چنین پنداری در رابطه با حضرت یونس کاملاً خطا است. این خطا ناشی از فهم و ترجمه نادرست عبارت (لن نقدر) در آیه زیر است: (وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمِینَ)1؛ (و [به یادآر] ذوالنون (یونس) را، آن گاه که خشمگینانه [از شهر ]خارج شد. پس گمان برد که بر او تنگ نمی گیریم. پس در تاریکی ها (در درون شکم ماهی) ندا داد: نیست خدایی جز تو! منزهی تو! همانا من از ستمکاران بودم). برخی پنداشته اند که (لن نقدر علیه) در این آیه به معنای این است که بر او توانا نیستیم.2 در حالی که: یک. واژه (نقدر) از (قدر) مشتق شده و به معنای تنگ گرفتن و سخت گرفتن است، نه قدرت داشتن. نمونه دیگری از کاربرد این واژه در قرآن، این آیه است: (وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ)3؛ (و چون [خدا ]او [انسان ]را بیازماید، پس روزی اش را بر او تنگ گیرد، گوید: پروردگارم مرا خوار و زبون کرد). دو. پنداره خروج از سیطره قدرت خداوند از ابتدایی ترین دین داران و خداباوران پذیرفته نیست، چه رسد به پیامبری از پیامبران الهی! چگونه ممکن است کسی که عظمت خدا را با همه وجود درک و با علم حضوری شهود می کند و او را عین عظمت و حکمت و قدرت می یابد، بر خود عاجزش بیانگارد؟! 4.5 پی نوشت: 1. انبیا 21، آیه 87. 2. ر.ک: ترجمه قرآن محمد مهدی فولادوند، سوره انبیا، آیه 87. 3. فجر 89، آیه 16. 4. مجمع البیان، ج 7 - 8، صص 82 - 83 ؛ المیزان، ج 14، صص 314 - 315 و 319 ؛ شرح الشفا، ج 2، ص 189. 5. پاسخ های دیگری نیز در این رابطه وجود دارد. بنگرید: پژوهشی در عصمت معصومان، ص 170-169. منبع: www.porseman.org
چنین پنداری در رابطه با حضرت یونس کاملاً خطا است. این خطا ناشی از فهم و ترجمه نادرست عبارت (لن نقدر) در آیه زیر است:
(وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمِینَ)1؛
(و [به یادآر] ذوالنون (یونس) را، آن گاه که خشمگینانه [از شهر ]خارج شد. پس گمان برد که بر او تنگ نمی گیریم. پس در تاریکی ها (در درون شکم ماهی) ندا داد: نیست خدایی جز تو! منزهی تو! همانا من از ستمکاران بودم).
برخی پنداشته اند که (لن نقدر علیه) در این آیه به معنای این است که بر او توانا نیستیم.2 در حالی که:
یک. واژه (نقدر) از (قدر) مشتق شده و به معنای تنگ گرفتن و سخت گرفتن است، نه قدرت داشتن. نمونه دیگری از کاربرد این واژه در قرآن، این آیه است:
(وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ)3؛
(و چون [خدا ]او [انسان ]را بیازماید، پس روزی اش را بر او تنگ گیرد، گوید: پروردگارم مرا خوار و زبون کرد).
دو. پنداره خروج از سیطره قدرت خداوند از ابتدایی ترین دین داران و خداباوران پذیرفته نیست، چه رسد به پیامبری از پیامبران الهی! چگونه ممکن است کسی که عظمت خدا را با همه وجود درک و با علم حضوری شهود می کند و او را عین عظمت و حکمت و قدرت می یابد، بر خود عاجزش بیانگارد؟! 4.5
پی نوشت:
1. انبیا 21، آیه 87.
2. ر.ک: ترجمه قرآن محمد مهدی فولادوند، سوره انبیا، آیه 87.
3. فجر 89، آیه 16.
4. مجمع البیان، ج 7 - 8، صص 82 - 83 ؛ المیزان، ج 14، صص 314 - 315 و 319 ؛ شرح الشفا، ج 2، ص 189.
5. پاسخ های دیگری نیز در این رابطه وجود دارد. بنگرید: پژوهشی در عصمت معصومان، ص 170-169.
منبع: www.porseman.org
- [سایر] سرگذشت حضرت یونس(علیه السلام)، در قرآن، چگونه بیان شده است؟
- [سایر] اگر پیامبران معصومند چرا حضرت یونس علیه السلام از دست مردم عصبانی شد و از شهر بیرون رفت؟
- [سایر] لطفا این حدیث را شرح دهید. امام علی علیه السلام فرمودند: اَلْغِیْبَةُ جُهْدُ الْعاجِزِ؛ غیبت کردن آخرین تلاش افراد ناتوان است.(1)
- [سایر] لطفا این حدیث را شرح دهید. امام علی علیه السلام فرمودند: اَلْغیبَةُ جُهْدُ الْعاجِزِ؛ غیبت کردن آخرین تلاش افراد ناتوان است(1).
- [سایر] آیا توسّل به پیامبر و امامان(علیهم السلام) و حاجت خواستن از آنان، مؤثر دانستن غیر خدا و شرک نیست؟
- [سایر] آیا حاجت خواستن از غیر خدا مثل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام معصوم (علیه السلام) شرک نیست؛ زیرا که قاضی الحاجات خداوند است.
- [سایر] با عنایت به اینکه اولیاء خدا تسلیم مطلق امر خدایند علت گریه پیامبر برای فرزندش ابراهیم چه بود؟
- [سایر] لطفاً در مورد روایت زیر توضیح دهید که آیا مکاشفه، عملی ناصواب است و گناه افرادی مانند یونس و ناقل ماجرا چیست؟ محمد بن قولویه قمی از (سعد بن عبدالله اشعری) از (محمد بن عیسی) از (یونس بن عبدالرحمان) نقل کرده است: از مردی از فرقه طیاره شنیدم که برای امام رضا(ع) این حکایت را از یونس بن ظبیان نقل کرد، یونس گفت: در یکی از شبها من در طواف بودم. ناگهان ندایی از بالای سرم شنیده شد که میگفت: (ای یونس! اننی انا الله لا اله الا انا فاعبدنی و اقم الصلوة لذکری)؛ ای یونس! من خداوند هستم، هیچ خدایی جز من نیست، من را عبادت کن. و برای یاد من نماز بگزار. من سرم را بلند کردم، در همان حال جبرئیل را دیدم. در اصل روایت به اختصار (ج) میگوید که مرحوم مجلسی هم نوشته مقصودش جبرئیل بود. ناگهان امام رضا(ع) خشمگین شد، به طوری که ناراحتی خود را بروز داده و به آن مرد گفت: (از پیش من برو، خداوند تو را و کسی که این حکایت را برای تو نقل کرده، لعنت کند). خداوند یونس بن ظبیان را هم لعنت کند، هزار لعنت که بعد از هر کدام هزار لعنت دیگر باشد، لعنتی که هر کدام تو را تا قعر جهنم میرساند. بدان، آنکه او را ندا داده کسی جز شیطان نبوده است. یونس بن ظبیان هم با ابوالخطاب در بدترین عذابها با همدیگر هستند، به همراه دوستانشان، با همان شیطان، با فرعون و آل فرعون. این را من از پدرم درباره او شنیدم). یونس بن عبدالرحمان گوید: این مرد برخاسته بیرون رفت. هنوز ده قدم از در دور نشده بود که افتاد و غش کرد و جنازهاش را بُردند.
- [سایر] اگر انسان برترین مخلوق خدا است، آیا میتوان گفت خدا دیگر بهتر از ما خلق نمیکند؟ اگر چنین باشد؛ یعنی خدا از خلق آفرینش کاملتر ناتوان است! این تناقض را چگونه میتوان حل نمود؟
- [سایر] در سوره یونس آمده است که آخرین سخن بهشتیان حمد خدا است، با توجه به این که بهشتیان زندگی جاودانه دارند، این کلام به چه معنا است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی پناه بر خدا به خدا، یا پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا یکی از ائمه معصومین(علیهم السلام) یا فاطمه زهرا(علیهم السلام) دشنام و ناسزا گوید یا عداوت داشته باشد، کافراست.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مسلمانی که منکر خدا یا یگانگی خداوند یا رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله شود مرتدّ میشود و انکار حکم ضروری دین (یعنی حکمی که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه) با اعتراف به توحید و رسالت سبب ارتداد نیست، هر چند ضروری بودن آن را بداند، ولی در مسأله 1107 اشاره شد که کسی که یکی از ضروریات دین را انکار میکند و شبههای در حق وی نباشد و شک داریم که به دو اصل توحید و رسالت ایمان قلبی دارد، شرعاً کافر بشمار میآید، هر چند ضروری بودن آن حکم را نداند.
- [آیت الله اردبیلی] (اَشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ) یعنی: (شهادت میدهم که هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد.) (وَأشْهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ) یعنی: (شهادت میدهم که محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم بنده خدا و فرستاده اوست.) (أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ) یعنی: (خدایا بر محمد و آل محمد رحمت فرست.) (وَتَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ) یعنی: (و شفاعت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول کن و مقام آن حضرت را نزد خود بلند فرما.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام بر تو ای پیامبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَعَلی عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ) یعنی: (سلام خداوند بر ما نمازگزاران و تمام بندگان نیکوکار او باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد.)
- [آیت الله مظاهری] کافر (کسی که منکر خدا یا معاد است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، یا پیامبری حضرت خاتم الانبیا محمد بن عبداللَّه صلی الله علیه وآله وسلم را قبول ندارد، یا در یکی از اینها شک داشته باشد، یا ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه مسلمانان جزو دین اسلام میدانند منکر شود، در صورتی که بداند انکار آن چیز به انکار خدا یا توحید یا نبوت برمیگردد) احکام مسلمانان را ندارد، مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد، و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [آیت الله اردبیلی] کافر (یعنی کسی که منکر خدا است و یا برای خدا شریک قرار میدهد یا پیامبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول ندارد و همچنین کسی که در یکی از اینها شک داشته باشد) نجس است ولی بنابر اقوی اهل کتاب (یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان) پاک هستند؛ و کسی که ضروری دین (یعنی چیزی مثل نماز و روزه که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند) را منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیز به انکار خدا، توحید یا نبوت بازگشت داشته باشد، کافر ونجس میباشد و در غیر این صورت نجس نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه روزه دار دروغی به خدا و پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و جانشینان معصوم او(علیهم السلام) نسبت دهد خواه با گفتن باشد، یا نوشتن، یا اشاره و مانند آن، بنابراحتیاط واجب روزه اش باطل می شود، هر چند بلافاصله توبه کند. دروغ بستن به سایر انبیا و فاطمه زهرا(علیها السلام) نیز همین حکم را دارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که وضو ندارد حرام است اسم خداوند متعال را که به هر زبانی نوشته شده باشد مس نماید (بنابر احتیاط واجب ) و مسّ اسم مبارک پیامبر(صلی الله علیه وآله) و ائمّه هدی(علیهم السلام) وحضرت زهرا(علیها السلام) نیز اگر هتک حرمت و بی احترامی باشد حرام است.
- [آیت الله خوئی] کافر یعنی کسی که منکر خدا یا معاد است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، و همچنین غلاة (یعنی آنهایی که یکی از ائمه علیهم السلام را خدا خوانده یا بگویند خدا در او حلول کرده است) و خوارج و نواصب (یعنی آنهائی که با ائمه علیم السلام اظهار دشمنی مینمایند) نجساند، و همچنین است کسی که به نبوت یا یکی از ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه مسلمانان جزو دین اسلام میدانند چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است منکر شود. و أما اهل کتاب (یعنی یهود و نصاری) که پیغمبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) را قبول ندارند نیز بنابر مشهور نجس میباشند. و این قول موافق احتیاط است، پس اجتناب از آنها نیز لازم است.
- [آیت الله نوری همدانی] کافر ، یعنی کسی که منکر خدا است یا برای خدا شریک قرار می دهد یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء ، محمّد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله ) را قبول ندارد مگر اهل کتاب که درآخر مساله ذکر میشود و هخمچنین است اگر در یکی از اینها شک داشته باشد و نیز کسی که ضروری دین ، یعنی چیزی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند منکر شود ، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیزبرگردد به انکار خدا ، یا توحید ، یا نبوت ، نجس می باشد و اگر ضروری دین بودن آن را نداند ، به طوری که انکار آن به انکار خدا یا توحید یا نبوت برنگردد ، بهتر آن است که از او اجتناب کنند . کفاری که مانند یهود و نصاری اهل کتاب می باشند و تا هنگامی که علم به ملاقات بدن آنها با یکی از نجاسات که ذکر شد و می شود حاصل نشده است ، اجتناب لازم نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] مسلمانی که منکر خدا یا معاد یا پیغمبر شود ، یا حکم ضروری دین ، یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند ، مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند ، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است و انکار آن ، انکار نبوّت پیغمبر ( صلّی الله علیه وآله ) است ، مرتّد است .