به حوادثی که قبل از ظهور اتفاق می افتد، از دو جهت می توان نگریست: از یک دید، این حوادث، نشانه های نزدیک شدن ظهور امام مهدی (علیه السلام) هستند و از نگاه دیگر، برخی از این حوادث، زمینه ساز ظهور امام (علیه السلام) است. بنابراین، در تعریف این دو اصطلاح، شاید بتوان گفت: علائم ظهور، حوادثی است که بعد از شروع غیبت و قبل از آغاز ظهور، اتّفاق می افتد و وقوع آن ها در احادیث پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امامان ذکر شده است. ولو این که آن حوادث، رابطه ی مستقیمی با ظهور امام زمان (علیه السلام) نداشته باشد. شرایط ظهور، حوادثی است که نزدیک ظهور امام زمان (علیه السلام) واقع می شود و زمینه ی ظهور را آماده می سازد و رابطه ی مستقیمی با ظهور امام زمان (علیه السلام) دارد. در احادیث، آمده که این حوادث، حتماً واقع خواهد شد. بنابراین، از دید علم منطق، رابطه ی میان علائم ظهور و شرایط ظهور، عموم و خصوص مطلق است؛ زیرا، هر شرط ظهوری، علامت ظهور هست، ولی هر علامت ظهوری، شرط ظهور نیست. بعد از ذکر تعاریف فوق، برای روشن شدن موضوع بحث، برای هر کدام از این موارد، مثالی از احادیث ائمه ی طاهر(علیهم السلام) ذکر می شود. علائم ظهور امام باقر(علیه السلام) فرمودند: (دو نشانه پیش از ظهور وجود دارد: خسوف ماه در پنجم ماه و کسوف خورشید در پانزدهم ماه. این امر، از زمانی که آدم(علیه السلام)به زمین هبوط کرد اتّفاق نیفتاده است).[1] شرایط ظهور ابوبصیر و محّمد بن مسلم از امام صادق(علیه السلام) نقل می کنند که فرمودند: (این امر (ظهور قائم(علیه السلام)) اتفاق نمی افتد مگر این که دو سوم مردم از بین بروند). به آن حضرت گفتند: (اگر دو سوم مردم از بین بروند، چیزی باقی نمی ماند). فرمودند: (آیا راضی نیستید که شما از یک سومی که باقی می مانند باشید).[2] البته گاهی هم علائم ظهور و هم شرایط ظهور در یک حدیث و یک جا ذکر شده است و تفکیک این دو از هم مشکل می نماید. از دید دیگر، می توان ادعا کرد که علائم ظهور، عبارت است از رویدادهای اجتماعی و تحوّلات سیاسی و طبیعی که در زمان ظهور امام زمان(علیه السلام) واقع می شود و مردم در آن نقش بارز ندارند و همه ی این وقایع، نشان از آماده شدن جهان برای ورود به عصری جدید و آغاز دورانی سرنوشت ساز دارد، و شرایط ظهور، عبارت است از مواردی که مردم باید برای تحقّق و تعجیل ظهور امام زمان (علیه السلام) انجام دهند و در آن موارد تلاش کنند. در توقیع شریفی که از ناحیه ی مقدس امام زمان (علیه السلام) به شیخ مفید صادر گردیده، اَعمال ناشایست و گناهانی که از شیعیان سر می زند، یکی از اسباب طولانی شدن غیبت و دوری شیعیان از توفیق دیدار، شمرده شده است.[3] بنابراین، اگر شیعیان، در تهذیب نفس کوشش کرده و از گناهان دوری کنند، یکی از علل طولانی شدن غیبت را از بین برده به تعجیل ظهور کمک کرده اند. نتیجه این که هر دو تعریف فوق که برای علائم و شرایط ظهور گفته شد، از یک لحاظ، صحیح و از لحاظ دیگر، نواقصی دارد و شاید بهترین تعریف، جمع بین این دو تعریف باشد. پی نوشتها: [1]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 52، ص 207. [2]. همان. [3]. همان، ج 53، ص 177. منبع: امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، رسول رضوی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).
به حوادثی که قبل از ظهور اتفاق می افتد، از دو جهت می توان نگریست: از یک دید، این حوادث، نشانه های نزدیک شدن ظهور امام مهدی (علیه السلام) هستند و از نگاه دیگر، برخی از این حوادث، زمینه ساز ظهور امام (علیه السلام) است. بنابراین، در تعریف این دو اصطلاح، شاید بتوان گفت:
علائم ظهور، حوادثی است که بعد از شروع غیبت و قبل از آغاز ظهور، اتّفاق می افتد و وقوع آن ها در احادیث پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امامان ذکر شده است. ولو این که آن حوادث، رابطه ی مستقیمی با ظهور امام زمان (علیه السلام) نداشته باشد.
شرایط ظهور، حوادثی است که نزدیک ظهور امام زمان (علیه السلام) واقع می شود و زمینه ی ظهور را آماده می سازد و رابطه ی مستقیمی با ظهور امام زمان (علیه السلام) دارد. در احادیث، آمده که این حوادث، حتماً واقع خواهد شد.
بنابراین، از دید علم منطق، رابطه ی میان علائم ظهور و شرایط ظهور، عموم و خصوص مطلق است؛ زیرا، هر شرط ظهوری، علامت ظهور هست، ولی هر علامت ظهوری، شرط ظهور نیست.
بعد از ذکر تعاریف فوق، برای روشن شدن موضوع بحث، برای هر کدام از این موارد، مثالی از احادیث ائمه ی طاهر(علیهم السلام) ذکر می شود.
علائم ظهور
امام باقر(علیه السلام) فرمودند: (دو نشانه پیش از ظهور وجود دارد: خسوف ماه در پنجم ماه و کسوف خورشید در پانزدهم ماه. این امر، از زمانی که آدم(علیه السلام)به زمین هبوط کرد اتّفاق نیفتاده است).[1]
شرایط ظهور
ابوبصیر و محّمد بن مسلم از امام صادق(علیه السلام) نقل می کنند که فرمودند: (این امر (ظهور قائم(علیه السلام)) اتفاق نمی افتد مگر این که دو سوم مردم از بین بروند). به آن حضرت گفتند: (اگر دو سوم مردم از بین بروند، چیزی باقی نمی ماند). فرمودند: (آیا راضی نیستید که شما از یک سومی که باقی می مانند باشید).[2]
البته گاهی هم علائم ظهور و هم شرایط ظهور در یک حدیث و یک جا ذکر شده است و تفکیک این دو از هم مشکل می نماید.
از دید دیگر، می توان ادعا کرد که علائم ظهور، عبارت است از رویدادهای اجتماعی و تحوّلات سیاسی و طبیعی که در زمان ظهور امام زمان(علیه السلام) واقع می شود و مردم در آن نقش بارز ندارند و همه ی این وقایع، نشان از آماده شدن جهان برای ورود به عصری جدید و آغاز دورانی سرنوشت ساز دارد، و شرایط ظهور، عبارت است از مواردی که مردم باید برای تحقّق و تعجیل ظهور امام زمان (علیه السلام) انجام دهند و در آن موارد تلاش کنند.
در توقیع شریفی که از ناحیه ی مقدس امام زمان (علیه السلام) به شیخ مفید صادر گردیده، اَعمال ناشایست و گناهانی که از شیعیان سر می زند، یکی از اسباب طولانی شدن غیبت و دوری شیعیان از توفیق دیدار، شمرده شده است.[3]
بنابراین، اگر شیعیان، در تهذیب نفس کوشش کرده و از گناهان دوری کنند، یکی از علل طولانی شدن غیبت را از بین برده به تعجیل ظهور کمک کرده اند.
نتیجه این که هر دو تعریف فوق که برای علائم و شرایط ظهور گفته شد، از یک لحاظ، صحیح و از لحاظ دیگر، نواقصی دارد و شاید بهترین تعریف، جمع بین این دو تعریف باشد.
پی نوشتها:
[1]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 52، ص 207.
[2]. همان.
[3]. همان، ج 53، ص 177.
منبع: امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، رسول رضوی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).
- [سایر] علایم ظهور حضرت ولی عصر (علیه السلام) چیست؟
- [سایر] علایم ظهور حضرت ولی عصر (ع) چیست؟
- [سایر] احادیثی از امام مهدی بیان فرمایید علایم ظهور حضرت کدامند؟
- [سایر] آیا بیداری اسلامی از شرایط یا علائم ظهور امام زمان علیه السلام است؟
- [سایر] شرایط ظهور امام مهدی(علیه السلام) را توضیح دهید.
- [سایر] آیا علایم ظهور امام زمان (عج) مورد بداء واقع میشوند؟
- [سایر] آیا علایم ظهور حضرت مهدی تاکنون تحقق یافته اند؟
- [سایر] نشانه های ظهور امام زمان (عج) را بیان نمایید ؟
- [سایر] نشانه های ظهور امام زمان (عج) چیست؟ آیا فرج نزدیک است؟
- [سایر] علائم ظهور حضرت مهدی(عج) چیست؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) که نماز جمعه واجب تعیینی نیست خرید و فروش و سایر معاملات هنگام اقامه نماز جمعه حرام نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.