بحث درباره ی علایم ظهور کمی پیچیده است و نیاز دارد که تمام روایات بررسی شوند اما اجمالا از روایات استفاده می شود که علایم ظهور از یک جهت بر دو دسته کلی هستند: یک دسته علایمی که حتماً پیش از ظهور واقع می شوند که عبارتند از: خروج سفیانی، خروج یمانی، صیحه ی آسمانی، قتل نفس زکیّه، فرو رفتن لشکر سفیانی در بیابان و خروج دجّال. مابقی علایم و دلایل غیر حتمی است و ممکن است رخ ندهد. به هر حال علایم ظهور را به چهار دسته ی کلی می توان تقسیم نمود: الف- علایم اجتماعی: که به طور خلاصه نتیجه ی آن عبارت از سقوط تمدن منحط بشری است. ب- دینی و اعتقادی: که عبارت از هدم و وارونه شدن دین الهی است. ج- طبیعی: مسایلی چون تغییر در جهان فلکی و. د- فردی و معجزه ای: مثل صیحه ی آسمانی، به شهادت رسیدن نفس زکیّه. هر کدام از این عوامل و علایم زیر مجموعه ی خاص خود را دارد که در روایات به تفصیل درباره ی آنها بحث شده است. جواب تفصیلی: بحث درباره ی علایم ظهور کمی پیچیده و مشکل است زیرا روایات متعددی در جوامع و کتاب های روایی شیعه و همچنین اهل سنت و حتی کتاب های آسمانی و ادیان پیش از اسلام مثل مسیحیت و یهودیت و دین زرتشت و ادیان و مکاتب هندی در این باره آمده است که نیاز به مطالعه، جمع بندی و نقد و بررسی کامل دارد. گذشته از این، روایات باید از لحاظ سند و دلالت مورد دقت واقع شود. از روایات شیعه بر می آید که علایم ظهور بر دو دسته کلی تقسیم می شوند: 1- علایم حتمی، علایمی که پیش از ظهور واقع می شوند و هیچ قید و شرطی ندارند. این علایم عبارتند از: خروج سفیانی، خروج یمانی، صیحه ی آسمانی، قتل نفس زکیّه، فرو رفتن لشکر سفیانی در بیابان و خروج دجّال. 2- علایم غیر حتمی که مبتنی بر شرط یا شروطی هستند که اگر آنها تحقق یابند، این علایم محقق می شوند که اینها فراوان هستند. اما از جهت دیگر علایم ظهور را به چهار دسته ی کلی می توان تقسیم نمود که به اختصار توضیح داده می شود. الف- عوامل اجتماعی: که به طور خلاصه نتیجه ی تحقق این عوامل، سقوط تمدن منحط بشری است که به برخی از آنها اشاره می شود: 1- انتشار ظلم وجور در سراسر جهان، به عبارت دیگر جهانی شدن و فراگیر شدن ظلم وجور. 2- فاسق شدن حاکمان جهان: تذکر این نکته ضروری است که منظور از ظلم و فساد جهانی و فسق حاکمان این است که در سراسر جهان نظام های سیاسی مبتنی بر ظلم اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تشکیل شده و حاکمان نیز بر اساس استکبار و استعمار و استبداد حکومت می کنند، البته منظور این نیست که در جهان انسان عادل و یا نظام و حکومت عادلانه پیدا نمی شود بلکه نظام حاکم بر جهان، نظام ظالمانه و فاسد خواهد بود. 3- گرانی و نابسامانی اقتصادی که از نتایج نظام ظالمانه می باشد. 4- پیدایش دروغگویان و دجّالان با ادّعای اصلاح جامعه. ظهور دجال از علایم حتمی ظهور است که تمام ادیان گذشته به آن اشاره کرده اند. دجّال در لغت به معنای پوشاننده حق به باطل و خدعه و مکر و حیله است و به نظر می رسد (با توجه به علایمی که در روایت ذکر شده) دجال منحصر به یک فرد نباشد بلکه عنوان کلی برای افراد و نظام های پر تزویر و حیله گری باشد که توده های مردم را می فریبد و بر سر راه حق می ایستد. برخی دجّال را به تمدن فعلی غرب سرایت دادند. 5- افراد پست و دروغگو سخنگوی جامعه می شوند. (سفیان کارگزار جامعه می شوند) 6- مردم صالح و صادق تکذیب و کنار گذاشته می شوند و بر عکس، مردم دروغگو، لاف زن مورد تأیید قرار می گیرند. 7- خروج سفیانی که آن نیز از علایم حتمی ظهور است. در اینکه سفیانی فرد معینی است یا اینکه عنوان کلی برای افراد و نظام های دغل باز باشد نمی توان اظهار نظر قطعی نمود اما آنچه روشن است سفیانی فرد یا افراد و نظام های سرمایه دار، غارتگر، قدرتمند و ظالم، مرتجع و مروّج خرافات هستند. صفت ممیّزه ی آنها، تخریب وسیع جامعه می باشد.) 8 (روایات اشاره دارند که سفیانی و لشکرش در بیابان بیداء (سرزمینی بین مکه و مدینه) به زمین فرو می روند و تنها یک نفر که خبر فرو رفتن سپاه را منتشر می کند زنده می ماند. 8- پیدایش جنگ و فتنه و خونریزی در جهان: در روایات به جنگی از طرف ترک، (که ظاهراً اقوامی هستند که از نسل ترک بن یافث بن نوح می باشند و امروزه در سرزمین های مغولستان، پنجاب، ترکیه، سیبری، افغانستان، هندوستان زندگی می کنند) اشاره شده است، که معنای وسیع آن کشورهای غربی را نیز شامل می شوند. همچنین روایات اشاره دارند که پیش از ظهور، 32 مردم جهان کشته می شوند که از آن به عنوان علایم غیر حتمی یاد می شود. 9- انقلاب هایی برای مبارزه با ظلم و فساد جهانی برپا می شود که برخی از آنها موفق به تشکیل حکومت می گردند. خروج و حرکت یمانی که سمبل قیام حق در برابر انحراف و گمراهی موجود در آخرالزمان است یکی از این قیام هاست. نهضت سید خراسانی (که از نسل امام حسین (علیه السلام) است و قیام به قسط می کند) از دیگر عوامل است. این دو نهضت که یکی در یمن و دیگری در ایران است از زمینه سازان ظهور حضرت مهدی (عج) می باشد. روایات اشاره دارند که حکومتی که در ایران تشکیل می شود اولا مردم را به اسلام و اهل بیت علیهم السلام دعوت می کند و ثانیاً منطقه ی تحت حکومت خود تا کوفه را از ظلم و فساد پاک می سازد و به محض ظهور امام (علیه السلام) به ایشان می پیوند و از ایشان تبعیت می کند. ب- عوامل دینی و اعتقادی که همان هدم و وارونه شدن دین است. در روایات از امیرالمؤمنان (علیه السلام) نقل شده است که در آخرالزمان نماز رها می شود، امانت ضایع می گردد، دروغ حلال می شود، ربا خواری رواج می یابد، رشوه گیری همه گیر می شود، دین به دنیا فروخته می شود، با زنان مشورت می شود، قطع رحم می گردد، مردم هوی پرست می شوند، قتل امری عادی می شود، صبر ضعف تلقی می گردد، ظلم فخر شمرده می شود، عارفان خائن می شوند، قاریان فاسق می گردند، مساجد زیبا می شوند و مناره ها بلند می گردد (اما از محتوا تهی می گردند)، عهدها شکسته می شوند و هواها مختلف می گردند. به عبارت کلی پیش از ظهور، احکام اسلام تعطیل می گردد اما این تعطیلی نسبی است یعنی صفت غالب جامعه ی بشری چنین است. چنانچه در روایات ما وارد شده است که وقتی امام (علیه السلام) ظهور می کنند با شیوه و کتاب و دین جدید حکومت می کنند که منظور این است که اسلام چنان با خرافات و قرآن با تحریف های معنوی آمیخته شده که حقیقت و باطن آن فراموش گردیده است. ج- عوامل طبیعی: از دیگر عوامل و زمینه های ظهور حضرت بلاهای طبیعی می باشد که در روایات ذکر گردیده است، مانند: صاعقه های آخرالزمان، ماه گرفتگی و خورشید گرفتگی در غیر اوقات طبیعی، تغییر در جهان فلکی و اوضاع جوّی و آب و هوایی و طلوع خورشید از مغرب و که البته این روایات نیز قابل تطبیق با بعضی از اتفاقات امروزه می باشند چنانچه استاد شهید مطهری رحمة الله علیه طلوع خورشید از مغرب را به ظهور اسلام- به وسیله ی امام خمینی رحمة الله علیه- از پاریس تطبیق نموده است. د- عوامل فردی و معجزه ای: 1- صیحه و ندای آسمانی: از ظاهر روایات چنین بر می آید که پیش یا در هنگامه ی ظهور، فرشته ای در آسمان ندا می دهد و مردم را به ظهور امام (علیه السلام) بشارت می دهد، این فرشته، جبرئیل امین می باشد و ندای او در سراسر زمین شنیده می شود و هر کس به زبان و لهجه ی خود، آن ندا را می شوند اما جهت آن تشخیص داده نمی شود. در کنار این ندا، شیطان فریاد بر می دارد: عثمان مظلوم کشته شد، هدف او به شبهه انداختن مردم است. 2- قتل و شهادت نفس زکیّه: نفس زکیّه، لقب جوانی هاشمی است که دارای مقامی بس رفیع می باشد. او با سپاه سفیانی مواجه می گردد و به مدینه پناهنده می شود و هنگامی که سپاه سفیانی به مدینه می رود، راهی مکه می شود. در مکه دعوت به آل محمد (صلی الله علیه وآله) می نماید اما بدون هیچ گناهی بین رکن و مقام مظلومانه ذبح می گردد. شهادت او وجدان جهانیان را بیدار می کند تا حدّی که مردم آمادگی بیعت با امام (علیه السلام) را پیدا می کنند. بین شهادت وی و آغاز قیام امام (علیه السلام) پانزده روز فاصله است. او نماینده و فرستاده ی امام در بین مردم می باشد. به جز علایمی که ذکر شد، نشانه های دیگری در روایات بیان گردیده است. پرسمان
بحث درباره ی علایم ظهور کمی پیچیده است و نیاز دارد که تمام روایات بررسی شوند اما اجمالا از روایات استفاده می شود که علایم ظهور از یک جهت بر دو دسته کلی هستند:
یک دسته علایمی که حتماً پیش از ظهور واقع می شوند که عبارتند از: خروج سفیانی، خروج یمانی، صیحه ی آسمانی، قتل نفس زکیّه، فرو رفتن لشکر سفیانی در بیابان و خروج دجّال. مابقی علایم و دلایل غیر حتمی است و ممکن است رخ ندهد.
به هر حال علایم ظهور را به چهار دسته ی کلی می توان تقسیم نمود:
الف- علایم اجتماعی: که به طور خلاصه نتیجه ی آن عبارت از سقوط تمدن منحط بشری است.
ب- دینی و اعتقادی: که عبارت از هدم و وارونه شدن دین الهی است.
ج- طبیعی: مسایلی چون تغییر در جهان فلکی و.
د- فردی و معجزه ای: مثل صیحه ی آسمانی، به شهادت رسیدن نفس زکیّه.
هر کدام از این عوامل و علایم زیر مجموعه ی خاص خود را دارد که در روایات به تفصیل درباره ی آنها بحث شده است.
جواب تفصیلی:
بحث درباره ی علایم ظهور کمی پیچیده و مشکل است زیرا روایات متعددی در جوامع و کتاب های روایی شیعه و همچنین اهل سنت و حتی کتاب های آسمانی و ادیان پیش از اسلام مثل مسیحیت و یهودیت و دین زرتشت و ادیان و مکاتب هندی در این باره آمده است که نیاز به مطالعه، جمع بندی و نقد و بررسی کامل دارد. گذشته از این، روایات باید از لحاظ سند و دلالت مورد دقت واقع شود.
از روایات شیعه بر می آید که علایم ظهور بر دو دسته کلی تقسیم می شوند:
1- علایم حتمی، علایمی که پیش از ظهور واقع می شوند و هیچ قید و شرطی ندارند. این علایم عبارتند از: خروج سفیانی، خروج یمانی، صیحه ی آسمانی، قتل نفس زکیّه، فرو رفتن لشکر سفیانی در بیابان و خروج دجّال.
2- علایم غیر حتمی که مبتنی بر شرط یا شروطی هستند که اگر آنها تحقق یابند، این علایم محقق
می شوند که اینها فراوان هستند.
اما از جهت دیگر علایم ظهور را به چهار دسته ی کلی می توان تقسیم نمود که به اختصار توضیح داده می شود.
الف- عوامل اجتماعی: که به طور خلاصه نتیجه ی تحقق این عوامل، سقوط تمدن منحط بشری است که به برخی از آنها اشاره می شود:
1- انتشار ظلم وجور در سراسر جهان، به عبارت دیگر جهانی شدن و فراگیر شدن ظلم وجور.
2- فاسق شدن حاکمان جهان: تذکر این نکته ضروری است که منظور از ظلم و فساد جهانی و فسق حاکمان این است که در سراسر جهان نظام های سیاسی مبتنی بر ظلم اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تشکیل شده و حاکمان نیز بر اساس استکبار و استعمار و استبداد حکومت می کنند، البته منظور این نیست که در جهان انسان عادل و یا نظام و حکومت عادلانه پیدا نمی شود بلکه نظام حاکم بر جهان، نظام ظالمانه و فاسد خواهد بود.
3- گرانی و نابسامانی اقتصادی که از نتایج نظام ظالمانه می باشد.
4- پیدایش دروغگویان و دجّالان با ادّعای اصلاح جامعه. ظهور دجال از علایم حتمی ظهور است که تمام ادیان گذشته به آن اشاره کرده اند. دجّال در لغت به معنای پوشاننده حق به باطل و خدعه و مکر و حیله است و به نظر می رسد (با توجه به علایمی که در روایت ذکر شده) دجال منحصر به یک فرد نباشد بلکه عنوان کلی برای افراد و نظام های پر تزویر و حیله گری باشد که توده های مردم را می فریبد و بر سر راه حق می ایستد. برخی دجّال را به تمدن فعلی غرب سرایت دادند.
5- افراد پست و دروغگو سخنگوی جامعه می شوند. (سفیان کارگزار جامعه می شوند)
6- مردم صالح و صادق تکذیب و کنار گذاشته می شوند و بر عکس، مردم دروغگو، لاف زن مورد تأیید قرار می گیرند.
7- خروج سفیانی که آن نیز از علایم حتمی ظهور است. در اینکه سفیانی فرد معینی است یا اینکه عنوان کلی برای افراد و نظام های دغل باز باشد نمی توان اظهار نظر قطعی نمود اما آنچه روشن است سفیانی فرد یا افراد و نظام های سرمایه دار، غارتگر، قدرتمند و ظالم، مرتجع و مروّج خرافات هستند. صفت ممیّزه ی آنها، تخریب وسیع جامعه می باشد.) 8 (روایات اشاره دارند که سفیانی و لشکرش در بیابان بیداء (سرزمینی بین مکه و مدینه) به
زمین فرو می روند و تنها یک نفر که خبر فرو رفتن سپاه را منتشر می کند زنده می ماند.
8- پیدایش جنگ و فتنه و خونریزی در جهان: در روایات به جنگی از طرف ترک، (که ظاهراً اقوامی هستند که از نسل ترک بن یافث بن نوح می باشند و امروزه در سرزمین های مغولستان، پنجاب، ترکیه، سیبری، افغانستان، هندوستان زندگی می کنند) اشاره شده است، که معنای وسیع آن کشورهای غربی را نیز شامل می شوند.
همچنین روایات اشاره دارند که پیش از ظهور، 32 مردم جهان کشته می شوند که از آن به عنوان علایم غیر حتمی یاد می شود.
9- انقلاب هایی برای مبارزه با ظلم و فساد جهانی برپا می شود که برخی از آنها موفق به تشکیل حکومت می گردند. خروج و حرکت یمانی که سمبل قیام حق در برابر انحراف و گمراهی موجود در آخرالزمان است یکی از این قیام هاست.
نهضت سید خراسانی (که از نسل امام حسین (علیه السلام) است و قیام به قسط می کند) از دیگر عوامل است. این دو نهضت که یکی در یمن و دیگری در ایران است از زمینه سازان ظهور حضرت مهدی (عج) می باشد.
روایات اشاره دارند که حکومتی که در ایران تشکیل می شود اولا مردم را به اسلام و اهل بیت علیهم السلام دعوت می کند و ثانیاً منطقه ی تحت حکومت خود تا کوفه را از ظلم و فساد پاک می سازد و به محض ظهور امام (علیه السلام) به ایشان می پیوند و از ایشان تبعیت می کند.
ب- عوامل دینی و اعتقادی که همان هدم و وارونه شدن دین است. در روایات از امیرالمؤمنان (علیه السلام) نقل شده است که در آخرالزمان نماز رها می شود، امانت ضایع می گردد، دروغ حلال می شود، ربا خواری رواج می یابد، رشوه گیری همه گیر می شود، دین به دنیا فروخته می شود، با زنان مشورت می شود، قطع رحم می گردد، مردم هوی پرست می شوند، قتل امری عادی می شود، صبر ضعف تلقی می گردد، ظلم فخر شمرده می شود، عارفان خائن می شوند، قاریان فاسق می گردند، مساجد زیبا می شوند و مناره ها بلند می گردد (اما از محتوا تهی می گردند)، عهدها شکسته می شوند و هواها مختلف می گردند.
به عبارت کلی پیش از ظهور، احکام اسلام تعطیل می گردد اما این تعطیلی نسبی است یعنی صفت غالب جامعه ی بشری چنین است. چنانچه در روایات ما وارد شده است که وقتی امام (علیه السلام) ظهور می کنند با شیوه و کتاب و دین جدید حکومت می کنند که منظور این است که اسلام چنان با خرافات و قرآن با تحریف های معنوی آمیخته شده که حقیقت و باطن آن فراموش گردیده است.
ج- عوامل طبیعی: از دیگر عوامل و زمینه های ظهور حضرت بلاهای طبیعی می باشد که در روایات ذکر گردیده است، مانند: صاعقه های آخرالزمان، ماه گرفتگی و خورشید گرفتگی در غیر اوقات طبیعی، تغییر در جهان فلکی و اوضاع جوّی و آب و هوایی و طلوع خورشید از مغرب و که البته این روایات نیز قابل تطبیق با بعضی از اتفاقات امروزه می باشند چنانچه استاد شهید مطهری رحمة الله علیه طلوع خورشید از مغرب را به ظهور اسلام- به وسیله ی امام خمینی رحمة الله علیه- از پاریس تطبیق نموده است.
د- عوامل فردی و معجزه ای:
1- صیحه و ندای آسمانی: از ظاهر روایات چنین بر می آید که پیش یا در هنگامه ی ظهور، فرشته ای در آسمان ندا می دهد و مردم را به ظهور امام (علیه السلام) بشارت می دهد، این فرشته، جبرئیل امین می باشد و ندای او در سراسر زمین شنیده می شود و هر کس به زبان و لهجه ی خود، آن ندا را می شوند اما جهت آن تشخیص داده نمی شود. در کنار این ندا، شیطان فریاد بر می دارد: عثمان مظلوم کشته شد، هدف او به شبهه انداختن مردم است.
2- قتل و شهادت نفس زکیّه: نفس زکیّه، لقب جوانی هاشمی است که دارای مقامی بس رفیع می باشد. او با سپاه سفیانی مواجه می گردد و به مدینه پناهنده می شود و هنگامی که سپاه سفیانی به مدینه می رود، راهی مکه می شود. در مکه دعوت به آل محمد (صلی الله علیه وآله) می نماید اما بدون هیچ گناهی بین رکن و مقام مظلومانه ذبح می گردد. شهادت او وجدان جهانیان را بیدار
می کند تا حدّی که مردم آمادگی بیعت با امام (علیه السلام) را پیدا می کنند. بین شهادت وی و آغاز قیام امام (علیه السلام) پانزده روز فاصله است. او نماینده و فرستاده ی امام در بین مردم می باشد.
به جز علایمی که ذکر شد، نشانه های دیگری در روایات بیان گردیده است.
پرسمان
- [سایر] شرایط ظهور امام مهدی(علیه السلام) با علائم ظهور آن حضرت، چه فرقی دارد؟
- [سایر] علایم ظهور حضرت ولی عصر (ع) چیست؟
- [سایر] احادیثی از امام مهدی بیان فرمایید علایم ظهور حضرت کدامند؟
- [سایر] آیا علایم ظهور امام زمان (عج) مورد بداء واقع میشوند؟
- [سایر] آیا علایم ظهور حضرت مهدی تاکنون تحقق یافته اند؟
- [سایر] نشانه های ظهور امام زمان (عج) را بیان نمایید ؟
- [سایر] نشانه های ظهور امام زمان (عج) چیست؟ آیا فرج نزدیک است؟
- [سایر] علائم ظهور حضرت مهدی(عج) چیست؟
- [سایر] نشانه های ظهور حضرت مهدی چیست؟ آیا ظهور حضرت نزدیک است؟ آیا پیشبینی پایان دنیا در سال 2012 حقیقت دارد؟ خواهشا توضیح دهید.
- [سایر] آیا حدیثی داریم که انقلاب اسلامی ایران از علائم ظهور امام زمان (عج) است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) که نماز جمعه واجب تعیینی نیست خرید و فروش و سایر معاملات هنگام اقامه نماز جمعه حرام نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.