باید توجه کرد که پیامبر شدن دارای شرایطی می باشد که عصمت یکی از مهمترین آنهاست . به هر حال سوال شما را در ضمن چند سوال دیگر جواب می دهیم: ابتدا این سوال را مطرح می کنیم که آیا فرد عادی هم می تواند به مقام عصمت برسد؟ جواب : از آن جا که منشاء عصمت ، اراده و اختیار آدمی است ،(پژوهشی در عصمت معصومان ، تهران ، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ، چاپ اول 1377، فصل سوم ، صص 72 - 43) هر انسان صاحب اراده ای می تواند با ریاضت شرعی و تهذیب نفس به مقام عصمت دست یابد. عصمت منحصر به پیغمبران و امامان معصوم (ع ) نیست ، (آیه الله جوادی آملی تفسیر موضوعی قرآن کریم قم ، نشر اسراء، چاپ اول ، 1376, ج 9، صص 20-22 و ولایت نامه علامه طباطبایی ، ترجمه همایون همتی ، تهران ، امیرکبیر، چاپ اول ، صص 58 - 48) حضرت مریم (ع ) فاطمه (س ) و مخلصینی دیگر (علامه طباطبایی بیروت ، موئسسه الاعلمی للمطبوعات ، ج 3, ص 205) که نه نبی بودند و نه امام ، به مقام شامخ عصمت دست یافته اند اما مقصود از عصمت درباره معصومان ، انبیاء و ائمه و حضرت زهراء(س ) تنها عصمت از گناهان آن هم پس از سنین متعارف بلوغ و تکلیف نیست بلکه عصمت از سهو و خطا و از زمان طفولیت را نیز در بر می گیرد. روشن است که چنین عصمتی در امت اسلام منحصر در چهاره معصوم (ع ) می باشد. (جزوه راه و راهنماشناسی تهران ، امیرکبیر، س 1375، صص 676 - 675). با تهذیب نفس می توان در آینده مصون ماند و نیز ممکن است گذشته را با کفارات و... جبران کرد اما نمی توان آن را به گونه ای ترمیم کرد که نسبت به گذشته عصمت تحصیل شود؛ چون نمی توان واقع شده را تغییر داد. بله اگر انسانی بتواند قبل از بلوغ نیز در سایه تعلیم و تربیت و تهذیب و تزکیه به جایی برسد که در هنگام بلوغ نیز معصوم باشد عصمتش فراگیر خواهد بود. اگر افرادی در مقام وقوع نیز به چنین مقام ویژه ای نایل آیند باز براساس روایات و ادعیه با هدایت و یاری انبیاء و ائمه (ع ) به این مرتبه نایل می شوند: (بکم فتح الله و بکم یختم ) (زیارت جامعه کبیره. ائمه از آن جا که آنها منشاء خیر و سبب وصول آدمی به مراتب بالا ومقامات انسانی اند باز در این جهت بر تمامی انسان های برترو مقدمند. (انسان و خلافت الهی ، موئسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ اول ، 1362 ش ، صص 155 - 125). سوال دوم اینست که در زمان پیامبران، آیا شخص دیگری میتوانست شایستگی پیامبری را داشته باشد؟ جواب: یکی از ویژگی هایی که پیامبران از آن برخوردار هستند، داشتن مقامهای معنوی است که از آن جمله مقام ولایت و خلیفة الهی میباشد که با قداست و طهارت کامل روح حاصل میشود. اگر این ویژگی پیامبران را در نظر بگیریم، نمیتوانیم بگوییم در زمان آنها وجود اشخاص دیگری که دارای این ویژگی یعنی مقام ولایت و خلیفة الهی باشند ،امکان ندارد، زیرا بسیاری از انسانها هستند که به مقامولایت دست پیدا میکنند، ولی چون مقام نبوت دارای یک سری مقرّرات مخصوص است، به مقام نبوت نمیرسند؛ برای مثال ممکن است زنی به مقام خلیفة الهی برسد، ولی چون پیامبری از مقامهای اجرایی است و مناسب شأن زن نیست، برای نبوّت برگزیده نشود، هر چند ممکن است از نظر مقامهای معنوی از برخی پیامبران هم بالاتر باشد، چنان که حضرت فاطمه دارای چنین مقام والا و منیعی بودند. از دیگر مسائلی که سبب میشود افراد شایستة دیگری برای پیامبری وجود داشته باشند، امّا به پیامبری نرسند این است که مقام پیامبری یک مقام رسمی و مقرراتی است و ارسال پیامبر به شرایط زمان، مکان، حوزة رسالت و ویژگیهای ظاهری مورد نیاز در شخص پیامبر میباشد ؛ به همین جهت، ممکن است در یک زمان چند نفر از نظر مقام ولایت و دیگر مقامهای معنوی، شایستة برگزیده شدن برای نبوت باشند، ولی شرایط موجود در حوزة مورد نیاز پیامبری، از نظر نژاد و زبان و... فقط با یکی از آنها تطبیق کند ؛ در نتیجه یکی از آنها به پیامبری بر گزیده میشود. برخی گزینشها در جوامع بشری نیز همین گونه است، یعنی هنگامی که مردم، یک نفر را به عنوان حاکم شایسته انتخاب میکنند، خیلی اوقات اتفاق میافتد که اشخاص دیگری هم با همان اندازه از لیاقت وجود دارند، ولی چون به هر حال هر جامعهای در هر زمان بیش از یک حاکم نمیتواند داشته باشد، به یکی از آنها اکتفا میشود و یا آن که شرایط مورد نیاز برای حاکمیت در منطقة نیازمند به حاکم، جز در یکی پیدا نمیشود، ولی در هر صورت این امر یقینی است که شخصی که به پیامبری برگزیده شده است، از والاترین و بهترین چهرههای انسانی است که در نهایت دارای همة شایستگیها بوده است و خداوند با علم الهی میداند که در بین همة بندگانش کدام یک با اختیار خودش، بهترین و لایقترین بنده خواهد بود و با توجه به همة امور، رسالت خود را به او سپرده است: (اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَه؛(انعام،124) خداوند آگاهتر است که رسالت خود را در کدام پایگاه قرار دهد.)(سیرة پیامبران در قرآن، آیة الله جوادی آملی، ج 6، ص 43 50، نشر اسرأ / توصیهها، پرسشها و پاسخها، آیةالله جوادی آملی، ص 86 و 87، نشر دفتر نشر معارف.) و بالاخره سوال آخر اینکه اگر چه عصر انبیای الهی به پایان رسیده ، ولی آیا کسی می تواند به مقام و مرتبتی که پیامبران دست یافته اند، دست یابند؟ جواب : پیامبران الهی ، همانند دیگران ، انسان های عادی بودند که در سایه تهذیب نفس و طهارت و پاکی به مقامی رسیده اند که بتوانند به مقام بلند و رفیع دریافت وحی الهی دست یابند ، اما رسیدن به این مقام اختصاص به پیامبران نداشته، بلکه هر انسانی در این میدان مسابقه می تواند به رتبه ای که پیامبران دست یافته اند، دست یابند. کاملا روشن است که راه ارتباط و اتصال معنوی با پروردگار و رسیدن به درجات بالای انسانی ، مخصوص پیامبران نیست. در آیات قرآن از افرادی سخن به میان آمده که از زندگی معنوی نیرومندی برخوردار بوده، با فرشتگان هم سخن بوده و امور خارق العاده از آنان سر می زند، بی آن که پیامبر باشند. بهترین مثال حضرت مریم، دختر عمران است که قرآن داستان های شگفت انگیزی از او نقل کرده است(1). قرآن کریم در آیاتی چند راه الهام و رسیدن به مدارج عالی انسانی و مقامات معنوی را بر همه کسانی که باطن خویش را پاک کنند باز گذاشته است، از جمله می فرماید: (آنان که در راه ما کوشش کنند، راه های خود را به آنان می نمایاینم).(2) در روایاتی از پیشوایان دین (ع) این مسئله را به خوبی می یابیم. پیامبر (ص) فرمود: (خداوند بندگانی دارد که پیامبر نیستند، اما پیامبر بر آنان رشک می برد).(3) در روایت معروف از پیامبر (ص) به نحو صریح آمده است: (دانشمندان امت من همانند پیامبران بنی اسرائیل هستند). حضرت امیر (ع) می فرماید: (همواره چنین بوده و هست که خداوند در هر برهه ای از زمان و در زمان هایی که پیامبری نبوده ، بندگانی داشته و دارد که در سِرّ ضمیرشان با آنان راز می گوید و از راه عقل شان با آن ها سخن می گوید).