نخست مفهوم سه واژه نبوت، رسالت و امامت را بیان نموده تا وجه برتری امامت از رسالت روشن شود. 1 - مقام نبوت: نبی از نبأ و به معنای خبر مهم است، بنابراین نبی به حامل خبر بزرگ و یا خبر دهنده از آن می باشد نبی در زبان فارسی همان پیامبر است و در فرهنگ قرآن به انسانی می گویند که وحی الهی را از خداوند، با روشهای گوناگون می گیرد و گزارشگری است که بدون وساطت بشری دیگر از جانب خدا خبر می دهد; (انه مؤد من الله بلا واسطة من البشر)، نبی کسی است که بدون وساطت انسان دیگر، وحی خدا را برای مردم بازگو کند.[1] بر این اساس قرآن می فرماید: (فَبَعَثَ اللهُ النَّبیّینَ مُبَشّرینَ و مُنْذرین)[2]، خداوند پیامبران را به عنوان مژده آورندگان و بیم دهندگان برانگیخت. 2 مقام رسالت: رسول بر پیامبرانی اطلاق می شود که علاوه بر اخذ وحی و خبر دادن از جانب خدا، مسؤولیت ابلاغ رسالتی الهی را از جانب خدا بر دوش دارند و مأموریت دارند که آن رسالت را به مردم برسانند. لذا قرآن می فرماید: (فان تولیتم فاعلموا انما علی رسولنا البلاغ المبین)[3] اگر روی برتافتید، بدانید که که فرستاده ما، جز ابلاغ روشن و رسالت، مأموریتی ندارد. بنابراین پیامبران از آن جهت که گیرندگان وحی الهی و حاملان خبر هستند، نبی نیز می باشند و از آن نظر که وظیفه ای را به عنوان ابلاغ رسالت بر عهده می گیرند، رسول نامیده می شوند. 3 مقام امامت: امامت از نظر قرآن، غیر از دو مقام یاد شده و توأم با اختیارات و تصرفاتی گسترده تر در راستای مدیریت و رهبری جامعه و پیشوایی مردم می باشد. و دلایل روشن این گفته عبارتند از: 1 خداوند در مورد اعطای مقام امامت به حضرت ابراهیم می فرماید: (و اذ ابتلی ابراهیمَ ربّه بکلمات فاتمَّهُنَّ قال انی جاعلک للناس اماماً قال و مِن ذرّیَّتی)[4]، آنگاه که ابراهیم از امتحانات الهی سرافراز بیرون آمد، خدا به وی فرمود: ما تو را امام و پیشوای مردم قرار دادیم. ابراهیم گفت: این پیشوایی را به فرزندان من نیز عطا خواهی فرمود؟ در پرتو این سخن قرآن دو حقیقت بر ما آشکار می گردد. الف) این آیه به مغایرت مفهوم امامت با دو مفهوم نبوت و رسالت، گواهی می دهد زیرا ابراهیم از سالیان پیش از این آزمایشهای الهی که از جمله تصمیم بر قربانی کردن فرزند خود (اسماعیل) بوده است، به مقام نبوت نائل گردید. و این مطلب چنین ثابت می شود که همه می دانیم خدای بزرگ، در دوران کهولت ابراهیم، فرزندان وی (اسماعیل و اسحاق) را به او عنایت فرمود. (الحمد الله الذی وهب لی علی الکبر اسمعیل و اسحق)[5]، یعنی سپاس خدای را که در دوران پیری، اسماعیل و اسحاق را به من عطا فرمود. از این جا روشن می شود که یکی از آزمایش های الهی، یعنی تصمیم بر ذبح اسماعیل، که به دنبال آن آزمایش های دشوار خدا مقام امامت را به ابراهیم ارزانی داشت، در اواخر عمر آن حضرت به وقوع پیوسته و او در پایان زندگیش به مقام پیشوایی بر مردم نایل گردیده است، در حالی که از سالیان دراز پیش از آن دارای مقام نبوت بوده است; زیرا قبل از آن که دارای ذریه گردد، وحی الهی که نشانه نبوت است بر او فرود آمد[6]. ب) همچنین از این آیه استفاده می شود که مقام امامت الهی فوق مرتبه نبوّت و رسالت است; زیرا در عین حال که ابراهیم به مقام نبوت و رسالت رسیده بود، می بایست امتحاناتی را پشت سر بگذارد و پس از رستگاری در آن آزمایش ها، امامت به وی ارزانی شود. 2 خداوند، درخواست ابراهیم را پذیرفت و در این زمینه می فرماید: (فقد آتینا آل ابراهیم الکتاب و الحکمة و آتیناهم ملکا عظیما)[7] ما به آل ابراهیم کتاب (آسمانی) حکمت و حکومت عظیم ارزانی داشتیم. از این آیه استفاده می شود که امامت و رهبری جامعه منصبی غیر از مقام نبوت است که خداوند بقای آن را در مورد ذریه داد گر او پذیرفت و به آنان علاوه بر کتاب (آسمانی) و حکمت که رمز نبوت و رسالت است مُلک عظیم که همان حکومت و زعامت بر مردم است، عنایت فرمود. لذا بعضی از ذرّیه ابراهیم; مانند یوسف، داوود و سلیمان علاوه بر مقام نبوت، به حکومت و زمامداری و رهبری جامعه نیز برگزیده شدند. برتری موقعیت امامت: از سخنان قبل روشن شد که کار نبی و رسول، تنها تذکر و روشنگری راه است و هرگاه نبی یا رسول به مقام امامت رسید، مسؤولیت خطیرتری بر دوش وی نهاده می شود که در پی آن موظف به تحقق بخشیدن به برنامه های الهی و اجرای دستورات شرع مقدس در راستای ایجاد جامعه ای نمونه و سعادتمند می گردد. و روشن است که تحمل چنین مسؤولیت مهمّی، نیاز مبرم به قدرت معنوی دارد و قیام به این وظیفه، پیوسته با مشکلات همراه است که صبر و شکیبایی برتری می خواهد لذا خداوند مقام امامت را پس از یک رشته امتحانات طاقت فرسا به ابراهیم عطا فرمود و از این جهت پیامبر گرامی اسلام نیز حکومت و رهبری جامعه را بعهده و به مقام امامت نایل شده بود. پی نوشتها: [1]. رسائل العشر، شیخ طوسی، ص 111. [2]. بقره، 213. [3]. مائده، 92. [4]. بقره، 124. [5]. ابراهیم، 39. [6]. به آیات 99 تا 102 سوره صافات و آیه 53 و 54 سوره حجر و آیه 70 و 71 سوره هود مراجعه شود. [7]. نساء، 55. www.mazaheb.ir
نخست مفهوم سه واژه نبوت، رسالت و امامت را بیان نموده تا وجه برتری امامت از رسالت روشن شود.
1 - مقام نبوت: نبی از نبأ و به معنای خبر مهم است، بنابراین نبی به حامل خبر بزرگ و یا خبر دهنده از آن می باشد نبی در زبان فارسی همان پیامبر است و در فرهنگ قرآن به انسانی می گویند که وحی الهی را از خداوند، با روشهای گوناگون می گیرد و گزارشگری است که بدون وساطت بشری دیگر از جانب خدا خبر می دهد; (انه مؤد من الله بلا واسطة من البشر)، نبی کسی است که بدون وساطت انسان دیگر، وحی خدا را برای مردم بازگو کند.[1]
بر این اساس قرآن می فرماید: (فَبَعَثَ اللهُ النَّبیّینَ مُبَشّرینَ و مُنْذرین)[2]، خداوند پیامبران را به عنوان مژده آورندگان و بیم دهندگان برانگیخت.
2 مقام رسالت: رسول بر پیامبرانی اطلاق می شود که علاوه بر اخذ وحی و خبر دادن از جانب خدا، مسؤولیت ابلاغ رسالتی الهی را از جانب خدا بر دوش دارند و مأموریت دارند که آن رسالت را به مردم برسانند. لذا قرآن می فرماید: (فان تولیتم فاعلموا انما علی رسولنا البلاغ المبین)[3] اگر روی برتافتید، بدانید که که فرستاده ما، جز ابلاغ روشن و رسالت، مأموریتی ندارد. بنابراین پیامبران از آن جهت که گیرندگان وحی الهی و حاملان خبر هستند، نبی نیز می باشند و از آن نظر که وظیفه ای را به عنوان ابلاغ رسالت بر عهده می گیرند، رسول نامیده می شوند.
3 مقام امامت: امامت از نظر قرآن، غیر از دو مقام یاد شده و توأم با اختیارات و تصرفاتی گسترده تر در راستای مدیریت و رهبری جامعه و پیشوایی مردم می باشد. و دلایل روشن این گفته عبارتند از:
1 خداوند در مورد اعطای مقام امامت به حضرت ابراهیم می فرماید: (و اذ ابتلی ابراهیمَ ربّه بکلمات فاتمَّهُنَّ قال انی جاعلک للناس اماماً قال و مِن ذرّیَّتی)[4]، آنگاه که ابراهیم از امتحانات الهی سرافراز بیرون آمد، خدا به وی فرمود: ما تو را امام و پیشوای مردم قرار دادیم. ابراهیم گفت: این پیشوایی را به فرزندان من نیز عطا خواهی فرمود؟ در پرتو این سخن قرآن دو حقیقت بر ما آشکار می گردد. الف) این آیه به مغایرت مفهوم امامت با دو مفهوم نبوت و رسالت، گواهی می دهد زیرا ابراهیم از سالیان پیش از این آزمایشهای الهی که از جمله تصمیم بر قربانی کردن فرزند خود (اسماعیل) بوده است، به مقام نبوت نائل گردید. و این مطلب چنین ثابت می شود که همه می دانیم خدای بزرگ، در دوران کهولت ابراهیم، فرزندان وی (اسماعیل و اسحاق) را به او عنایت فرمود. (الحمد الله الذی وهب لی علی الکبر اسمعیل و اسحق)[5]، یعنی سپاس خدای را که در دوران پیری، اسماعیل و اسحاق را به من عطا فرمود. از این جا روشن می شود که یکی از آزمایش های الهی، یعنی تصمیم بر ذبح اسماعیل، که به دنبال آن آزمایش های دشوار خدا مقام امامت را به ابراهیم ارزانی داشت، در اواخر عمر آن حضرت به وقوع پیوسته و او در پایان زندگیش به مقام پیشوایی بر مردم نایل گردیده است، در حالی که از سالیان دراز پیش از آن دارای مقام نبوت بوده است; زیرا قبل از آن که دارای ذریه گردد، وحی الهی که نشانه نبوت است بر او فرود آمد[6].
ب) همچنین از این آیه استفاده می شود که مقام امامت الهی فوق مرتبه نبوّت و رسالت است; زیرا در عین حال که ابراهیم به مقام نبوت و رسالت رسیده بود، می بایست امتحاناتی را پشت سر بگذارد و پس از رستگاری در آن آزمایش ها، امامت به وی ارزانی شود.
2 خداوند، درخواست ابراهیم را پذیرفت و در این زمینه می فرماید: (فقد آتینا آل ابراهیم الکتاب و الحکمة و آتیناهم ملکا عظیما)[7] ما به آل ابراهیم کتاب (آسمانی) حکمت و حکومت عظیم ارزانی داشتیم. از این آیه استفاده می شود که امامت و رهبری جامعه منصبی غیر از مقام نبوت است که خداوند بقای آن را در مورد ذریه داد گر او پذیرفت و به آنان علاوه بر کتاب (آسمانی) و حکمت که رمز نبوت و رسالت است مُلک عظیم که همان حکومت و زعامت بر مردم است، عنایت فرمود. لذا بعضی از ذرّیه ابراهیم; مانند یوسف، داوود و سلیمان علاوه بر مقام نبوت، به حکومت و زمامداری و رهبری جامعه نیز برگزیده شدند.
برتری موقعیت امامت: از سخنان قبل روشن شد که کار نبی و رسول، تنها تذکر و روشنگری راه است و هرگاه نبی یا رسول به مقام امامت رسید، مسؤولیت خطیرتری بر دوش وی نهاده می شود که در پی آن موظف به تحقق بخشیدن به برنامه های الهی و اجرای دستورات شرع مقدس در راستای ایجاد جامعه ای نمونه و سعادتمند می گردد. و روشن است که تحمل چنین مسؤولیت مهمّی، نیاز مبرم به قدرت معنوی دارد و قیام به این وظیفه، پیوسته با مشکلات همراه است که صبر و شکیبایی برتری می خواهد لذا خداوند مقام امامت را پس از یک رشته امتحانات طاقت فرسا به ابراهیم عطا فرمود و از این جهت پیامبر گرامی اسلام نیز حکومت و رهبری جامعه را بعهده و به مقام امامت نایل شده بود.
پی نوشتها:
[1]. رسائل العشر، شیخ طوسی، ص 111.
[2]. بقره، 213.
[3]. مائده، 92.
[4]. بقره، 124.
[5]. ابراهیم، 39.
[6]. به آیات 99 تا 102 سوره صافات و آیه 53 و 54 سوره حجر و آیه 70 و 71 سوره هود مراجعه شود.
[7]. نساء، 55.
www.mazaheb.ir
- [سایر] به چه دلیل مقام امامت از مقام پیامبری بالاتر است؟
- [سایر] مقام کدام یک بالاتر است؟ امام یا پیامبر؟
- [سایر] مگر مقام امامت بالاتر از رسالت است که خداوند بر ابراهیم (ع ) منت می گذارد ومی گوید تو را امام و رهبر مردم قرار دادم ؟
- [سایر] چرا مقام امام از مقام انبیاء بالاتر است؟ دلیل بیاورید.
- [سایر] چرا در اذهان مردم، وقتی اسم پیامبری به میان می آید این طور تلقی می شود که مقام پیامبران از امامان بالاتر است در صورتی که می دانیم از بعضی از پیامبران ترک اولی سرزده است ولی از امامان نه. در اصل بیان کنید که آیا مقام نبوت بالاتر است یا مقام امامت؟
- [سایر] آیا دلیل ما برای اینکه می گوییم مقام امامت بالاتر از مقام نبوت است فقط آیه مربوط به عهد حضرت ابراهیم(ع) است یا دلایل دیگر هم دارد؟ لطفا در هر دو صورت به طور کامل توضیح و برای ائمه(ع) دوازدهگانه ما تبیین کنید که آیا مقامشان از پیامبران دیگر(غیر از پیامبر خودمان) بالاتر است یا نه؟
- [سایر] بین امامت و نبوت چه تفاوتی وجود دارد؟ آیا امامت بالاتر از نبوت است؟
- [سایر] بین امامت و نبوت چه تفاوتی وجود دارد؟ آیا امامت بالاتر از نبوت است؟
- [سایر] آیا بالاتر بودن امام از پیامبر، به معنای پیامبر بودن امام نیست؟
- [سایر] چرا مقام پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از ابراهیم(علیه السلام) بالاتر است ؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] همه شرائطی که در نماز جماعت معتبر است در نماز جمعه نیز لازم است، مانند: نبودن حائل، بالاتر نبودن جای امام، فاصله بیش از حد نداشتن و غیر اینها.(1)
- [آیت الله بهجت] نماز خواندن جلوتر یا مساوی قبر پیامبر صلیاللهعلیهوآله و امام علیهالسلام در صورتی که بیادبی نسبت به آنها نباشد، بنابر اظهر مکروه است، ولی احتیاط مستحب این است که بهطور کلی از این کار مخصوصاً از جلوتر ایستادن اجتناب شود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بخواهد خبری را که نمیداند راست است یا دروغ، نقل کند، بنا بر احتیاط نباید به خداوند یا پیامبر صلی الله علیه و آله یا امام علیهالسلام نسبت دهد، بلکه باید مثلاً چنین بگوید: چنین روایت شده است.
- [آیت الله مظاهری] برای آنکه یقین کند آرنج را کاملاً شسته باید مقداری بالاتر از آرنج را هم بشوید.
- [آیت الله سبحانی] برای آنکه یقین کند آرنج را کاملا شسته باید مقداری بالاتر از آرنج را هم بشوید.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] برای آنکه یقین کند آرنج را کاملا شسته؛ باید مقداری بالاتر از آرنج را هم بشوید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] برای آن که یقین کند آرنج را کاملاً شسته، کمی بالاتر از آرنج را هم بشوید.
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است در رکوع، زنها دست را از زانو بالاتر بگذارند وزانوها را به عقب ندهند.
- [امام خمینی] برای آنکه یقین کند آرنج را کاملا شسته، باید مقداری بالاتر از آرنج را هم بشوید.
- [آیت الله نوری همدانی] برای آنکه یقین کند آرنج را کاملاً شسته ، باید مقداری بالاتر از آرنج را هم بشوید .