قیامت را (یوم التّغابن) نامند؛ زیرا در آن روز روشن خواهد شد چه کسانی در تجارت خود دچار غبن، زیان و خسران گشته‌اند؛ مانند : (یَوم یَجمعکُم لِیومِ الجَمع ذلک یومُ التّغابن) تغابن/9؛ [روزی که گرد آورند شما را در آن روز معلوم می‌شود چه کسانی مغبون شده‌اند]. آیة مزبور اشاره دارد به این که اگر شما دنیا را تجارت‌خانه بنگرید مواظب باشید در داد و ستدهای آن زیان نبینید، بلکه سود آورید: (إنّ الله اشتَری مِن المُؤمنین أنفسَهم و أموالَهم بأنّ لَهم الجَنّة) توبه/111؛ [خداوند در این سوداگری و تجارت جان‌ها و مال‌های مؤمنان را می‌خرد و در برابر آن بهشت ارزانی می‌دارد.] پس انسان باید بکوشد هستی و دارایی خود را در راه خدا صرف و به او واگذار کند که این بهترین سوداگری است: (یا أیّها الّذین امنوا هل أدُلُّکم علی تِجارة تُنجیکم من عذاب ألیم تؤمنون بالله و رسولِه و تجاهدون فی سبیل الله بأموالکم و أنفسکم ذلکم خیرُ لکم إنْ کنتم تعلمون) صف/10-11؛ از این گروه که تجارت سودآور دارند قرآن کریم چنین یاد می‌کند: (یَرجون تِجارةً لن تَبور) فاطر/29 بر خلاف گروه دیگر که از آنها با تعبیر (فما ربحت تجارتُهم) بقره/16 یاد می‌کند. www.eporsesh.com
قیامت را (یوم التّغابن) نامند؛ زیرا در آن روز روشن خواهد شد چه کسانی در تجارت خود دچار غبن، زیان و خسران گشتهاند؛ مانند : (یَوم یَجمعکُم لِیومِ الجَمع ذلک یومُ التّغابن) تغابن/9؛ [روزی که گرد آورند شما را در آن روز معلوم میشود چه کسانی مغبون شدهاند]. آیة مزبور اشاره دارد به این که اگر شما دنیا را تجارتخانه بنگرید مواظب باشید در داد و ستدهای آن زیان نبینید، بلکه سود آورید: (إنّ الله اشتَری مِن المُؤمنین أنفسَهم و أموالَهم بأنّ لَهم الجَنّة) توبه/111؛ [خداوند در این سوداگری و تجارت جانها و مالهای مؤمنان را میخرد و در برابر آن بهشت ارزانی میدارد.] پس انسان باید بکوشد هستی و دارایی خود را در راه خدا صرف و به او واگذار کند که این بهترین سوداگری است: (یا أیّها الّذین امنوا هل أدُلُّکم علی تِجارة تُنجیکم من عذاب ألیم تؤمنون بالله و رسولِه و تجاهدون فی سبیل الله بأموالکم و أنفسکم ذلکم خیرُ لکم إنْ کنتم تعلمون) صف/10-11؛
از این گروه که تجارت سودآور دارند قرآن کریم چنین یاد میکند: (یَرجون تِجارةً لن تَبور) فاطر/29 بر خلاف گروه دیگر که از آنها با تعبیر (فما ربحت تجارتُهم) بقره/16 یاد میکند.
www.eporsesh.com
- [سایر] چرا روز قیامت را «یوم الحسرة» می نامند چیست؟
- [سایر] چرا روز قیامت را «یوم الفاقرة» (کمر شکن) می نامند؟
- [سایر] چرا روز قیامت را روز «عرق» می نامند؟
- [سایر] چرا روز قیامت را «پیر کننده» می نامند؟
- [سایر] چرا روز قیامت را روز «جزع» می نامند؟
- [سایر] منظور از اینکه قیامت را روز« نشر» می نامند چیست؟
- [سایر] در آیه شریفه «یوم تُبلی السرائر و یوم هم بارزون» قیامت را چگونه توصیف می کند؟
- [سایر] یوم التغابن که یکی دیگر از نامهای قیامت است به چه معناست؟
- [سایر] منظور از «یوم الجمع» که از جمله اسماء قیامت است چیست؟
- [سایر] منظور از «یوم الازفة (نزدیک)» که از اسماء قیامت است چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] (غَصْب) آن است که انسان از روی ظلم بر مال یا حقّ کسی مسلّط شود. غصب از گناهان بزرگ است و غاصب در قیامت به عذاب سخت گرفتار میشود. از حضرت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده است که: (هر کس یک وجب زمین از دیگری را غصب کند، در قیامت آن زمین را از هفت طبقه آن مثل طوق به گردن او میاندازند.)(1)
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه چیزهایی که در مسأله سابق گفتیم پیدا نشود، باید برگرد و غباری که روی لباس و مانند آن است تیمم کند و چنانچه غبار پیدا نشود باید بر گل تیمم کند و اگر گل هم پیدا نشود احتیاط واجب آن است که نماز را بدون تیمم بخواند و بعداً قضای آن را نیز به جا آورد و چنین کسی را (فاقد الطهورین) نامند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه چیزهایی که در مسأله سابق گفتیم پیدا نشود، باید برگرد و غباری که روی لباس و مانند آن است تیمم کند و چنانچه غبار پیدا نشود باید بر گل تیمم کند و اگر گل هم پیدا نشود احتیاط واجب آن است که نماز را بدون تیمم بخواند و بعداً قضای آن را نیز به جا آورد و چنین کسی را (فاقد الطهورین) نامند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر مجتهد اعلم بعد از آنکه در مسأله ای فتوی داده یا پیش از آن احتیاط کند؛ مثلا بفرماید ظرف نجس را یک مرتبه در آب کر بشویند پاک می شود؛ اگرچه احتیاط آن است که سه مرتبه بشویند؛ مقلد او می تواند عمل به احتیاط را ترک نماید و این احتیاط را احتیاط مستحب می نامند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] به واسطه عقد ازدواج زن و مرد به هم حلال می شوند و آن بر دو قسم است: ازدواج دائم که همیشگی است و زنی را که به این عقد در می آید (دائمه) گویند و ازدواج موقت که برای مدت معینی عقد زناشوئی می بندند، خواه این مدت کوتاه باشد یا طولانی و آن را (متعه) و (صیغه) نیز می نامند.
- [آیت الله علوی گرگانی] احتیاط واجب آن است که در نماز، وقف به حرکت ننماید و همچنین وصل به سکون ننماید ومعنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمهای را بگوید وبین آن وکلمه بعدش فاصله دهد، مثلاً بگوید: )الرَحْمنِ الرَّحیم( ومیم الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید: )مالِکِ یَوْمِ الدّین( و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیش کلمهای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آن که بگوید الرحمن الرحیم ومیم الرحیم را زیر ندهد و فوراً مالک یوم الدین را بگوید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] احتیاط مستحب آن است که در نماز وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید. و معنای وقف به حرکت: آن است که حرکت آخر کلمهای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعدش فاصله دهد مثلاً بگوید: (الرّحْمنِ الرَّحیمِ) و میم (الرَّحیمِ) را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید: (مالکِ یَوْمِ الدینِ) و معنی وصل به سکون: آن است که حرکت آخر کلمهای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند؛ مثل آن که بگوید: (الرّحْمنِ الرَّحیمِ) و میم (الرّحْمنِ الرَّحیمِ) را زیر ندهد و فوراً (مالکِ یَوْمِ الدینِ) را بگوید.
- [آیت الله سبحانی] احتیاط مستحب آن است که در نماز، وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیشِ آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعد، فاصله بیندازد، مثلا بگوید الرَّحْمنِ الرَّحیمِ ومیم الرّحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدّین. معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیشِ کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آن که بگوید الرَّحمنِ الرَّحیمِ و میم الرّحیم را زیر ندهد و فوراً مالک یوم الدّین را بگوید.
- [آیت الله نوری همدانی] احتیاط واجب آن است که در نماز ، وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمة بعدش فاصله دهد . مثلاً بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدین . و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یل پیش کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمة بعد بچسباند مثل آنکه بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر ندهد و فوراً مالک یوم الدین را بگوید .
- [آیت الله اردبیلی] بهتر است که در نماز (وقف به حرکت) و (وصل به سکون) ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که فتحه، کسره یا ضمه آخر کلمهای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعد آن فاصله دهد، مثلاً بگوید: (اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ) و میم (الرَّحیمِ) را کسره بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید: (مالکِ یَوْمِ الدِّین) و معنی وصل به سکون آن است که کسره، فتحه یا ضمه آخر کلمهای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند، مثل آن که بگوید: (اَلرَّحْمنِ الرَّحیمْ) و میم (الرحیم) را کسره ندهد و فورا (مالِکِ یَوْمِ الدِّین) را بگوید.