دوازدهمین امام معصوم(ع) در نیمه شعبان 255 هجری در شهر سامرّا دیده به جهان گشود.(1) او همنام پیامبر اسلام(م ح م د) و هم کنیة آن حضرت (ابوالقاسم) است.(2) پدر او امام حسن عسگری(ع) بوده و مادرش نرجس است.(3) البته برخی نرجس را به نام ریحانه، سوسن و صیقل نیز ذکر کرده اند.(4) در تاریخ از زبان حکیمه خاتون، دختر امام جواد(ع) در خصوص ولادت امام زمان(ع) چنین آمده است: ابومحمد حسن عسکری(ع) کسی را دنبال من فرستاد که امشب (نیمه شعبان ) برای افطار نزد من بیا، چون خداوند امشب حجب خدا را آشکار می کند. پرسیدم: این مولود چه کسی است؟ حضرت فرمود: از نرجس. عرض کردم: من در نرجس خاتون هیچ اثر حاملگی مشاهده نمی کنم. امام فرمود: موضوع همین است که گفتم. من در حالی که نشسته بودم، نرجس خاتون آمد و کفش از پایم بیرون آورد و فرمود: بانوی من! حالتان چطور است؟ من گفتم: تو بانوی من و خانواده ام هستی. او از سخن من تعجب کرده، ناراحت شد و فرمود: این چه سخنی است؟ گفتم: خداوند در این شب به تو فرزندی عطا می کند که سرور و آقای دنیا و آخرت خواهد شد. نرجس خاتون از سخن من خجالت کشید. سپس بعد از افطار، نماز عشا را به جا آوردم و به بستر رفتم. چون پاسی از نیمة شب گذشت، برخاستم و نماز شب خواندم. بعد از تعقیب نماز به خواب رفتم و دوباره بیدار شدم. در این هنگام، نرجس نیز بیدار شد و نماز شب به جا آورد. سپس از اتاق بیرون رفتم، تا از طلوع فجر با خبر شوم. دیدم فجر اوّل طلوع کرده و نرجس در خواب است. در آن حال، این سؤال به ذهنم خطور کرد که چرا حجّت خدا آشکار نشد. نزدیک بود، شکی در دلم ایجاد شود که ناگهان حضرت امام حسن عسگری(ع) از اتاق مجاور صدا زد: ای عمه! شتاب مکن که موعد نزدیک است. من نیز نشستم و سورة الم سجده و یاسین (طبق نقلی دیگر سورة قدر) را خواندم. هنگامی که مشغول خواندن قرآن بودم، ناگهان نرجس خاتون با ناراحتی از خواب بیدار شد. من با شتاب خودم را به او رساندم و پرسیدم چیزی احساس می کنی؟ نرجس فرمود: آری. بدو گفتم: نام خدا را بر زبان جاری کن، این همان موضوعی است که اوّل شب به تو گفتم. مضطرب مباش. در این حال، پردة نوری میان من و او کشیده شد. ناگاه متوجه شدم که کودک ولادت یافته است. چون جامعه را از روی نرجس برداشتم، آن مولود سر به سجده گذاشته و مشغول ذکر خدا بود. هنگامی که او را بر گرفتم، دیدم پاک و پاکیزه است. در این هنگام، حضرت امام حسن عسکری(ع) صدا زد: عمه! فرزندم را نزد من بیاور. وقتی که نوزاد را خدمت آن حضرت بردم، او را در آغوش گرفت و بر دست و چشم و مفاصل کودک، دست کشید و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و فرمود: فرزندم! سخن بگو. سپس آن طفل گفت: اشهد ان لا اله الاّ الله و اشهد انّ محمّداً رسول الله پس از آن به امامت امیرمؤمنان حضرت علی(ع) و سایر ائمه معصومین علیهم السلام شهادت داد.(5) غیبت امام زمان(ع) به دو دوره تقسیم می شود: غیبت صغری و غیبت کبری. غیبت صغری از 260 هجری (سال شهادت امام زمان) تا 329- یعنی حدود 69 سال بود.(6) امام در سن 9 یا 10 و یا 19 سالگی در سامرا به سردابی در خانة پدر فرو شد، از انظار غایب گشت(7) و در سال 329 با رحلت آخرین نایب امام زمان(ع) غیبت کبری آغاز شد.(8) در عصر غیبت صغری، ارتباط شیعیان با امام زمان به کلی قطع نشد و آنان به گونه ای خاص و محدود با امام زمان(ع) ارتباط داشته اند و در این مدت نائبان خاص با امام زمان در ارتباط بوده و مسایل و مشکلات مردم را با حضرت در میان گذاشته و جواب آن ها را دریافت می کردند. در زمان غیبت کبری فقیهان جامع الشرایط از سوی امام زمان(ع) نیابت عامه دارند و مردم نیز وظیفه دارند که به فقیهان واجد شرایط رجوع نموده و از آنان کسب تکلیف نمایند.(9) در خصوص شرایط و علایم ظهور امام زمان(ع) باید گفت: برای ظهور حضرت نشانه های حتمی و غیر حتمی ذکر شده است.(10) مقصود از نشانه های حتمی آن است که با تحقق آن ها امام زمان(ع) ظهور می کند، اما نشانه های غیر حتمی مقیّد و مشروط به امور دیگر هستند. به برخی نشانه های حتمی ظهور اشاره می شود: 1_ خروج سفیانی: پیش از قیام امام زمان(ع) مردی از نسل ابوسفیان در منطقة شام، خروج می کند و با تظاهر به دین داری گروه زیادی از مسلمانان را می فریبد. امام سجاد(ع) فرمود: ظهور قائم(ع) از ناحیة خداوندقطعی و خروج سفیانی نیز از جانب خداوند قطعی است.(11) 2_ خروج یمانی: سرداری از یمن قیام می کند و مردم را به حق و عدالت دعوت می کند. امام صادق(ع) فرمود: قیام خراسانی و سفیانی و یمانی در یک سال و در یک ماه و یک روز خواهد بود....(12) 3_ خروج دجال: یکی از نشانه های ظهور امام زمان(ع) خروج دجال ذکر شده است در این که دجال کیست دقیقاً مشخص نیست. البته این احتمال وجود دارد که مراد از دجال سفیانی باشد که در برخی از کتاب های اهل سنت بدان اشاره شده است. پیامبر اسلام(ص) فرمود: قیام بر پا نمی شود تا وقتی که مهدی فرزندانم قیام کند و مهدی قیام نمی کند تا وقتی که شصت دروغگو خروج کنند و هر کدام بگوید من پیامبرم....(13) 4_ خسوف و کسوف: از نشانه های ظهور امام زمان(ع) کسوف در نیمة ماه رمضان و خسوف در آخر و یا اوّل ماه است. امام باقر(ع) فرمود: دو نشانه، پیش از قیام مهدی(ع) پدپد خواهد آمد که در زمان هبوط آدم(ع) در زمینی بی سابقه است؛ گرفتن خورشید نیمة ماه رمضان و گرفتن ماه در آخر آن.(14) 5_ درآمدن پرچم های سیاه از خراسان: این حادثه نیز، در منابع دینی به عنوان نشانه های ظهور بیان شده است. امام باقر(ع) فرمود: بیرق های سیاهی از خراسان بیرون می آید و به جانب کوفه به حرکت در می آیند. پس چون مهدی(ع) ظاهر شود، اینان وی را دعوت به بیعت می کنند.(15) 6_ فراگیر شده ظلم و جور در جهان: فراگیر شدن ظلم، از نشانه های معروف ظهور امام زمان(ع) به شمار می آید. در روایات، این مطلب با عناوین گوناگون بیان شده تا آن جا که گفته شده است: یملأ الله به الأرض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً؛(16) خداوند، به وسیلة ظهور مهدی(ع) زمین را پر از عدل و داد می سازد، پس از آن که از ظلم و ستم پر شده است. در خصوص محل و چگونه زندگی نمودن حضرت اختلاف نظر است.(17) البته این اختلاف نظر ناشی از روایاتی است که در این خصوص وجوددارد. از برخی روایات استفاده می شود که حضرت در مکه زندگی می کند.(18) برخی روایات دلالت دارد که امام زمان(ع) مکان معیّن ندارد بلکه در همه جا حضور دارد.(19) از برخی روایات استفاده می شود که حضرت در مدینه زندگی می کند.(20) در این که امام چگونه زندگی می کند و زن و فرزند دارد، ابهام هست و به گونه ای مشخص نمی توان گفت که کیفیت زندگی امام چگونه است و یا زن و فرزند دارد. پی نوشت: 1 شیخ مفید،الارشاد، ص 346؛ فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص 292. 