در پاسخ به این پرسش به دو نکته اشاره می شود: 1. براساس آیه اول سوره مبارکه نساء-(وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثیرًا وَ نِساء) همه انسانهای روی زمین ادامه نسل حضرت آدم(ع) و به تعبیری استمرار نسل حضرت نوح(ع)- خداوند در این باره می فرماید: ( وَ جَعَلْنا ذُرّیَّتَهُ هُمُ الْباقین)(صافات/77) هستند. به این معنی اگر انبیاء الهی(یعنی حضرت آدم(ع) و نوح(ع)) نبودند، نسل انسان این دنیایی نیز منقرض می شد. 2. یک برداشت دیگری نیز از پرسش مذکور وجود دارد و آن اینکه: بر اساس روایات متعدد و معتبر شیعه، هیچ گاه زمین را حجت خداوند خالی نیست؛ علی(ع) در این باره می فرمایند: ( اللهم بلی! لاتخلوا الارض من قائم الله لله بحجه، اما ظاهرا مشهورا و اما خائفا مغمورا لئلا تبطل حجج الله و بیناته)(کلمات قصار شماره، 147)؛ آری! خداوندا! زمین هیچ گاه از حجت الهی خالی نیست که برای خدا با برهان روشن قیام کند، آیا آشکار شناخته شده، یا بیمناک و پنهان، تا حجت خداوند باطل نشود و نشانه هایش از میان نرود.) و همچنین در روایات زیادی وارد شده که اگر زمین خالی از حجت و امام(ره) باشد به یقین زمین درهم فرو می ریخت.(برای مطالعه بیشتر به کتاب ترجمه میزان الحکمه، ج1، ص216 مراجعه نمایید.) زیرا (حجت) همان خلیفه و جانشین خداوند بر روی زمین است و همه انسانها برای این آفریده شدند که به انسان کامل(حجت خداوند) شبیه شوند؛ پس هدف تشبه به انسان کامل است. لذا با نبودن چنین الگو و نمونه عینی از انسانیت هدف و فلسفه آفرینش لغو و بیهوده می گردد و زمین اهل خود را فرو می برد. بدون حجت خدا زمین ظلمت کده ای است که هیچ غایت و هدف روشنی ندارد. یکم. بر اساس پاره‌ای از اشارات سالکان، (معرفت به خداوند متعال) شش مرتبه دارد که عالی‌ترین آن (معرفت فنای در حقّ) است. امّا قبل از آن، (معرفت دیدار حقّ) است. سالک در این مرتبه خود حق را مشاهده می‌کند و در پرتو حقّ، ماسوی الله را نظاره‌گر است. این معرفت خود به سه نوع تقسیم می‌شود: 1. شهود توحید افعال، 2. شهود توحید صفات، 3. شهود توحید ذات، در مرتبه (شهود توحید افعال)، سالک در مراتب سیر، به مقامی می‌رسد که هر فعلی را از حق می‌بیند و افعال سالک در فعل حق محو و فانی می‌شود. عارف در این مرتبه مصداق آیه شریفه (وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمی‌)؛ انفال (8)، آیه 17. می‌گردد و (و لا موثر فی الوجود الاالله) را به صورت حضوری درمی‌یابد. در مرتبه (شهود توحید صفات)، سالک از فنای در فعل بالاتر می‌رود و صفات وجودی‌اش محو در صفات الهی می‌شود. در این مقام سالک تمام محامد را به حق بازمی‌گرداند. در مرتبه (شهود توحید ذات) خودی نیز بر می‌خیزد. میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست‌ تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز دوم. رسیدن به این مرتبه - که از عالی‌ترین مدارج معرفتی است - نیازمند عزمی راسخ، طلبی همیشگی، ریاضتی طاقت فرسا و استادی مجرب است و با یک توصیه و یا بیشتر از آن، محقق نمی‌گردد. اما در حدّ پایین و اولیه می‌توان گفت: باید طالب معرفت به آداب و افعال چنان مقید باشد که هیچ کاری را انجام ندهد؛ مگر به امر و خواست و میل خداوند و هیچ فعلی را ترک نگوید، مگر به نهی و اکراه پروردگار؛ یعنی، امیال خودش را وارد در افعال قرار ندهد و میل و اراده الهی را منشأ افعال خویش بداند. دست و پای خداوند شود؛ نه دست و پای خویشتن و آرزوها و امیال خود. (افعالش) بندگی و عبادت و عبودیت حق باشد؛ نه آثار خواسته‌های خود. در توحید صفاتی، آراسته به اخلاق، آداب و صفات الهی گردد. رحیم شود؛ چون خداوند ارحم الراحمین است. کریم شود؛ چون حضرت حق اکرم الاکرمین است. قدرتمند گردد؛ چون خداوند قادر متعال است. عالم شود، تا ظهور علم الهی گردد. به بیان دیگر، سعی کند صفات الهی مانند عفو، صبر، تقوا و احسان و ... را در وجود خویش جلوه‌گر سازد و به آنها متصف شود. نسبت به خلق خداوند همچون حضرت حق - البته به اندازه مخلوقیت و ظرفیت خویش - خدمت کرده، عفو و بخشش و ... داشته باشد. سوم. اگر سالک راه، از گناهان خویش تائب نباشد، به آن مقامات راه پیدا نخواهد کرد. از این رو (توبه از گناهان و آلودگی‌ها) نخستین قدم در طی طریق و سلوک است. پس از توبه چهره مخالفت و عناد - که بر اثر گناهان در نامه عمل آدمی ثبت شده بود - کنار رفته و در باطن قیافه آن قطعه می‌شود: شرمندگی، ندامت، کوچکی، تضرع و اطاعت محض. هنگامی که چنین شد، اثرش آن خواهد بود که گناهان گذشته، تبدیل به حسنات می‌شودنگا: فرقان (25)، آیه‌70 و 71؛ بحارالانوار، ج‌7، ص‌261 و 262، ح‌12؛ و نیز ر.ک: مواقف حشر، ص‌91 - 95. در این صورت نه تنها گناهان گذشته، مانع ارتقا و تعالی آدم و رسیدن به توحید افعالی و صفاتی نخواهد شد؛ بلکه توبه از گناهان، زمینه را برای صعود، بیشتر فراهم خواهد ساخت.
در پاسخ به این پرسش به دو نکته اشاره می شود:
1. براساس آیه اول سوره مبارکه نساء-(وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثیرًا وَ نِساء) همه انسانهای روی زمین ادامه نسل حضرت آدم(ع) و به تعبیری استمرار نسل حضرت نوح(ع)- خداوند در این باره می فرماید: ( وَ جَعَلْنا ذُرّیَّتَهُ هُمُ الْباقین)(صافات/77) هستند. به این معنی اگر انبیاء الهی(یعنی حضرت آدم(ع) و نوح(ع)) نبودند، نسل انسان این دنیایی نیز منقرض می شد.
2. یک برداشت دیگری نیز از پرسش مذکور وجود دارد و آن اینکه: بر اساس روایات متعدد و معتبر شیعه، هیچ گاه زمین را حجت خداوند خالی نیست؛ علی(ع) در این باره می فرمایند:
( اللهم بلی! لاتخلوا الارض من قائم الله لله بحجه، اما ظاهرا مشهورا و اما خائفا مغمورا لئلا تبطل حجج الله و بیناته)(کلمات قصار شماره، 147)؛ آری! خداوندا! زمین هیچ گاه از حجت الهی خالی نیست که برای خدا با برهان روشن قیام کند، آیا آشکار شناخته شده، یا بیمناک و پنهان، تا حجت خداوند باطل نشود و نشانه هایش از میان نرود.)
و همچنین در روایات زیادی وارد شده که اگر زمین خالی از حجت و امام(ره) باشد به یقین زمین درهم فرو می ریخت.(برای مطالعه بیشتر به کتاب ترجمه میزان الحکمه، ج1، ص216 مراجعه نمایید.) زیرا (حجت) همان خلیفه و جانشین خداوند بر روی زمین است و همه انسانها برای این آفریده شدند که به انسان کامل(حجت خداوند) شبیه شوند؛ پس هدف تشبه به انسان کامل است. لذا با نبودن چنین الگو و نمونه عینی از انسانیت هدف و فلسفه آفرینش لغو و بیهوده می گردد و زمین اهل خود را فرو می برد. بدون حجت خدا زمین ظلمت کده ای است که هیچ غایت و هدف روشنی ندارد.
یکم. بر اساس پارهای از اشارات سالکان، (معرفت به خداوند متعال) شش مرتبه دارد که عالیترین آن (معرفت فنای در حقّ) است. امّا قبل از آن، (معرفت دیدار حقّ) است. سالک در این مرتبه خود حق را مشاهده میکند و در پرتو حقّ، ماسوی الله را نظارهگر است. این معرفت خود به سه نوع تقسیم میشود:
1. شهود توحید افعال،
2. شهود توحید صفات،
3. شهود توحید ذات،
در مرتبه (شهود توحید افعال)، سالک در مراتب سیر، به مقامی میرسد که هر فعلی را از حق میبیند و افعال سالک در فعل حق محو و فانی میشود. عارف در این مرتبه مصداق آیه شریفه (وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمی)؛ انفال (8)، آیه 17. میگردد و (و لا موثر فی الوجود الاالله) را به صورت حضوری درمییابد. در مرتبه (شهود توحید صفات)، سالک از فنای در فعل بالاتر میرود و صفات وجودیاش محو در صفات الهی میشود. در این مقام سالک تمام محامد را به حق بازمیگرداند. در مرتبه (شهود توحید ذات) خودی نیز بر میخیزد.
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
دوم. رسیدن به این مرتبه - که از عالیترین مدارج معرفتی است - نیازمند عزمی راسخ، طلبی همیشگی، ریاضتی طاقت فرسا و استادی مجرب است و با یک توصیه و یا بیشتر از آن، محقق نمیگردد. اما در حدّ پایین و اولیه میتوان گفت: باید طالب معرفت به آداب و افعال چنان مقید باشد که هیچ کاری را انجام ندهد؛ مگر به امر و خواست و میل خداوند و هیچ فعلی را ترک نگوید، مگر به نهی و اکراه پروردگار؛ یعنی، امیال خودش را وارد در افعال قرار ندهد و میل و اراده الهی را منشأ افعال خویش بداند. دست و پای خداوند شود؛ نه دست و پای خویشتن و آرزوها و امیال خود. (افعالش) بندگی و عبادت و عبودیت حق باشد؛ نه آثار خواستههای خود.
در توحید صفاتی، آراسته به اخلاق، آداب و صفات الهی گردد. رحیم شود؛ چون خداوند ارحم الراحمین است. کریم شود؛ چون حضرت حق اکرم الاکرمین است. قدرتمند گردد؛ چون خداوند قادر متعال است. عالم شود، تا ظهور علم الهی گردد. به بیان دیگر، سعی کند صفات الهی مانند عفو، صبر، تقوا و احسان و ... را در وجود خویش جلوهگر سازد و به آنها متصف شود. نسبت به خلق خداوند همچون حضرت حق - البته به اندازه مخلوقیت و ظرفیت خویش - خدمت کرده، عفو و بخشش و ... داشته باشد.
سوم. اگر سالک راه، از گناهان خویش تائب نباشد، به آن مقامات راه پیدا نخواهد کرد. از این رو (توبه از گناهان و آلودگیها) نخستین قدم در طی طریق و سلوک است. پس از توبه چهره مخالفت و عناد - که بر اثر گناهان در نامه عمل آدمی ثبت شده بود - کنار رفته و در باطن قیافه آن قطعه میشود: شرمندگی، ندامت، کوچکی، تضرع و اطاعت محض. هنگامی که چنین شد، اثرش آن خواهد بود که گناهان گذشته، تبدیل به حسنات میشودنگا: فرقان (25)، آیه70 و 71؛ بحارالانوار، ج7، ص261 و 262، ح12؛ و نیز ر.ک: مواقف حشر، ص91 - 95. در این صورت نه تنها گناهان گذشته، مانع ارتقا و تعالی آدم و رسیدن به توحید افعالی و صفاتی نخواهد شد؛ بلکه توبه از گناهان، زمینه را برای صعود، بیشتر فراهم خواهد ساخت.
- [سایر] از بندگان صالح خداوند که دو نسل از انسانها در زمان حکومتش منقرض شدند، کیست؟
- [سایر] آیا اجداد پیامبر اکرم(ص) یا دیگر پیامبران از نسل مشرکان بودند؟ آیا چنین چیزی امکان دارد؟
- [سایر] آیا تمام پیامبران الهی دارای کتاب بودند؟ اگر چنین است، نام کتاب حضرت نوح (ع) چیست؟
- [سایر] آیا تمام پیامبران الهی دارای کتاب بودند؟ اگر چنین است، نام کتاب حضرت نوح (ع) چیست؟
- [آیت الله بهجت] مراد از نسل، در حکم حرمت گوشت نسل حیوان وطی شده توسط انسان چیست؟
- [سایر] اگر بنا بود که انسان در بهشت زندگی کند، چرا زمین و هرچه در آسمانها و زمین هست از جمله حیوانات منقرض شده برای او خلق شده است؟
- [سایر] بهترین مسایل را در مورد یک انسان برای من بنویسید. بنویسید که چه کنیم که گناه نکنیم؟
- [سایر] دلایل عقلی و فطری معاد را به تفصیل بنویسید و به کتاب های مهم در این باره اشاره کنید؟
- [سایر] شباهت های امام زمان با پیامبران بر اساس کتاب مکیال المکارم چیست؟
- [سایر] قرآن چگونه لزوم بعثت پیامبران را از جهت «تعلیم کتاب و حکمت» اثبات میکند؟
- [آیت الله سیستانی] انسان نمیتواند از سهم سبیل اللّه قرآن یا کتاب دینی ، یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید ، مگر آنکه مصلحت عامه اقتضای این کار را داشته و از حاکم شرع بنابر احتیاط لازم اجازه بگیرد .
- [آیت الله اردبیلی] انسان میتواند از مال زکات، قرآن، کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگرچه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است، مشروط بر آن که مصلحت دینی برای عموم مردم داشته باشد و نیز میتواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . انسان می تواند از زکات، قرآن یا کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگر چه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است و نیز می تواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
- [آیت الله بروجردی] انسان میتواند از زکات، قرآن یا کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگر چه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است و نیز میتواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
- [آیت الله خوئی] انسان میتواند از زکات قرآن یا کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگرچه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است. و نیز میتواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
- [امام خمینی] انسان می تواند از زکات قرآن یا کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگر چه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است. و نیز می تواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
- [آیت الله علوی گرگانی] انسان میتواند از زکاْ از سهم سبیل ا&، قرآن یا کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد ووقف نماید، اگرچه بر اولاد خود وبر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است، و نیز میتواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] انسان می تواند از زکات، قرآن یا کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگر چه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است. و نیز می تواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
- [آیت الله سبحانی] انسان می تواند از سهم (سبیل الله)، به اندازه نیاز مسلمانان قرآن یا کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگرچه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است. و نیز می تواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] انسان می تواند از زکاه؛ قرآن یا کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید؛ اگرچه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است و نیز می تواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.