حضرت ابراهیم در این مسئله نه تردید داشت و نه مرتکب اشتباهی شد که نافی عصمت او باشد. توضیح این که؛ قرآن درخواست ابراهیم از خداوند را این گونه گزارش می کند: (وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ أَرِنی کَیْفَ تُحی الْمَوْتی قالَ أوَ لَمْ تُومِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبی قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتینَکَ سَعْیاً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ)1؛ (و [یاد کنید ]هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من نشان ده که مردگان را چگونه زنده می کنی؟ [خدا ]فرمود: آیا [به قدرتم نسبت به زنده کردن مردگان ]ایمان نیاورده ای؟! گفت: چرا، ولی [مشاهده این حقیقت را خواستم ]تا قلبم آرامش یابد. [خدا] فرمود: پس چهار پرنده بگیر و آنها را [برای دقّت در آفرینش هر یک ]به خود نزدیک کن، و [بعد از کشتن، ریز ریز کردن و مخلوط کردنشان به هم] بر هر کوهی [در این منطقه ]بخشی از آنها را قرار ده، سپس آنها را بخوان که شتابان به سویت می آیند و بدان که یقیناً خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است). این آیه نشان می دهد که ابراهیم علیه السلام از اصل حیات پس از مرگ پرسش نکرد. سؤال حضرت ابراهیم علیه السلام درباره چگونگی و کیفیّت افاضه حیات بر مردگان بود. به عبارت دیگر درخواست ابراهیم علیه السلام این بود که خداوند با اجزای مردگان چه می کند که زنده می شوند؟!2 این درخواست برای افزایش آگاهی و کیفیت صُنع الهی بوده و هیچ منافاتی با عصمت و شأن حضرت ابراهیم علیه السلام ندارد. راز مطلب این است که حضرت ابراهیم علیه السلام دارای مقام خُلَّت (دوستی با خداوند) بود چنان که خداوند می فرماید: (وَ اتَّخَذَ اللّهُ إِبْراهیمَ خَلیلاً)3؛ (و خداوند ابراهیم را به عنوان دوست و خلیل خود برگزید). بر اساس روایات، (خلیل بودن) مستلزم اجابت دعا است. امام رضا علیه السلام فرمودند: (خداوند تبارک و تعالی به حضرت ابراهیم علیه السلام فرموده بود: من از میان بندگانم یکی را خلیل خود می گیرم، به طوری که اگر از من احیای مردگان را بخواهد اجابت خواهم کرد.)4 حضرت ابراهیم علیه السلام پس از گذراندن آزمون های سخت و دشوار به مقام خُلَّت (خلیل بودن) نائل شد و پس از آن درخواست کرد که خدا درجه بالاتری از ایمان، یقین و اطمینان به او عنایت کند، چرا که همه اینها دارای مراتب و درجات متعدّدی است. خداوند نیز دعای او را که به مقام خُلَّت رسیده و شایسته دریافت چنین موهبتی شده بود مستجاب کرد. در حالی که اگر درخواست ابراهیم اشتباه بود خدا آن را اجابت نکرده، بلکه اشتباه او را تصحیح نموده و به او تذکّر می داد. پی نوشت: 1. بقره 2، آیه 260. 2. بنگرید: ترجمه تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی، ج 2، ص 367، قم: انتشارات اسلامی، 1417ق. 3. نساء 4، آیه 125. 4. تفسیر المیزان، همان، ص 583. منبع: www.porseman.org
چرا پیامبری مانند حضرت ابراهیم، از خدا خواست تا زنده شدن مردگان را به او نشان دهد، مگر در این مسئله تردید داشت؟
حضرت ابراهیم در این مسئله نه تردید داشت و نه مرتکب اشتباهی شد که نافی عصمت او باشد. توضیح این که؛ قرآن درخواست ابراهیم از خداوند را این گونه گزارش می کند:
(وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ أَرِنی کَیْفَ تُحی الْمَوْتی قالَ أوَ لَمْ تُومِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبی قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتینَکَ سَعْیاً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ)1؛
(و [یاد کنید ]هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من نشان ده که مردگان را چگونه زنده می کنی؟ [خدا ]فرمود: آیا [به قدرتم نسبت به زنده کردن مردگان ]ایمان نیاورده ای؟! گفت: چرا، ولی [مشاهده این حقیقت را خواستم ]تا قلبم آرامش یابد. [خدا] فرمود: پس چهار پرنده بگیر و آنها را [برای دقّت در آفرینش هر یک ]به خود نزدیک کن، و [بعد از کشتن، ریز ریز کردن و مخلوط کردنشان به هم] بر هر کوهی [در این منطقه ]بخشی از آنها را قرار ده، سپس آنها را بخوان که شتابان به سویت می آیند و بدان که یقیناً خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است).
این آیه نشان می دهد که ابراهیم علیه السلام از اصل حیات پس از مرگ پرسش نکرد. سؤال حضرت ابراهیم علیه السلام درباره چگونگی و کیفیّت افاضه حیات بر مردگان بود.
به عبارت دیگر درخواست ابراهیم علیه السلام این بود که خداوند با اجزای مردگان چه می کند که زنده می شوند؟!2 این درخواست برای افزایش آگاهی و کیفیت صُنع الهی بوده و هیچ منافاتی با عصمت و شأن حضرت ابراهیم علیه السلام ندارد. راز مطلب این است که حضرت ابراهیم علیه السلام دارای مقام خُلَّت (دوستی با خداوند) بود چنان که خداوند می فرماید:
(وَ اتَّخَذَ اللّهُ إِبْراهیمَ خَلیلاً)3؛
(و خداوند ابراهیم را به عنوان دوست و خلیل خود برگزید).
بر اساس روایات، (خلیل بودن) مستلزم اجابت دعا است. امام رضا علیه السلام فرمودند: (خداوند تبارک و تعالی به حضرت ابراهیم علیه السلام فرموده بود: من از میان بندگانم یکی را خلیل خود می گیرم، به طوری که اگر از من احیای مردگان را بخواهد اجابت خواهم کرد.)4
حضرت ابراهیم علیه السلام پس از گذراندن آزمون های سخت و دشوار به مقام خُلَّت (خلیل بودن) نائل شد و پس از آن درخواست کرد که خدا درجه بالاتری از ایمان، یقین و اطمینان به او عنایت کند، چرا که همه اینها دارای مراتب و درجات متعدّدی است. خداوند نیز دعای او را که به مقام خُلَّت رسیده و شایسته دریافت چنین موهبتی شده بود مستجاب کرد. در حالی که اگر درخواست ابراهیم اشتباه بود خدا آن را اجابت نکرده، بلکه اشتباه او را تصحیح نموده و به او تذکّر می داد.
پی نوشت:
1. بقره 2، آیه 260.
2. بنگرید: ترجمه تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی، ج 2، ص 367، قم: انتشارات اسلامی، 1417ق.
3. نساء 4، آیه 125.
4. تفسیر المیزان، همان، ص 583.
منبع: www.porseman.org
- [سایر] با عنایت به اینکه اولیاء خدا تسلیم مطلق امر خدایند علت گریه پیامبر برای فرزندش ابراهیم چه بود؟
- [سایر] آیا مقام نبوّت حضرت ابراهیم علیه السلام با ترسیدن از افراد منافات ندارد؟ چرا حضرت ابراهیم علیه السلام از فرشتگان ترسید؟
- [سایر] آیا پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از سلاله حضرت ابراهیم(علیه السلام) می باشد؟ آیا حضرت ابراهیم(علیه السلام) عرب بوده است؟
- [سایر] چرا مقام پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از ابراهیم(علیه السلام) بالاتر است ؟
- [سایر] مگر مقام امامت بالاتر از رسالت است که خداوند بر ابراهیم (ع ) منت می گذارد ومی گوید تو را امام و رهبر مردم قرار دادم ؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا مقام پیامبر(ص) بالات از حضرت ابراهیم (ع) است؟ به چه دلایلی پیامبر(ص) مقام امامت هم داشت؟
- [سایر] زنده شدن مردگان به دست حضرت عیسی چگونه بوده است؟
- [سایر] چرا خداوند به جای وحی به حضرت ابراهیم(ع) برای ذبح حضرت اسماعیل(ع) در خواب به او الهام کرد؟
- [سایر] چرا حضرت ابراهیم(ع) با داشتن ایمان به علم و قدرت خدا باز از خداوند تقاضای زنده شدن پرندگان مرده را کرد؟ آیا بندگان دیگر این حق را ندارند؟
- [سایر] در سوره بقره آیه 124 خداوند میفرمایند: (وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً....)، خدا ابراهیم را به امور و کلماتی امتحان کرد.... این کلمات و اموری چه چیزهایی بود؟
- [آیت الله اردبیلی] (اَشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ) یعنی: (شهادت میدهم که هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد.) (وَأشْهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ) یعنی: (شهادت میدهم که محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم بنده خدا و فرستاده اوست.) (أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ) یعنی: (خدایا بر محمد و آل محمد رحمت فرست.) (وَتَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ) یعنی: (و شفاعت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول کن و مقام آن حضرت را نزد خود بلند فرما.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام بر تو ای پیامبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَعَلی عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ) یعنی: (سلام خداوند بر ما نمازگزاران و تمام بندگان نیکوکار او باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد.)
- [آیت الله مظاهری] هرگاه کسی به خدا یا پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم یا یکی از ائمّه معصومین علیهم السلام یا فاطمه زهرا علیها السلام ناسزا گوید یا با یکی از اینها دشمنی داشته باشد و یا یکی از ائمه علیهم السلام یا غیر آنها را خدا بداند کافر است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه روزه دار دروغی به خدا و پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و جانشینان معصوم او(علیهم السلام) نسبت دهد خواه با گفتن باشد، یا نوشتن، یا اشاره و مانند آن، بنابراحتیاط واجب روزه اش باطل می شود، هر چند بلافاصله توبه کند. دروغ بستن به سایر انبیا و فاطمه زهرا(علیها السلام) نیز همین حکم را دارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] کافر یعنی کسی که منکر خدا یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه واله وسلم یا معاد است یا شاک در خدا و رسول است یا برای خدا شریک قرار می دهد یا در و حدانیت خدا شک دارد نجس است و همچنین است خوارج یعنی کسانی که بر امام معصوم علیه السلام خروج کنند و غلات یعنی انهایی که قایل به خدایی یکی از ایمه علیهم السلام می باشند یا بگویند خدا در او حلول کرده است و نواصب یعنی کسانی که دشمن یکی از ایمه علیهم السلام یا حضرت فاطمه زهراء علیها السلام باشند و کسی که یکی از ضروریات دین را مثل نماز و روزه با علم به این که ضروری دین است منکر شود و اما اهل کتاب یعنی یهود و نصاری اقوی طهارت انها است هر چند احوط اجتناب است
- [امام خمینی] - ترجمه تشهد و سلام (الحمد لله اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له )، یعنی ستایش،مخصوص پروردگار است و شهادت می دهم که خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد. (و اشهد ان محمدا عبده و رسوله )، یعنی شهادت می دهم که محمد صلی الله علیه و آله بنده خدا و فرستاده اوست. (اللهم صل علی محمد و آل محمد)، یعنی خدایا رحمت بفرست بر محمد و آل محمد. (و تقبل شفاعته و ارفع درجته ) یعنی قبول کن شفاعت پیغمبر را و درجه آن حضرت را نزد خود بلند کن. (السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته )، یعنی سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد. (السلام علینا و علی عباد الله الصالحین )، یعنی سلام از خداوند عالم بر نمازگزاران و تمام بندگان خوب او. (السلام علیکم و رحمة الله و برکاته ) یعنی سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما مؤمنین باد.
- [آیت الله اردبیلی] بنابر احتیاط حمد و ثنای پروردگار و صلوات بر پیامبر اکرم و آل پیامبر علیهمالسلام باید به عربی گفته شود و در حمد و ثنای خداوند و صلوات بر پیامبر اکرم و آل پیامبر علیهمالسلام و دعوت مردم به تقوا و خواندن یک سوره کامل در دو خطبه، باید ترتیب مراعات شود.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی ادّعای نبوّت و پیامبری کند یا به پیغمبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم یا یکی از ائمّه معصومین علیهم السلام یا حضرت زهرا علیها السلام دشنام دهد، بر هر کس که بشنود واجب است او را بکشد مگر اینکه بر جان یا مال یا ناموس خود یا مسلمان دیگری بترسد.
- [آیت الله مظاهری] انسان میتواند برای بعضی از کارهای مستحبّی مثل زیارت قبر پیغمبر و امامانعلیهم السلام، از طرف زندگان اجیر شود و نیز میتواند کار مستحبّی را انجام دهد به نیابت زندگان یا مردگان و یا ثواب آن را برای مردگان یا زندگان هدیه نماید.
- [آیت الله اردبیلی] کافر (یعنی کسی که منکر خدا است و یا برای خدا شریک قرار میدهد یا پیامبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول ندارد و همچنین کسی که در یکی از اینها شک داشته باشد) نجس است ولی بنابر اقوی اهل کتاب (یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان) پاک هستند؛ و کسی که ضروری دین (یعنی چیزی مثل نماز و روزه که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند) را منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیز به انکار خدا، توحید یا نبوت بازگشت داشته باشد، کافر ونجس میباشد و در غیر این صورت نجس نیست.
- [آیت الله بهجت] کسی که منکر خدا یا برای خدا شریک قائل است یا پیامبری حضرت خاتم الانبیاء محمّد بن عبداللّه صلی الله علیه و آله وسلم را قبول ندارد و همین طور کسی که ایمان به خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نداشته باشد، کافر و نجس می باشد . همچنین کسی که یکی از ضروریّات دین اسلام مثل نماز یا روزه را با علم به اینکه ضروری دین است انکار نماید ، نجس می باشد . و اگر از روی تقصیر نداند و انکار نماید ، احتیاطا باید از او اجتناب کرد .