نظام قیامت، یک نظام تکوینی و حقیقی است؛ نه قراردادی و اعتباری. آیات قرآن با تعبیرات مختلف، ابعاد گوناگون این نظام را تشریح کرده است که برای اهل آن، اشارات و نکات خاصی دارد. در اینجا به ذکر چند نمونه از آیات قرآنی اکتفا و به تدبّر و تأمل در آنها توصیه می شود: 1. (وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما کانُوا بِآیاتِنا یَظْلِمُونَ )1؛ (و در آن روز (قیامت ) سنجش [ اعمال از آن حق و از جانب] حق است؛ پس هرکس میزان های [ عمل] او سنگین باشد، آنان خود رستگارانند و هرکس میزان های [ عمل] او سبک باشد؛ پس آنانند که به خود زیان زده اند؛ چرا که به آیات ما ستم کرده اند). این آیات با تعبیر جالبی، این حقیقت را بازگو میکند که وزن و میزان، از آن خدا بوده و از جانب او است؛ هر چقدر نامه عمل انسان با حقّ تطابق داشته باشد و هر مقدار که حق، سنگینی کرده و بر اعمال انسان حاکم باشد، آدمی رستگار خواهد بود. در مقابل، هر اندازه که صحیفه عمل از حق دور بوده و با آن مطابقت نداشته باشد، آدمی زیان کار و ستم کار به نفس خود خواهد بود. این آیه به خوبی میرساند که اعمال انسان با حقّ سنجیده می شود؛ اگر چرخش به سوی حق بود، رستگاری است؛ وگرنه به سوی هلاکت و فلاکت. 2. (وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ إِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنا بِها وَ کَفی بِنا حاسِبِینَ )2؛ (میزان های دادگری را در روز رستاخیز مینهیم، پس هیچ کس [ در] چیزی ستم نمیبیند، و اگر [ عمل ]هم وزن دانه خردلی باشد، آن را میآوریم و کافی است که ما حسابرس باشیم). این آیه میگوید: میزان قسط، (حق و عدل) است و به حدّی میزان دقیق است که یک ذرّه ولو به اندازه خردل را نادیده نمیگیرد. امام صادق علیه السلام (موازین) ذکر شده در این آیه را (انبیا و اوصیا) دانسته است 3. با توجّه به آیه قبل و این روایت، میتوان چنین استنباط کرد، آنچه صحیفه اعمال ما با آنها سنجیده می شود، هم حق است و هم انبیا و اولیا؛ چرا که تحقّق عینی حق در پیامبران، امامان و اوصیا است. 3. (فَإِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ لا یَتَساءَلُونَ. فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِی جَهَنَّمَ خالِدُونَ )4؛ (پس آن گاه که در صور دمیده شود، [ دیگر ]آن روز میانشان نسبت خویشاوندی وجود ندارد و از [ حال ]یکدیگر نمیپرسند . پس کسانی که کفه میزان [ اعمال، افکار، عقاید، اوصاف و اخلاق ]آنان سنگین باشد، ایشان رستگارانند و کسانی که کفه میزان [ اعمال، اوصاف، عقاید و اخلاق ]آنان سبک باشد، آنان به خویشتن زیان زده [ و ]همیشه در جهنم میمانند) . این آیات نیز به روشنی میگویند: اگر مجموع نامه عمل و عالَمی که آدمی برای خود ساخته است، به سوی حق سنگینی کرد، نجات مییابد و آنان که در مجموع، گرایش وجودشان به سوی خداوند سبک باشد؛ جهنمی می شوند. 4. (قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالاً. الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیاوَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً. أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَزْناً. ذلِکَ جَزاوهُمْ جَهَنَّمُ بِما کَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آیاتِی وَ رُسُلِی هُزُواً )5؛ (بگو: آیا شما را از زیانکارترین مردم آگاه گردانیم؟ [ آنان ]کسانیاند که کوشش آنها در زندگی دنیا، به هدر رفته و خود میپندارند که کار خوب انجام میدهند . [ آری ]آنان کسانیاند که آیات پروردگارشان و لقای او را انکار کردند؛ در نتیجه اعمالشان تباه گردید و روز قیامت برای آنها وزنه [ و میزانی ]نخواهیم نهاد . این جهنم سزای آنان است؛ چرا که کافر شدند و آیات من و پیامبرانم را به ریشخند گرفتند) . این آیات شریفه نیز بیانگر این حقیقت است که هر قدر، موازین عالم انسان با حق تطبیق نکند و کشش او به سوی غیرحق شدید باشد، اصلاً وزنه و میزانی برای او در کار نخواهد بود. انسان هایی که کششی به سوی خدا نداشتند و اعمال، افکار، کردار، اوصاف و اخلاقشان براساس حق نبود؛ اصلاً میزانی برای آنان وجود نخواهد داشت و مستقیم به سوی جهنم و جهنم ها برده شده و سیر قهقرایی خواهند داشت. روایات نیز بیان دقیق و عمیقی درباره میزان دارند که در اینجا تنها به ذکر یک روایت اکتفا می شود: (هشام بن حکم روایت میکند که زندیقی [ که از مخالفان امام صادق علیه السلام بود ]از حضرت پرسید: آیا چنین نیست که اعمال وزن می شوند؟ [ امام صادق علیه السلام در مقام پاسخ] فرمود: نه، حقیقت آن است که اعمال جسم نیستند [ تا وزن شوند]؛ بلکه موازنه [ در چگونگی و در کیفیت ]آن چیزی است که عمل میکنند. کسی احتیاج به وزن کردن اشیاء دارد [ که ]عدد اشیاء و سنگینی و سبکی آنها را نداند و هیچ چیزی بر خداوند پوشیده نیست. [ زندیق ]گفت: پس معنای (میزان) چیست؟ [ امام صادق علیه السلام در پاسخ ]فرمود: یعنی عدل. [ زندیق ]گفت: معنای این آیه در قرآن که [ میفرماید]: (پس کسی که موازینش سنگین باشد)، چیست؟ [ حضرت در پاسخ ]فرمود: کسی که عملش راجح باشد)6. این حدیث، نکات قابل تأملی را بیان میکند: 1. میزان، چگونگی عمل را میسنجد و به کیفیت نظر دارد. 2. میزان براساس عدل خواهد بود؛ یعنی، آن عالم و موقف به اندازه ای دقیق است که هیچ عمل، صفت، خُلق و عقیده ای را هر چند کوچک و جزئی در هنگام سنجش، فروگذار نخواهند کرد و از نظر دور نخواهند داشت. 3. میزان، به معنای رجحان عمل انسان به سوی حق است. باید توجّه داشت که مسئله ولایت و ارتباط با اولیای الهی یکی از مصادیق گرایش به حق است. به طور مثال محبت و اتحاد روحی با امیرالمؤمنین علیه السلام (میزان) را به سوی حق، سنگین خواهد کرد و آدمی را از فرو غلتیدن در جهنم و جهنم ها و دوری از خداوند سبحان نجات خواهد داد 7. پی نوشت: 1. اعراف 7، آیات 8 و 9. 2. انبیاء 21، آیه 47. 3. بحارالانوار، ج 7، ص 249، ح 6. 4. مؤمنون 23، آیات 101 - 103. 5. کهف 18، آیات 103 - 106. 6. بحارالانوار، ج 7، ص 248 و 249، ح 3. 7. محمد شجاعی، مواقف حشر، مبحث (میزان). منبع: www.porseman.org
نظام قیامت، یک نظام تکوینی و حقیقی است؛ نه قراردادی و اعتباری. آیات قرآن با تعبیرات مختلف، ابعاد گوناگون این نظام را تشریح کرده است که برای اهل آن، اشارات و نکات خاصی دارد. در اینجا به ذکر چند نمونه از آیات قرآنی اکتفا و به تدبّر و تأمل در آنها توصیه می شود:
1. (وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما کانُوا بِآیاتِنا یَظْلِمُونَ )1؛
(و در آن روز (قیامت ) سنجش [ اعمال از آن حق و از جانب] حق است؛ پس هرکس میزان های [ عمل] او سنگین باشد، آنان خود رستگارانند و هرکس میزان های [ عمل] او سبک باشد؛ پس آنانند که به خود زیان زده اند؛ چرا که به آیات ما ستم کرده اند).
این آیات با تعبیر جالبی، این حقیقت را بازگو میکند که وزن و میزان، از آن خدا بوده و از جانب او است؛ هر چقدر نامه عمل انسان با حقّ تطابق داشته باشد و هر مقدار که حق، سنگینی کرده و بر اعمال انسان حاکم باشد، آدمی رستگار خواهد بود. در مقابل، هر اندازه که صحیفه عمل از حق دور بوده و با آن مطابقت نداشته باشد، آدمی زیان کار و ستم کار به نفس خود خواهد بود. این آیه به خوبی میرساند که اعمال انسان با حقّ سنجیده می شود؛ اگر چرخش به سوی حق بود، رستگاری است؛ وگرنه به سوی هلاکت و فلاکت.
2. (وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ إِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنا بِها وَ کَفی بِنا حاسِبِینَ )2؛
(میزان های دادگری را در روز رستاخیز مینهیم، پس هیچ کس [ در] چیزی ستم نمیبیند، و اگر [ عمل ]هم وزن دانه خردلی باشد، آن را میآوریم و کافی است که ما حسابرس باشیم).
این آیه میگوید: میزان قسط، (حق و عدل) است و به حدّی میزان دقیق است که یک ذرّه ولو به اندازه خردل را نادیده نمیگیرد.
امام صادق علیه السلام (موازین) ذکر شده در این آیه را (انبیا و اوصیا) دانسته است 3. با توجّه به آیه قبل و این روایت، میتوان چنین استنباط کرد، آنچه صحیفه اعمال ما با آنها سنجیده می شود، هم حق است و هم انبیا و اولیا؛ چرا که تحقّق عینی حق در پیامبران، امامان و اوصیا است.
3. (فَإِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ لا یَتَساءَلُونَ. فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِی جَهَنَّمَ خالِدُونَ )4؛
(پس آن گاه که در صور دمیده شود، [ دیگر ]آن روز میانشان نسبت خویشاوندی وجود ندارد و از [ حال ]یکدیگر نمیپرسند . پس کسانی که کفه میزان [ اعمال، افکار، عقاید، اوصاف و اخلاق ]آنان سنگین باشد، ایشان رستگارانند و کسانی که کفه میزان [ اعمال، اوصاف، عقاید و اخلاق ]آنان سبک باشد، آنان به خویشتن زیان زده [ و ]همیشه در جهنم میمانند) .
این آیات نیز به روشنی میگویند: اگر مجموع نامه عمل و عالَمی که آدمی برای خود ساخته است، به سوی حق سنگینی کرد، نجات مییابد و آنان که در مجموع، گرایش وجودشان به سوی خداوند سبک باشد؛ جهنمی می شوند.
4. (قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالاً. الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیاوَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً. أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَزْناً. ذلِکَ جَزاوهُمْ جَهَنَّمُ بِما کَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آیاتِی وَ رُسُلِی هُزُواً )5؛
(بگو: آیا شما را از زیانکارترین مردم آگاه گردانیم؟ [ آنان ]کسانیاند که کوشش آنها در زندگی دنیا، به هدر رفته و خود میپندارند که کار خوب انجام میدهند . [ آری ]آنان کسانیاند که آیات پروردگارشان و لقای او را انکار کردند؛ در نتیجه اعمالشان تباه گردید و روز قیامت برای آنها وزنه [ و میزانی ]نخواهیم نهاد . این جهنم سزای آنان است؛ چرا که کافر شدند و آیات من و پیامبرانم را به ریشخند گرفتند) .
این آیات شریفه نیز بیانگر این حقیقت است که هر قدر، موازین عالم انسان با حق تطبیق نکند و کشش او به سوی غیرحق شدید باشد، اصلاً وزنه و میزانی برای او در کار نخواهد بود. انسان هایی که کششی به سوی خدا نداشتند و اعمال، افکار، کردار، اوصاف و اخلاقشان براساس حق نبود؛ اصلاً میزانی برای آنان وجود نخواهد داشت و مستقیم به سوی جهنم و جهنم ها برده شده و سیر قهقرایی خواهند داشت.
روایات نیز بیان دقیق و عمیقی درباره میزان دارند که در اینجا تنها به ذکر یک روایت اکتفا می شود: (هشام بن حکم روایت میکند که زندیقی [ که از مخالفان امام صادق علیه السلام بود ]از حضرت پرسید: آیا چنین نیست که اعمال وزن می شوند؟ [ امام صادق علیه السلام در مقام پاسخ] فرمود: نه، حقیقت آن است که اعمال جسم نیستند [ تا وزن شوند]؛ بلکه موازنه [ در چگونگی و در کیفیت ]آن چیزی است که عمل میکنند. کسی احتیاج به وزن کردن اشیاء دارد [ که ]عدد اشیاء و سنگینی و سبکی آنها را نداند و هیچ چیزی بر خداوند پوشیده نیست. [ زندیق ]گفت: پس معنای (میزان) چیست؟ [ امام صادق علیه السلام در پاسخ ]فرمود: یعنی عدل. [ زندیق ]گفت: معنای این آیه در قرآن که [ میفرماید]: (پس کسی که موازینش سنگین باشد)، چیست؟ [ حضرت در پاسخ ]فرمود: کسی که عملش راجح باشد)6.
این حدیث، نکات قابل تأملی را بیان میکند:
1. میزان، چگونگی عمل را میسنجد و به کیفیت نظر دارد.
2. میزان براساس عدل خواهد بود؛ یعنی، آن عالم و موقف به اندازه ای دقیق است که هیچ عمل، صفت، خُلق و عقیده ای را هر چند کوچک و جزئی در هنگام سنجش، فروگذار نخواهند کرد و از نظر دور نخواهند داشت.
3. میزان، به معنای رجحان عمل انسان به سوی حق است.
باید توجّه داشت که مسئله ولایت و ارتباط با اولیای الهی یکی از مصادیق گرایش به حق است. به طور مثال محبت و اتحاد روحی با امیرالمؤمنین علیه السلام (میزان) را به سوی حق، سنگین خواهد کرد و آدمی را از فرو غلتیدن در جهنم و جهنم ها و دوری از خداوند سبحان نجات خواهد داد 7.
پی نوشت:
1. اعراف 7، آیات 8 و 9.
2. انبیاء 21، آیه 47.
3. بحارالانوار، ج 7، ص 249، ح 6.
4. مؤمنون 23، آیات 101 - 103.
5. کهف 18، آیات 103 - 106.
6. بحارالانوار، ج 7، ص 248 و 249، ح 3.
7. محمد شجاعی، مواقف حشر، مبحث (میزان).
منبع: www.porseman.org
- [سایر] ماهیت «بیعت» چیست؟ آیا «قرارداد» است یا «پذیرش»؟
- [سایر] منظور از «ناسودمندی معذرت» در روز قیامت چیست؟
- [سایر] چرا روز قیامت را «یوم التغابن» می نامند چیست؟
- [سایر] چرا روز قیامت را «یوم الحسرة» می نامند چیست؟
- [سایر] چرا روز قیامت را روز «عرق» می نامند؟
- [سایر] چرا روز قیامت را «پیر کننده» می نامند؟
- [سایر] چرا روز قیامت را روز «جزع» می نامند؟
- [سایر] منظور از «قطع پیوندها» در روز قیامت چیست؟
- [سایر] منظور از «ممنوعیت سخن» در روز قیامت چیست؟
- [سایر] پیامبر اکرم«رحمه للعالمین» و «شفیع» امت اسلام است پس چرا در روز قیامت از امتش در مهجوریت قرآن شکایت می کند؟
- [آیت الله اردبیلی] (غَصْب) آن است که انسان از روی ظلم بر مال یا حقّ کسی مسلّط شود. غصب از گناهان بزرگ است و غاصب در قیامت به عذاب سخت گرفتار میشود. از حضرت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده است که: (هر کس یک وجب زمین از دیگری را غصب کند، در قیامت آن زمین را از هفت طبقه آن مثل طوق به گردن او میاندازند.)(1)
- [امام خمینی] لازم نیست در قرار بیمه میزان خسارت تعیین شود پس اگر قرار بگذارند که هر مقدار خسارت وارد شد، جبران کنند صحیح است.
- [آیت الله وحید خراسانی] غصب ان است که انسان از روی ظلم بر مال یا حق کسی مسلط شود و این یکی از گناهان بزرگ است که اگر کسی انجام دهد در قیامت به عذاب سخت گرفتار می شود از حضرت پیغمبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم روایت شده است که هرکس یک وجب زمین از دیگری غصب کند در قیامت ان زمین را از هفت طبقه ان مثل طوق به گردن او می اندازند
- [امام خمینی] احکام غَصب- غصب آن است که انسان از روی ظلم، بر مال یا حق کسی مسلط شود و این یکی از گناهان بزرگ است، که اگر کسی انجام دهد، در قیامت به عذاب سخت گرفتار میشود. از حضرت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است که هر کس یک وجب زمین از دیگری غصب کند در قیامت آن زمین را از هفت طبقه آن مثل طوق به گردن او میاندازند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] (غصب) آن است که انسان بر مال یا حق کسی از روی ظلم مسلط شود، غصب یکی از گناهان کبیره است که در قیامت مجازات سخت دارد و در دنیا عواقب دردناک، در روایتی از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) آمده است که هر کس یک وجب زمین دیگری را غصب کند در قیامت آن زمین را از هفت طبقه آن، مثل طوق به گردن او می اندازند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] (غصب) آن است که انسان بر مال یا حق کسی از روی ظلم مسلط شود، غصب یکی از گناهان کبیره است که در قیامت مجازات سخت دارد و در دنیا عواقب دردناک، در روایتی از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) آمده است که هر کس یک وجب زمین دیگری را غصب کند در قیامت آن زمین را از هفت طبقه آن، مثل طوق به گردن او می اندازند.
- [آیت الله اردبیلی] لازم نیست در قرارداد بیمه میزان خسارت تعیین شود؛ پس اگر قرار بگذارند که هر مقدار خسارت وارد شد جبران کنند، صحیح است، ولی در عقد بیمه باید تعهدات طرفین عرفا معلوم و معین باشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر کافر ذمّی زمینی را از مسلمان بخرد، باید خمس بدهد؛ البتّه در ماهیت حقوقی این خمس در کتب استدلالی بحث شده که آیا همانند دیگر موارد خمس بوده یا نوعی زکات و مربوط به عوائد و محصولات زمین است (نه خود زمین) یا مسأله به شکل دیگری است.
- [آیت الله بهجت] درازای صورت را باید از بالای پیشانی جایی که موی سر بیرون می آید ، تا آخر چانه شُست ، و پهنای آن به مقداری که بین انگشت وسط و شَست ( یعنی انگشت میانی که وسطی و انگشت بزرگ که ابهام است ) قرار می گیرد باید شسته شود ، و اگر مختصری از این مقدار را هم نشوید وضو باطل است . و برای آن که یقین کند این مقدار کاملاً شسته شده باید کمی اطراف آن را هم بشوید . و میزان در رستنگاه مو و در انگشتان ، افراد مستوی الخلقه و عادی می باشد ، پس کسانی که رستنگاه مو یا انگشتان آنها غیرعادی است ، در مقدار شستن ، افراد عادی را میزان قرار دهند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] میزان در تشخیص کثیر الشک عرف است و اگر کسی در یک نماز سه مرتبه شک کند یا در سه نماز پشت سر هم مثلاً در نماز صبح و ظهر و عصر شک کند کثیرالشک است، و چنانچه زیاد شک کردن او از روی غضب یا ترس یا پریشانی حواس نباشد باید به شک خود اعتنا نکند.