ابتدا باید توجه کرد که گیاهان گرچه حیات دارند، اما شاید روح به آن معنایی که در مورد انسان به کار می‌رود، نداشته باشند. اما هر چه باشد بهره‌ای از تجرد و حیات دارند. اساسا در منطق قرآن کریم نه تنها حیوانات و گیاهان، بلکه تمامی موجودات از حیات و تجرد بهره‌ای دارند و لذاست که همه‌ی موجودات عالم به تسبیح حق مشغولند، ولو این که ما انسان‌ها متوجه نشویم: )و إن من شی‌ء إلا یسبح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم(. (اسراء 44/17: هیچ چیزی نیست، مگر این که در حال ستایش تسبیح او می‌گوید، ولی شما تسبیح آن‌ها را در نمی‌یابید) پس اگر مقصود از این سؤال روح اصطلاحی نباشد، بلکه حقیقت هر موجودی باشد، باید گفت که حقیقت هیچ موجودی، حتی جمادات، از بین نمی‌رود و لذا در قرآن کریم حشر و رستاخیز، تنها مختص انسان نیست، بلکه تمامی موجودات عالم در قیامت محشور می‌شوند. به بیان علامه طباطبایی )ره(، آیه‌ی شریفه‌ی: )و ما خلقنا السماء و الأرض و ما بینهما باطلا( (ص 27/38: و آسمان و زمین و آنچه بین آن دو است را باطل و بیهوده نیافریدیم) و نیز آیه‌ی )و ما خلقنا السموات و الأرض و ما بینهما إلا بالحق و أجل مسمی( (احقاف 3/46: آسمان‌ها و زمین و آنچه را که میان آن دو است، جز به حق و [تا] زمانی معین نیافریدیم) عمومی بودن معاد را ثابت می‌کنند، چون خداوندمتعال [در این آیات فرموده که هر موجودی برای غایتی آفریده شده است و خلقتش باطل نیست.] و در این دو سیاق، بین موجودات زنده، البته زنده از نظر ما و غیر زنده، یا بین موجودات عاقل و غیر عاقل، فرقی ننهاده و لذا می‌فهمیم که حکم معاد و حشر برای همه‌ی موجودات است.( (انسان از آغاز تا انجام، علامه طباطبایی، ص 208، لازم به ذکر است که ملاصدرا این مطلب را بر اساس ادله‌ی عقلی نیز اثبات کرده است. ر. ک: اسفار، ج 9، ص 243 - 272) در مباحث قبل (در سؤال سوم از آخرین فصل بخش اول) نشان دادیم که بر اساس آیات قرآن صریحا می‌توان حشر تمامی موجودات زنده و غیر زنده را اثبات کرد و اکنون می‌افزاییم که این مطلب در روایات، شرح بیش‌تری داده شده و حتی حسابرسی حیوانات نیز مطرح شده است. به عنوان مثال در روایتی آمده است که پیامبر )ص( هنگام دیدن شتری که بسته‌ی بارش را از پشتش برنداشته بودند، فرمود: )صاحبش کجاست؟ به او بگویید خود را برای دادخواهی فردا )قیامت( آماده کند.( (من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 292. به نقل از انسان از آغاز تا انجام، ص 211. در همین منبع، روایات دیگری نیز در این باب آمده است)
ابتدا باید توجه کرد که گیاهان گرچه حیات دارند، اما شاید روح به آن معنایی که در مورد انسان به کار میرود، نداشته باشند. اما هر چه باشد بهرهای از تجرد و حیات دارند. اساسا در منطق قرآن کریم نه تنها حیوانات و گیاهان، بلکه تمامی موجودات از حیات و تجرد بهرهای دارند و لذاست که همهی موجودات عالم به تسبیح حق مشغولند، ولو این که ما انسانها متوجه نشویم: )و إن من شیء إلا یسبح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم(. (اسراء 44/17: هیچ چیزی نیست، مگر این که در حال ستایش تسبیح او میگوید، ولی شما تسبیح آنها را در نمییابید) پس اگر مقصود از این سؤال روح اصطلاحی نباشد، بلکه حقیقت هر موجودی باشد، باید گفت که حقیقت هیچ موجودی، حتی جمادات، از بین نمیرود و لذا در قرآن کریم حشر و رستاخیز، تنها مختص انسان نیست، بلکه تمامی موجودات عالم در قیامت محشور میشوند.
به بیان علامه طباطبایی )ره(، آیهی شریفهی: )و ما خلقنا السماء و الأرض و ما بینهما باطلا( (ص 27/38: و آسمان و زمین و آنچه بین آن دو است را باطل و بیهوده نیافریدیم) و نیز آیهی )و ما خلقنا السموات و الأرض و ما بینهما إلا بالحق و أجل مسمی( (احقاف 3/46: آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است، جز به حق و [تا] زمانی معین نیافریدیم) عمومی بودن معاد را ثابت میکنند، چون خداوندمتعال [در این آیات فرموده که هر موجودی برای غایتی آفریده شده است و خلقتش باطل نیست.] و در این دو سیاق، بین موجودات زنده، البته زنده از نظر ما و غیر زنده، یا بین موجودات عاقل و غیر عاقل، فرقی ننهاده و لذا میفهمیم که حکم معاد و حشر برای همهی موجودات است.( (انسان از آغاز تا انجام، علامه طباطبایی، ص 208، لازم به ذکر است که ملاصدرا این مطلب را بر اساس ادلهی عقلی نیز اثبات کرده است. ر. ک: اسفار، ج 9، ص 243 - 272)
در مباحث قبل (در سؤال سوم از آخرین فصل بخش اول) نشان دادیم که بر اساس آیات قرآن صریحا میتوان حشر تمامی موجودات زنده و غیر زنده را اثبات کرد و اکنون میافزاییم که این مطلب در روایات، شرح بیشتری داده شده و حتی حسابرسی حیوانات نیز مطرح شده است. به عنوان مثال در روایتی آمده است که پیامبر )ص( هنگام دیدن شتری که بستهی بارش را از پشتش برنداشته بودند، فرمود: )صاحبش کجاست؟ به او بگویید خود را برای دادخواهی فردا )قیامت( آماده کند.( (من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 292. به نقل از انسان از آغاز تا انجام، ص 211. در همین منبع، روایات دیگری نیز در این باب آمده است)
- [سایر] آیا ملک الموت جان هر موجود زندهای را میگیرد؟
- [سایر] آیا ملک الموت جان هر موجود زندهای را میگیرد؟
- [سایر] وقتی روح غیر مادی است پس شکلی غیر مادی خواهد داشت. شکل غیر مادی روح در ابتدای خلقت به صورتی است؟
- [سایر] با عرض سلام و تحیت. آیا تقسیم موجود به زنده و غیر زنده، مانند تقسیم موجود به مادی و غیر مادی، تقسیمی فلسفی موجود بما هو موجود است، یا نه؟ اگر نیست لطفا توضیح کافی بدهید.
- [سایر] اگر روح مایه حیات است، پس اینکه میگوییم روح بعد از چهار ماهگی به جنین تعلق میگیرد، به چه معنا است؟ حیات جنین قبل از تعلق روح به آن چگونه توجیه میشود؟
- [سایر] حقیقت و ماهیت روح انسانی چیست؟ آیا مادی و جزء بدن است؟
- [سایر] بعد از اثبات عالم برزخ و بقای روح، روح انسان چگونه در این عالم به حیات خود ادامه می دهد؟
- [سایر] با این که دانشمندان علوم تجربی و انسان شناسان مادی، برای روح هویتی قائل نیستند، کارکردها و آثار روح را چگونه توجیه میکنند؟
- [سایر] باسلام. لطفاً بفرمائید چگونه از پی بردن به روح غیر مادی میتوان به وجود خدا رسید؟با تشکر
- [سایر] خواب نوعی مرگ است و وقتی ما می خواهیم روح ما چقدر می تواند از روح مادی ما جدا بشود و به آینده برود ؟ آیا روح ما می تواند به عالم برزخ برود ؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] ذرات کوچکی از نجاست که جز با آب، پاک نمی شود هرگاه در کف پا یا ته کفش باقی بماند ضرری ندارد، همچنین باقی ماندن بو و رنگ.
- [آیت الله جوادی آملی] .چیزی از اجزای مردار که در زمان حیات حیوان، روح داشته است؛ مانند گوشت، پوست و ... به احتیاط واجب, نباید همراه نمازگزار باشد, هر چند لباس او شمرده نشود.
- [آیت الله بهجت] فقها حیات را شرط می دانند؛ یعنی می گویند برای ابتدای تقلید باید از مجتهد زنده تقلید کرد . اما اگر مرجع تقلید انسان از دنیا رفت ، در این که آیا می تواند بر تقلید او باقی بماند یا باید به مجتهد زنده مراجعه نماید، اختلاف است ؛ پس اگر کسی دراین مسأله مجتهد بود، طبق نظر خودش عمل می کند ؛ و گرنه طبق نظر مجتهد زنده اَعلَم عمل می نماید.
- [آیت الله اردبیلی] زنی که در عدّه وفات به سر میبرد، میتواند از خانه خارج شود و برای رفع نیازهای خود رفت و آمد کند، ولی احوط آن است که شب را در همان خانهای که در زمان حیات همسرش زندگی میکرده بماند.
- [آیت الله بهجت] کسی که مقلد مرجعی بوده و بعد از وفات او به فتوای مرجعی دیگر به تقلید اول باقی بوده، پس از وفات مرجع دوم، در صورت جواز بقاء، تنها در مسائلی که طبق فتوای مجتهد اول عمل کرده می تواند باقی بماند . و اگر چند مرجع داشته و بعد از وفات هر کدام طبق موازین از دیگری تقلید کرده و با اجازه بعدی بر تقلید باقی مانده و در نتیجه از هر مجتهد چند مسأله عمل کرده است، در آن مسائل می تواند بر تقلید مجتهدین قبلی باقی بماند . ولی در هرصورت در مسائلی که عمل نکرده باید به فتوای مجتهد زنده عمل کند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر بعد از راه رفتن ذره های کوچکی از نجاست که دیده نمی شود، در کف پا یا ته کفش بماند بنابر احتیاط واجب باید آن ذره ها را هم برطرف کرد، ولی باقی بودن بو و رنگ اشکال ندارد.
- [آیت الله سیستانی] اگر استحاضه قلیله یا متوسطه زن بعد از نماز صبح کثیره شود و به این حال باقی بماند ، باید احکامی را که در مسأله (394) گفته شد نسبت به نماز ظهر و عصر ، و مغرب و عشا رعایت نماید .
- [آیت الله اردبیلی] اگر در غسل اندکی از بدن نَشُسته باقی بماند، غسل صحیح نیست ولی شستن جاهایی از بدن، مانند داخل گوش و بینی که دیده نمیشوند یا دیده میشوند ولی جزء باطن محسوب میشوند، واجب نیست.
- [آیت الله بهجت] حنای نجس را اگر به سر یا ریش ببندند ، بعد از شستن ریش و سر، رنگ آن پاک است . و آنچه از اجزاء کوچک آن باقی بماند ، بعد از شستن ، ظاهر آنها پاک می شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 21 مسائلی را که از مرجع اول تقلید کرده بر تقلید او باقی بماند و همچنین مسائلی که از مرجع دوم تقلید کرده و بقیه را به فتوای مجتهدی حی عمل کند.