آیا عزاداری ما ، جنبه ی احساسی دارد یا عقلی ؟ آیا نمی تواند مقداری هم جنبه سیاسی داشته باشد؟
عزاداری هم باید احساسی و هم عقلانی باشد و از درون مایه های گوناگون فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ،اخلاقی و عاطفی هم برخوردار باشد. احساس و عاطفه در زندگی انسان بسیار نقش آفرین است . در زندگی ، اگر انسان بی عاطفه و بی احساس باشد مانند سیب زمینی بی رگ است اما در گذرگاه زندگی، چه در عزاداری چه در زندگی خود و چه در رابطه با اطرافیان ، اگر عاطفه و احساس به پشتوانه و هدایت عقلانیت نرسد ، مشکل درست می کند. برای ما به خصوص شیعیان این بسیار مهم است که اولین کتاب ما یعنی اصول کافی ، با کتاب عقل و جهل آغاز می شود . در آنجا با این روایت آغاز می‌شود که امام فرمودند: " خداوند هنگامی که عقل را آفریدند گفتند : ادبر پشت کن ، پشت کرد، اقبل جلو بیا ،جلو آمد" امام به این نکته اشاره کردند که عقل و خرد زندگی انسان را معنا دار، درست و اصیل می‌کند و اینکه امام (ع) فرمودند : "هیچ حرکتی در زندگی وجود ندارد جز آنجایی که به فکر و اندیشه محتاج هستی ." اگر در عزاداری های ما بُعد احساس و عاطفه از بین برود مانند (یخ )خواهد شد . آن‌گاه پویا ، در گذرگاه زمان هدایت آفرین و ما را پیش خواهد برد که بر مبنای عقلانیت استوار شود. حضرت محمد (ص) فرمودند : "من به آگاه کردن و آگاهی را گستراندن مبعوث شده ام" . هنگامی که در رابطه با عقل و قلب به بحث می پردازیم فکر می کنیم که اینها از هم جدا هستند در صورتی که خداوند در قرآن کریم می فرمایند : " لَهُمْ قُلوبُ لا یَعقِلونَ بِها ". قلب در معارف اسلامی یک مرحله فراتر از آن قلبی است که در کتاب های رمان از آن سخن به میان می‌آید که فقط مرکز احساس است، احساسی که امکان دارد به مبانی نفسانی هم بها بدهد . مانند احساس های شهوانی‌. در صورتی که قلبی که در قرآن از آن سخن به میان می‌آید ، می‌گوید باید تعقل پیدا کند. بنابراین قلب در مبانی اسلامی محل تعقل است . اما این که عزاداری باید احساسی یا عقلانی باشد ، در قرآن کریم اشاره شده که ما از شما عشق می خواهیم . عشق یعنی محبت دو طرفه، نه اینکه من این فرد را دوست دارم چون کارم با آن راه می افتد . اما او نسبت به من این احساس را ندارد . اما در قرآن فقط دو جا اسم مَوَدَتْ آمده که قابل فهم باشد . یکی برای همسر و دیگری برای اهل بیت پیامبر (ص) . بنابراین تمام سفارشاتی که از نحوه ی عزاداری به ما شده است کاملا مبتنی بر هر دو اصل است یعنی باید عاشق امام حسین(ع) شویم و آن عشق هم با معرفت حاصل می‌شود. زیرا تا زمانی که کسی را دوست نداشته باشیم عاشق نمی‌شویم . ما ابتدا باید شناختی از او داشته باشیم تا بتوانیم عاشقش بشویم. لذا شناخت عقلی و قلبی احساس با خود به همراه دارد و نهایتاً عشقی حاصل می‌شود که از ما خواسته‌اند و اگر به آن درجه نرسیم بی ارزش می‌شویم . در مبانی اسلام گاهی برای بعضی از عملیات‌های سیاسی و حکومتی از احساس استفاده می‌کنیم .مثلا حضرت محمد (ص)در بازگشت از غزوه‌ ای درگیری‌ میان مسلمانان مدینه به وجود آمد که این درگیری بین منافقین از گروه انصار و بین مهاجرین بود. در آنجا دو مرد سر چاه آبی دعوا می کنند. رئیس منافقین مدینه حرفهای تلخی می زند که دعوا عمیق تر می شد و همه از جنگ آمده بودند. حضرت محمد (ص) این لشکر را هنگام شب آنقدر راه می برد که همگان خسته می شوند و بعد آن به خواب عمیقی فرو می روند . هنگامی که از خواب بیدار می شدند تمام کدورت ها را فراموش می‌کردند و پیامبر با ایجاد خستگی در سپاهیان، آن کینه ها و کدورت ها را از آنها دور می کردند. گاهی در روابط سیاسی برای ایجاد اتصال بین روابط خوبی که وحدت آفرین است از احساس هم باید استفاده کنیم .
عنوان سوال:

آیا عزاداری ما ، جنبه ی احساسی دارد یا عقلی ؟ آیا نمی تواند مقداری هم جنبه سیاسی داشته باشد؟


پاسخ:

عزاداری هم باید احساسی و هم عقلانی باشد و از درون مایه های گوناگون فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ،اخلاقی و عاطفی هم برخوردار باشد. احساس و عاطفه در زندگی انسان بسیار نقش آفرین است . در زندگی ، اگر انسان بی عاطفه و بی احساس باشد مانند سیب زمینی بی رگ است اما در گذرگاه زندگی، چه در عزاداری چه در زندگی خود و چه در رابطه با اطرافیان ، اگر عاطفه و احساس به پشتوانه و هدایت عقلانیت نرسد ، مشکل درست می کند. برای ما به خصوص شیعیان این بسیار مهم است که اولین کتاب ما یعنی اصول کافی ، با کتاب عقل و جهل آغاز می شود . در آنجا با این روایت آغاز می‌شود که امام فرمودند: " خداوند هنگامی که عقل را آفریدند گفتند : ادبر پشت کن ، پشت کرد، اقبل جلو بیا ،جلو آمد" امام به این نکته اشاره کردند که عقل و خرد زندگی انسان را معنا دار، درست و اصیل می‌کند و اینکه امام (ع) فرمودند : "هیچ حرکتی در زندگی وجود ندارد جز آنجایی که به فکر و اندیشه محتاج هستی ." اگر در عزاداری های ما بُعد احساس و عاطفه از بین برود مانند (یخ )خواهد شد . آن‌گاه پویا ، در گذرگاه زمان هدایت آفرین و ما را پیش خواهد برد که بر مبنای عقلانیت استوار شود. حضرت محمد (ص) فرمودند : "من به آگاه کردن و آگاهی را گستراندن مبعوث شده ام" . هنگامی که در رابطه با عقل و قلب به بحث می پردازیم فکر می کنیم که اینها از هم جدا هستند در صورتی که خداوند در قرآن کریم می فرمایند : " لَهُمْ قُلوبُ لا یَعقِلونَ بِها ". قلب در معارف اسلامی یک مرحله فراتر از آن قلبی است که در کتاب های رمان از آن سخن به میان می‌آید که فقط مرکز احساس است، احساسی که امکان دارد به مبانی نفسانی هم بها بدهد . مانند احساس های شهوانی‌. در صورتی که قلبی که در قرآن از آن سخن به میان می‌آید ، می‌گوید باید تعقل پیدا کند. بنابراین قلب در مبانی اسلامی محل تعقل است . اما این که عزاداری باید احساسی یا عقلانی باشد ، در قرآن کریم اشاره شده که ما از شما عشق می خواهیم . عشق یعنی محبت دو طرفه، نه اینکه من این فرد را دوست دارم چون کارم با آن راه می افتد . اما او نسبت به من این احساس را ندارد . اما در قرآن فقط دو جا اسم مَوَدَتْ آمده که قابل فهم باشد . یکی برای همسر و دیگری برای اهل بیت پیامبر (ص) . بنابراین تمام سفارشاتی که از نحوه ی عزاداری به ما شده است کاملا مبتنی بر هر دو اصل است یعنی باید عاشق امام حسین(ع) شویم و آن عشق هم با معرفت حاصل می‌شود. زیرا تا زمانی که کسی را دوست نداشته باشیم عاشق نمی‌شویم . ما ابتدا باید شناختی از او داشته باشیم تا بتوانیم عاشقش بشویم. لذا شناخت عقلی و قلبی احساس با خود به همراه دارد و نهایتاً عشقی حاصل می‌شود که از ما خواسته‌اند و اگر به آن درجه نرسیم بی ارزش می‌شویم . در مبانی اسلام گاهی برای بعضی از عملیات‌های سیاسی و حکومتی از احساس استفاده می‌کنیم .مثلا حضرت محمد (ص)در بازگشت از غزوه‌ ای درگیری‌ میان مسلمانان مدینه به وجود آمد که این درگیری بین منافقین از گروه انصار و بین مهاجرین بود. در آنجا دو مرد سر چاه آبی دعوا می کنند. رئیس منافقین مدینه حرفهای تلخی می زند که دعوا عمیق تر می شد و همه از جنگ آمده بودند. حضرت محمد (ص) این لشکر را هنگام شب آنقدر راه می برد که همگان خسته می شوند و بعد آن به خواب عمیقی فرو می روند . هنگامی که از خواب بیدار می شدند تمام کدورت ها را فراموش می‌کردند و پیامبر با ایجاد خستگی در سپاهیان، آن کینه ها و کدورت ها را از آنها دور می کردند. گاهی در روابط سیاسی برای ایجاد اتصال بین روابط خوبی که وحدت آفرین است از احساس هم باید استفاده کنیم .





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین