حضرت یونس(علیه السلام) از پیامبران الهی بود که برای قومی افزون بر یکصد هزار نفر، مبعوث شد. او آنان را به خداپرستی دعوت کرد، ولی آنان ابتدا وی را تکذیب کردند، تا این که حضرت یونس(علیه السلام) وعده ی عذاب داد و ترکشان نمود. زمانی که نشانه های عذاب را دیدند، دسته جمعی توبه کرده و ایمان آوردند؛ خداوند هم عذاب را دفع کرد. وقتی که حضرت یونس از قوم خود پرس و جو کرد، فهمید که عذاب برطرف شده است (گویا از توبه ی آنان خبر نداشت)، ولی دیگر به سوی آن ها نرفت و در حالی که غضب کرده بود، بر کشتی سوار شد. در بین راه یک نهنگ به کشتی حمله کرد و مسافران کشتی که دیدند راه نجاتی نیست، تصمیم گرفتند یک نفر را به دریا بیندازند تا بقیه نجات یابند. قرعه کشی کردند و سرانجام قرعه به نام یونس افتاد. او را به دریا انداختند و نهنگ وی را بلعید و کشتی نجات یافت. خدای متعال حضرت یونس را در شکم نهنگ چند شبانه روز حفظ کرد. یونس فهمید که به نتیجه ی عمل خویش و آزمایش الهی گرفتار شده است؛ از این رو به تضرع و زاری و توبه پناه جست و عرض کرد: (لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمِینَ)؛ خدایی جز تو نیست، تو منزّه و پاک هستی و من ستم کردم.)[1] خدای متعال توبه ی او را پذیرفت و به نهنگ امر کرد او را در حالی که بیمار و ضعیف شده بود در ساحل خشک رها کند؛ سپس خداوند، گیاه کدو در کنارش رویانید تا در سایه ی برگ های کدو، استراحت نماید. وقتی حالش بهتر شد به طرف قوم خود رفت. مردم از او استقبال کردند و ایمان خود را اظهار نمودند، خداوند هم آن ها را از نعمت های فراوان بهره مند کرد. قرآن درباره ی حضرت یونس می فرماید: (إِنَّ یُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ* إِذْ أَبَقَ إِلَی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ* فَساهَمَ فَکانَ مِنَ الْمُدْحَضِینَ *فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُلِیمٌ* فَلَوْ لا أَنَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ *لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ* فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِیمٌ* وَ أَنْبَتْنا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطِین* وَ أَرْسَلْناهُ إِلی مِائَةِ أَلْف أَوْ یَزِیدُونَ* فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إِلی حِین)؛ یونس از رسولان ما است، زمانی که به کشتی پر از جمعیت فرار کرد و با آن ها قرعه افکند و مغلوب شد، ماهی عظیمی او را بلعید، در حالی که سزاوار سرزنش بود و اگر او از تسبیح کنندگان نبود، تا روز قیامت در آن جا می ماند؛ پس او را در یک بیابان خشک افکندیم، و در حالی که بیمار بود، در کنار او بوته ی کدو رویانیدیم و او را به سوی جمعیّت یکصد هزار نفری، یا بیشتر فرستادیم. آن ها ایمان آوردند و از این رو تا زمان معیّنی آنان را از مواهب بهره مند کردیم.)[2] نکته های آموزنده 1. بندگان صالح خداوند در همه حال بیاد او هستند؛ 2. کوچک ترین غفلت، از سوی اولیا و مقرّبان، عقوبت سختی در پی دارد و چنان که از روایت[3] استفاده می شود، گرفتاری حضرت یونس(علیه السلام)به دلیل یک لحظه غفلت بود؛ 3. بندگان گمراه هم ممکن است در هر لحظه ای هدایت شوند؛ بنابراین، نباید از راهنمایی و ارشاد آنان ناامید شد. 4. دوری از خداوند و کفر، افزون بر عذاب آخرت، انسان را در دنیا به سختی می افکند و ایمان به خداوند و توکل به او، افزون بر پاداش نیکو در جهان آخرت، در دنیا هم سبب آرامش انسان می گردد. پی نوشتها: [1]. انبیا، 87؛ مجمع البیان، ج5، ص229، و ج7، ص 108. [2]. صافات، آیات 139 148؛ میزان الحکمه، ج4، ص 3174. [3]. کافی، ج 2، ص 581، حدیث15. منبع: سرگذشت ها و عبرت ها در آیینه ی وحی، سید مرتضی قافله باشی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1383).
سرگذشت حضرت یونس(علیه السلام)، در قرآن، چگونه بیان شده است؟
حضرت یونس(علیه السلام) از پیامبران الهی بود که برای قومی افزون بر یکصد هزار نفر، مبعوث شد. او آنان را به خداپرستی دعوت کرد، ولی آنان ابتدا وی را تکذیب کردند، تا این که حضرت یونس(علیه السلام) وعده ی عذاب داد و ترکشان نمود. زمانی که نشانه های عذاب را دیدند، دسته جمعی توبه کرده و ایمان آوردند؛ خداوند هم عذاب را دفع کرد.
وقتی که حضرت یونس از قوم خود پرس و جو کرد، فهمید که عذاب برطرف شده است (گویا از توبه ی آنان خبر نداشت)، ولی دیگر به سوی آن ها نرفت و در حالی که غضب کرده بود، بر کشتی سوار شد. در بین راه یک نهنگ به کشتی حمله کرد و مسافران کشتی که دیدند راه نجاتی نیست، تصمیم گرفتند یک نفر را به دریا بیندازند تا بقیه نجات یابند. قرعه کشی کردند و سرانجام قرعه به نام یونس افتاد. او را به دریا انداختند و نهنگ وی را بلعید و کشتی نجات یافت.
خدای متعال حضرت یونس را در شکم نهنگ چند شبانه روز حفظ کرد. یونس فهمید که به نتیجه ی عمل خویش و آزمایش الهی گرفتار شده است؛ از این رو به تضرع و زاری و توبه پناه جست و عرض کرد: (لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمِینَ)؛
خدایی جز تو نیست، تو منزّه و پاک هستی و من ستم کردم.)[1]
خدای متعال توبه ی او را پذیرفت و به نهنگ امر کرد او را در حالی که بیمار و ضعیف شده بود در ساحل خشک رها کند؛ سپس خداوند، گیاه کدو در کنارش رویانید تا در سایه ی برگ های کدو، استراحت نماید. وقتی حالش بهتر شد به طرف قوم خود رفت. مردم از او استقبال کردند و ایمان خود را اظهار نمودند، خداوند هم آن ها را از نعمت های فراوان بهره مند کرد.
قرآن درباره ی حضرت یونس می فرماید:
(إِنَّ یُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ* إِذْ أَبَقَ إِلَی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ* فَساهَمَ فَکانَ مِنَ الْمُدْحَضِینَ *فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُلِیمٌ* فَلَوْ لا أَنَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ *لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ* فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِیمٌ* وَ أَنْبَتْنا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطِین* وَ أَرْسَلْناهُ إِلی مِائَةِ أَلْف أَوْ یَزِیدُونَ* فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إِلی حِین)؛
یونس از رسولان ما است، زمانی که به کشتی پر از جمعیت فرار کرد و با آن ها قرعه افکند و مغلوب شد، ماهی عظیمی او را بلعید، در حالی که سزاوار سرزنش بود و اگر او از تسبیح کنندگان نبود، تا روز قیامت در آن جا می ماند؛ پس او را در یک بیابان خشک افکندیم، و در حالی که بیمار بود، در کنار او بوته ی کدو رویانیدیم و او را به سوی جمعیّت یکصد هزار نفری، یا بیشتر فرستادیم. آن ها ایمان آوردند و از این رو تا زمان معیّنی آنان را از مواهب بهره مند کردیم.)[2]
نکته های آموزنده
1. بندگان صالح خداوند در همه حال بیاد او هستند؛
2. کوچک ترین غفلت، از سوی اولیا و مقرّبان، عقوبت سختی در پی دارد و چنان که از روایت[3] استفاده می شود، گرفتاری حضرت یونس(علیه السلام)به دلیل یک لحظه غفلت بود؛
3. بندگان گمراه هم ممکن است در هر لحظه ای هدایت شوند؛ بنابراین، نباید از راهنمایی و ارشاد آنان ناامید شد.
