آیا برای انتخاب همسر باید زیبایی یکی از معیارها باشد یا خیر؟
قبل از پاسخ به این سؤال، ابتدا باید اشاره کنیم که اساسا یک سلسله معیارها مقدم هستند که شاید مهم‌ترین آن‌ها پای‌بندی به دین و عقل، داشتن صداقت در صحبت‌ها و برخوردها، و خودخواه و خودبین نبودن است. به نظر می‌رسد اگر این سه معیار وجود داشته باشند، شاید اکثریت قریب به اتفاق مشکلات زندگی خانوادگی مردم به سادگی قابل حل باشد. بعد از این معیارهاست که معیارهای دیگری نظیر زیبایی مطرح می‌شوند. برای این که ظرافت نظرات اسلام در خصوص لازم بودن یا نبودن زیبایی معلوم شود، خوب است بدانیم که در احادیث معصومان )ع( با توجه به شرایط زمانی، گاه زیبایی را یک شرط مهم دانسته‌اند و گاه اساسا اهمیت آن را انکار کرده‌اند. توضیح مطلب این که در بسیاری از احادیث نقل شده از پیامبر اکرم )ص( تأکید شده که در انتخاب همسر فقط به دین‌داری توجه کنید، نه به ظاهر؛ و زیبایی اصلا نباید مهم باشد. اما در برخی از احادیث امام صادق )ع(، علاوه بر دین‌داری بر زیبایی زن نیز بسیار تأکید شده است. شاید سر این اختلاف در آن است که دوره‌ی پیامبر اکرم )ص( اوایل شکل‌گیری جامعه اسلامی بود و مسلمانان در اقلیت بودند و اکثر جامعه‌ی اسلامی در فقر به سر می‌بردند. در آن زمان تشکیل یک جامعه‌ی اسلامی و پیوند بین مسلمانان اهمیت و اولویت داشت. برای همین، اگر کسی با معیار زیبایی حرکت می‌کرد، شاید اصلا نمی‌توانست همسری پیدا کند. اما در دوره‌ی امام صادق )ع( جامعه‌ی اسلامی شکل گرفته بود و مسلمانان زیاد بودند. در آن زمان، مشکل عمده این بود که با روی کار آمدن حکومت اموی به تدریج بی‌بندوباری در کشور اسلامی شدت گرفته بود و این خطری جدی برای عفیف ماندن مسلمانان بود. در این شرایط، امام صادق )ع( بر زیبا بودن همسر تأکید می‌کند، زیرا کسی که غریزه‌ی زیبایی جویی‌اش را با همسر شرعی‌اش اشباع کند، دیگر به زنان بیگانه چشم نخواهد دوخت. در واقع، این زیبایی همسر، عاملی بود برای مقابله با عوامل تخریب خانواده. در جامعه‌ی ما نیز با توجه به مشکلات روزافزونی که از این حیث وجود دارد، بعد از دین‌داری، زیبایی نیز می‌تواند به عنوان یک معیار مهم مطرح باشد. اما در این بحث، نکته‌ی شایان توجه این است که زیبایی مورد نظر ما تا حدودی نسبی است. یعنی زیبایی مطلق که همگان آن شخص را زیبا بدانند مورد نظر نیست، بلکه مهم آن است که در نظر مردی که به خواستگاری رفته، زیبا جلوه کند؛ ولو از نظر شخص دیگری چندان زیبا نباشد. به همین دلیل، اگر بخواهیم واژه‌ی دقیق‌تری در ادبیات فارسی به کار ببریم، شاید باید به جای )زیبایی(، واژه‌ی )ملاحت( را به کار ببریم؛ ملاحتی که حافظ در این بیت می‌گوید: حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت‌ آری به اتفاق جهان می‌توان گفت‌ یعنی یک حسن و زیبایی داریم که امری مشترک بین همه است، اما یک ملیح بودن و دل‌ربایی داریم که نسبی است. و این همان خصوصیتی است که مجنون در لیلی می‌دید. گویند یک روز هارون‌الرشید که وصف لیلی و مجنون را شنیده بود، دستور داد لیلی را احضار کردند تا ببیند این چگونه زنی است که مجنون را مجنون کرده است. وقتی لیلی آمد، هارون او را زنی بسیار عادی و معمولی یافت. از مجنون پرسید: )تو عاشق چنین زنی هستی؟! من زنانی به مراتب زیباتر در اختیار تو قرار می‌دهم.( اما مجنون در پاسخ گفت: )آن زیبایی که مرا شیفته‌ی خود کرده، تناسب اندام نیست. زیبایی لیلی را باید از دریچه‌ی چشم مجنون دریافت: اگر در دیده‌ی مجنون نشینی‌ به غیر از حسن، از لیلی نبینی( لازمه‌ی چنین زیبایی، علاوه بر زیبایی ظاهری، نوعی زیبایی باطنی، و در واقع همان اخلاق پسندیده است. تأثیر این زیبایی باطنی به قدری است که می‌تواند چهره‌ی ظاهرا زیبا را زشت و چهره‌ی ظاهرا زشت را زیبا نشان دهد. بهترین شاهد این مدعا آن است که اگر یک فرد زیبا رو به شما شدیدا و به ناحق اهانت کند، حق شما را پایمال کند و موجبات رنج و زحمت شما را فراهم آورد، دیگر در نظر شما او نه تنها زیبا نیست، بلکه زشت نیز به نظر می‌رسد. در نقطه‌ی مقابل، بسیاری از استادان واقعی اخلاق را وقتی می‌نگرید احساس زیبا و دل‌نشینی وجود شما را پر می‌کند. در حالی که اگر با معیارهای عادی و ظاهری بسنجیم، شاید قیافه‌شان چندان بهره‌ای هم از زیبایی نداشته باشد؛ و این همان ملاحت مورد نظر است. ملاحت و زیبایی معنوی به قدری می‌تواند چشم‌گیر شود که تمام عیب‌های ظاهری را از دیدگان دور سازد: گر هنری داری و هفتاد عیب‌ دوست نبیند به جز آن یک هنر همسر شهید چمران گفته است: )چند ماه بعد از ازدواج ما، یکی از دوستانم به من گفت: چگونه حاضر شدی که با یک مرد کچل ازدواج کنی؟ به او پرخاش کردم که: )همسر من کچل نیست.( و تازه آن روز بود که وقتی به خانه برگشتم متوجه شدم که همسر من بسیار پیش از ازدواج با من موهایش ریخته بوده و من در این همه مدت، متوجه این مطلب نشده بودم. این همان زیبایی‌های معنوی شهید چمران بوده که چنان چشمان همسرش را به خود خیره کرده که وی متوجه ظاهر او نشده است!
عنوان سوال:

آیا برای انتخاب همسر باید زیبایی یکی از معیارها باشد یا خیر؟


پاسخ:

قبل از پاسخ به این سؤال، ابتدا باید اشاره کنیم که اساسا یک سلسله معیارها مقدم هستند که شاید مهم‌ترین آن‌ها پای‌بندی به دین و عقل، داشتن صداقت در صحبت‌ها و برخوردها، و خودخواه و خودبین نبودن است. به نظر می‌رسد اگر این سه معیار وجود داشته باشند، شاید اکثریت قریب به اتفاق مشکلات زندگی خانوادگی مردم به سادگی قابل حل باشد. بعد از این معیارهاست که معیارهای دیگری نظیر زیبایی مطرح می‌شوند.
برای این که ظرافت نظرات اسلام در خصوص لازم بودن یا نبودن زیبایی معلوم شود، خوب است بدانیم که در احادیث معصومان )ع( با توجه به شرایط زمانی، گاه زیبایی را یک شرط مهم دانسته‌اند و گاه اساسا اهمیت آن را انکار کرده‌اند. توضیح مطلب این که در بسیاری از احادیث نقل شده از پیامبر اکرم )ص( تأکید شده که در انتخاب همسر فقط به دین‌داری توجه کنید، نه به ظاهر؛ و زیبایی اصلا نباید مهم باشد. اما در برخی از احادیث امام صادق )ع(، علاوه بر دین‌داری بر زیبایی زن نیز بسیار تأکید شده است. شاید سر این اختلاف در آن است که دوره‌ی پیامبر اکرم )ص( اوایل شکل‌گیری جامعه اسلامی بود و مسلمانان در اقلیت بودند و اکثر جامعه‌ی اسلامی در فقر به سر می‌بردند. در آن زمان تشکیل یک جامعه‌ی اسلامی و پیوند بین مسلمانان اهمیت و اولویت داشت. برای همین، اگر کسی با معیار زیبایی حرکت می‌کرد، شاید اصلا نمی‌توانست همسری پیدا کند. اما در دوره‌ی امام صادق )ع( جامعه‌ی اسلامی شکل گرفته بود و مسلمانان زیاد بودند. در آن زمان، مشکل عمده این بود که با روی کار آمدن حکومت اموی به تدریج بی‌بندوباری در کشور اسلامی شدت گرفته بود و این خطری جدی برای عفیف ماندن مسلمانان بود. در این شرایط، امام صادق )ع( بر زیبا بودن همسر تأکید می‌کند، زیرا کسی که غریزه‌ی زیبایی جویی‌اش را با همسر شرعی‌اش اشباع کند، دیگر به زنان بیگانه چشم نخواهد دوخت. در واقع، این زیبایی همسر، عاملی بود برای مقابله با عوامل تخریب خانواده. در جامعه‌ی ما نیز با توجه به مشکلات روزافزونی که از این حیث وجود دارد، بعد از دین‌داری، زیبایی نیز می‌تواند به عنوان یک معیار مهم مطرح باشد.
