این سؤال مربوط به علم کلام است و در فصل نبوّت و امامت در نحوه علوم پیامبر و امامان بطور مبسوط بحث شده است که بطور اختصار در این جا درج می گردد. دانشمندان شیعه مطلقاً پیامبر و ائمّه را در بیان احکام مجتهد نمی دانند و معتقدند که آنها هرگز احکام الهی را از راه اجتهاد به دست نمی آورند و مقام آنها در بیان احکام بالاتر از مقام اجتهاد است. قرآن در سوره (و النّجم) مدرک گفتار پیامبر را وحی الهی معرّفی می کند که به وسیله فرشته ای به او القا می شود.(1) کسی که با دستگاه وحی آشنا باشد و حقایق و واقعیّات را از طریق وحی بدون کم و زیاد به دست آورد، هرگز احتیاج به اجتهاد و استخراج احکام از اصول نخواهد داشت. عین این سخن درباره جانشینان معصوم او صدق می کند; آنان اگر چه طرف وحی نبودند، ولی علوم آنها بطور غیبی به آنها رسیده تا آنچه را پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بر اثر نبودن مقتضیات و یا وجود موانع موفّق به گفتن آنها نگردیده است، تدریجاً بیان کنند. این موهبت درباره آنها به اندازه ای است که میان آنها و احکام الهی پرده ای نیست و آنچه بشر تا روز رستاخیز از نظر احکام بدان نیازمند است، خداوند با عنایات مخصوص خود به آنها تعلیم فرموده و آنها را از طرق و راه های دیگر بی نیاز ساخته است.(2) روی این اساس، هرگز اجتهاد در احکام برای آنها مفهوم ندارد، زیرا اجتهاد در احکام کار کسانی است که بدون رنج و تحمّل مشقّت و اعمال قواعد اصولی و فقهی، دسترسی به احکام نداشته باشند و چه بسا پس از تحمل رنج نیز دسترسی پیدا نکنندو امّا پیامبری که از طریق وحی احکام را می گیرد و تمام نیازمندی های بشر از نظر احکام و معارف از مجرای صحیح و بدون اشتباه در اختیار او گذارده می شود، هرگز چنین شخصی نیازی به اجتهاد و ردّ فرع بر اصل و استخراج جزئیّات از کلّیّات نخواهد داشت. همچنین، جانشینان پیامبر حلال و حرام الهی و احکام خداوندی را بدون استثنا می دانستند و کسانی که واقعیّات احکام با تمام خصوصیّات در نظر آنها روشن باشد، دیگر نیازی به اجتهاد نخواهد داشت. همچنین، جانشینان پیامبر حلال و حرام الهی و احکام خداوندی را بدون استثنا می دانستند و کسانی که واقعیت احکام با تمام خصوصیّات در نظر آنها روشن باشد، دیگر نیازی به اجتهاد نخواهد داشت. روشنتر بگوییم: اجتهاد ملازم است با عدم اطّلاع قطعی از احکام واقعی و افرادی که از احکام الهی به طریق وحی و یا وراثت از پیامبر اطّلاع قطعی دارند، هرگز احتیاجی به اجتهاد نخواهند داشت. ولی دانشمندان اهل تسنّن، خلفا را در بسیاری از احکام مجتهد می دانند و در کتاب های (عقاید و مذاهب) اقوال آنها بطور مبسوط گفته شده است و شاید علّت این که آنان این نظر را انتخاب کرده اند این است که آنها اشتباهاتی از خلفا نقل کرده اند و یگانه توجیهی که به نظرشان رسیده این است که آنان را مانند فقها مجتهد بدانند که گاهی در بیان احکام اشتباه می کنند، علّت اشتباه خلفا در بیان احکام به نظر آنها همین اجتهادشان بوده و برای محکم کردن این نظریّه، بعضی دایره بحث را گسترش داده و علم پیامبر را نیز مورد بحث قرار داده اند و گفته اند که پیامبر نیز در آن مواردی که نصّ الهی در کار نبوده اجتهاد می کرده است! این اجمال مطلب است و توضیح و تفصیل جریان را در بحث های (عقاید و مذاهب) بخوانید. ________________________________________ 1. اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْی یُوحَی * عَلَّمَهُ شَدیدُ الْقُوَی - (سوره النّجم، آیات 4 و 5) 2. خوانندگان گرامی می توانند برای مزید اطّلاع به اصول کافی، ص 110، طبع سابق مراجعه فرمایند.
احکامی که از پیامبر اسلام(ص) و جانشینان معصوم او به ما رسیده است چگونه است؟ آیا آنان هم مانند فقها اجتهاد می کردند؟!
این سؤال مربوط به علم کلام است و در فصل نبوّت و امامت در نحوه علوم پیامبر و امامان بطور مبسوط بحث شده است که بطور اختصار در این جا درج می گردد.
دانشمندان شیعه مطلقاً پیامبر و ائمّه را در بیان احکام مجتهد نمی دانند و معتقدند که آنها هرگز احکام الهی را از راه اجتهاد به دست نمی آورند و مقام آنها در بیان احکام بالاتر از مقام اجتهاد است.
قرآن در سوره (و النّجم) مدرک گفتار پیامبر را وحی الهی معرّفی می کند که به وسیله فرشته ای به او القا می شود.(1) کسی که با دستگاه وحی آشنا باشد و حقایق و واقعیّات را از طریق وحی بدون کم و زیاد به دست آورد، هرگز احتیاج به اجتهاد و استخراج احکام از اصول نخواهد داشت.
عین این سخن درباره جانشینان معصوم او صدق می کند; آنان اگر چه طرف وحی نبودند، ولی علوم آنها بطور غیبی به آنها رسیده تا آنچه را پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بر اثر نبودن مقتضیات و یا وجود موانع موفّق به گفتن آنها نگردیده است، تدریجاً بیان کنند.
این موهبت درباره آنها به اندازه ای است که میان آنها و احکام الهی پرده ای نیست و آنچه بشر تا روز رستاخیز از نظر احکام بدان نیازمند است، خداوند با عنایات مخصوص خود به آنها تعلیم فرموده و آنها را از طرق و راه های دیگر بی نیاز ساخته است.(2)
روی این اساس، هرگز اجتهاد در احکام برای آنها مفهوم ندارد، زیرا اجتهاد در احکام کار کسانی است که بدون رنج و تحمّل مشقّت و اعمال قواعد اصولی و فقهی، دسترسی به احکام نداشته باشند و چه بسا پس از تحمل رنج نیز دسترسی پیدا نکنندو امّا پیامبری که از طریق وحی احکام را می گیرد و تمام نیازمندی های بشر از نظر احکام و معارف از مجرای صحیح و بدون اشتباه در اختیار او گذارده می شود، هرگز چنین شخصی نیازی به اجتهاد و ردّ فرع بر اصل و استخراج جزئیّات از کلّیّات نخواهد داشت.
همچنین، جانشینان پیامبر حلال و حرام الهی و احکام خداوندی را بدون استثنا می دانستند و کسانی که واقعیّات احکام با تمام خصوصیّات در نظر آنها روشن باشد، دیگر نیازی به اجتهاد نخواهد داشت.
همچنین، جانشینان پیامبر حلال و حرام الهی و احکام خداوندی را بدون استثنا می دانستند و کسانی که واقعیت احکام با تمام خصوصیّات در نظر آنها روشن باشد، دیگر نیازی به اجتهاد نخواهد داشت.
روشنتر بگوییم: اجتهاد ملازم است با عدم اطّلاع قطعی از احکام واقعی و افرادی که از احکام الهی به طریق وحی و یا وراثت از پیامبر اطّلاع قطعی دارند، هرگز احتیاجی به اجتهاد نخواهند داشت.
ولی دانشمندان اهل تسنّن، خلفا را در بسیاری از احکام مجتهد می دانند و در کتاب های (عقاید و مذاهب) اقوال آنها بطور مبسوط گفته شده است و شاید علّت این که آنان این نظر را انتخاب کرده اند این است که آنها اشتباهاتی از خلفا نقل کرده اند و یگانه توجیهی که به نظرشان رسیده این است که آنان را مانند فقها مجتهد بدانند که گاهی در بیان احکام اشتباه می کنند، علّت اشتباه خلفا در بیان احکام به نظر آنها همین اجتهادشان بوده و برای محکم کردن این نظریّه، بعضی دایره بحث را گسترش داده و علم پیامبر را نیز مورد بحث قرار داده اند و گفته اند که پیامبر نیز در آن مواردی که نصّ الهی در کار نبوده اجتهاد می کرده است!
این اجمال مطلب است و توضیح و تفصیل جریان را در بحث های (عقاید و مذاهب) بخوانید.
________________________________________
1. اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْی یُوحَی * عَلَّمَهُ شَدیدُ الْقُوَی - (سوره النّجم، آیات 4 و 5)
2. خوانندگان گرامی می توانند برای مزید اطّلاع به اصول کافی، ص 110، طبع سابق مراجعه فرمایند.
- [سایر] آیا پیامبراکرم (ص) در سخنانش معصوم است؟
- [سایر] دلیل عصمت پیامبر اکرم(ص) و دیگر پیامبران الهی چیست؟
- [سایر] با توجه به آیات 2 سوره فتح و 19 سوره محمد، چرا اهل سنت عصمت پیامبراکرم(ص) را فقط در دریافت وحی می پذیرند؟
- [سایر] چرا زنان پیامبر اسلام (ص ) بعد از وفات پیامبر اکرم(ص ), نمی توانستند ازدواج کنند؟
- [سایر] چطور میشود که پیامبر اسلام(ص) تا چهل سالگی قبل از مبعوث شدن، معصوم باقی بماند؟
- [سایر] مراحل سهگانه عصمت علمی پیامبراکرم(ص) در قرآن چگونه است؟
- [سایر] شاگردان و جانشینان محمد بن عبدالوهاب چه کسانی بودند؟
- [سایر] آیا در عصر پیامبر اسلام(ص) اجتهاد صورت میگرفته و از عقل برای استنباط احکام استفاده میشد؟
- [سایر] سلام؛ جانشینان حضرت موسی(ع) (نقبای بنیاسرائیل) دوازده نفر بودند؛ جانشینان حضرت عیسی(ع) (حواریون) دوازده بودند. جانشینان پیامبر اسلام (ص) (امامان معصوم) دوازده نفر، دلیل این عدد دوازده چیست؟
- [سایر] آیا مردم زمان پیامبر اکرم (ص) در جهل بودند، یا به کمال رسیده بودند؟
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است بعد از تکبیرةالاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ الْمُسیءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسیءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی: (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده درگذر.)