4. دوری از خداوند و کفر، افزون بر عذاب آخرت، انسان را در دنیا به سختی می افکند و ایمان به خداوند و توکل به او، افزون بر پاداش نیکو در جهان آخرت، در دنیا هم سبب آرامش انسان می گردد.
پی نوشتها:
[1]. انبیا، 87؛ مجمع البیان، ج5، ص229، و ج7، ص 108.
[2]. صافات، آیات 139 148؛ میزان الحکمه، ج4، ص 3174.
[3]. کافی، ج 2، ص 581، حدیث15.
منبع: سرگذشت ها و عبرت ها در آیینه ی وحی، سید مرتضی قافله باشی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1383).
- [سایر] سرگذشت حضرت یونس(ع) را بفرمایید؟
- [سایر] سرگذشت حضرت الیاس(علیه السلام) چگونه بود؟
- [سایر] اگر پیامبران معصومند چرا حضرت یونس علیه السلام از دست مردم عصبانی شد و از شهر بیرون رفت؟
- [سایر] داستان حضرت یونس(علیهالسلام) را بفرمایید؟
- [سایر] سوره یونس را به صورت مختصر تفسیر کنید؟
- [سایر] لطفاً در مورد حضرت یونس و داستان ایشان توضیحاتی بدهید؟
- [سایر] در قرآن سرگذشت بسیاری از پیامبران و اقوام به طور خلاصه و مکرّر آورده شده ; چرا این سرگذشت ها به طور کامل و منظم ذکر نشده است ؟
- [سایر] آیا امکان دارد زندگی و سرگذشت حضرت حزقیل نبی(ع) را توضیح دهید؟
- [سایر] سرگذشت حضرت یعقوب و یوسف(علیهما السلام) را به طور کامل توضیح دهید؟
- [سایر] آیا امکان دارد در مورد زندگی و سرگذشت حضرت قیدار(ع) توضیح دهید؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] نماز در حرم امامان(علیهم السلام) مستحب است، بلکه در حدیث آمده نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برابر با دویست هزار نماز است.
- [آیت الله نوری همدانی] نماز در حرم امامان (علیهم السلام ) مستحب ، بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) برابر دویست هزار نماز است .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نماز در حرم امامان(علیهم السلام) مستحب بلکه بهتر از مسجد است. و نماز در حرم مطهّر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برابر دویست هزار نماز است.
- [امام خمینی] نماز در حرم امامان علیهم السلام مستحب، بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است انسان بعد از نماز مقداری مشغول تعقیب یعنی خواندن ذکر و دعا و قرآن شود. و بهتر است پیش از آنکه از جای خود حرکت کند رو به قبله تعقیب را بخواند و لازم نیست تعقیب به عربی باشد ولی بهتر است چیزهایی را که در کتابهای دعا دستور دادهاند بخواند، و از تعقیبهایی که سفارش بسیار شده است، تسبیح حضرت زهرا علیها السلام است که باید به این ترتیب گفته شود: 34 مرتبه اللَّه اکبر، بعد 33 مرتبه الحمدللَّه، و بعد از آن 33 مرتبه سبحان اللَّه، و امام صادق علیه السلام فرموده است: تسبیح مادرم حضرت زهرا علیها السلام نزد من بهتر از هزار رکعت نماز است.
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.