پاسخ هر دو پرسش منفی است. از آیاتی که پیرامون طالوت و مبارزه وی با جالوت آمده، روشن می گردد که پس از درگذشت حضرت موسی، خداوند، مقام نبوت را به شخصی که گویا اشموئیل نام داشت عطا فرمود، در حالی که مقام امامت و پیشوایی و حکومت را بر دوش طالوت نهاد; پس از در گذشت موسی، گروهی از بنی اسرائیل به پیامبر عصر خود گفتند: زمامداری برای ما برگزین تا تحت فرماندهی او در راه خدا پیکار کنیم، سرانجام پیامبر آنان چنین گفت: (ان الله بعث لکم طالوت ملکا....)، خداوند طالوت را برای زمامداری شما برانگیخت. بنی اسرائیل گفتند: چگونه او می تواند فرمانروای ما باشد، در حالی که ما شایستگی بیشتر داریم و او ثروتی انبوه ندارد، پیامبر آنان گفت: خدای بزرگ، وی را بر شما برگزیده است و به او علم و توانایی جشم بیشتر داده و خدا مُلک خویش را به هر کس که بخواهد می بخشد، و خدا دارای احسان گسترده و دانا است[1]. از این آیه نکات زیر استفاده می شود: الف) ممکن است مصالحی ایجاب کند که نبوت و امامت و زمامداری جدا گردد و در یک زمان نبوت از آن کسی و حکومت و زمامداری از آن فرد دیگری باشد و هر یک به منصبی که به وی داده شده، لیاقت داشته و به خاطر امکان تفکیک بین این دو مقام، بنی اسرائیل هرگز اعتراض نکردند که ای پیامبر تو شایسته تری بلکه گفتند: ما از وی شایسته تریم. ب) مقامی که طالوت به دست آورد، از جانب خدا بود. (ان الله قد بعث لکم طالوت ملکا)، و نیز می فرماید: (ان الله اصطفاه علیکم). ج) مقام طالوت تنها فرماندهی سپاه نبود، بلکه او فرماندار و زمامدار بنی اسرائیل بود. هر چند زمامداری در آن روز، رهبری در جهاد بود. ولی منصب الهی وی، کارهای دیگری را نیز به او اجازه می داد. در جایی دیگر می فرماید: (و الله یؤتی ملکه من یشاء)، خدا ملک خویش را به هر کس که بخواهد می بخشد. د) مهمترین شرط زمامداری و امامت، گستردگی علم و توانایی های لازم جمعی و معنوی است[2]. بنابراین، میان نبوت و امامت ملازمه وجود ندارد، ممکن است انسانی به مقام نبوت برسد ولی امام نباشد و یا شخصی امام و زمامدار جامعه باشد ولی پیامبر نباشد و گاهی خداوند هر دو مقام را به انسانی که شایستگی آن دو را داشته باشد، عطا می کند و خداوند می فرماید: (فهزموهم باذن الله و قتل داوود و جالوت و آتیه الملک و الحکمة و علّمه مما یشاء)[3]، لشکر طالوت سپاه جالوت را در هم شکست و در آن میان داوود پیامبر(علیه السلام)، جالوت را کشت و خدا زمامداری جامعه (علاوه بر پیامبری) و حکمت را به وی عطا فرمود و آنچه می خواست به او آموخت. پی نوشتها: [1]. بقره، 247. [2]. منشور جاوید قرآن، سبحانی جعفر. [3]. بقره، 251. www.mazaheb.ir
آیا هر پیامبری که به مقام نبوت رسید، حتماً باید امام نیز باشد و یا کسی که دارای منصب امامت گردید، حتماً باید پیامبر هم باشد؟
پاسخ هر دو پرسش منفی است. از آیاتی که پیرامون طالوت و مبارزه وی با جالوت آمده، روشن می گردد که پس از درگذشت حضرت موسی، خداوند، مقام نبوت را به شخصی که گویا اشموئیل نام داشت عطا فرمود، در حالی که مقام امامت و پیشوایی و حکومت را بر دوش طالوت نهاد; پس از در گذشت موسی، گروهی از بنی اسرائیل به پیامبر عصر خود گفتند: زمامداری برای ما برگزین تا تحت فرماندهی او در راه خدا پیکار کنیم، سرانجام پیامبر آنان چنین گفت: (ان الله بعث لکم طالوت ملکا....)، خداوند طالوت را برای زمامداری شما برانگیخت. بنی اسرائیل گفتند: چگونه او می تواند فرمانروای ما باشد، در حالی که ما شایستگی بیشتر داریم و او ثروتی انبوه ندارد، پیامبر آنان گفت: خدای بزرگ، وی را بر شما برگزیده است و به او علم و توانایی جشم بیشتر داده و خدا مُلک خویش را به هر کس که بخواهد می بخشد، و خدا دارای احسان گسترده و دانا است[1]. از این آیه نکات زیر استفاده می شود:
الف) ممکن است مصالحی ایجاب کند که نبوت و امامت و زمامداری جدا گردد و در یک زمان نبوت از آن کسی و حکومت و زمامداری از آن فرد دیگری باشد و هر یک به منصبی که به وی داده شده، لیاقت داشته و به خاطر امکان تفکیک بین این دو مقام، بنی اسرائیل هرگز اعتراض نکردند که ای پیامبر تو شایسته تری بلکه گفتند: ما از وی شایسته تریم.
ب) مقامی که طالوت به دست آورد، از جانب خدا بود. (ان الله قد بعث لکم طالوت ملکا)، و نیز می فرماید: (ان الله اصطفاه علیکم).
ج) مقام طالوت تنها فرماندهی سپاه نبود، بلکه او فرماندار و زمامدار بنی اسرائیل بود. هر چند زمامداری در آن روز، رهبری در جهاد بود. ولی منصب الهی وی، کارهای دیگری را نیز به او اجازه می داد. در جایی دیگر می فرماید: (و الله یؤتی ملکه من یشاء)، خدا ملک خویش را به هر کس که بخواهد می بخشد.
د) مهمترین شرط زمامداری و امامت، گستردگی علم و توانایی های لازم جمعی و معنوی است[2].
بنابراین، میان نبوت و امامت ملازمه وجود ندارد، ممکن است انسانی به مقام نبوت برسد ولی امام نباشد و یا شخصی امام و زمامدار جامعه باشد ولی پیامبر نباشد و گاهی خداوند هر دو مقام را به انسانی که شایستگی آن دو را داشته باشد، عطا می کند و خداوند می فرماید: (فهزموهم باذن الله و قتل داوود و جالوت و آتیه الملک و الحکمة و علّمه مما یشاء)[3]، لشکر طالوت سپاه جالوت را در هم شکست و در آن میان داوود پیامبر(علیه السلام)، جالوت را کشت و خدا زمامداری جامعه (علاوه بر پیامبری) و حکمت را به وی عطا فرمود و آنچه می خواست به او آموخت.
پی نوشتها:
[1]. بقره، 247.
[2]. منشور جاوید قرآن، سبحانی جعفر.
[3]. بقره، 251.
www.mazaheb.ir
- [سایر] چگونه میتوان ثابت کرد پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) همزمان دارای مقام نبوت و امامت بودند؟
- [سایر] آیا مقام امامت از مقام رسالت بالاتر است؟
- [سایر] به چه دلیل مقام امامت از مقام پیامبری بالاتر است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا مقام پیامبر(ص) بالات از حضرت ابراهیم (ع) است؟ به چه دلایلی پیامبر(ص) مقام امامت هم داشت؟
- [سایر] مقام کدام یک بالاتر است؟ امام یا پیامبر؟
- [سایر] آیا امام، انسان مافوق است؟ یا مافوق انسان و به عبارت دیگر آیا امام دارای عالیترین مرتبه کمال انسانیت است یا دارای مقام مافوق انسانیت؟
- [سایر] چرا منصب امامت به فرزندان امام حسین(ع) رسید؟
- [سایر] آیا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) دارای مقام امامت بود؟
- [سایر] آیا منصب امامت برای دوازده امام از روی جبر بود یا نه؟ آیا دوازده امام میتوانستند از روی اختیار این منصب را قبول نکنند؟
- [سایر] مگر مقام امامت بالاتر از رسالت است که خداوند بر ابراهیم (ع ) منت می گذارد ومی گوید تو را امام و رهبر مردم قرار دادم ؟
- [آیت الله سبحانی] امام و مستمعان باید در حال خطبه دارای طهارتی باشند که برای نماز معتبر است.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله سبحانی] نماز جمعه دارای دو خطبه است که مانند اصل نماز واجب است، و باید هر دو خطبه توسط امام جمعه ایراد شود.
- [آیت الله نوری همدانی] نماز جمعه دارای دو خُطْبه است که مانند اصل نماز واجب بوده و باید توسّط امام جمعه ایراد شود ، بدون این دو خطبه نماز جمعه محقق نمی شود .
- [آیت الله اردبیلی] بازگشت حقّ حضانت منحصر به موردی که در مسأله قبل گفته شد، نمیباشد؛ بلکه چنانچه حقّ حضانت به سبب سوء اخلاق، عدم توانایی جسمی به سبب مریضی و مانند آن، از کسی سلب شود، پس از آن که این موانع برطرف شد، مثلاً دارای اخلاق نیک گردید یا توانایی حضانت طفل را پیدا نمود، حقّ حضانت به وی باز میگردد.
- [آیت الله اردبیلی] هنگامی که امام جماعت، نماز واجب شبانهروزی را میخواند، هر یک از نمازهای واجب شبانهروزی را میتوان به او اقتدا کرد، ولی اگر امام جماعت نماز خود را احتیاطا دوباره بخواند، فقط در صورتی که احتیاط مأموم با احتیاط امام از یک جهت باشد به نحوی که اگر نماز امام درست بوده، نماز مأموم نیز صحیح بوده است و اگر نماز امام اشکال داشته، نماز مأموم نیز دارای اشکال بوده است میتواند به او اقتدا کند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نماز جمعه دارای دو خطبه است که مانند اصل نماز، واجب بوده و باید توسط امام جمعه ایراد شود و بدون این دو خطبه نماز جمعه محقق نمی شود.
- [آیت الله بهجت] نماز خواندن جلوتر یا مساوی قبر پیامبر صلیاللهعلیهوآله و امام علیهالسلام در صورتی که بیادبی نسبت به آنها نباشد، بنابر اظهر مکروه است، ولی احتیاط مستحب این است که بهطور کلی از این کار مخصوصاً از جلوتر ایستادن اجتناب شود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بخواهد خبری را که نمیداند راست است یا دروغ، نقل کند، بنا بر احتیاط نباید به خداوند یا پیامبر صلی الله علیه و آله یا امام علیهالسلام نسبت دهد، بلکه باید مثلاً چنین بگوید: چنین روایت شده است.
- [آیت الله مظاهری] اگر در وقت درک مشعر الحرام نابالغ بالغ شد یا مجنون عاقل گردید حجّ او کفایت از حجّ واجب میکند.