2 کشف الغمه، ج 3، ص 227. 3 طبرسی، اعلام الوری، ص 418. 4 فتال نیشابوری، پیشین، ص 292؛ صدوق، کمال الدین، ص 432. 5 بحارالانوار، ج 51، ص 12 - 13. 6 صدوق، کمال الدین، باب 44، ص 480؛ بحارالانوار، ج 52، ص 152؛ صافی گلپایگانی ، منتخب الاثر، ص 268. 7 غلام حسین مصاحب، دایره المعارف فارسی، ج1، ص 235. 8 مهدی پیشوایی، سیرة پیشوایان، ص 682. 9 همان، ص 690. 10 مجلة حوزه، ویژه نامة امام زمان(ع)، ص 240. 11 بحارالانوار، ج 52، ص 182. 12 کتاب الغیبه نعمانی، ص 252. 13 ارشاد مفید، ج 2، ص 371. 14 کتاب الغیبه نعمانی، ص 262. 15 کشف الغمه، ج 3، ص 262. 16 کنزل العمال، ج 14، ص 264. 17 مجلة حوزه، ویژة امام زمان، ص 50 _ 54. 18 کتاب الغیبه، نعمانی، ص 182. 19 شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص 266. 20 بحارالانوار، ج 52، ص 153. منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر علیه السلام
در مورد پدر و مادر امام زمان علیه السلام و نحوه تولد و زندگی و غیبت و علایم ظهور او توضیح دهید؟
دوازدهمین امام معصوم(ع) در نیمه شعبان 255 هجری در شهر سامرّا دیده به جهان گشود.(1) او همنام پیامبر اسلام(م ح م د) و هم کنیة آن حضرت (ابوالقاسم) است.(2) پدر او امام حسن عسگری(ع) بوده و مادرش نرجس است.(3) البته برخی نرجس را به نام ریحانه، سوسن و صیقل نیز ذکر کرده اند.(4)
در تاریخ از زبان حکیمه خاتون، دختر امام جواد(ع) در خصوص ولادت امام زمان(ع) چنین آمده است: ابومحمد حسن عسکری(ع) کسی را دنبال من فرستاد که امشب (نیمه شعبان ) برای افطار نزد من بیا، چون خداوند امشب حجب خدا را آشکار می کند. پرسیدم: این مولود چه کسی است؟ حضرت فرمود: از نرجس. عرض کردم: من در نرجس خاتون هیچ اثر حاملگی مشاهده نمی کنم. امام فرمود: موضوع همین است که گفتم. من در حالی که نشسته بودم، نرجس خاتون آمد و کفش از پایم بیرون آورد و فرمود: بانوی من! حالتان چطور است؟ من گفتم: تو بانوی من و خانواده ام هستی.
او از سخن من تعجب کرده، ناراحت شد و فرمود: این چه سخنی است؟
گفتم: خداوند در این شب به تو فرزندی عطا می کند که سرور و آقای دنیا و آخرت خواهد شد.
نرجس خاتون از سخن من خجالت کشید.
سپس بعد از افطار، نماز عشا را به جا آوردم و به بستر رفتم. چون پاسی از نیمة شب گذشت، برخاستم و نماز شب خواندم. بعد از تعقیب نماز به خواب رفتم و دوباره بیدار شدم. در این هنگام، نرجس نیز بیدار شد و نماز شب به جا آورد. سپس از اتاق بیرون رفتم، تا از طلوع فجر با خبر شوم. دیدم فجر اوّل طلوع کرده و نرجس در خواب است.
در آن حال، این سؤال به ذهنم خطور کرد که چرا حجّت خدا آشکار نشد. نزدیک بود، شکی در دلم ایجاد شود که ناگهان حضرت امام حسن عسگری(ع) از اتاق مجاور صدا زد: ای عمه! شتاب مکن که موعد نزدیک است.
من نیز نشستم و سورة الم سجده و یاسین (طبق نقلی دیگر سورة قدر) را خواندم.
هنگامی که مشغول خواندن قرآن بودم، ناگهان نرجس خاتون با ناراحتی از خواب بیدار شد. من با شتاب خودم را به او رساندم و پرسیدم چیزی احساس می کنی؟
نرجس فرمود: آری.
بدو گفتم: نام خدا را بر زبان جاری کن، این همان موضوعی است که اوّل شب به تو گفتم. مضطرب مباش.
در این حال، پردة نوری میان من و او کشیده شد. ناگاه متوجه شدم که کودک ولادت یافته است. چون جامعه را از روی نرجس برداشتم، آن مولود سر به سجده گذاشته و مشغول ذکر خدا بود. هنگامی که او را بر گرفتم، دیدم پاک و پاکیزه است.
در این هنگام، حضرت امام حسن عسکری(ع) صدا زد: عمه! فرزندم را نزد من بیاور.
وقتی که نوزاد را خدمت آن حضرت بردم، او را در آغوش گرفت و بر دست و چشم و مفاصل کودک، دست کشید و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و فرمود: فرزندم! سخن بگو. سپس آن طفل گفت:
اشهد ان لا اله الاّ الله و اشهد انّ محمّداً رسول الله پس از آن به امامت امیرمؤمنان حضرت علی(ع) و سایر ائمه معصومین علیهم السلام شهادت داد.(5)
غیبت امام زمان(ع) به دو دوره تقسیم می شود: غیبت صغری و غیبت کبری.
غیبت صغری از 260 هجری (سال شهادت امام زمان) تا 329- یعنی حدود 69 سال بود.(6) امام در سن 9 یا 10 و یا 19 سالگی در سامرا به سردابی در خانة پدر فرو شد، از انظار غایب گشت(7) و در سال 329 با رحلت آخرین نایب امام زمان(ع) غیبت کبری آغاز شد.(8)
در عصر غیبت صغری، ارتباط شیعیان با امام زمان به کلی قطع نشد و آنان به گونه ای خاص و محدود با امام زمان(ع) ارتباط داشته اند و در این مدت نائبان خاص با امام زمان در ارتباط بوده و مسایل و مشکلات مردم را با حضرت در میان گذاشته و جواب آن ها را دریافت می کردند. در زمان غیبت کبری فقیهان جامع الشرایط از سوی امام زمان(ع) نیابت عامه دارند و مردم نیز وظیفه دارند که به فقیهان واجد شرایط رجوع نموده و از آنان کسب تکلیف نمایند.(9)
در خصوص شرایط و علایم ظهور امام زمان(ع) باید گفت: برای ظهور حضرت نشانه های حتمی و غیر حتمی ذکر شده است.(10) مقصود از نشانه های حتمی آن است که با تحقق آن ها امام زمان(ع) ظهور می کند، اما نشانه های غیر حتمی مقیّد و مشروط به امور دیگر هستند. به برخی نشانه های حتمی ظهور اشاره می شود:
1_ خروج سفیانی: پیش از قیام امام زمان(ع) مردی از نسل ابوسفیان در منطقة شام، خروج می کند و با تظاهر به دین داری گروه زیادی از مسلمانان را می فریبد. امام سجاد(ع) فرمود: ظهور قائم(ع) از ناحیة خداوندقطعی و خروج سفیانی نیز از جانب خداوند قطعی است.(11)
2_ خروج یمانی: سرداری از یمن قیام می کند و مردم را به حق و عدالت دعوت می کند. امام صادق(ع) فرمود: قیام خراسانی و سفیانی و یمانی در یک سال و در یک ماه و یک روز خواهد بود....(12)
3_ خروج دجال: یکی از نشانه های ظهور امام زمان(ع) خروج دجال ذکر شده است در این که دجال کیست دقیقاً مشخص نیست. البته این احتمال وجود دارد که مراد از دجال سفیانی باشد که در برخی از کتاب های اهل سنت بدان اشاره شده است. پیامبر اسلام(ص) فرمود: قیام بر پا نمی شود تا وقتی که مهدی فرزندانم قیام کند و مهدی قیام نمی کند تا وقتی که شصت دروغگو خروج کنند و هر کدام بگوید من پیامبرم....(13)
4_ خسوف و کسوف: از نشانه های ظهور امام زمان(ع) کسوف در نیمة ماه رمضان و خسوف در آخر و یا اوّل ماه است. امام باقر(ع) فرمود: دو نشانه، پیش از قیام مهدی(ع) پدپد خواهد آمد که در زمان هبوط آدم(ع) در زمینی بی سابقه است؛ گرفتن خورشید نیمة ماه رمضان و گرفتن ماه در آخر آن.(14)
5_ درآمدن پرچم های سیاه از خراسان: این حادثه نیز، در منابع دینی به عنوان نشانه های ظهور بیان شده است. امام باقر(ع) فرمود: بیرق های سیاهی از خراسان بیرون می آید و به جانب کوفه به حرکت در می آیند. پس چون مهدی(ع) ظاهر شود، اینان وی را دعوت به بیعت می کنند.(15) 6_ فراگیر شده ظلم و جور در جهان: فراگیر شدن ظلم، از نشانه های معروف ظهور امام زمان(ع) به شمار می آید. در روایات، این مطلب با عناوین گوناگون بیان شده تا آن جا که گفته شده است: یملأ الله به الأرض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً؛(16) خداوند، به وسیلة ظهور مهدی(ع) زمین را پر از عدل و داد می سازد، پس از آن که از ظلم و ستم پر شده است.
در خصوص محل و چگونه زندگی نمودن حضرت اختلاف نظر است.(17) البته این اختلاف نظر ناشی از روایاتی است که در این خصوص وجوددارد. از برخی روایات استفاده می شود که حضرت در مکه زندگی می کند.(18) برخی روایات دلالت دارد که امام زمان(ع) مکان معیّن ندارد بلکه در همه جا حضور دارد.(19) از برخی روایات استفاده می شود که حضرت در مدینه زندگی می کند.(20)
در این که امام چگونه زندگی می کند و زن و فرزند دارد، ابهام هست و به گونه ای مشخص نمی توان گفت که کیفیت زندگی امام چگونه است و یا زن و فرزند دارد.
پی نوشت:
1 شیخ مفید،الارشاد، ص 346؛ فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص 292.
2 کشف الغمه، ج 3، ص 227.
3 طبرسی، اعلام الوری، ص 418.
4 فتال نیشابوری، پیشین، ص 292؛ صدوق، کمال الدین، ص 432.
5 بحارالانوار، ج 51، ص 12 - 13.
6 صدوق، کمال الدین، باب 44، ص 480؛ بحارالانوار، ج 52، ص 152؛ صافی گلپایگانی ، منتخب الاثر، ص 268.
7 غلام حسین مصاحب، دایره المعارف فارسی، ج1، ص 235.
8 مهدی پیشوایی، سیرة پیشوایان، ص 682.
9 همان، ص 690.
10 مجلة حوزه، ویژه نامة امام زمان(ع)، ص 240.
11 بحارالانوار، ج 52، ص 182.
12 کتاب الغیبه نعمانی، ص 252.
13 ارشاد مفید، ج 2، ص 371.
14 کتاب الغیبه نعمانی، ص 262.
15 کشف الغمه، ج 3، ص 262.
16 کنزل العمال، ج 14، ص 264.
17 مجلة حوزه، ویژة امام زمان، ص 50 _ 54.
18 کتاب الغیبه، نعمانی، ص 182.
19 شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص 266.
20 بحارالانوار، ج 52، ص 153.
منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر علیه السلام
- [سایر] علایم ظهور حضرت ولی عصر (علیه السلام) چیست؟
- [سایر] شرایط ظهور امام مهدی(علیه السلام) با علائم ظهور آن حضرت، چه فرقی دارد؟
- [سایر] نشانه های ظهور کدامند؟
- [سایر] علائم ظهور جیست ؟
- [سایر] علائم ظهور جیست ؟
- [سایر] آیا درست است که علائم ظهور امام زمان(عج) پدیدار گشته و ظهور آقا نزدیک است؟ علائم ظهور چه چیزهایی است؟
- [سایر] منظور از نشانههای ظهور چیست؟
- [سایر] منظور از نشانه های ظهور چیست؟
- [سایر] منظور از نشانههای ظهور چیست؟
- [سایر] چه فرقی بین علایم ظهور و شرایط ظهور است ؟
- [آیت الله مظاهری] نماز عید فطر و قربان در زمان حضور امامعلیه السلام و در زمان غیبت ایشان از مستحبّات مؤکّد است و میتوان آن را به جماعت یا فرادی خواند.
- [آیت الله وحید خراسانی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست ولی اگر در ان جا به دنیا امده و وطن پدر و مادرش باشد اختیار کردن برای زندگی معتبر نیست بلکه تا اعراض نکرده وطن اوست
- [آیت الله سبحانی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آن جا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن او است؛ چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
- [امام خمینی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست چه در آن جا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آن جا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
- [آیت الله مظاهری] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
- [آیت الله سیستانی] محلی را که انسان برای اقامت دائمی و زندگی خود اختیار کرده ، وطن اوست ، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد ، یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد .
- [آیت الله نوری همدانی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن او است ، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد ، یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد .
- [آیت الله خوئی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد.