در بخشی از آیات قرآن، هدف از بعثت پیامبران، آموزش کتاب آسمانی و حکمت معرفی شده است البته مقصود از کتاب، کتاب هر پیامبری است که با آن مبعوث شده است مانند صحف نسبت به نوح و ابراهیم، و تورات و انجیل نسبت به کلیم و مسیح، و قرآن نسبت به پیامبر اسلام (ص). مقصود از حکمت، آن دستورات حکیمانه است که ضامن سعادت انسان در دو جهان می‌باشد، نه خصوص حکمت مرادف با فلسفه نظری (در اصطلاح اهل معقول). به گواه این که قرآن پس از یادآوری یک رشته اصول و معارف در ابعاد عقیدتی و اجتماعی و اخلاقی چنین می‌فرماید: (ذلِکَ مِمّا اَوْحی إِلَیْکَ رَبُکَ مِنَ الحِکْمَةِ) اسراء/39 این اصول محکم و متقنی است که خدا به تو وحی نموده است. در این صورت باید گفت: یکی از انگیزه‌های پیامبران به شهادت این آیات، تعلیم کتاب و حکمت است چه آیه‌ای روشن‌تر از اینکه ابراهیم در دعای خود می‌گوید: (رَبَّنا وَابْعَثْ فِیهِمَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَیُعَلِّمُهُم الکِتابَ وَالحِکْمَةَ وَیُزَکِّیهِمْ إنَّکَ اَنْتَ العَزِیز الحَکِیم) بقره/129 [خدایا در میان آنان پیامبری از خودشان برانگیز تا آیات تو را برای آنان تلاوت کنند، و کتاب و حکمت را به آنان بیاموزند و آنان را پاکیزه نمایند حقا که تو عزیز (توانا) و حکیم هستی] گاهی این حقیقت به تعبیر دیگر بیان شده است چنانکه می‌فرماید: (وَما اَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ اِلاّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِیُبَیّنَ لَهُمْ) ابراهیم/4 [ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر به زبان قوم خود تا (دستورات الهی را) برای آنان بیان کند.] در آیه دیگر می‌فرماید: (وَاَنْزَلْنا اِلَیکَ الذِکْرَ لِتُبَیّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّل اِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ) نحل/44 [قرآن را بر تو فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که برای آنان فرو فرستاده شده است بیان کنی و شاید آنها بیاندیشند.] و از اینکه می‌فرماید: (لِتُبَیّنَ لِلنّاسِ) می‌توان حدس زد که وظیفه پیامبر نه تنها تلاوت قرآن بود، بلکه باید مفاهیم بلند و عالی قرآن را برای آنان روشن نماید. در اینجا نکتهای را یادآور می‌شویم و آن اینکه در گفتار ابراهیم که از خداوند درخواست می‌کند که برای تهامه و حجاز پیامبری را برانگیزد، و در این درخواست تعلیم کتاب را بر تزکیه نفوس مقدم می‌دارد چنانکه می‌فرماید: (وَیُعَلِّمهُم الکِتابَ وَالحِکْمَةَ وَیُزَکّیهِمْ) ولی درسه آیه دیگر که خداوند خود هدف از بعثت پیامبر اسلام را مطرح کرده است تزکیه را بر تعلیم مقدم داشته است. به سوره‌های بقره/151، آل عمران/164، جمعه/2 رجوع شود. با توجه به این نکته که تعلیم کتاب و حکمت زمینه اصلاحات عقیدتی و اجتماعی و اخلاقی است وجه تقدیم تعلیم بر تزکیه در گفتار ابراهیم روشن می‌شود زیرا تا تعلیم کتاب و حکمت صورت نگیرد و به اصطلاح بشر با برنامه الهی آشنا نگردد چگونه می‌تواند حالت تزکیه پیدا کند، زیرا تزکیه و طهارت نفس، معلول عمل به دستورات الهی است که در کتاب و حکمت وارد شده است ولی از آنجا که تعلیم کتاب و آموزش حکمت نسبت به اهداف والای بعثت جنبه مقدمی و ابزاری دارد، گوئی در حقیقت بعثت پیامبران و نزول حکمت برای تحقق بخشیدن به اهدافی است که یکی از آنها اصلاح اخلاقی می‌باشد، در آیاتی که خدا از جانب خود مسأله را مطرح می‌کند به خاطر اهمیّت هدف، آن را بر مقدّمه، مقدّم داشته و فرموده است (هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الأمّیینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَیُزَکّیهِمْ وَیُعَلِّمهُم الکِتابَ وَالحِکْمَةَ وَانْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ) جمعه/2 [او است که در میان افرا د درس نخوانده پیامبری را از خودشان برانگیخت، تا آیات خدا را تلاوت کند و آنان را (از رذائل اخلاقی) پاکیزه گرداند و کتاب و حکمت را به آنان بیاموزد هر چند قبلا در گمراهی آشکار بودند.] خلاصه، تقدیم و تأخیر در هر مورد به خاطر نکته‌ای است که بیان گردید. eporsesh.com
در بخشی از آیات قرآن، هدف از بعثت پیامبران، آموزش کتاب آسمانی و حکمت معرفی شده است البته مقصود از کتاب، کتاب هر پیامبری است که با آن مبعوث شده است مانند صحف نسبت به نوح و ابراهیم، و تورات و انجیل نسبت به کلیم و مسیح، و قرآن نسبت به پیامبر اسلام (ص).
مقصود از حکمت، آن دستورات حکیمانه است که ضامن سعادت انسان در دو جهان میباشد، نه خصوص حکمت مرادف با فلسفه نظری (در اصطلاح اهل معقول).
به گواه این که قرآن پس از یادآوری یک رشته اصول و معارف در ابعاد عقیدتی و اجتماعی و اخلاقی چنین میفرماید:
(ذلِکَ مِمّا اَوْحی إِلَیْکَ رَبُکَ مِنَ الحِکْمَةِ) اسراء/39
این اصول محکم و متقنی است که خدا به تو وحی نموده است.
در این صورت باید گفت: یکی از انگیزههای پیامبران به شهادت این آیات، تعلیم کتاب و حکمت است چه آیهای روشنتر از اینکه ابراهیم در دعای خود میگوید:
(رَبَّنا وَابْعَثْ فِیهِمَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَیُعَلِّمُهُم الکِتابَ وَالحِکْمَةَ وَیُزَکِّیهِمْ إنَّکَ اَنْتَ العَزِیز الحَکِیم) بقره/129
[خدایا در میان آنان پیامبری از خودشان برانگیز تا آیات تو را برای آنان تلاوت کنند، و کتاب و حکمت را به آنان بیاموزند و آنان را پاکیزه نمایند حقا که تو عزیز (توانا) و حکیم هستی]
گاهی این حقیقت به تعبیر دیگر بیان شده است چنانکه میفرماید:
(وَما اَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ اِلاّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِیُبَیّنَ لَهُمْ) ابراهیم/4
[ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر به زبان قوم خود تا (دستورات الهی را) برای آنان بیان کند.]
در آیه دیگر میفرماید:
(وَاَنْزَلْنا اِلَیکَ الذِکْرَ لِتُبَیّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّل اِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ) نحل/44
[قرآن را بر تو فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که برای آنان فرو فرستاده شده است بیان کنی و شاید آنها بیاندیشند.]
و از اینکه میفرماید:
(لِتُبَیّنَ لِلنّاسِ) میتوان حدس زد که وظیفه پیامبر نه تنها تلاوت قرآن بود، بلکه باید مفاهیم بلند و عالی قرآن را برای آنان روشن نماید.
در اینجا نکتهای را یادآور میشویم و آن اینکه در گفتار ابراهیم که از خداوند درخواست میکند که برای تهامه و حجاز پیامبری را برانگیزد، و در این درخواست تعلیم کتاب را بر تزکیه نفوس مقدم میدارد چنانکه میفرماید:
(وَیُعَلِّمهُم الکِتابَ وَالحِکْمَةَ وَیُزَکّیهِمْ) ولی درسه آیه دیگر که خداوند خود هدف از بعثت پیامبر اسلام را مطرح کرده است تزکیه را بر تعلیم مقدم داشته است. به سورههای بقره/151، آل عمران/164، جمعه/2 رجوع شود.
با توجه به این نکته که تعلیم کتاب و حکمت زمینه اصلاحات عقیدتی و اجتماعی و اخلاقی است وجه تقدیم تعلیم بر تزکیه در گفتار ابراهیم روشن میشود زیرا تا تعلیم کتاب و حکمت صورت نگیرد و به اصطلاح بشر با برنامه الهی آشنا نگردد چگونه میتواند حالت تزکیه پیدا کند، زیرا تزکیه و طهارت نفس، معلول عمل به دستورات الهی است که در کتاب و حکمت وارد شده است ولی از آنجا که تعلیم کتاب و آموزش حکمت نسبت به اهداف والای بعثت جنبه مقدمی و ابزاری دارد، گوئی در حقیقت بعثت پیامبران و نزول حکمت برای تحقق بخشیدن به اهدافی است که یکی از آنها اصلاح اخلاقی میباشد، در آیاتی که خدا از جانب خود مسأله را مطرح میکند به خاطر اهمیّت هدف، آن را بر مقدّمه، مقدّم داشته و فرموده است (هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الأمّیینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَیُزَکّیهِمْ وَیُعَلِّمهُم الکِتابَ وَالحِکْمَةَ وَانْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ) جمعه/2
[او است که در میان افرا د درس نخوانده پیامبری را از خودشان برانگیخت، تا آیات خدا را تلاوت کند و آنان را (از رذائل اخلاقی) پاکیزه گرداند و کتاب و حکمت را به آنان بیاموزد هر چند قبلا در گمراهی آشکار بودند.]
خلاصه، تقدیم و تأخیر در هر مورد به خاطر نکتهای است که بیان گردید.
eporsesh.com
- [سایر] قرآن چگونه لزوم بعثت پیامبران را از جهت «فصل خصومتها» در میان مردم اثبات میکند؟
- [سایر] قرآن و احادیث چگونه لزوم بعثت پیامبران را از جهت «تثبیت و تکمیل توحید» اثبات میکنند؟
- [سایر] رابطه بین «حکمت عملی و نظری» در فلسفه با «ایمان و عمل صالح» در قرآن چیست؟
- [سایر] یکی از اتهام های مخالفان پیامبران برآنان، «تهمت جنون» است قرآن کریم این مسأله را چگونه بیان میکند؟
- [سایر] یکی از اتهام های مخالفان پیامبران بر آنان، «تهمت سحر و جادوگری» است قرآن این مسئله را چگونه بیان میکند؟
- [سایر] چه مطالبی در مورد «اصطفای الهی» پیامبران در قرآن، آمده است؟
- [سایر] بر اساس آیات قرآن، خداوند به چه کسانی حکمت داده است؟: «یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ».
- [سایر] لزوم مجلس خبرگان، با نظریه «انتصاب» در ولایت فقیه سازگار است یا با نظریه «انتخاب» و «وکالت»؟
- [سایر] کتاب «الدرّ المنثور» اثر کیست و چه جایگاهی در میان مفسّران دارد؟
- [سایر] در حدیث ثقلین بعضی ها «کتاب الله و عترتی» می خوانند و برخی «کتاب الله و سنتی» کدامیک صحیح است؟ توضیح دهید.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام دروغ است و معنای آن فریب دیگران است به چیزی که در نظر او واقعیّت ندارد و قرآن شریف به طور مؤکّد، سلب ایمان از دروغگو نموده است: (انَّما یَفْتَرِی الکَذِبَ الَّذین لایُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّه).[1] (تنها کسانی دروغپردازی میکنند که به آیات خدا ایمان ندارند.) بلکه در روایات آمده است که دروغگو دشمن خداست و آن اقسامی دارد: الف) نسبت دروغ دادن به پیامبران گرامی و ائمّه طاهرین(سلاماللهعلیهم) و این قسم از دروغ که بدعت به آن میگویند، شدیدترین عذاب الهی را دارد و از همه اقسام دروغ بزرگتر و از اکبر کبائر است، مخصوصاً اگر سبب گمراهی کسی شود. ب) دروغ مفسدهآمیز نظیر دروغی که روابط بین دو مسلمان را تیره کند و نظیر دروغی که آبروی کسی را ببرد و نظیر دروغی که کسی را در خطر اندازد و مانند اینها. و قدر متیقّن از آیات و روایاتی که در مذمّت دروغ است همین قسم از دروغ میباشد. ج) نسبت دادن عیبی به کسی که آن عیب را نداشته باشد؛ نظیر نسبت زنا به زن عفیفه و یا مرد عفیف و نظیر نسبت سرقت به کسی که سرقت نکرده باشد و نظیر اینها، و به آن تهمت هم میگویند و این قسم علاوه بر اینکه دروغ است، غیبت نیز میباشد و در روایات آمده است کسی که تهمت بزند، در روز قیامت او را بر تپّهای از چرک و خون که صورت برزخی آن تهمت است نگاه میدارند تا مردم از حساب فارغ شوند. د) دروغی که مفسده آمیز نباشد، نظیر تعریف بیجا از خود یا دیگران و نظیر اظهار محبّت و ارادت به کسی که محبّت و ارادت به او ندارد و مانند اینها، و حرمت این قسم دروغ نزد فقها مسلّم است و از آیات و روایات نیز به خوبی استفاده حرمت میشود. ه) دروغی که علاوه بر اینکه مفسده ندارد، فریب کسی هم نیست، نظیر قصّهها و داستانهای دروغ آمیز و شوخیهای دروغ آمیز و مانند اینها، و این قسم از دروغ گرچه حرام نیست، ولی از روایات به خوبی استفاده میشود که مسلمان واقعی از مثل این دروغها نیز پرهیز میکند. صفحه 401 و) توریه، و معنای آن این است که لفظی بگوید و معنایی را اراده کند که مخاطب توجّه به آن معنی نداشته باشد، و این قسم از دروغ نیز جایز نیست. و اینکه مشهور در میان مردم است که توریه بدون ضرورت جایز است، صحّت ندارد.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله نوری همدانی] نافلة ظهر و عصر را در سفر نباید خواند ، ئلی ولی نافله عشا را که نماز وُتیره نامیده می شود به نیت اینکه شاید مطلوب خداوند باشد ، می تواند بجا آورد . فضلیت سحر خیزی ونماز شب باید توجه داشت که وقت سحر ، وقت بسیار مبارکی است ، وقت تهجد و عبادت خدا است وقت انس گرفتن با محبوب حقیقی در خلوت شب است ، وقتی است که پیشوایان معصوم اسلام (سلام الله علیهم )مسلمانان را به بیداری و تهجد د ر آن ترغیب می نمودند ، وقتی است که وقتی است که علمای بزرگ و صلحای روزگار همیشه در آن وقت از خواب بر می خاستند و در پیشگاه حضرت حق به نماز خواندن و تلاوت قرآن و استغفار می پرداختند و حل کمشکلات و قضای حوایج مهم خود را در این ساعت از آن ذات مقدس می خواستند و به مقصود می رسیدند .خداوند در دو جای قرآن ، کسانی را که در سحرگاهان به استغفار می پردازند و از خداوند کریم و رحیم بخشایش گناهان خود را می خواهند مورد تمجید قرار داده است .وقت سحربنابر اظهر ، آخرین قسمت از یک ششم شب میباشد .هر چند وقت نماز شب از نصف شب به بعد آغاز می شود و تا طلوع فجر ادامه پیدا می کند ، ولی هر چه به طلوع فجر نزدیکتر باشد ، ثواب بیشتری دارد .برای نماز شب فضلیت های فراوانی و تاکید بسیاری در احادیث اهل بیت عصمت (علیهم السلام) ذکر شده است.حضرت رسول اکرم (صلی الله غلیه وآله وسلم ) در ضمن وصیتهای خود به حضرت امیر المؤمنان (علیه السلام ) فرمودند : ( عَلیکَ بِصَلوهِ اللّیلِ ، بِصلوهِ الّلیلِ ، بِصلوهِ اللّیلِ ) یعنی سه مرتبه فرمودند : نماز شب خواندن را بر خود لازم بشمار . حضرت صاذق (علیه السلام)فرمودند :( شرافت مؤ من در نماز شب خواندن و عزت مؤ من در این است که متعرض اعراض مردم چیزهایی که مردم عنایت به پنهان ماندن آن دارند ، نشود ، به این معنا که تفحص در امور مردم نداشته باشد و غیبت آنان را نکند .) و نیز حضرت صادق (علیه السلام ) فرمودند : ( مال دنیا و فرزندان ، زینت زندگی این دنیا و نماز شب ، زینت آخرت است . ) در احادیث اسلامی برای نماز شب علاوه بر اینکه ثواب و فضیلت فراوان اخروی ذکر شده است ، فواید دنیوی بسیاری نیز برای آن بیان شده است .که حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمود : ( نماز شب بخوانید که آن سنت پیغمبر و رسم صلحایی است که پیش از شما می زیستند و آن درد و مرض را از بدن شما دور می کند . ) و نیز فرمودند : ( نماز شب خواندن روی انسان را سفید و نورانی وخلق انسان را نیکو و بوی وی را پاکیزه می کند و روزی را فراوان می سازد و موجب ادای قرض انسان می گردد و غم و اندوه را بر طرف می نماید و به چشم انسان جلوه و روشنی می بخشد . )حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ( خانه هایی که در آنها نماز شب و قرآن خوانده می شود ، برای اهل آسمان روشنایی می دهند به همان طوری که ستارگان آسمان برای مردم زمین ، روشنایی می دهند . ) حضرت رضا ( علیه السلام ) فرمودند : ( نماز شب خواندن را بر خود لازم بدانید زیرا هر بندة مؤ منی که هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخواند و در قنوت وتر 70مرتبه استغفار کند خداوند او را از عذاب قبر و از عذاب آتش نجات می دهد وعمرش را در دنیا طولانی میکند و در زندگی اقتصادی خداوند به او وسعت و گشایش میدهد وهر خانه ای که در آن نماز شب خوانده شود آن خانه برای مردم آسمان روشنایی می دهد همانطورکه ستارگان آسمان برای مردم روی زمین روشنایی می بخشند . ) برای د ستیابی به این توفیق لازم است از اول شب تصمیم بگیرند و مخصوصاً با کم غذا خوردن در شب خود را برای بیداری آماده سازند که حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) فرمودند : ( در سه چیز با سه چیز طمع مکن : 1-در بیداری شب با پرخوردن .2-در نور صورت با خوابیدن در جمیع شب .3-در امان ماندن در دنیا با همنشینی با فاسقان و فاجران .) کیفیت نماز شب و اما کیفیت نماز شب به این ترتیب است که : هشت رکعت که هر دو رکعت به یک سلام انجام بگیرد به قصد نماز نافلة شب خوانده شود و بعد از آن دو رکعت نماز به قصد نماز شفع می خواند و از آن پس یک رکعت به نیت نماز وتر بجا می آورد و بهتر این است که قنوت نماز وتر را به این ترتیب بجا بیاورد : 1- دعای فرج را که عبارت از این دعا است : لا اله الله الحلیم الکریم لا اله الا الله العلی العظیم سبحان الله رب السموات السبع و سبحان الله رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و سلام علی المرسلین بخواند . 2-هفت مرتبه بگوید : استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم ذوالجلال و الاکرام من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه .بعد از آن 70مرتبه بگوید : استغفرالله ربی و اتوب الیه .پس از آن 300مرتبه بگوید : العفو . سپس برای چهل مؤمن دعا کند ( به زبان غیر عربی هم اشکال ندارد ، مثلاً بگوید : خداوندا! فلانی را بیامرز ) .از آن پس برای خود و پدر و مادر خود دعا کند و در خاتمة قنوت 7مرتبه بگوید : هذا مقامُ الغائذِ بکَ مِنَ النارِ . فضیلت نماز جعفر طیار نماز جعفر طیار ، دارای ثواب و فضیلت بسیار است و بر اساس روایاتی که از اهل بیت عصمت(سلام الله علیهم ) رسیده است تاثیر زیادی در بخشیده شدن گناهان انسان دارد . حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمودند : ( روزی که قلعة خیبر ، دژ محکم یهودانی که در برابر پیشرفت اسلام جوان ، سنگ اندازی می کردند و هر روز نقشه ای می کشیدند و تر فندهایی برای متوقف ساختن ، بلکه بر انداختن نظام اسلامی ، طرح می کردند به دست سپاه اسلام فتح شد ، جعفر از کشور حبشه که به سر پرستی جمعی از مسلمانان که در نتیجة فشار سردمداران کفر به آنجا مسافرت کرده بودند که تا در محیطی آزاد به اقامه مراسم دین قیام کنند و هم به تبلیغ اسلام پرداخته ، درخت دین را در آن سر زمین بنشانند ، مسافرت کرده بود مراجعت کرد .حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) از شنیدن این جریان بسیار خرسند گردید و فرمود : ( والله ما ادری بایهما انا اشد سروراً بقدوم جعفر ام بفتح خیبر ) . قسم به خداوند از این دو جریانی که امروز برای ما پیش آمده است نمی دانم برای کدام یک بیشتر خشنود باشم ، آیا برای فتح خیبر یا برای بازگشت جعفر ؟ و از جای خود برخاست و جعفر را به آغوش کشید و میان دو چشم وی را بوسید و فرمود هدیه ای به تو بدهم .چون این کلام را مسلمانان شنیدند افراد بسیاری در میان جمع گرد آمدند و چنین فکر می کردندکه این هدیه طلا ونقرة قابل توجهی خواهد بود. حضرتش به جعفر فرمودند : ( چهار رکعت نماز به تو تعلیم می دهم اگر بتوانی در هر روز و اگر نه در دو روز و گرنه در هر جمعه و اگر نتوانستی در هر ماه یک مرتبه و اگر نتوانستی در هر سال یک مرتبه بخوان ، خداوند متعال گناهانی را که ما بین آن دو نماز انجام گرفته باشد می آمرزد .سپس آن را بیان فرمود و توضیح آن به این ترتیب است : چهار رکعت است به تشهد و دو سلام . در رکعت اول بعد از سوره حمد سورة (اذا زلزلت ) و در رکعت دوم بعد از سورة ( و العادیات) و در رکعت سوم پس از حمد ، سورة ( اذا جاء نصرالله ) و در رکعت چهارم بعد از حمد سورة ( قل هو الله احد) و در هر رعت بعد از فراغ از قرائت پانزده مرتبه می گوید سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر و در رکوع همین تسبیحات را ده مرتبه می گوید و چون سر از رکوع بر می دارد ده مرتبه و در سجدة دوم ده مرتبه و بعد از سر بر داشتن پیش از اینکه برخیزد ، ده مرتبه می گوید و هر چهار رکعت را به همین تر تیب می خواند که مجموعاً 300مرتبه می شود . اگر نتواند این سوره ها را بخواند بجای آنها هم سورة قل هو الله احد را بخواند ، ثواب و فضیلت این نماز را بدست می آورد .خواندن نماز جعفر در هر موقع مستحب است ، ولی بهترین اوقات آن در روز جمعه هنگامی است که آفتاب در سطح زمین گسترش یافته باشد .علمای بزرگ اسلام و صلحای روزگار در این وقت برخواندن آن مواظبت داشته اند .نماز های مستحبی غیر از اینها نیز بسیار است به کتاب مفاتیح الجنان و غیر آن مراجعه بفرمایید . وقت نافله های یومیه