عشق‌ ورزی و ارتباط با امام زمان (عج) در زمان غیبت باید چگونه باشد؟
هر که را جامه زعشقی چاک شد او ز حرض و عیب کلی پاک شد ارتباط دو گونه است: مستقیم و غیر مستقیم. ارتباط مستقیم، ملاقات و رؤیت و مشاهده حسی است که کلید خزانه آن در ارتباط غیر مستقیم است. ارتباط غیر مستقیم مقدمه لازم و جداناپذیر ارتباط مستقیم است و تنها نردبانی است که می توان با آن از ملک به ملکوت وارد شد و بر آسمان انسانیت قدم گذاشت و از شعاع مهرانگیز خورشید (بلندترین آسمان هستی) بهره برد. ارتباط غیر مستقیم، قلبی و عاطفی و علمی و عملی است. به بیان دیگر: گاهی عاملی موجب می شود که ما فردی را دوست داشته باشیم مثلاً فردی را در مراتب عالی ایمان، تقوا، عدالت خواهی، و رحمت می بینیم. فطرتِ حقیقت‌گرا و کمال‌طلبِ ما او را به خاطر ویژگی‌هایش دوست دارد و به سوی او گرایش و پیدا می کند، بدون آن که نیاز یا و درخواستی از او داشته باشد. گاهی ویژگی‌ها و کمالاتِ آن فرد را عالی‌ترین و محبوب‌ترین می‌پندارد و او را نماد فضیلت می‌بیند. در نتیجه دلباخته او می‌گردد و او را الگو می‌داند و می‌خواهد به او نزدیک شود، با او ارتباط بر قرار کند، با او سخن بگوید و راه‌های رشد و کمال را از او بپرسد؛ یعنی رابطه مراد و مرید. گاهی شیفتگی و دلباختگی برخاسته از عقل و معرفت، با احساسات و عواطف عالی انسانی آمیخته می‌گردد و به اوج می‌رسد و رابطه مرید و مراد به رابطه معشوق و عاشق تبدیل می‌گردد، در نتیجه عشق و علاقه، وجود عاشق را مسخّر و مطیع بی چون و چرای معشوق می‌سازد. حبّ و علاقه وقتی شدت پیدا کرد و به حد عشق رسید همانند پیچک، بر جان و روح عاشق می‌پیچد و آن را در تسخیر معشوق درمی‌آورد. مرحله عشق و فنا از دو مرحله پیش حتی عقل و معرفت برتر است، زیرا مرتبه عقل، رتبه علت خواهی و پرسشگری است، ولی عاشق به رتبه‌ای از معرفت و شناخت رسیده است که تسلیم محض معشوق می‌گردد و حق و عدالت و خوبی و فضیلت را آن می‌داند که معشوق می‌گوید و عمل می‌کند. جذبه و رابطه برخاسته از عشق را نمی‌توان با هیچ چیزی مقایسه کرد زیرا در آستان عشق، مطالبی چون سختی، مشکلات و شکست و پیروزی، غم و شادی و ... دگرگون می شود. بوسه و دشنام را یک یک بده تا بدانم زان دو شیرین‌تر کدام حضرت امام خمینی (ره) در غزل عارفانه‌ای که شاید مخاطبش حضرت ولی عصر (عج) باشد می‌گوید: درد خواهم دوا نمی‌خواهم غصه خواهم نوا نمی‌خواهم عاشقم، عاشق مریض توأم زین مرض من شفا نمی‌خواهم من جفایت به جان خریدارم از تو ترک جفا نمی‌خواهم از تو جانا جفا وفا باشد پس دگر من وفا نمی‌خواهم تو صفای منی و مروه من مروه را با صفا نمی‌خواهم صوفی از وصل دوست بی خبر است صوفی بی صفا نمی‌خواهم تو دعای منی تو ذکر منی ذکر و فکر و دعا نمی‌خواهم هر طرف رو کنم تویی قبله قبله! قبله نما نمی‌خواهم هر که را بنگری فدایی توست من فدایم فدا نمی‌خواهم همه آفاق روشن از رخ توست ظاهری، جای پا نمی‌خواهم ظرف معرفت عاشق، ذهن و عقل او نیست، بلکه قلب و سراسر وجود او است. ذهن و عقل، ظرف معرفت ره یافتگانی است که تازه قدم در کوی دوست گذاشته‌اند و هنوز در شعاع مغناطیس پر قدرت و پر جاذبه عشق وارد نشده‌اند. عاشق فانی معشوق است چون تصویر در آیینه. او می خواهد آیینه خواسته‌های محبوب خویش باشد تا بتواند نظر و وَجْه او را به خود معطوف سازد. پس اگر طالب ارتباط با امام زمان (عج) هستی، عاشقش شو. نخستین گام در عشق، شناخت معشوق و شناخت خواسته‌ها و مطلوب‌های او است. کسی که می‌خواهد عاشق امام زمان (عج) شود تا از این راه غیر مستقیم، به ملاقات حضوری معشوق نایل گردد، باید امام خویش را بشناسد؛ از راه و روش او آگاه گردد؛ با اخلاق و افکار و عقاید او آشنا شود؛ دوستان و نمایندگان، و دشمنان و موانع ظهورش را بشناسد. به بیان دیگر: عشق ورزی مانند همه امیال درونی، نیازمند فضای مناسب برای پرورش و پردازش است تا شکوفه و گل دهد. اگر بستر مناسبی برای ظهور این میل مقدس فراهم گردد، عاشق به وصال معشوق خواهد رسید. حرکت در مسیر خواسته‌های آن فروغ حیات و معشوق عشاق حقیقت طلب است که فاصله‌ها را کم می‌کند و حصار هجران و دوری را برمی‌دارد و عاشق را به وصال معشوق می‌رساند. تا زمانی که از خودپرستی و هواپرستی بیرون نیامدیم و دل و جان خود را مسخّر مولا نساختیم، به ناحق لاف دوستی می‌زنیم. تا تو در بند خویشتن باشی عشق‌بازی دورغ زن باشی عاشق آیینه صفات معشوق و جلوه اخلاق و روش‌های او است. پس چگونه می‌توان با گناه و انواع آلودگی‌ها عاشق آن جان جانان و گل عصمت شد؟ عاشق آن مصلح خود ساخته و مهذّب و مجسمه تقوا و تهجد و بندگی حق تعالی، به فکر اصلاح خویش و تزکیه روح خویش است. به راستی چگونه می توان ادعای عشق و محبت آن سمبل زهد و ورع، آن پاک‌تر از باران بهاری و لطیف‌تر از شبنم صبحگاهی را داشت، در حالی که دل و زبان و چشم و گوش ها در تسخیر هوای نفس و شیطان است؟! پاسخ را با پیام آن مایه حیات و روح هستی که همه جان‌ها فدای خاک پای آن جان جانان باد، به پایان می بریم! حضرت در نامه‌ای به شیخ مفید (ره) می‌نویسد: اگر شیعیان ما - که خداوند آنان را به عبادت و اطاعتشان موفق فرماید - با دل‌های متحد و قلب‌های هماهنگ، به عهد و پیمانی که با ما دارند وفا می‌کردند - از ما اطاعت می‌کردند و و فرمان ما را اجرا می کردند و خود را به گناه و معصیت آلوده نمی‌ساختند- هرگز از فیض ملاقات ما محروم نمی‌شدند و غیبت ما این قدر طولانی نمی‌شد بلکه سعادت دیدار ما با معرفتی کامل و شناختی راستین، نصیب‌شان می‌شد.(1) پی‌نوشت: 1. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 1، ص 140، ناشر دارالکتب الاسلامیه، چاپ 1390 ق. منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر علیه السلام
عنوان سوال:

عشق‌ ورزی و ارتباط با امام زمان (عج) در زمان غیبت باید چگونه باشد؟


پاسخ:

هر که را جامه زعشقی چاک شد
او ز حرض و عیب کلی پاک شد

ارتباط دو گونه است: مستقیم و غیر مستقیم. ارتباط مستقیم، ملاقات و رؤیت و مشاهده حسی است که کلید خزانه آن در ارتباط غیر مستقیم است. ارتباط غیر مستقیم مقدمه لازم و جداناپذیر ارتباط مستقیم است و تنها نردبانی است که می توان با آن از ملک به ملکوت وارد شد و بر آسمان انسانیت قدم گذاشت و از شعاع مهرانگیز خورشید (بلندترین آسمان هستی) بهره برد.
ارتباط غیر مستقیم، قلبی و عاطفی و علمی و عملی است. به بیان دیگر: گاهی عاملی موجب می شود که ما فردی را دوست داشته باشیم مثلاً فردی را در مراتب عالی ایمان، تقوا، عدالت خواهی، و رحمت می بینیم. فطرتِ حقیقت‌گرا و کمال‌طلبِ ما او را به خاطر ویژگی‌هایش دوست دارد و به سوی او گرایش و پیدا می کند، بدون آن که نیاز یا و درخواستی از او داشته باشد.
گاهی ویژگی‌ها و کمالاتِ آن فرد را عالی‌ترین و محبوب‌ترین می‌پندارد و او را نماد فضیلت می‌بیند. در نتیجه دلباخته او می‌گردد و او را الگو می‌داند و می‌خواهد به او نزدیک شود، با او ارتباط بر قرار کند، با او سخن بگوید و راه‌های رشد و کمال را از او بپرسد؛ یعنی رابطه مراد و مرید.
گاهی شیفتگی و دلباختگی برخاسته از عقل و معرفت، با احساسات و عواطف عالی انسانی آمیخته می‌گردد و به اوج می‌رسد و رابطه مرید و مراد به رابطه معشوق و عاشق تبدیل می‌گردد، در نتیجه عشق و علاقه، وجود عاشق را مسخّر و مطیع بی چون و چرای معشوق می‌سازد.
حبّ و علاقه وقتی شدت پیدا کرد و به حد عشق رسید همانند پیچک، بر جان و روح عاشق می‌پیچد و آن را در تسخیر معشوق درمی‌آورد. مرحله عشق و فنا از دو مرحله پیش حتی عقل و معرفت برتر است، زیرا مرتبه عقل، رتبه علت خواهی و پرسشگری است، ولی عاشق به رتبه‌ای از معرفت و شناخت رسیده است که تسلیم محض معشوق می‌گردد و حق و عدالت و خوبی و فضیلت را آن می‌داند که معشوق می‌گوید و عمل می‌کند. جذبه و رابطه برخاسته از عشق را نمی‌توان با هیچ چیزی مقایسه کرد زیرا در آستان عشق، مطالبی چون سختی، مشکلات و شکست و پیروزی، غم و شادی و ... دگرگون می شود.

بوسه و دشنام را یک یک بده
تا بدانم زان دو شیرین‌تر کدام

حضرت امام خمینی (ره) در غزل عارفانه‌ای که شاید مخاطبش حضرت ولی عصر (عج) باشد می‌گوید:

درد خواهم دوا نمی‌خواهم
غصه خواهم نوا نمی‌خواهم
عاشقم، عاشق مریض توأم
زین مرض من شفا نمی‌خواهم
من جفایت به جان خریدارم
از تو ترک جفا نمی‌خواهم
از تو جانا جفا وفا باشد
پس دگر من وفا نمی‌خواهم
تو صفای منی و مروه من
مروه را با صفا نمی‌خواهم
صوفی از وصل دوست بی خبر است
صوفی بی صفا نمی‌خواهم
تو دعای منی تو ذکر منی
ذکر و فکر و دعا نمی‌خواهم
هر طرف رو کنم تویی قبله
قبله! قبله نما نمی‌خواهم
هر که را بنگری فدایی توست
من فدایم فدا نمی‌خواهم
همه آفاق روشن از رخ توست
ظاهری، جای پا نمی‌خواهم

ظرف معرفت عاشق، ذهن و عقل او نیست، بلکه قلب و سراسر وجود او است. ذهن و عقل، ظرف معرفت ره یافتگانی است که تازه قدم در کوی دوست گذاشته‌اند و هنوز در شعاع مغناطیس پر قدرت و پر جاذبه عشق وارد نشده‌اند. عاشق فانی معشوق است چون تصویر در آیینه. او می خواهد آیینه خواسته‌های محبوب خویش باشد تا بتواند نظر و وَجْه او را به خود معطوف سازد.
پس اگر طالب ارتباط با امام زمان (عج) هستی، عاشقش شو. نخستین گام در عشق، شناخت معشوق و شناخت خواسته‌ها و مطلوب‌های او است. کسی که می‌خواهد عاشق امام زمان (عج) شود تا از این راه غیر مستقیم، به ملاقات حضوری معشوق نایل گردد، باید امام خویش را بشناسد؛ از راه و روش او آگاه گردد؛ با اخلاق و افکار و عقاید او آشنا شود؛ دوستان و نمایندگان، و دشمنان و موانع ظهورش را بشناسد.
به بیان دیگر: عشق ورزی مانند همه امیال درونی، نیازمند فضای مناسب برای پرورش و پردازش است تا شکوفه و گل دهد. اگر بستر مناسبی برای ظهور این میل مقدس فراهم گردد، عاشق به وصال معشوق خواهد رسید.
حرکت در مسیر خواسته‌های آن فروغ حیات و معشوق عشاق حقیقت طلب است که فاصله‌ها را کم می‌کند و حصار هجران و دوری را برمی‌دارد و عاشق را به وصال معشوق می‌رساند. تا زمانی که از خودپرستی و هواپرستی بیرون نیامدیم و دل و جان خود را مسخّر مولا نساختیم، به ناحق لاف دوستی می‌زنیم.

تا تو در بند خویشتن باشی
عشق‌بازی دورغ زن باشی

عاشق آیینه صفات معشوق و جلوه اخلاق و روش‌های او است. پس چگونه می‌توان با گناه و انواع آلودگی‌ها عاشق آن جان جانان و گل عصمت شد؟
عاشق آن مصلح خود ساخته و مهذّب و مجسمه تقوا و تهجد و بندگی حق تعالی، به فکر اصلاح خویش و تزکیه روح خویش است.
به راستی چگونه می توان ادعای عشق و محبت آن سمبل زهد و ورع، آن پاک‌تر از باران بهاری و لطیف‌تر از شبنم صبحگاهی را داشت، در حالی که دل و زبان و چشم و گوش ها در تسخیر هوای نفس و شیطان است؟!
پاسخ را با پیام آن مایه حیات و روح هستی که همه جان‌ها فدای خاک پای آن جان جانان باد، به پایان می بریم!
حضرت در نامه‌ای به شیخ مفید (ره) می‌نویسد: اگر شیعیان ما - که خداوند آنان را به عبادت و اطاعتشان موفق فرماید - با دل‌های متحد و قلب‌های هماهنگ، به عهد و پیمانی که با ما دارند وفا می‌کردند - از ما اطاعت می‌کردند و و فرمان ما را اجرا می کردند و خود را به گناه و معصیت آلوده نمی‌ساختند- هرگز از فیض ملاقات ما محروم نمی‌شدند و غیبت ما این قدر طولانی نمی‌شد بلکه سعادت دیدار ما با معرفتی کامل و شناختی راستین، نصیب‌شان می‌شد.(1)

پی‌نوشت:
1. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 1، ص 140، ناشر دارالکتب الاسلامیه، چاپ 1390 ق.

منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر علیه السلام





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین