این نام در قرآن مجید تنها یکبار آمده است ، آن هم در آیه 9 سوره (تغابن) (یَوْمَ یَجْمَعَکُمْ لِیَوْمِ الْجَمعِ ذلِکَ یَوْمُ التَّغابُنْ) [روزی که همه شما را در آن روز اجتماع، گردآوری می کند، آن روز، روز (تعابن) است. (تغابن) از ماده (غبن) در اینجا به معنی آشکار شدن غبن است، یعنی در آن روز ظاهر می شود چه کسی مغبون شده است. (مفردات راغب) مرحوم طبرسی در مجمع البیان می گوید این ماده هنگامی که به صورت باب تفاعل (تغابن) به کار رود به معنی گرفتن شرّ و رها نمودن خیر، یا به معنی گرفتن خیر و رها نمودن شرّ است، مؤمنان از بهره دنیوی خود چشم پوشیده، و بهره آخرت را می گیرند و مصداق گرفتن خیر و رها کردن شر خواهد بود، بنابراین آنها (غابن) محسوب می شوند و کافران بهره آخرت را رها کرده و بهره دنیا را گرفته اند، و مصداق رها کردن خیر و گرفتن شرند، بنابراین (مغبون) هستند نتیجه اینکه در آن روز (غابن) از (مغبون) آشکار می گردد. در صحاح اللغه آمده است که (غبن) به معنی خدعه و نیرنگ است و مغبون شدن، یعنی مورد خدعه و نیرنگ قرار گرفتن، و هنگامی که این ماده در مورد تفکر به کار رود به معنی ضعف و ناتوانی است، لذا (غبین) به معنی ضعیف الفکر است. به هر حال در قیامت پرده ها کنار می رود، و نتایج اعمال و عقائد و نیات آشکار می شود، و انسان خود را در مقابل انبوهی از نتائج و آثار اعمال خویش می بیند، و آنجا است که بدکاران از شکست و زیان خود و فریب و نیرنگ شیطان و از دست دادن سرمایه های عظیم و محکوم شدن از سعادت جاویدان و گرفتاری در چنگال عذاب الهی با خبر می شوند، و این است غبن حقیقی. www.eporsesh.com
این نام در قرآن مجید تنها یکبار آمده است ، آن هم در آیه 9 سوره (تغابن) (یَوْمَ یَجْمَعَکُمْ لِیَوْمِ الْجَمعِ ذلِکَ یَوْمُ التَّغابُنْ) [روزی که همه شما را در آن روز اجتماع، گردآوری می کند، آن روز، روز (تعابن) است.
(تغابن) از ماده (غبن) در اینجا به معنی آشکار شدن غبن است، یعنی در آن روز ظاهر می شود چه کسی مغبون شده است. (مفردات راغب)
مرحوم طبرسی در مجمع البیان می گوید این ماده هنگامی که به صورت باب تفاعل (تغابن) به کار رود به معنی گرفتن شرّ و رها نمودن خیر، یا به معنی گرفتن خیر و رها نمودن شرّ است، مؤمنان از بهره دنیوی خود چشم پوشیده، و بهره آخرت را می گیرند و مصداق گرفتن خیر و رها کردن شر خواهد بود، بنابراین آنها (غابن) محسوب می شوند و کافران بهره آخرت را رها کرده و بهره دنیا را گرفته اند، و مصداق رها کردن خیر و گرفتن شرند، بنابراین (مغبون) هستند نتیجه اینکه در آن روز (غابن) از (مغبون) آشکار می گردد.
در صحاح اللغه آمده است که (غبن) به معنی خدعه و نیرنگ است و مغبون شدن، یعنی مورد خدعه و نیرنگ قرار گرفتن، و هنگامی که این ماده در مورد تفکر به کار رود به معنی ضعف و ناتوانی است، لذا (غبین) به معنی ضعیف الفکر است.
به هر حال در قیامت پرده ها کنار می رود، و نتایج اعمال و عقائد و نیات آشکار می شود، و انسان خود را در مقابل انبوهی از نتائج و آثار اعمال خویش می بیند، و آنجا است که بدکاران از شکست و زیان خود و فریب و نیرنگ شیطان و از دست دادن سرمایه های عظیم و محکوم شدن از سعادت جاویدان و گرفتاری در چنگال عذاب الهی با خبر می شوند، و این است غبن حقیقی.
www.eporsesh.com
- [سایر] چرا روز قیامت را «یوم التغابن» می نامند چیست؟
- [سایر] یکی دیگر از نامهای قیامت یوم الموعود است، یوم الموعود یعنی چه؟
- [سایر] یکی دیگر از نامهای قیامت یوم الحسرة است، یوم الحسرة به چه معناست؟
- [سایر] یکی دیگر از نامهای قیامت، یوم ثقیل است، یوم ثقیل به چه معناست؟
- [سایر] یکی دیگر از نامهای قیامت، یوم الأزفة است، یوم الأزفة به چه معناست؟
- [سایر] یکی از نامهای قیامت یوم البعث است انتخاب این تعبیر برای قیامت چه دلیلی دارد؟
- [سایر] یوم الجمع که یکی از نامهای قیامت است، به چه معناست؟
- [سایر] یوم الخروج که یکی دیگر از نامهای قیامت است به چه معناست؟
- [سایر] یوم الفَصْل که یکی از نامهای قیامت است به چه معناست؟
- [سایر] معنای یوم التغابن چیست؟
- [آیت الله علوی گرگانی] احتیاط واجب آن است که در نماز، وقف به حرکت ننماید و همچنین وصل به سکون ننماید ومعنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمهای را بگوید وبین آن وکلمه بعدش فاصله دهد، مثلاً بگوید: )الرَحْمنِ الرَّحیم( ومیم الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید: )مالِکِ یَوْمِ الدّین( و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیش کلمهای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آن که بگوید الرحمن الرحیم ومیم الرحیم را زیر ندهد و فوراً مالک یوم الدین را بگوید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] احتیاط مستحب آن است که در نماز وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید. و معنای وقف به حرکت: آن است که حرکت آخر کلمهای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعدش فاصله دهد مثلاً بگوید: (الرّحْمنِ الرَّحیمِ) و میم (الرَّحیمِ) را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید: (مالکِ یَوْمِ الدینِ) و معنی وصل به سکون: آن است که حرکت آخر کلمهای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند؛ مثل آن که بگوید: (الرّحْمنِ الرَّحیمِ) و میم (الرّحْمنِ الرَّحیمِ) را زیر ندهد و فوراً (مالکِ یَوْمِ الدینِ) را بگوید.
- [آیت الله سبحانی] احتیاط مستحب آن است که در نماز، وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیشِ آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعد، فاصله بیندازد، مثلا بگوید الرَّحْمنِ الرَّحیمِ ومیم الرّحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدّین. معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیشِ کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آن که بگوید الرَّحمنِ الرَّحیمِ و میم الرّحیم را زیر ندهد و فوراً مالک یوم الدّین را بگوید.
- [آیت الله نوری همدانی] احتیاط واجب آن است که در نماز ، وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمة بعدش فاصله دهد . مثلاً بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدین . و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یل پیش کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمة بعد بچسباند مثل آنکه بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر ندهد و فوراً مالک یوم الدین را بگوید .
- [آیت الله اردبیلی] بهتر است که در نماز (وقف به حرکت) و (وصل به سکون) ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که فتحه، کسره یا ضمه آخر کلمهای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعد آن فاصله دهد، مثلاً بگوید: (اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ) و میم (الرَّحیمِ) را کسره بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید: (مالکِ یَوْمِ الدِّین) و معنی وصل به سکون آن است که کسره، فتحه یا ضمه آخر کلمهای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند، مثل آن که بگوید: (اَلرَّحْمنِ الرَّحیمْ) و میم (الرحیم) را کسره ندهد و فورا (مالِکِ یَوْمِ الدِّین) را بگوید.
- [آیت الله بروجردی] احتیاط واجب آن است که در نماز وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمهای را بگوید و بین آن کلمه و کلمة بعدش فاصله دهد؛ مثلاً بگوید:(الرَّحمنِ الرَّحِیمِ) و میم (اَلرَّحِیمِ) را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید:(مالِکِ یومِ الدّینِ).و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیش کلمهای را نگوید و آن کلمه را به کلمة بعد بچسباند، مثل آن که بگوید:(اَلرَّحمنِ اَلرَّحِیم) و میم (اَلرَّحِیم) را زیر ندهد و فوراً (مالِکِ یومِ الدّین) را بگوید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . احتیاط آن است که در نماز وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید. و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعد فاصله دهد مثلاً بگوید "الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ" و میم رحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید "مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ" و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیش کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آن که بگوید"الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ" و میم الرحیم را زیر ندهد وفوراً "مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ" را بگوید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اقوی این است که لازم نیست در نماز وقف به سکون و وصل به حرکت را مراعات نماید لذا اگر زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعدش فاصله دهد مثلاً بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدین. یا این که زیر یا زبر یا پیش کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آنکه بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر ندهد و فوراً مالک یوم الدین را بگوید نماز باطل نیست.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] احتیاط مستحب آن است که در نماز؛ وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعدش فاصله دهد؛ مثلا بگوید: الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید مالک یوم الدین. و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیش کلمه ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آنکه بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر ندهد و فورا مالک یوم الدین را بگوید.
- [آیت الله خوئی] احتیاط واجب آن است که در نماز، وقف به حرکت و وصل به سکون ننماید، و معنی وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمهای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعدش فاصله دهد، مثلًا بگوید" الرحمن الرحیم" و میم" الرحیم" را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید:" مالک یوم الدین" و معنی وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیش کلمهای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند، مثل آن که بگوید:" الرحمن الرحیم" و میم" الرحیم" را زیر ندهد و فورا" مالک یوم الدین" را بگوید.