
2-2. فراگیری از جهت زمینه ها و ابعاد و اضلاع حکومت؛ به این معنا که پیشوایی و زمامداری امام محدود به عرصه خاصی از فعالیت های سیاسی و اجتماعی نیست؛ بلکه همه ابعاد مدیریت کلان جامعه سیاسی اسلامی را شامل می شود. به عبارت دیگر امام در رأس هرم قدرت قرار دارد.
سه. دین مداری
پاره ای از قیود به کار رفته در تعریف امامت نشانگر دین مداری و غیرسکولار بودن اندیشه امامت است، از جمله:
3-1. قید نیابت از پیامبر به عنوان آورنده شریعت نشانگر خاستگاه دینی امامت است و از این جهت با نظام های سیاسی سکولار و عرفی بنیاد تمایز می یابد.
3-2. دربرگیری امور دینی نشانگر غایات دینی امامت و تمایز آن از دنیامداری انحصاری و سکولاریسم غایی است. بنابراین امامت هم دینی بنیاد است و هم دینی مآل.
چهار. اطاعت پذیری
وجوب اطاعت از امام نشانگر ولایت داشتن امام است. به عبارت دیگر امام صرفا ارشادکننده و موعظه گر نیست؛ بلکه پیشوایی است که امت در امور دین و دنیا از او پیروی می کنند. و پیروی از او همچون پیروی از پیامبر واجب و لازم است.
از آنچه گذشت روشن می شود که دغدغه اصلی در امامت عبارت است از: (استمرار جامع و همه جانبه خط رسالت در جامعه بشری؛ حفظ و گسترش هدایت ها، تعالیم و ارزش های دینی، تربیت و مدیریت کلان اجتماع براساس آموزه ها و غایات مکتب سعادتبخش اسلام و تأمین اهداف و نیازهای دنیوی انسان ناظر به مصالح جاودان و کمال و سعادت ابدی).
پی نوشت:
1. محمد معین، فرهنگ فارسی، ج 1، ص 346-347، تهران، امیرکبیر، دهم، 1375 ش.
2. السعید الخوری الشرتونی اللبنانی، اقرب الموارد، ج 1، ص 19، قم، مکتبه للمرعشی 1403، نیز: لوئیس معلوف، المنجد فی اللغه و الاعلام، ص 17، بیروت، دارالمشرق، 1973 م.
3. همان، نیز بنگرید:
الف. ابن منظور، لسان العرب، ج 1، ص 215-213.
ب. الراغب الاصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص 87، دمشق: دارالقلم، 1412 ق.
ج. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایرة المعارف قرآن کریم، ج 4، ص 219-220، قم: بوستان کتاب، 1385ش.
4. بنگرید:
الف. عبدالرحمن الایجی، المواقف، ص 345.
ب. مؤلفان، امامت پژوهی، ص 49-48.
منبع: www.porseman.org





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین