(عالم برزخ) دارای احکام، آثار و معیارهایی غیر از احکام و آثار نظام دنیوی است. ازاین‌رو انسان با ورود به (عالم برزخ) با نظام و معیارهای جدید و ناشناخته‌ای مواجه می‌شود. انسانی که در زندگی دنیایی، موفق به تجرید و انقطاع نشده و اسیر دنیا و تعلقات آن است، با داخل شدن به برزخ و مواجه شدن با آن احکام و آثار، نه تنها با یک نظام ناشناخته روبه‌رو می‌شود بلکه با از دست دادن مأنوس‌های دنیایی، در وحشت می‌افتد و با فقدان آنچه که او با آنها مأنوس بوده و تنهایی خود را با آنها جبران می‌کرد و هستی و بقای خود را با آنها و در آنها می‌دید در فشار قرار می‌گیرد. این فشار توصیف کردنی نیست وضعیتی معلق توأم با وحشت و غربت. گویی در معرض خطر قرار گرفته و مثل این که خود را ندارد و در حال از دست دادن خویش است. این وضعیت و حالات در بدو ورود، دست به دست هم داده و دهشت، وحشت، سختی و فشار به خصوصی را برای انسان پیش می‌آورد. (فشار برزخی) یک مسأله عمومی است و هر انسانی با آن مواجه خواهد شد مگر برای ارباب معنا، مهذّبین، اهل انقطاع و مجاهدان جهاد اکبر که به مجرد انتقال از دنیا، با بهجت و سرور خاصی به نظامی که با تمام وجود مشتاق آن بوده و به سوی آن کشیده می‌شدند، وارد می‌شوند و به شهود جمال وجه حق- که مجذوب آن بودند- بیش از پیش نائل می‌آیند و با کنار گذاشتن حجاب ماده و بدن، بزرگ‌ترین مانع را از سر راه خود در طلب مقصود بر می‌دارند. اما غیر از اینان همه با فشار برزخی روبه‌رو خواهند شد هر چند نوع و کیفیت فشار- با توجه به مراتب انسان‌ها- متفاوت خواهد بود چرا که فردی که انس و تعلق فراوانی به دنیا دارد، ألفتی با آخرت نخواهد داشت و همواره در حال فرار از آخرت و مأنوسات آن بوده، از وحشت، اضطراب، سختی‌ها و فشار برزخی بیشتر نصیب خواهد برد. و در مقابل کسی که ارتباط کمی با دنیا دارد و همواره از دنیا رو به سوی آخرت فرار می‌کرده و گرایش به عوالم بالا و ارزش‌های والاتر داشته است از فشار اول برزخ، کمتر برخوردار خواهد شد و به آسانی و با سرعت و بدون تکلّف، دنیا و آنچه را در آن بوده، فراموش کرده از آن منقطع خواهد شد و با آن نظام آشنا شده و از نعمت‌های برتر آن بهره‌مند خواهد شد و به راه خود ادامه خواهد داد به صورتی که گویا با خلاص شدن از نظام پست دنیوی، از زندان رهایی یافته و پر و بالش برای پرواز و صعود باز شده است. البته با انس پیدا کردن به نظام جدید برزخی و برطرف شدن ألفت به دنیا و امور دنیایی، آن قسمت از فشارهایی که از این جهت در برزخ وجود داشت، برطرف می‌شود. همچنین با از میان رفتن برخی از آلودگی‌ها و ناپاکی‌ها، فشارهایی نیز که از این ناحیه در برزخ بوده، مرتفع می‌شود. همین طور با انس روح با نظام برزخی و کم شدن ارتباط روح و بدن مادی و انصراف روح به عالم، احکام و آثار برزخ و اصل توجّه روح به مسائل برزخ، فشارهایی که از ناحیه اضطراب و دهشت از جهت ناآشنا بودن به نظام جدید، رخت برخواهد بست. بنابراین سختی‌ها و فشارهای برزخی، به مرور کم و برطرف می‌شود. البته این در صورتی است که روح در زندگی دنیایی خود، در صراط مستقیم باشد. اما اگر روح در زندگی دنیایی، آلودگی‌های زیادی داشته باشد و به بیان دیگر اگر عصیان‌ها و طغیان‌های ارواح به ظاهر مؤمن- به مقتضای نظام برزخی و ا حکام خاص آن- بیش از حد بوده و در مجموع انجذاب به سوی حضرت حق، بر جانب آلودگی‌ها حاکم نباشد، در این صورت نتیجه عصیان‌ها را در برزخ دیده و در عذاب برزخی قرار خواهد گرفت و این عذاب‌ها، سختی‌ها، گرفتاری‌ها و فشارها تا آخر نظام برزخی ادامه خواهد داشت. روایات نیز به فشار برزخی و عمومیت آن اشارات دقیق و فراوانی دارد که به ذکر یک نمونه اکتفا می‌شود: ابی بصیر می‌گوید: (به امام صادق (ع) عرض کردم: (آیا کسی از سختی‌ها و فشار قبر [برزخ‌] نجات می‌یابد و [محفوظ می‌ماند؟]) امام صادق (ع) [در پاسخ‌] فرمود: (از فشار برزخ به خدا پناه می‌بریم، چقدر اندک‌اند کسانی که از فشار قبر نجات می‌یابند [و به آن گرفتار نمی‌شوند]). سپس [امام صادق (ع) در ادامه‌] فرمود: (رسول اکرم (ص) در تشیع جنازه سعد- در حالی که هفتاد هزار ملک جنازه وی را تشییع می‌کردند- شرکت کرد و سر به آسمان بلند نمود [و نظری به آسمان انداخت‌] و سپس فرمود: (آیا شخصی مانند سعد هم فشار و سختی‌های قبر [برزخی‌] را می‌بیند؟).(1) امام صادق (ع) فرمود: (پناه بر خدا، این فشار به خاطر بدخویی و کج خلقی او بر خانواده‌اش بود).(2) پی‌نوشت‌ (1) منظور آن است که رسول اکرم) ص (سعد را در فشار دید و با تعجب چنین فرمود. (2)) عن ابی بصیر قال: قلت لابی عبدالله) ع (: أیفلت من ضغطة القبر احد؟ قال: فقال: نعوذ بالله منها. ما أقل من یفلت من ضغطة القبر قال: و ان رسول الله صلی الله علیه و آله خرج فی جنازة سعد و قد شیعه سبعون الف ملک فرفع رسول الله صلی الله علیه و آله رأسه الی السماء ثم قال: مثل سعد یضّم؟ قال: قلت: جعلت فداک انّا نحدّث انّه کان یستّخفّ بالبول، فقال: معاذاللّه انّما کان من زعارة فی خلقه علی اهله () بحارالانوار، ج 6، ص 261، ح 102). و برای مطالعه بیشتر در این خصوص ر. ک: عروج روح، صص 80- 76 و معاد یا بازگشت بسوی خدا، ج اوّل، صص 270- 276.
(عالم برزخ) دارای احکام، آثار و معیارهایی غیر از احکام و آثار نظام دنیوی است. ازاینرو انسان با ورود به (عالم برزخ) با نظام و معیارهای جدید و ناشناختهای مواجه میشود.
انسانی که در زندگی دنیایی، موفق به تجرید و انقطاع نشده و اسیر دنیا و تعلقات آن است، با داخل شدن به برزخ و مواجه شدن با آن احکام و آثار، نه تنها با یک نظام ناشناخته روبهرو میشود بلکه با از دست دادن مأنوسهای دنیایی، در وحشت میافتد و با فقدان آنچه که او با آنها مأنوس بوده و تنهایی خود را با آنها جبران میکرد و هستی و بقای خود را با آنها و در آنها میدید در فشار قرار میگیرد.
این فشار توصیف کردنی نیست وضعیتی معلق توأم با وحشت و غربت. گویی در معرض خطر قرار گرفته و مثل این که خود را ندارد و در حال از دست دادن خویش است. این وضعیت و حالات در بدو ورود، دست به دست هم داده و دهشت، وحشت، سختی و فشار به خصوصی را برای انسان پیش میآورد.
(فشار برزخی) یک مسأله عمومی است و هر انسانی با آن مواجه خواهد شد مگر برای ارباب معنا، مهذّبین، اهل انقطاع و مجاهدان جهاد اکبر که به مجرد انتقال از دنیا، با بهجت و سرور خاصی به نظامی که با تمام وجود مشتاق آن بوده و به سوی آن کشیده میشدند، وارد میشوند و به شهود جمال وجه حق- که مجذوب آن بودند- بیش از پیش نائل میآیند و با کنار گذاشتن حجاب ماده و بدن، بزرگترین مانع را از سر راه خود در طلب مقصود بر میدارند.
اما غیر از اینان همه با فشار برزخی روبهرو خواهند شد هر چند نوع و کیفیت فشار- با توجه به مراتب انسانها- متفاوت خواهد بود چرا که فردی که انس و تعلق فراوانی به دنیا دارد، ألفتی با آخرت نخواهد داشت و همواره در حال فرار از آخرت و مأنوسات آن بوده، از وحشت، اضطراب، سختیها و فشار برزخی بیشتر نصیب خواهد برد.
و در مقابل کسی که ارتباط کمی با دنیا دارد و همواره از دنیا رو به سوی آخرت فرار میکرده و گرایش به عوالم بالا و ارزشهای والاتر داشته است از فشار اول برزخ، کمتر برخوردار خواهد شد و به آسانی و با سرعت و بدون تکلّف، دنیا و آنچه را در آن بوده، فراموش کرده از آن منقطع خواهد شد و با آن نظام آشنا شده و از نعمتهای برتر آن بهرهمند خواهد شد و به راه خود ادامه خواهد داد به صورتی که گویا با خلاص شدن از نظام پست دنیوی، از زندان رهایی یافته و پر و بالش برای پرواز و صعود باز شده است.
البته با انس پیدا کردن به نظام جدید برزخی و برطرف شدن ألفت به دنیا و امور دنیایی، آن قسمت از فشارهایی که از این جهت در برزخ وجود داشت، برطرف میشود. همچنین با از میان رفتن برخی از آلودگیها و ناپاکیها، فشارهایی نیز که از این ناحیه در برزخ بوده، مرتفع میشود. همین طور با انس روح با نظام برزخی و کم شدن ارتباط روح و بدن مادی و انصراف روح به عالم، احکام و آثار برزخ و اصل توجّه روح به مسائل برزخ، فشارهایی که از ناحیه اضطراب و دهشت از جهت ناآشنا بودن به نظام جدید، رخت برخواهد بست.
بنابراین سختیها و فشارهای برزخی، به مرور کم و برطرف میشود. البته این در صورتی است که روح در زندگی دنیایی خود، در صراط مستقیم باشد. اما اگر روح در زندگی دنیایی، آلودگیهای زیادی داشته باشد و به بیان دیگر اگر عصیانها و طغیانهای ارواح به ظاهر مؤمن- به مقتضای نظام برزخی و ا حکام خاص آن- بیش از حد بوده و در مجموع انجذاب به سوی حضرت حق، بر جانب آلودگیها حاکم نباشد، در این صورت نتیجه عصیانها را در برزخ دیده و در عذاب برزخی قرار خواهد گرفت و این عذابها، سختیها، گرفتاریها و فشارها تا آخر نظام برزخی ادامه خواهد داشت.
روایات نیز به فشار برزخی و عمومیت آن اشارات دقیق و فراوانی دارد که به ذکر یک نمونه اکتفا میشود:
ابی بصیر میگوید: (به امام صادق (ع) عرض کردم: (آیا کسی از سختیها و فشار قبر [برزخ] نجات مییابد و [محفوظ میماند؟]) امام صادق (ع) [در پاسخ] فرمود: (از فشار برزخ به خدا پناه میبریم، چقدر اندکاند کسانی که از فشار قبر
نجات مییابند [و به آن گرفتار نمیشوند]). سپس [امام صادق (ع) در ادامه] فرمود: (رسول اکرم (ص) در تشیع جنازه سعد- در حالی که هفتاد هزار ملک جنازه وی را تشییع میکردند- شرکت کرد و سر به آسمان بلند نمود [و نظری به آسمان انداخت] و سپس فرمود: (آیا شخصی مانند سعد هم فشار و سختیهای قبر [برزخی] را میبیند؟).(1) امام صادق (ع) فرمود: (پناه بر خدا، این فشار به خاطر بدخویی و کج خلقی او بر خانوادهاش بود).(2)
پینوشت
(1) منظور آن است که رسول اکرم) ص (سعد را در فشار دید و با تعجب چنین فرمود.
(2)) عن ابی بصیر قال: قلت لابی عبدالله) ع (: أیفلت من ضغطة القبر احد؟ قال: فقال: نعوذ بالله منها. ما أقل من یفلت من ضغطة القبر قال: و ان رسول الله صلی الله علیه و آله خرج فی جنازة سعد و قد شیعه سبعون الف ملک فرفع رسول الله صلی الله علیه و آله رأسه الی السماء ثم قال: مثل سعد یضّم؟ قال: قلت: جعلت فداک انّا نحدّث انّه کان یستّخفّ بالبول، فقال: معاذاللّه انّما کان من زعارة فی خلقه علی اهله () بحارالانوار، ج 6، ص 261، ح 102). و برای مطالعه بیشتر در این خصوص ر. ک: عروج روح، صص 80- 76 و معاد یا بازگشت بسوی خدا، ج اوّل، صص 270- 276.
- [سایر] فلسفه فشار قبر چیست؟
- [سایر] حقیقت فشار و عذاب قبر چیست؟ آیا مرده ای که دفن نمی شود هم فشار قبر دارد؟
- [سایر] آیا لذت یا عذاب قبر جسمانی است یا فقط جنبهء روحی و مثالی دارد؟
- [سایر] با توجه به علم خداوند و آگاهی خالق از تمام بندگانش، فلسفه سئوال قبر چیست؟
- [آیت الله خامنه ای] معیار شرعی ضرر اعم از جسمی یا روحی چیست؟
- [سایر] آیا روش ریاضی دکارت در فلسفه یا در جست و جوی حقیقت یک روش متضمن با قطعیت و یقین صد در صدی که خطاناپذیر باشد است؟
- [سایر] فشار قبر یعنی چه؟
- [سایر] فشار قبر چیست؟
- [سایر] آیا دوزخیان را عذاب و شکنجه روحی هم می دهند؟
- [سایر] فشار قبر چیست ؟
- [آیت الله اردبیلی] نمایشهای متداول چنانچه مستلزم نظر و لمس نامحرم یا موجب اشاعه فساد و تهییج شهوت و یا توهین به مقدّسات مذهب و اولیای دین و دروغ و باطل نباشد، اشکال ندارد. همچنین بازیهای مختلف اگر در آنها آلات قمار و برد و باخت و ضرر جسمی یا روحی و یا اِتلاف و اِسراف مال در بین نباشد، اشکال ندارد.
- [آیت الله مظاهری] تفحّص و شنود بهواسطه خواب کردن یا مست کردن و یا او را از خود بیخود کردن و همچنین بهواسطه شکنجههای روحی و جسمی، گناه مضاعف دارد، زیرا هم از نظر تفحّص و شنود حرام است و هم از نظر ظلم، و آنچه از این راهها به دست میآید حجّت نیست، مگر اینکه با قرائن دیگر یقین پیدا شود.
- [آیت الله مظاهری] تحقیقات روی حیوان در علم پزشکی یا جراحی و مانند اینها، اگر پیشرفت علم متوقف بر آن باشد اشکال ندارد، ولی تحقیقات روی انسان موقعی جایز است که علاوه بر رضایت او خطر جانی و روحی و جسمی برای او نداشته باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسانی که متدین و ملتزم به احکام اسلام نیستند و اهل نماز و روزه و وظایف شرعیه نمی باشند لیاقت عهده داری مشاغل اجتماعی اسلامی و مناصب عمومی را ندارند و اگر عهده دار شوند، غاصب و متجاوز به حقوق عمومی شناخته می شوند.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر کسی در ملک شخصی خود یا در ملک عمومی مانند زمینهای مفتوح العنوه یا در زمین انفال که ملک امام (ع) و دولت اسلامی است، معدنی را استخ راج کند , مالک ن خواهد شد، مگر به اذن امام معصوم(ع) یا نایبش که هر مقدار اجازه دادهاند, مالک خواهد شد.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی دوست داشته باشد که واجبی از واجبات بیارزش یا متروک شود و یا حرامی از محرّمات با ارزش و یا جایی در جامعه باز کند، گرچه در این امر قبیح خود عامل نباشد و تبلیغ نیز برای آن نکند، از نظر قرآن شریف کیفر بزرگی در دنیا و عذاب بزرگی در آخرت دارد، مثلاً کسی که دوست دارد در جامعه اسلامی، چادر جای خود را به بدحجابی و قرضالحسنه جای خود را به قرض ربوی بدهد، و قطعاً اگر توبه نکند، عذاب دردناکی در دنیا و آخرت به سراغ او خواهد آمد.
- [آیت الله اردبیلی] اقرار کننده باید بالغ و عاقل و دارای قصد و اختیار باشد، بنابر این اقرار کودک، دیوانه، مست و یا کسی که به وسیله هیپنوتیزم در خواب بدون قصد و اختیار اقرار کرده و یا کسی که در حال تهدید یا زیر فشار جسمی یا روحی اقرار نموده، اعتبار ندارد؛ ولی اقرار بیمار در مرضی که به مرگ او منتهی میشود اجمالاً نافذ است، پس اگر مورد وثوق باشد همه آن صحیح است و گرنه نسبت به زاید بر ثلث مال نافذ نیست و نیز اقرار معلّق ثابت نمیشود.
- [آیت الله سیستانی] در چهار جا تخلّی حرام است : 1 در کوچههای بن بست ، در صورتی که صاحبانش اجازه نداده باشند ، و همچنین در کوچهها و راههای عمومی در صورتی که موجب ضرر به عابرین باشد . 2 در ملک کسی که اجازه تخلّی نداده است . 3 در جائی که برای عدّه مخصوصی وقف شده است مثل بعضی از مدرسهها . 4 روی قبر مؤمنین در صورتی که بی احترامی به آنان باشد بلکه حتّی اگر بی احترامی هم نباشد ، مگر این که زمین از مباحات اصلی باشد . و همچنین هر جائی که تخلّی موجب هتک حرمت یکی از مقدّسات دین یا مذهب شود .
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان در اسلام ارضای غریزه جنسی مرد از غیر زن خود، یا زن از غیر شوهر خود میباشد و قرآن شریف چنین شخصی را متجاوز و ظالم میداند: (فَمَنِ ابْتَغی وَراءَ ذلِکَ فَاولئِکَ هُمُ الْعادُون)[1] (پس هر که به دنبال فراتر از این (راههای حلال) رود، او از ظالمان است.) و آن اقسامی دارد: الف) زنا دادن یا زنا کردن که عقوبت و کیفر آن بسیار بزرگ است. ب) لواط که در روایات آمده است عرش خدای متعال از آن به لرزه درمیآید. ج) خود ارضایی (استمناء) که علاوه بر اینکه حرام است، مفسده روحی و جسمی بسیاری دارد. د) نگاه شهوتانگیز یا دیدن عکسها و فیلمهای شهوتانگیز و نوشتن یا خواندن داستانهای شهوتانگیز، و گفتن و یا شنیدن و یا خواندن آهنگها و یا اشعار شهوتانگیز به طور غنا و یا به طور عادی و هر چیزی که موجب تحریک او شود، حتّی خیالهای شهوتانگیز.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مساله 588 _مستحب است به امید این که مطلوب پروردگار باشد امور زیر را در دفن میت رعایت کنند: 1: قبر را به اندازه قامت انسان متوسط گود کنند. 2: میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر، از جهتی بهتر باشد، مثل این که افراد خوب در آنجا دفن شده اند، یا مردم برای فاتحه بیشتر به آنجا می روند. 3: هنگام دفن، جنازه را در چند قدمی قبر بر زمین بگذارند و تا سه مرتبه، کم کم نزدیک ببرند و در مرتبه چهارم وارد قبر کنند. 4: اگر میت مرد است او را از طرف سر وارد قبر کنند و اگر زن است از طرف عرض بدن و به هنگام وارد کردن او پارچه ای روی قبر بگیرند. 5: جنازه را با آرامی از تابوت بردارند و با آرامی وارد قبر کنند، و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند. 6: قبر لحد داشته باشد، یعنی آن راطوری بسازند که خاک روی بدن میت نریزد،به این ترتیب که قسمت پایین قبررا باریکتر کنند و بعد از گذاشتن میت در قبر، بالای آن خشت یا آجر بچینند و یا طرف قبله قبر را کمی از پایین توسعه دهند به اندازه ای که میت در آن قرار بگیرد. 7: پشت سر میت مقداری خاک یا خشت بگذارند که وقتی او را به طرف راست می خوابانند به عقب برنگردد. 8: بعد از گذاشتن در قبر، گره کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او قرار دهند. 9: کسی که میت را در قبر می گذارد با طهارت و سربرهنه و پا برهنه باشد و غیر از خویشان میت، با پشت دست خاک بر قبر بریزند و بگویند: (انا لله و انا الیْه راجعون) و اگر میت زن است کسی که با او محرم است او را در قبر بگذارد و اگر محرم نباشد خویشانش او را در قبر بگذارند. 10: پیش از آن که (لحد) را بپوشانند دست راست به شانه میت بزنند و او را حرکت دهند و سه مرتبه بگویند:اسْمعْ افْهمْ یا فلان ابْن فلان (و به جای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را ببرند) مثلاً سه مرتبه بگویند: (اسْمعْ افْهمْ یا محمد بْن علی) سپس به ترتیب زیر او را به عقاید حقه اسلامی تلقین دهند و بگویند:(هلْ انْت علی الْعهْد الذی فارقْتنا علیْه منْ شهادة انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له و ان محمداً صلی الله علیْه و آله عبْده و رسوله و سید النبیین و خاتم الْمرْسلین و ان علیاً امیر الْمؤمنین و سید الْوصیین و امامٌ افْترض الله طاعته علی الْعالمین، و ان الْحسن والْحسیْن و علی بْن الْحسیْن و محمد بْن علیٍ و جعْفر بْن محمد و موسی بْن جعْفر و علی بْن موسی و محمد بْن علیٍ و علی بْن محمد و الْحسن بْن علیٍ و الْقائم الحجة الْمهْدی صلوات الله علیْهمْ ائمة الْمؤمنین و حجج الله علی الْخلْق اجْمعین، و ائمتک ائمة هدیً ابْرارٌ یا فلان بْن فلان (و به جای فلان بن فلان، اسم میت و پدرش را بگویند) و بعد بگویند: اذا اتاک الْملکان الْمقربان رسولیْن منْ عنْد الله تبارک و تعالی و سئلاک عنْ ربک و عنْ نبیک و عنْ دینک و عنْ کتابک و عنْ قبْلتک و عنْ ائمتک فلاْ تخفْ و لا تحْزنْ و قلْ فی جوابهما: الله ربی و محمدٌ صلی الله علیْه و آله نبیی و الاْسْلام دینی و الْقرآن کتابی و الْکعْبة قبْلتی و امیرالْمؤمنین علی بْن ابی طالب امامی و الْحسن بْن علیٍ الْمجْتبی امامی و الْحسیْن بْن علیٍ الشهید بکرْبلاء امامی و علیٌ زیْن الْعابدین امامی و محمدٌ الْباقر امامی و جعْفرٌ الصادق امامی و موسی الْکاظم امامی و علیٌ الرضا امامی و محمدٌ الْجواد امامی و علیٌ الْهادی امامی و الْحسن الْعسْکری امامی و الْحجة الْمنْتظر امامی هؤلآء صلوات الله علیْهمْ اجْمعین ائمتی و سادتی و قادتی و شفعائی، بهمْ اتولی و منْ اعْدآئهمْ اتبرء فی الدنْیا و الاْخرة، ثم اعْلم یا فلان بْن فلان (و به جای فلان بن فلان، اسم میت و پدرش را بگویند) بعد بگویند: إن الله تبارک و تعالی نعْم الرب و ان محمداً صلی الله علیْه و آله نعْم الرسول و ان علی بْن ابیطالب و اوْلاده الْمعْصومین الاْئمة الإثْنی عشر نعْم الاْئمة و أن ما جاء به محمدٌ صلی الله علیْه و آله حقٌ و أن الْموْت حقٌ و سؤال منْکر و نکیر فی الْقبْر حقٌ و الْبعْث حقٌ و النشور حقٌ و الصراط حقٌ و الْمیزان حقٌ و تطایر الْکتب حقٌ و أن الْجنة حقٌ و النار حقٌ و أن الساعة آتیةٌ لا ریْب فیها و أن الله یبْعث منْ فی الْقبور. پس بگویند: افهمْت یا فلان (و به جای فلان اسم میت را بگوید) پس از آن بگویند: ثبتک الله بالْقوْل الثابت و هداک الله الی صراط مسْتقیم عرف الله بیْنک و بیْن اولیائک فی مسْتقرٍ منْ رحْمته. پس بگویند: اللهم جاف الاْرْض عنْ جنْبیْه و اصْعدْ بروحه الیْک و لقه منْک برْهاناً اللهم عفْوک عفْوک). 11: قبر را به صورت مربع مستطیل بسازند به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند و نشانه ای روی آن بگذارند که شناخته شود و روی قبر آب بپاشند و بعد از پاشیدن آب، کسانی که حاضرند دستها را بر قبر گذارند انگشتها را باز کرده در خاک فرو برند و هفت مرتبه سوره (إنا انزلناه) بخوانند وبرای میت طلب آمرزش کنند. 12: :این دعا را بعد از آن بخوانند: (اللهم جاف الاْرْض عنْ جنْبیه و اصْعدْ الیْک روحه و لقه منْک رضْواناً و اسْکنْ قبْره منْ رحْمتک ما تغْنیه به عنْ رحْمة منْ سواک). و سزاوار است چنانچه میت زن باشد ضمیرها و اسماء را به صورت مؤنث ذکر کند.