اما در این بحث، نکته‌ی شایان توجه این است که زیبایی مورد نظر ما تا حدودی نسبی است. یعنی زیبایی مطلق که همگان آن شخص را زیبا بدانند مورد نظر نیست، بلکه مهم آن است که در نظر مردی که به خواستگاری رفته، زیبا جلوه کند؛ ولو از نظر شخص دیگری چندان زیبا نباشد. به همین دلیل، اگر بخواهیم واژه‌ی دقیق‌تری در ادبیات فارسی به کار ببریم، شاید باید به جای )زیبایی(، واژه‌ی )ملاحت( را به کار ببریم؛ ملاحتی که حافظ در این بیت می‌گوید:
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت‌
آری به اتفاق جهان می‌توان گفت‌
یعنی یک حسن و زیبایی داریم که امری مشترک بین همه است، اما یک ملیح بودن و دل‌ربایی داریم که نسبی است. و این همان خصوصیتی است که مجنون در لیلی می‌دید. گویند یک روز هارون‌الرشید که وصف لیلی و مجنون را شنیده بود، دستور داد لیلی را احضار کردند تا ببیند این چگونه زنی است که مجنون را مجنون کرده است. وقتی لیلی آمد، هارون او را زنی بسیار عادی و معمولی یافت. از مجنون پرسید: )تو عاشق چنین زنی هستی؟! من زنانی به مراتب زیباتر در اختیار تو قرار می‌دهم.( اما مجنون در پاسخ گفت: )آن زیبایی که مرا شیفته‌ی خود کرده، تناسب اندام نیست. زیبایی لیلی را باید از دریچه‌ی چشم مجنون دریافت:
اگر در دیده‌ی مجنون نشینی‌
به غیر از حسن، از لیلی نبینی(
لازمه‌ی چنین زیبایی، علاوه بر زیبایی ظاهری، نوعی زیبایی باطنی، و در واقع همان اخلاق پسندیده است. تأثیر این زیبایی باطنی به قدری است که می‌تواند چهره‌ی ظاهرا زیبا را زشت و چهره‌ی ظاهرا زشت را زیبا نشان دهد. بهترین شاهد این مدعا آن است که اگر یک فرد زیبا رو به شما شدیدا و به ناحق اهانت کند، حق شما را پایمال کند و موجبات رنج و زحمت شما را فراهم آورد، دیگر در نظر شما او نه تنها زیبا نیست، بلکه زشت نیز به نظر می‌رسد. در نقطه‌ی مقابل، بسیاری از استادان واقعی اخلاق را وقتی می‌نگرید احساس زیبا و دل‌نشینی وجود شما را پر می‌کند. در حالی که اگر با معیارهای عادی و ظاهری بسنجیم، شاید قیافه‌شان چندان بهره‌ای هم از زیبایی نداشته باشد؛ و این همان ملاحت مورد نظر است. ملاحت و زیبایی معنوی به قدری می‌تواند چشم‌گیر شود که تمام عیب‌های ظاهری را از دیدگان دور سازد:
گر هنری داری و هفتاد عیب‌
دوست نبیند به جز آن یک هنر
همسر شهید چمران گفته است: )چند ماه بعد از ازدواج ما، یکی از دوستانم به من گفت: چگونه حاضر شدی که با یک مرد کچل ازدواج کنی؟ به او پرخاش کردم که: )همسر من کچل نیست.( و تازه آن روز بود که وقتی به خانه برگشتم متوجه شدم که همسر من بسیار پیش از ازدواج با من موهایش ریخته بوده و من در این همه مدت، متوجه این مطلب نشده بودم.
این همان زیبایی‌های معنوی شهید چمران بوده که چنان چشمان همسرش را به خود خیره کرده که وی متوجه ظاهر او نشده است!





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین