این سؤال بسیار دقیق و مهم است، ولی پاسخ آن از خود سؤال دقیقتر است. طبق آنچه که در مباحث معرفتشناسی فلسفی اثبات شده است، شناخت آدمی باید به مرحلهای غیر قابل انکار برسد و بر اساس همان مباحث، تنها مرحله شهود است که خطاپذیر نیست؛ یعنی آدمی خود را با علم حضوری مییابد، و علم حضوری و شهودی قابل انکار و تردید نیست. وقتی که انسان میترسد (ترس) خودش را با علم شهودی (می یابد) و جای تردید و شکی باقی نیست. در حالی که واقعیت ترس را مییابد، اصلا تصور اینکه نمیترسد یا شک و تردید در این مورد بی معناست. اساس سؤال به اینجا بر میگردد که: ممکن است آدمی در مرحلهای چنین تصور کند که شهود میکند در حالی که شهودی در کار نیست یا بپندارد که در حال شهود است، در صورتی که صِرف تخیل است و واقعیت ندارد. انسان در ابتدای امر، خود را مستقل مییابد در حالی که واقعاً مستقل نیست. حال، او با چه معیاری بداند که درک او صحیح است یا صحیح نیست. شهود او قابل اعتماد است یا نیست. دو معنایی که ممکن است انسان بین آنها مردد شود عبارتنداز: 1 یافتن وجود خود 2 استقلال داشتن انسان و نیاز نداشتن به غیر. آنچه را که انسان واقعاً مییابد، وجود خویش است. این تصور که انسان موجودی مستقل و بی نیاز است تفسیری ذهنی است، نه علم حضوری. آدمی این تفسیر ذهنی را در کنار علم حضوری میگذارد و از آن استقلال خود را نتیجه گیری میکند. آنچه را که انسان در ابتدا مییابد درک ضعیفی از وجود خویش است و اصلا روح در آن مرتبه ضعیف است و چون وابستگی خود را به غیر خود درک نمیکند و غیری را در این میان نمیبیند، به غلط تصور میکند که به دیگری احتیاجی ندارد و به موجود دیگری وابسته نیست؛ به تعبیر دیگر، مستقل پنداشتن خود، یک شهود محض نیست، بلکه شهودی است همراه با علم حصولی، یعنی مرکب از یافتن قلبی و تفسیر ذهنی است. اینکه انسان وجود خود را مییابد قابل انکار نیست، یعنی این ﴿ صفحه 245﴾ گونه نیست که (وجود) و بودنی در کار نباشد در این مورد تردیدی در کار نیست وجود خویش را مییابد، اما استقلال یا وابستگی خویش را نمییابد. چون درک او در این مورد مبهم و ضعیف است، تنها جلوه های ظاهری را مینگرد، موجی را بر سطح دریا میبیند، اما حقیقت دریا و کُنه آن را نمیبیند، لذا با افزودن تفسیر غلط ذهنی بر این شهود میگوید: (من هستم)، (من به جایی وابستگی ندارم) اما وقتی که با دلیل و برهان فهمید که وابسته است و در مقام یافتن دانسته های خویش بر آمد، در این صورت تلاش میکند تا به حقیقت برسد و این تلاش یکی از راه های توجه قلبی به خود است و هر چه در این رابطه آگاهیهای عمیقتر پیدا کند، وابستگی خود را بهتر و روشنتر مییابد و با غور در این دریای عمیق، باطن را نیز مییابد. راه دیگر برای رسیدن به حقیقت این است که بعد از درک وابستگی خود این دانسته را عملا به کارگیرد، خواسته های خود را ملاک عمل قرار ندهد، اراده خود را تابع اراده خدا کند، وقتی که عملا دانسته های خود را محقق کرد شهود باطنی در او ظهور میکند و به تدریج به جایی میرسد که وابستگی خودش را (می یابد) منبع:پیش نیازهای مدیریت اسلامی ، آیت الله محمدتقی مصباح ، قم : موسسه آموزشی امام خمینی 1367
آیا شهود آدمی قابل اعتماد است؟ از کجا میتوان تشخیص داد که فلان شهود صحیح و با واقعیت مطابق است و کدام یک صحیح نیست؟
این سؤال بسیار دقیق و مهم است، ولی پاسخ آن از خود سؤال دقیقتر است. طبق آنچه که در مباحث معرفتشناسی فلسفی اثبات شده است، شناخت آدمی باید به مرحلهای غیر قابل انکار برسد و بر اساس همان مباحث، تنها مرحله شهود است که خطاپذیر نیست؛ یعنی آدمی خود را با علم حضوری مییابد، و علم حضوری و شهودی قابل انکار و تردید نیست. وقتی که انسان میترسد (ترس) خودش را با علم شهودی (می یابد) و جای تردید و شکی باقی نیست. در حالی که واقعیت ترس را مییابد، اصلا تصور اینکه نمیترسد یا شک و تردید در این مورد بی معناست. اساس سؤال به اینجا بر میگردد که: ممکن است آدمی در مرحلهای چنین تصور کند که شهود میکند در حالی که شهودی در کار نیست یا بپندارد که در حال شهود است، در صورتی که صِرف تخیل است و واقعیت ندارد. انسان در ابتدای امر، خود را مستقل مییابد در حالی که واقعاً مستقل نیست. حال، او با چه معیاری بداند که درک او صحیح است یا صحیح نیست. شهود او قابل اعتماد است یا نیست. دو معنایی که ممکن است انسان بین آنها مردد شود عبارتنداز: 1 یافتن وجود خود 2 استقلال داشتن انسان و نیاز نداشتن به غیر. آنچه را که انسان واقعاً مییابد، وجود خویش است. این تصور که انسان موجودی مستقل و بی نیاز است تفسیری ذهنی است، نه علم حضوری. آدمی این تفسیر ذهنی را در کنار علم حضوری میگذارد و از آن استقلال خود را نتیجه گیری میکند.
آنچه را که انسان در ابتدا مییابد درک ضعیفی از وجود خویش است و اصلا روح در آن مرتبه ضعیف است و چون وابستگی خود را به غیر خود درک نمیکند و غیری را در این میان نمیبیند، به غلط تصور میکند که به دیگری احتیاجی ندارد و به موجود دیگری وابسته نیست؛ به تعبیر دیگر، مستقل پنداشتن خود، یک شهود محض نیست، بلکه شهودی است همراه با علم حصولی، یعنی مرکب از یافتن قلبی و تفسیر ذهنی است. اینکه انسان وجود خود را مییابد قابل انکار نیست، یعنی این
﴿ صفحه 245﴾ گونه نیست که (وجود) و بودنی در کار نباشد در این مورد تردیدی در کار نیست وجود خویش را مییابد، اما استقلال یا وابستگی خویش را نمییابد. چون درک او در این مورد مبهم و ضعیف است، تنها جلوه های ظاهری را مینگرد، موجی را بر سطح دریا میبیند، اما حقیقت دریا و کُنه آن را نمیبیند، لذا با افزودن تفسیر غلط ذهنی بر این شهود میگوید: (من هستم)، (من به جایی وابستگی ندارم) اما وقتی که با دلیل و برهان فهمید که وابسته است و در مقام یافتن دانسته های خویش بر آمد، در این صورت تلاش میکند تا به حقیقت برسد و این تلاش یکی از راه های توجه قلبی به خود است و هر چه در این رابطه آگاهیهای عمیقتر پیدا کند، وابستگی خود را بهتر و روشنتر مییابد و با غور در این دریای عمیق، باطن را نیز مییابد.
راه دیگر برای رسیدن به حقیقت این است که بعد از درک وابستگی خود این دانسته را عملا به کارگیرد، خواسته های خود را ملاک عمل قرار ندهد، اراده خود را تابع اراده خدا کند، وقتی که عملا دانسته های خود را محقق کرد شهود باطنی در او ظهور میکند و به تدریج به جایی میرسد که وابستگی خودش را (می یابد)
منبع:پیش نیازهای مدیریت اسلامی ، آیت الله محمدتقی مصباح ، قم : موسسه آموزشی امام خمینی 1367
- [سایر] آیا شهود نمیتواند فقط توهم و تلقین باشد؟ حد تشخیص کدام است؟
- [سایر] آیا شهود نمی تواند فقط توهم و تلقین باشد؟ حد تشخیص کدام است؟
- [سایر] ملاک تشخیص آیات محکمات از متشابهات چیست؟ معنای آیه میزان است یا درک آدمی از مفهوم آیه؟
- [آیت الله سبحانی] اگر شهود پس از شهادت عدول نمایند آیا حکمی که روی اعتماد به شهادت آنان انشاء گردیده از دیدگاه شرع لازم و نافذ می باشد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر انسان بتواند تشخیص دهد که فلان مرجع از نظر مبانی اصولی قویتر است آیا این تشخیص، در اعلم بودن آن مرجع دخیل است؟
- [سایر] تفسیر مأثور را توضیح دهید، آیا میتوان به آن اعتماد نمود؟
- [سایر] آیا میتوان بر اساس تشخیص عقل و درایت خود، مرجع تقلید را انتخاب کرد؟
- [سایر] چه موانعی باعث میشود فرزندمان اعتماد به نفس نیابد و چگونه میتوان این موانع را از بین برد؟
- [آیت الله سبحانی] اگر در اظهارات یکی از شهود بگوید: (دیدم دونفر، شخصی را کتک می زدند) و شاهد دیگر بگوید:(دیدم که ضارب الف، فلان مضروب را کتک می زد) آیا نحوه شهادت از مصادیق تعارض است؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اشخاصی پول میدهند به روحانی و میگویند به فلان مرجع دینی بدهید، آیا میتوان به مرجع دیگر بدهند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] نذر در صورتی صحیح است که برای آن صیغه خوانده شود، خواه به عربی باشد یا زبانهای دیگر، بنابراین اگر بگوید چنانچه فلان حاجت من روا شود برای خدا بر من است که فلان مقدار مال را به فقیر بدهم، نذر او صحیح است، بلکه اگر بگوید نذر می کنم برای خدا اگر فلان حاجت من رواشود فلان کار خیر را انجام دهم، کافی است.
- [آیت الله سبحانی] کسی که می تواند وقت را تشخیص دهد، اگر به گفته کسی که گفتارش قابل اعتماد و اطمینان نباشد و می گوید مغرب شده افطار کند، و بعد بفهمد مغرب نبوده است، قضا و کفّاره بر او واجب می شود.
- [آیت الله اردبیلی] روزه و سایر عبادات بچّه نابالغی که خوب و بد را تشخیص میدهد صحیح است.
- [آیت الله سبحانی] نوجوان نابالغ که خوب و بد را تشخیص می دهد، اگر اعتکاف کند، اعتکاف او صحیح است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که اختیار سرمایه شرکت برای معامله به او داده شده باید دقیقاً مطابق قرارداد و شرایط عمل کند، مثلاً اگر با او قرار گذاشته اند که نسیه ندهد، یا از فلان مؤسسه و شرکت خریداری نکند، یا در برابر نسیه ها وثیقه بگیرد باید به همان قرارداد رفتار نماید، ولی اگر با او قراری نگذاشته اند، معاملات خود را مطابق معمول و متعارف انجام می دهد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر مکلف مدتی بدون تقلید عمل کند در صورتی صحیح است که مطابق با واقع انجام شده باشد، واگر عبادی بوده به قصد قربت آن را به جا آورده باشد، و راه به دست آوردن مطابق شدن آن با واقع این است که یا بعد علم پیدا کند که مطابق با واقع بوده یا آن که مطابق فتوای مجتهدی که فعلا وظیفه اش تقلید از اوست واقع شده باشد.
- [آیت الله بهجت] لازم نیست صیغه وقف را به عربی بخوانند، بلکه اگر مثلاً بگوید، خانه خود را وقف کردم، وقف صحیح است و در وقف قبول کردن مطابق احتیاط است.
- [آیت الله مظاهری] مجتهد و اعلم را از سه راه میتوان شناخت: اوّل: خود انسان اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد. دوّم: یک نفر عالم ثقه که میتواند مجتهد و اعلم را تشخیص دهد مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کند. سوّم: عدّهای از اهل علم که میتوانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفته آنان اطمینان پیدا میشود، مجتهد و اعلم بودن کسی را تصدیق کنند.
- [آیت الله سبحانی] معامله سلف آن است که مشتری پول را بدهد که بعد از مدتی جنس را تحویل بگیرد و اگر بگوید این پول را می دهم که مثلاً بعد از شش ماه فلان جنس را بگیرم و فروشنده بگوید قبول کردم، یا فروشنده پول را بگیرد و بگوید فلان جنس را فروختم که بعد از شش ماه تحویل بدهم معامله صحیح است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] جعاله ممکن است با شخص غیر معین یا با شخص معین صورت گیرد مثلاً، بگوید: اگر طبیبی بیماری فرزندم را علاج کند، فلان مقدار خواهم داد; و یا به غواصی بگوید: اگر فلان جنس غرق شده مرا از دریا بیرون آوری، هزار تومان به تو می دهم در هر دو صورت صحیح است.