قرآن قیامت را روز نزدیک: (یوم الازفة) خوانده است، تا کسی نگوید به قیامت مدْت زیادی مانده است: (و أنذرهم یومَ الازفة إذا القلوب لدی الحناجرِ کاظمین) مؤمن/18؛ [آنان را از روز نزدیک بترسان. روزی که از شدّت وحشت قلبها به گلوگاه می‌رسد.] بدکاران می‌پندارند قیامت دور است. قرآن این فکر را ناصواب دانسته، قیامت را نزدیک می‌شمرد تا مبادا بشر از آن غافل شود: (إنّهم یروْنه بعیداً و نریه قریباً) معارج/67؛ [رأی آنان دربارة قیامت این است که معاد دور است ولی ما آن را نزدیک می‌بینیم]. قرآن مجید قیامت را نزدیک بلکه شدیداً نزدیک می‌داند؛ چون با واژة (اقترب) از آن خبر داده، می‌فرماید: (اقترب للنّاس حسابُهم و هم فی غَفلةٍ مُعرِضون) انبیاء/1؛ [مردم به فکر حساب و قیامت نیستند و از آن غافلند ولی حساب به آنان نزدیک شده است، امّا آنان از قیامت روی گردانند. در آیة دیگر فرمود: (اقتربتِ السّاعةُ و انْشقّ القمرُ) قمر/1؛ [قیامت نزدیک شده و ماه از هم شکافت. همچنین می‌فرماید: (إنّهم یرونه بعیداً و نریه قریباً)؛ [تبه‌کاران می‌پندارند قیامت دور است. ولی ما آن را نزدیک می‌بینیم. گروهی اصل قیامت را استبعاد می‌کردند و می‌گفتند: (ذلک رجْعٌ بعید) ق/3؛ [و عدّه‌ای تحقّق آن را دور و بعید می‌پنداشتند]. به هر تقدیر، بهشت و جهنّم نیز نزدیک است. دربارة بهشت می‌فرماید: (و أُزلِفَتِ الجنّةُ للمتّقین غیرَ بعید هذا ما توعَدون لکلّ أوّابٍ حفیظ مَن خشِیَ الرّحمنَ بالغیب و جاءَ بقلبٍ منیبٍ أُدخلوها بسلامٍ ذلک یوم الخُلود) ق/3134؛ [بهشت به پرهیزکاران نزدیک و فاصله‌ای از آنان ندارد. این چیزی است که به شما وعده داده می‌شود و برای کسانی است که به خدا بازمی‌گردند و پیام‌ها و احکام او را حفظ می‌کنند. آن کس که از خداوند ترس داشته و با قلبی پرانابه در محضر او حاضر شود، به آنان بگو، به سلامت وارد بهشت شوید. امروز روز جاودانی است]. درباره جهنّم نیز می‌فرماید: (إنّا أنذرناکم عذاباً قریباً) نبأ/40؛ [ما شما را از عذاب نزدیکی بیم می‌دهیم]. پس اصل قیامت و شؤون رسمی آن مانند بهشت و جهنّم همگی نزدیک، بلکه هم اکنون موجود است: (و إنّ جهنّم لمحیطة بالکافرین) عنکبوت/54. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: (رحم الله إمراً تفکّر فاعتبر، و اعتبر فأبصر، فکأنّ ما هو کائن من الدّنیا عن قلیلٍ لم یکن، و کانَّ ما هو کائنّ من الاخرة عمّا قلیل لم یزَل، و کلُّ معدودِ مُنقضٍ، و کلُّ متوقّعٍ آتٍ و کلُّ آتٍ قریبٌ دان) (نهج البلاغه خطبه/103)؛ [خداوند رحمت کند کسی را که در امر قیامت اندیشه کند و عبرت گرفته به ناپایداری دنیا بینا شود و باور کند آنچه از دنیا مانده به زودی نابود خواهد شد و آنچه از آخرت موجود است زوال ناپذیر و همواره بوده است و آنچه از ساعات عمر که به حساب می‌آید به پایان می‌رسد و هر چه انتظار دارید از قبیل مرگ و قیامت، آینده است و هر آینده‌ای نزدیک است. قیامتْ ناباوران می‌گویند: چه کسی ما را پس از مرگ زنده می‌کند؟ (فسیقولون مَن یُعیدُنا قل الّذی فطَرکم أوّل مرّة فسُینغِضون إلیک رؤُسَهم و یقولون مَتی هو قل عسی أن یکون قریباً) اسراء/51 قرآن در پاسخ این پرسش می‌فرماید: ای پیامبر(ص)! به آنان بگو همان کسی که روز نخست شما را آفرید. آنان سر خود را از روی تعجّب و انکار به سوی تو خم می‌کنند و می‌گویند: در چه زمانی خواهد بود‌؟ به آنان بگو امید آنکه زمان آن نزدیک باشد. نزدیک بودن قیامت یا به اعتبار حتمیّت و ضرورت تحقّق و وقوع آن است؛ زیرا بر اساس سخن حضرت امیر(ع) هر آینده‌ای نزدیک است، یا نسبت به مجموع عمر جهان ازلیّت آن که مثلاً هزار قرن هم اندک محسوب می‌شود، یا به اعتبار آن است که قیامت صغرا که همان برزخ باشد نزدیک است: (من مات فقد قامت قیامتة) (بحار58/7) از سوی دیگر، آمدن قیامت دفعی و فقط متّکی به ارادة خداست: (بل تأتیهِم بغتةً فَتَبْتَتُهم) انبیاء/40؛ به صورت ناگهانی واقع خواهد شد و سبب بُهت آنان می‌گردد. چیزی که به صرف ارادة الهی باشد و نیازی به استعداد مبدأ قابلی نداشته باشد یا (کنْ فیَکون) بقره/117 تحقّق خواهد یافت. از این رو برای آن نمی‌توان مدت و زمان معیّن کرد. آنان که از تاریخ وقوع معاد می‌پرسیدند نمی‌دانستند که قیامت، در طول تاریخ نیست؛ زیرا خود تاریخ و زمان نیز به معاد می‌رسد. قیامت در مقطعی از زمان نیست تا پرسیده شود کی برپا می‌شود، بلکه بستر نظام طبیعت و بساط آسمان و زمین برچیده می‌شود و اصلاً وقت و زمان نمی‌ماند. زمان در صورتی وقوع خواهد یافت که حرکت و متحرّکی باشد و اگر منظومه تحریکی اعم از سپهری و زمین رخت بربست زمان منتفی خواهد شد. پس نزدیک بودن آن به معنای قرب تاریخی نیست و کسی ظرف تحقّق آن را نمی‌تواند پیش بینی کند. از این رو فرمود: (یسئلک النّاس عن السّاعة قل إنّما عِلْمُها عند الله و ما یدریک لعلّ السّاعَهَ تکون قریباً) احزاب/63؛ [مردم از تو دربارة زمان قیامت می‌پرسند. بگو علم آن تنها نزد خداست و چه می‌دانی شاید قیامت نزدیک باشد.] بنابراین، همواره باید آماده برپا شدن آن بو دو خود را مهیّا کرد و بعید نیست ندانستن زمان قیامت در تهذیب نفس فرد و جامعه و سازندگی آنان تأثیر بیشتری داشته باشد و چه بسا مؤمنان برای رسیدن آن لحظه شماری کنند و برخی از فرارسیدن آن قالب تهی کنند: (و ما یدریک لعلّ السّاعة قریبٌ یَستعجِل بها الّذین لا یؤمنون بها و الّذین امنوا مُشفِقون منها و یعلمون أنّها الحقّ) شوری، 1718؛ [تو نمی‌دانی شاید قیامت نزدیک باشد. اما کسانی که به آن ایمان ندارند برای آن عجله می‌کنند، ولی مؤمنان از آن بیمناکند و می‌دانند که آن حقّ است.] قرآن سرانجام سرّ مخفی بودن زمان قیامت را چنین بیان می‌کند: (إنّ السّاعة اتیَة أکاد أُخفیها لِتُجْری کلُّ نفس بما تَسعی) طه/15؛ [رستاخیز به طور یقین خواهد آمد. من می‌خواهم آن را پنهان دارم تا هر کس در برابر کوشش خود جزا داده شود]. بنابراین، یکی از علل پنهان داشتن قیامت نکته تربیتی آن است. به هر تقدیر، هنگامی که انسان از جهان مادّه و زمان خارج می‌شود اصل مدت و زمان را پشت سر می‌گذارد و از فراز آن عبور می‌کند. نمونة آن خوابِ اصحاب کهف است که با سپری شدن 309 سال گفتند: (لَبِثْنا یوماً أو بعضَ یوم) کهف/19؛ [ما نصف روز یا یک روز در خواب بوده‌ایم]. قرآن کریم در آیه دیگری سرگذشت حال تبه‌کاران را چنین بازگو فرموده که روز برپایی قیامت سوگند یاد می‌کنند که ما جز ساعتی درنگ نکرده‌ایم. آری این چنین از ادراک واقعیت محروم مانده‌اند. اما آنان که اهل دانش و ایمان هستند گویند: شما به فرمان خدا تا روز قیامت درنگ کرده‌اید و اکنون روز قیامت است، ولی شما نمی‌دانید: (و یوم تقوم السّاعةُ یُقسِم المجرمون ما لبِثُوا غیرَ ساعة کذلک کانوا یُؤفَکون و قال الّذین أُوتوا العلمَ و الإیمان لقد لبِثتم فی کتاب الله إلی یوم البعث فهذا یوم البعث ولکنّکم کنتم لا تعلمون) روم/5556 و همچنین است سرگذشت مردن یکی از پیامبران الهی که پس از صد سال زنده شد و گفت: یک روزی پاره‌ای از روز درنگ کردم: (فأماتَه الله مائةَ عامٍ ثُمّ بعَثه قال کم لبثتَ قال لبثتُ یوماً أو بعضَ یوم قال بل لبثتَ مائة عامٍ...) بقره/259؛ [خداوند فرمود: بلکه صد سال درنگ داشتی..] و نمونه‌های دیگر که نقل و بررسی شد. www.eporsesh.com
قرآن قیامت را روز نزدیک: (یوم الازفة) خوانده است، تا کسی نگوید به قیامت مدْت زیادی مانده است: (و أنذرهم یومَ الازفة إذا القلوب لدی الحناجرِ کاظمین) مؤمن/18؛ [آنان را از روز نزدیک بترسان. روزی که از شدّت وحشت قلبها به گلوگاه میرسد.] بدکاران میپندارند قیامت دور است. قرآن این فکر را ناصواب دانسته، قیامت را نزدیک میشمرد تا مبادا بشر از آن غافل شود: (إنّهم یروْنه بعیداً و نریه قریباً) معارج/67؛ [رأی آنان دربارة قیامت این است که معاد دور است ولی ما آن را نزدیک میبینیم].
قرآن مجید قیامت را نزدیک بلکه شدیداً نزدیک میداند؛ چون با واژة (اقترب) از آن خبر داده، میفرماید: (اقترب للنّاس حسابُهم و هم فی غَفلةٍ مُعرِضون) انبیاء/1؛ [مردم به فکر حساب و قیامت نیستند و از آن غافلند ولی حساب به آنان نزدیک شده است، امّا آنان از قیامت روی گردانند. در آیة دیگر فرمود: (اقتربتِ السّاعةُ و انْشقّ القمرُ) قمر/1؛ [قیامت نزدیک شده و ماه از هم شکافت. همچنین میفرماید: (إنّهم یرونه بعیداً و نریه قریباً)؛ [تبهکاران میپندارند قیامت دور است. ولی ما آن را نزدیک میبینیم. گروهی اصل قیامت را استبعاد میکردند و میگفتند: (ذلک رجْعٌ بعید) ق/3؛ [و عدّهای تحقّق آن را دور و بعید میپنداشتند]. به هر تقدیر، بهشت و جهنّم نیز نزدیک است. دربارة بهشت میفرماید: (و أُزلِفَتِ الجنّةُ للمتّقین غیرَ بعید هذا ما توعَدون لکلّ أوّابٍ حفیظ مَن خشِیَ الرّحمنَ بالغیب و جاءَ بقلبٍ منیبٍ أُدخلوها بسلامٍ ذلک یوم الخُلود) ق/3134؛ [بهشت به پرهیزکاران نزدیک و فاصلهای از آنان ندارد. این چیزی است که به شما وعده داده میشود و برای کسانی است که به خدا بازمیگردند و پیامها و احکام او را حفظ میکنند. آن کس که از خداوند ترس داشته و با قلبی پرانابه در محضر او حاضر شود، به آنان بگو، به سلامت وارد بهشت شوید. امروز روز جاودانی است]. درباره جهنّم نیز میفرماید: (إنّا أنذرناکم عذاباً قریباً) نبأ/40؛ [ما شما را از عذاب نزدیکی بیم میدهیم]. پس اصل قیامت و شؤون رسمی آن مانند بهشت و جهنّم همگی نزدیک، بلکه هم اکنون موجود است: (و إنّ جهنّم لمحیطة بالکافرین) عنکبوت/54.
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: (رحم الله إمراً تفکّر فاعتبر، و اعتبر فأبصر، فکأنّ ما هو کائن من الدّنیا عن قلیلٍ لم یکن، و کانَّ ما هو کائنّ من الاخرة عمّا قلیل لم یزَل، و کلُّ معدودِ مُنقضٍ، و کلُّ متوقّعٍ آتٍ و کلُّ آتٍ قریبٌ دان) (نهج البلاغه خطبه/103)؛ [خداوند رحمت کند کسی را که در امر قیامت اندیشه کند و عبرت گرفته به ناپایداری دنیا بینا شود و باور کند آنچه از دنیا مانده به زودی نابود خواهد شد و آنچه از آخرت موجود است زوال ناپذیر و همواره بوده است و آنچه از ساعات عمر که به حساب میآید به پایان میرسد و هر چه انتظار دارید از قبیل مرگ و قیامت، آینده است و هر آیندهای نزدیک است.
قیامتْ ناباوران میگویند: چه کسی ما را پس از مرگ زنده میکند؟ (فسیقولون مَن یُعیدُنا قل الّذی فطَرکم أوّل مرّة فسُینغِضون إلیک رؤُسَهم و یقولون مَتی هو قل عسی أن یکون قریباً) اسراء/51 قرآن در پاسخ این پرسش میفرماید: ای پیامبر(ص)! به آنان بگو همان کسی که روز نخست شما را آفرید. آنان سر خود را از روی تعجّب و انکار به سوی تو خم میکنند و میگویند: در چه زمانی خواهد بود؟ به آنان بگو امید آنکه زمان آن نزدیک باشد.
نزدیک بودن قیامت یا به اعتبار حتمیّت و ضرورت تحقّق و وقوع آن است؛ زیرا بر اساس سخن حضرت امیر(ع) هر آیندهای نزدیک است، یا نسبت به مجموع عمر جهان ازلیّت آن که مثلاً هزار قرن هم اندک محسوب میشود، یا به اعتبار آن است که قیامت صغرا که همان برزخ باشد نزدیک است: (من مات فقد قامت قیامتة) (بحار58/7)
از سوی دیگر، آمدن قیامت دفعی و فقط متّکی به ارادة خداست: (بل تأتیهِم بغتةً فَتَبْتَتُهم) انبیاء/40؛ به صورت ناگهانی واقع خواهد شد و سبب بُهت آنان میگردد. چیزی که به صرف ارادة الهی باشد و نیازی به استعداد مبدأ قابلی نداشته باشد یا (کنْ فیَکون) بقره/117 تحقّق خواهد یافت. از این رو برای آن نمیتوان مدت و زمان معیّن کرد. آنان که از تاریخ وقوع معاد میپرسیدند نمیدانستند که قیامت، در طول تاریخ نیست؛ زیرا خود تاریخ و زمان نیز به معاد میرسد. قیامت در مقطعی از زمان نیست تا پرسیده شود کی برپا میشود، بلکه بستر نظام طبیعت و بساط آسمان و زمین برچیده میشود و اصلاً وقت و زمان نمیماند. زمان در صورتی وقوع خواهد یافت که حرکت و متحرّکی باشد و اگر منظومه تحریکی اعم از سپهری و زمین رخت بربست زمان منتفی خواهد شد. پس نزدیک بودن آن به معنای قرب تاریخی نیست و کسی ظرف تحقّق آن را نمیتواند پیش بینی کند. از این رو فرمود: (یسئلک النّاس عن السّاعة قل إنّما عِلْمُها عند الله و ما یدریک لعلّ السّاعَهَ تکون قریباً) احزاب/63؛ [مردم از تو دربارة زمان قیامت میپرسند. بگو علم آن تنها نزد خداست و چه میدانی شاید قیامت نزدیک باشد.] بنابراین، همواره باید آماده برپا شدن آن بو دو خود را مهیّا کرد و بعید نیست ندانستن زمان قیامت در تهذیب نفس فرد و جامعه و سازندگی آنان تأثیر بیشتری داشته باشد و چه بسا مؤمنان برای رسیدن آن لحظه شماری کنند و برخی از فرارسیدن آن قالب تهی کنند: (و ما یدریک لعلّ السّاعة قریبٌ یَستعجِل بها الّذین لا یؤمنون بها و الّذین امنوا مُشفِقون منها و یعلمون أنّها الحقّ) شوری، 1718؛ [تو نمیدانی شاید قیامت نزدیک باشد. اما کسانی که به آن ایمان ندارند برای آن عجله میکنند، ولی مؤمنان از آن بیمناکند و میدانند که آن حقّ است.]
قرآن سرانجام سرّ مخفی بودن زمان قیامت را چنین بیان میکند: (إنّ السّاعة اتیَة أکاد أُخفیها لِتُجْری کلُّ نفس بما تَسعی) طه/15؛ [رستاخیز به طور یقین خواهد آمد. من میخواهم آن را پنهان دارم تا هر کس در برابر کوشش خود جزا داده شود]. بنابراین، یکی از علل پنهان داشتن قیامت نکته تربیتی آن است. به هر تقدیر، هنگامی که انسان از جهان مادّه و زمان خارج میشود اصل مدت و زمان را پشت سر میگذارد و از فراز آن عبور میکند. نمونة آن خوابِ اصحاب کهف است که با سپری شدن 309 سال گفتند: (لَبِثْنا یوماً أو بعضَ یوم) کهف/19؛ [ما نصف روز یا یک روز در خواب بودهایم]. قرآن کریم در آیه دیگری سرگذشت حال تبهکاران را چنین بازگو فرموده که روز برپایی قیامت سوگند یاد میکنند که ما جز ساعتی درنگ نکردهایم. آری این چنین از ادراک واقعیت محروم ماندهاند. اما آنان که اهل دانش و ایمان هستند گویند: شما به فرمان خدا تا روز قیامت درنگ کردهاید و اکنون روز قیامت است، ولی شما نمیدانید: (و یوم تقوم السّاعةُ یُقسِم المجرمون ما لبِثُوا غیرَ ساعة کذلک کانوا یُؤفَکون و قال الّذین أُوتوا العلمَ و الإیمان لقد لبِثتم فی کتاب الله إلی یوم البعث فهذا یوم البعث ولکنّکم کنتم لا تعلمون) روم/5556 و همچنین است سرگذشت مردن یکی از پیامبران الهی که پس از صد سال زنده شد و گفت: یک روزی پارهای از روز درنگ کردم: (فأماتَه الله مائةَ عامٍ ثُمّ بعَثه قال کم لبثتَ قال لبثتُ یوماً أو بعضَ یوم قال بل لبثتَ مائة عامٍ...) بقره/259؛ [خداوند فرمود: بلکه صد سال درنگ داشتی..] و نمونههای دیگر که نقل و بررسی شد.
www.eporsesh.com
- [سایر] منظور از «یوم الجمع» که از جمله اسماء قیامت است چیست؟
- [سایر] منظور از «یوم التناد» (روز فریاد) که از جمله اسماء قیامت است چیست؟
- [سایر] منظور از «یوم الفصل» (روز جدائی) که از جمله اسماء قیامت است چیست؟
- [سایر] منظور از «یومَ تُبلَی السرائر» (روزی که رازها فاش شود) که از جمله اسماء قیامت است چیست؟
- [سایر] منظور از «واقع شدنی» که از جمله اسماء قیامت است چیست؟
- [سایر] منظور از «تردید ناپذیر» که از جمله اسماء قیامت است چیست؟
- [سایر] منظور از «ساعت» که از جمله اسماء قیامت است چیست؟
- [سایر] منظور از «میعاد» که از جمله اسماء قیامت است چیست؟
- [سایر] منظور از «وقت معلوم» که از جمله اسماء قیامت است چیست؟
- [سایر] منظور از «خبر بزرگ» که از جمله اسماء قیامت است چیست؟
- [آیت الله وحید خراسانی] مس نمودن خط قران یعنی رساندن جایی از بدن به خط قران برای کسی که وضو ندارد حرام است و رساندن موی بدن به قران مانعی ندارد در صورتی که از توابع بشره شمرده نشود و اگر قران را به زبان فارسی یا به زبان دیگری ترجمه کنند مس ان در غیر اسم ذات و اسماء صفات خداوند متعال اشکال ندارد
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بر جایی از بدن ایه قران یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد غسل ترتیبی به جا اورد باید اب را طوری به بدن برساند که مس ان نوشته نشود و همچنین است اگر بخواهد وضوی ترتیبی بگیرد و بر بعض اعضای وضو ایه قران باشد و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر اسم خداوند متعال باشد و در غسل و وضو مراعات احتیاط نسبت به اسماء انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام مستحب است
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بر جایی از بدن ایه قران یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد غسل ترتیبی به جا اورد باید اب را طوری به بدن برساند که مس ان نوشته نشود و همچنین است اگر بخواهد وضوی ترتیبی بگیرد و بر بعض اعضای وضو ایه قران باشد و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر اسم خداوند متعال باشد و در غسل و وضو مراعات احتیاط نسبت به اسماء انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام مستحب است
- [آیت الله اردبیلی] گریختن از صحنه جهاد جایز نیست، مگر این که ترک صحنه =============================================================================== 1 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، کتاب الجهاد، باب 1 از (أبواب جهاد العدوّ و ما یناسبه)،ح13،ج15،ص14. جهاد به منظور جا به جایی از جبههای به جبهه دیگر یا برای تدارک نیروی بیشتر باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] 1 قسم را باید با زبان و لفظ صریح بیان کرد. 2 قسمی اعتبار دارد که یکی از اسماء خداوند متعال باشد مثل خدا یا الله. 3 اگر به برخی از اوصاف خدای سبحان قسم بخورد که معمولاً از آن صفت خدای سبحان اراده می شود یا قرینه ای به کار ببرد که مراد او را بفهماند قسم صحیح است. 4 شخص لال اگر با اشاره قسم بخورد قسم او صحیح است ولی کسی که می تواند سخن بگوید قسم او با اشاره صحیح نیست. 5 قسم به مقدسات دیگر مثل قرآن و پیامبر و ائمه اطهار(علیهم السلام) احکام قسم را ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] از انگشتر یا گردنبندی که روی آنها اسم خدا نقش بسته است، نباید در حال جنابت، حیض یا نفاس استفاده کرد و بنابر احتیاط واجب بدون وضو نیز نباید از آن استفاده نمود و بنابر احتیاط واجب اسماء و صفات مخصوص خداوند نیز همین حکم را دارند. همچنین بنابر احتیاط واجب نباید از انگشتر یا گردنبندی که روی آنها اسم پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و یا یکی دیگر از معصومین علیهمالسلام وجود دارد، در حال جنابت، حیض یا نفاس استفاده کرد، ولی اگر به گونهای باشد که بدن با اسم آنان تماس پیدا نکند اشکال ندارد.
- [امام خمینی] - ترجمه سوره حمد (بسم الله الرحمن الرحیم ) یعنی ابتدا می کنم بنام خداوندی که در دنیا بر مؤمن و کافر رحم می کند و در آخرت بر مؤمن رحم می نماید. (الحمد لله رب العالمین ) یعنی ثنا مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده همه موجودات است.(الرحمن الرحیم ) یعنی در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم می کند.(مالک یوم الدین ) یعنی پادشاه و صاحب اختیار روز قیامت است. (ایاک نعبد و ایاک نستعین ) یعنی فقط تو را عبادت می کنیم و فقط از تو کمک می خواهیم. (اهدنا الصراط المستقیم ) یعنی هدایت کن ما را به راه راست که آن دین اسلام است. (صراط الذین انعمت علیهم ) یعنی به راه کسانی که به آنان نعمت دادی که آنان پیغمبران و جانشینان پیغمبران هستند. (غیر المغضوب علیهم و لا الضالین ) یعنی نه به راه کسانی که غضب کرده ای بر ایشان و نه آن کسانی که گمراهند.
- [آیت الله اردبیلی] (بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ) یعنی: (آغاز میکنم به نام خداوندی که در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم مینماید.) (اَلْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعالَمینَ) یعنی: (ثنا و ستایش مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده همه موجودات است.) (اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ) یعنی: (در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم میکند.) (مالِکِ یَوْمِ الدّینِ) یعنی: (صاحب اختیار روز قیامت است.) (إیّاکَ نَعْبُدُ وَإیّاکَ نَسْتَعینُ) یعنی: (فقط تو را عبادت میکنیم و فقط از تو کمک میخواهیم.) (إهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ) یعنی: (ما را به راه راست (دین اسلام) هدایت کن.) (صِراطَ الَّذینَ أنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ) یعنی: (به راه کسانی که به آنان نعمت دادی (راه پیامبران و جانشینان آنان و شهداء و صدیقان).) (غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضّالّینَ) یعنی: (نه به راه کسانی که بر آنان غضب کردهای و نه آنانی که گمراهند.)
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است اطفال ممیز را بخواندن نمازهای واجب و نوافل تمرین و عادت دهند، بلکه مستحب است آنان را به قضای نماز هم وادار نمایند. و هم چنین مستحب است تمرین و عادت دادن آنان بر هر عبادت و عمل صالح و خلق و روش نیک. و واجب است بر اولیاء اطفال که آنان را از هر کاری که باعث ضرر بر خودشان و یا دیگران باشد، و همچنین از انجام هر کاری که شارع مقدس وجود آن را در خارج منع فرموده، جلوگیری کنند، و مخصوصاً در آموزش و پرورش آنها نظارت کامل داشته باشند، که زیر نظر معلمان صالح و متعهد باشد، و آنها را به کودکستان، دبستان و دبیرستان هایی که از هر جهت مورد اعتماد باشند، بفرستند، و حتی حسن انتخاب نام برای فرزندان خود را رعایت نمایند، و مراقبت کنند که با بی توجهی و سهل انگاری در تربیت اولاد، گناه فساد عقیده اولاد، بلکه اولاد اولاد خود را تا روز قیامت به گردن نگیرند.
- [آیت الله سیستانی] پنج چیز بر جنب حرام است : اول : رساندن جائی از بدن خود به خط قرآن یا به اسم خداوند به هر لغت که باشد ، و بهتر آن است که به أسماء پیغمبران ، و امامان و حضرت زهراء علیهمالسلام نیز نرساند . دوم : وارد شدن به مسجد الحرام ، و مسجد پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم اگرچه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود . سوم : توقف در مساجد دیگر ، و همچنین بنابر احتیاط واجب در حرم امامان علیهمالسلام ، ولی اگر از مسجد عبور کند مثل اینکه از یک درِ مسجد داخل و از درِ دیگر خارج شود ، مانعی ندارد . چهارم : داخل شدن در مسجد برای برداشتن چیزی ، و همچنین گذاشتن چیزی در آن هر چند خودش وارد مسجد نشود ، بنابر احتیاط لازم . پنجم : خواندن هر یک از آیات سجده واجب ، و آن در چهار سوره است : اول : سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل) . دوم : سوره چهل و یکم (حم سجده) . سوم : سوره پنجاه و سوم (والنجم) . چهارم : سوره نود و ششم (اقرأ) . چیزهائی که بر جنب مکروه است