(5) صدرالمتألهین شیرازی می گوید: (وحی یعنی نزول فرشته بر گوش و بر دل به منظور مأموریت پیامبر، هر چند بریده شده است و دیگر فرشته ای بر کسی نازل نمی شود، ولی باب الهام و اشراق هرگز بسته نشده و نخواهد شد و ممکن نیست این راه مسدود شود).(6) در عین حال باید توجه داشت که بعضی از مقام و مراتب به جهت مقام رسالت و نبوت و ابلاغ پیام الهی (بی کم و کاست) اختصاص به پیامبران دارد؛ مصونیت و عصمت خاص که عصمت از سهو و اشتباه و خطا در ابلاغ پیام الهی است، اختصاص به پیامبران دارد، اگر چه مراتب دیگر عصمت مانند عصمت از گناه می تواند برای دیگران دست یافتنی باشد. پی نوشت ها : 1 - استاد مطهری ،مجموعه آثار ، ج 3، ص (170 - 169). 2 - عنکبوت (29)آیه 69. 3 - مجموعه آثار ، ج3، ص 171. 4 - مستدرک حاجی نوری، ج17، ص 320. 5 - نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه 222، ص 342. 6 - مجموعه آثار، همان ص 172. نتیجه این که ؛راه رسیدن به مقام و مرتبتی که برای پیامبری لازم است، برای همگان باز است لکن هر کسی توان یا شرایط دستیابی به آن مقام را ندارد. www.morsalat.com
در باره این که ما انسان ها ی کنونی هم می توانیم پیامبر بشویم توضیح دهید؟
باید توجه کرد که پیامبر شدن دارای شرایطی می باشد که عصمت یکی از مهمترین آنهاست . به هر حال سوال شما را در ضمن چند سوال دیگر جواب می دهیم:
ابتدا این سوال را مطرح می کنیم که آیا فرد عادی هم می تواند به مقام عصمت برسد؟
جواب :
از آن جا که منشاء عصمت ، اراده و اختیار آدمی است ،(پژوهشی در عصمت معصومان ، تهران ، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ، چاپ اول 1377، فصل سوم ، صص 72 - 43) هر انسان صاحب اراده ای می تواند با ریاضت شرعی و تهذیب نفس به مقام عصمت دست یابد. عصمت منحصر به پیغمبران و امامان معصوم (ع ) نیست ، (آیه الله جوادی آملی تفسیر موضوعی قرآن کریم قم ، نشر اسراء، چاپ اول ، 1376, ج 9، صص 20-22 و ولایت نامه علامه طباطبایی ، ترجمه همایون همتی ، تهران ، امیرکبیر، چاپ اول ، صص 58 - 48) حضرت مریم (ع ) فاطمه (س ) و مخلصینی دیگر (علامه طباطبایی بیروت ، موئسسه الاعلمی للمطبوعات ، ج 3, ص 205) که نه نبی بودند و نه امام ، به مقام شامخ عصمت دست یافته اند اما مقصود از عصمت درباره معصومان ، انبیاء و ائمه و حضرت زهراء(س ) تنها عصمت از گناهان آن هم پس از سنین متعارف بلوغ و تکلیف نیست بلکه عصمت از سهو و خطا و از زمان طفولیت را نیز در بر می گیرد. روشن است که چنین عصمتی در امت اسلام منحصر در چهاره معصوم (ع ) می باشد. (جزوه راه و راهنماشناسی تهران ، امیرکبیر، س 1375، صص 676 - 675). با تهذیب نفس می توان در آینده مصون ماند و نیز ممکن است گذشته را با کفارات و... جبران کرد اما نمی توان آن را به گونه ای ترمیم کرد که نسبت به گذشته عصمت تحصیل شود؛ چون نمی توان واقع شده را تغییر داد. بله اگر انسانی بتواند قبل از بلوغ نیز در سایه تعلیم و تربیت و تهذیب و تزکیه به جایی برسد که در هنگام بلوغ نیز معصوم باشد عصمتش فراگیر خواهد بود. اگر افرادی در مقام وقوع نیز به چنین مقام ویژه ای نایل آیند باز براساس روایات و ادعیه با هدایت و یاری انبیاء و ائمه (ع ) به این مرتبه نایل می شوند: (بکم فتح الله و بکم یختم ) (زیارت جامعه کبیره. ائمه از آن جا که آنها منشاء خیر و سبب وصول آدمی به مراتب بالا ومقامات انسانی اند باز در این جهت بر تمامی انسان های برترو مقدمند. (انسان و خلافت الهی ، موئسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ اول ، 1362 ش ، صص 155 - 125).
سوال دوم اینست که در زمان پیامبران، آیا شخص دیگری میتوانست شایستگی پیامبری را داشته باشد؟
جواب:
یکی از ویژگی هایی که پیامبران از آن برخوردار هستند، داشتن مقامهای معنوی است که از آن جمله مقام ولایت و خلیفة الهی میباشد که با قداست و طهارت کامل روح حاصل میشود. اگر این ویژگی پیامبران را در نظر بگیریم، نمیتوانیم بگوییم در زمان آنها وجود اشخاص دیگری که دارای این ویژگی یعنی مقام ولایت و خلیفة الهی باشند ،امکان ندارد، زیرا بسیاری از انسانها هستند که به مقامولایت دست پیدا میکنند، ولی چون مقام نبوت دارای یک سری مقرّرات مخصوص است، به مقام نبوت نمیرسند؛ برای مثال ممکن است زنی به مقام خلیفة الهی برسد، ولی چون پیامبری از مقامهای اجرایی است و مناسب شأن زن نیست، برای نبوّت برگزیده نشود، هر چند ممکن است از نظر مقامهای معنوی از برخی پیامبران هم بالاتر باشد، چنان که حضرت فاطمه دارای چنین مقام والا و منیعی بودند.
از دیگر مسائلی که سبب میشود افراد شایستة دیگری برای پیامبری وجود داشته باشند، امّا به پیامبری نرسند این است که مقام پیامبری یک مقام رسمی و مقرراتی است و ارسال پیامبر به شرایط زمان، مکان، حوزة رسالت و ویژگیهای ظاهری مورد نیاز در شخص پیامبر میباشد ؛ به همین جهت، ممکن است در یک زمان چند نفر از نظر مقام ولایت و دیگر مقامهای معنوی، شایستة برگزیده شدن برای نبوت باشند، ولی شرایط موجود در حوزة مورد نیاز پیامبری، از نظر نژاد و زبان و... فقط با یکی از آنها تطبیق کند ؛ در نتیجه یکی از آنها به پیامبری بر گزیده میشود. برخی گزینشها در جوامع بشری نیز همین گونه است، یعنی هنگامی که مردم، یک نفر را به عنوان حاکم شایسته انتخاب میکنند، خیلی اوقات اتفاق میافتد که اشخاص دیگری هم با همان اندازه از لیاقت وجود دارند، ولی چون به هر حال هر جامعهای در هر زمان بیش از یک حاکم نمیتواند داشته باشد، به یکی از آنها اکتفا میشود و یا آن که شرایط مورد نیاز برای حاکمیت در منطقة نیازمند به حاکم، جز در یکی پیدا نمیشود، ولی در هر صورت این امر یقینی است که شخصی که به پیامبری برگزیده شده است، از والاترین و بهترین چهرههای انسانی است که در نهایت دارای همة شایستگیها بوده است و خداوند با علم الهی میداند که در بین همة بندگانش کدام یک با اختیار خودش، بهترین و لایقترین بنده خواهد بود و با توجه به همة امور، رسالت خود را به او سپرده است: (اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَه؛(انعام،124) خداوند آگاهتر است که رسالت خود را در کدام پایگاه قرار دهد.)(سیرة پیامبران در قرآن، آیة الله جوادی آملی، ج 6، ص 43 50، نشر اسرأ / توصیهها، پرسشها و پاسخها، آیةالله جوادی آملی، ص 86 و 87، نشر دفتر نشر معارف.)
و بالاخره سوال آخر اینکه اگر چه عصر انبیای الهی به پایان رسیده ، ولی آیا کسی می تواند به مقام و مرتبتی که پیامبران دست یافته اند، دست یابند؟
جواب :
پیامبران الهی ، همانند دیگران ، انسان های عادی بودند که در سایه تهذیب نفس و طهارت و پاکی به مقامی رسیده اند که بتوانند به مقام بلند و رفیع دریافت وحی الهی دست یابند ، اما رسیدن به این مقام اختصاص به پیامبران نداشته، بلکه هر انسانی در این میدان مسابقه می تواند به رتبه ای که پیامبران دست یافته اند، دست یابند.
کاملا روشن است که راه ارتباط و اتصال معنوی با پروردگار و رسیدن به درجات بالای انسانی ، مخصوص پیامبران نیست.
در آیات قرآن از افرادی سخن به میان آمده که از زندگی معنوی نیرومندی برخوردار بوده، با فرشتگان هم سخن بوده و امور خارق العاده از آنان سر می زند، بی آن که پیامبر باشند. بهترین مثال حضرت مریم، دختر عمران است که قرآن داستان های شگفت انگیزی از او نقل کرده است(1).
قرآن کریم در آیاتی چند راه الهام و رسیدن به مدارج عالی انسانی و مقامات معنوی را بر همه کسانی که باطن خویش را پاک کنند باز گذاشته است، از جمله می فرماید:
(آنان که در راه ما کوشش کنند، راه های خود را به آنان می نمایاینم).(2)
در روایاتی از پیشوایان دین (ع) این مسئله را به خوبی می یابیم. پیامبر (ص) فرمود: (خداوند بندگانی دارد که پیامبر نیستند، اما پیامبر بر آنان رشک می برد).(3)
در روایت معروف از پیامبر (ص) به نحو صریح آمده است: (دانشمندان امت من همانند پیامبران بنی اسرائیل هستند).
حضرت امیر (ع) می فرماید: (همواره چنین بوده و هست که خداوند در هر برهه ای از زمان و در زمان هایی که پیامبری نبوده ، بندگانی داشته و دارد که در سِرّ ضمیرشان با آنان راز می گوید و از راه عقل شان با آن ها سخن می گوید).(5)
صدرالمتألهین شیرازی می گوید: (وحی یعنی نزول فرشته بر گوش و بر دل به منظور مأموریت پیامبر، هر چند بریده شده است و دیگر فرشته ای بر کسی نازل نمی شود، ولی باب الهام و اشراق هرگز بسته نشده و نخواهد شد و ممکن نیست این راه مسدود شود).(6)
در عین حال باید توجه داشت که بعضی از مقام و مراتب به جهت مقام رسالت و نبوت و ابلاغ پیام الهی (بی کم و کاست) اختصاص به پیامبران دارد؛ مصونیت و عصمت خاص که عصمت از سهو و اشتباه و خطا در ابلاغ پیام الهی است، اختصاص به پیامبران دارد، اگر چه مراتب دیگر عصمت مانند عصمت از گناه می تواند برای دیگران دست یافتنی باشد.
پی نوشت ها :
1 - استاد مطهری ،مجموعه آثار ، ج 3، ص (170 - 169).
2 - عنکبوت (29)آیه 69.
3 - مجموعه آثار ، ج3، ص 171.
4 - مستدرک حاجی نوری، ج17، ص 320.
5 - نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه 222، ص 342.
6 - مجموعه آثار، همان ص 172.
نتیجه این که ؛راه رسیدن به مقام و مرتبتی که برای پیامبری لازم است، برای همگان باز است لکن هر کسی توان یا شرایط دستیابی به آن مقام را ندارد.
www.morsalat.com
- [سایر] چگونه سرباز امام زمان بشویم؟
- [سایر] چگونه می توانیم مطمئن به پذیرش توبه مان بشویم؟
- [سایر] اگر ما با جسم مادی وارد قیامت بشویم آیا لذات معنوی محدود نمی شود ؟
- [سایر] رسالت انبیاء چیست؟ و آیا انسان بدون پیامبر به هدف خلقت نمیرسد؟
- [سایر] آیا ختمی برای این که موفق به دیدار اقا امام زمان (عج) بشویم هست؟
- [سایر] افسردگی همسر چقدر می تواند در زندگی زناشوئی اثر بگذارد . اگر در دوران عقد متوجه افسردگی بشویم ، چکار بای بکنیم ؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] لباس آلوده به خون یا منی را شسته ام ولی پس از تطهیر، رنگ و اثر آن باقی است آیا باید دومرتبه بشویم؟
- [سایر] آیا دلیل عقلی بر پیامبر بودن نخستین انسان, می توان اقامه کرد ؟
- [سایر] به چه دلیل بین همه انسان ها، تعداد محدودی به رسالت مبعوث می شوند؟
- [سایر] چرا انسان برای رسیدن به هدف اصلی آفرینش، نیاز به هدایت انبیا دارد؟
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی ادّعای نبوّت و پیامبری کند یا به پیغمبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم یا یکی از ائمّه معصومین علیهم السلام یا حضرت زهرا علیها السلام دشنام دهد، بر هر کس که بشنود واجب است او را بکشد مگر اینکه بر جان یا مال یا ناموس خود یا مسلمان دیگری بترسد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مسلمانی منکر خدا یا پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم شود یا حکم ضروری دین یعنی حکمی که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند، مثل واجب بودن نماز و روزه را انکار کند، در صورتی که انکار آن حکم به انکار خدا یا پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم برگردد و با توجه به این موضع آن را انکار کند، (مرتدّ) است.
- [آیت الله اردبیلی] بنابر احتیاط حمد و ثنای پروردگار و صلوات بر پیامبر اکرم و آل پیامبر علیهمالسلام باید به عربی گفته شود و در حمد و ثنای خداوند و صلوات بر پیامبر اکرم و آل پیامبر علیهمالسلام و دعوت مردم به تقوا و خواندن یک سوره کامل در دو خطبه، باید ترتیب مراعات شود.
- [آیت الله اردبیلی] انسان میتواند برای بعضی از کارهای مستحبّی، مثل حج، عمره، طواف از طرف کسی که در مکه نیست، قرائت قرآن، زیارت قبر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و امامان علیهمالسلام و توابع آن مثل نماز زیارت، از طرف زندگان اجیر شود و ظاهرا نیابت تبرّعی (مجانی) در جمیع مستحبات از طرف افراد زنده اگر به قصد رجا باشد اشکال ندارد؛ اما صحّت اجیر شدن برای غیر از مثل مستحبات ذکر شده، محلّ تأمّل است و نیز انسان میتواند کار مستحبّی را انجام دهد و ثواب آن را به مردگان یا زندگان هدیه نماید.
- [آیت الله اردبیلی] نُه چیز روزه را باطل میکند: اوّل: خوردن و آشامیدن. دوم: جِماع. سوم: اِستمناء، (استمناء آن است که انسان با خود عملی انجام دهد که منی از او بیرون آید.)چهارم: دروغ بستن به خدا و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و جانشینان ایشان علیهمالسلام . پنجم: رساندن غبار غلیظ به حلق. ششم: فرو بردن تمام سر در آب. هفتم: باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح. هشتم:اماله کردن با چیزهای روان. نهم: قی کردن؛ واحکام آنها در مسائل آینده بیان میشود.
- [آیت الله سیستانی] زنی که برادر انسان را شیر داده ، به انسان محرم نمیشود .
- [آیت الله بهجت] اگر کسی دختر عمه یا دختر خاله انسان را شیر دهد، به انسان محرم نمیشود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر فطره انسان بر کسی واجب باشد و او فطره را ندهد، بر خود انسان واجب نمی شود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر فطره انسان بر کسی واجب باشد و او فطره را ندهد؛ بر خود انسان واجب نمی شود.
- [آیت الله بروجردی] اگر فطرهی انسان بر کسی واجب باشد و او فطره را ندهد، بر خود انسان واجب نمیشود.