آیا مصداق یابی در مورد علائم و نشانه ها و خروج اشخاص قبل از ظهور جایز است؟
متاسفانه در سال‌های اخیر، شاهد تطبیقات نشانه ها بر افراد و اشخاص هستیم که هر روز به شکلی بروز می کند و بعد از مدتی نادرستی بسیاری از آنها مشخص می شود. این در حالی است که این تطبیقات نه از سوی خود آن افراد است ؛ بلکه از سوی اشخاصی است که سر رشته خاصی در این مباحث ندارند. در این بین گهگاه افراط ها و تفریط هایی ملاحظه می گردد که هر دوی این امور از سوی علمای اسلام و محققین برجسته ی عرصه ی مهدویت نهی شده اند، اما تعداد از افراد دچار این آفات شده اند و با نیت خیر، اما بدون در نظر گرفتن جوانب احتیاط، بی محابا به تطبیق های قطعی و حتمی پرداخته اند. این امر گرچه در کوتاه مدت ممکن است موج بزرگی در بین منتظران مهدی موعود (عج) ایجاد کند، اما در صورتی که این تطبیق ها صحیح نباشند و افراد یا نشانه های مورد بحث، همان نشانه های ظهور نباشند، در دراز مدت می تواند اثرات نامناسبی داشته باشند و موجب نا امیدی در بین تعداد زیادی از منتظران گردند. با ملاحظه ی تیتر های خبری تعدادی از وبلاگ ها و وبسایت های مهدوی که انصافاً در بسیاری از زمینه ها نیز موفق و موثر کار می کنند، می توانیم تعدادی از این تطبیق های حتمی و قطعی را ببینیم: ( بشاراتی از شعیب بن صالح درباره ی نزدیکی ظهور )، ( سال 2012 سال ظهور )، ( سال 2015 سال ظهور )، ( آغاز قیام سید یمانی در یمن ) و ..... گرچه تعدادی از تطبیق های ارایه شده در این زمینه با روایات اسلامی سازگار می باشند و شخصیت های مورد بحث در مقالات مذکور، بضعاً شباهت های اعجاب آوری با شخصیت های زمینه ساز ظهور دارند، اما تطبیق قطعی و بی قید و شرط شخصیت های مذکور با شخصیت های روایات مربوط به آخرالزمان، امری است که از سوی هیچ یک از علمای اسلام و محققین برجسته ی عرصه ی مهدویت مورد قبول نیست. چرا که این بزرگواران معتقدند، حرکاتی از این دست، ممکن است به توقیت بینجامد و توقیت (وقت تعیین کردن برای ظهور)، امری است که معصومین (ع) به شدت از آن نهی کرده اند. البته مسئله ی تحقیق مستند و همراه با احتیاط در زمینه ی نشانه های ظهور، امری پسندیده و مناسب است و تبعات مثبتی همچون افزایش امید در دل های منتظران و شناخت صحیح دشمنان و دوستان در دوره ی آخرالزمان دارد، اما تطبیق بی قید و شرط و قطعی این نشانه ها، امری مذموم بوده و می تواند تبعات نامناسبی داشته باشد. در روایات متعددی بر این نکته تأکید شده است که امر ظهور امام مهدی(ع) از آفتاب نیز درخشان‌تر است. به همین دلیل، این امر بر هیچ کس مشتبه نخواهد شد و هیچ کس در حقّانیت آن تردید نخواهد کرد. در این زمینه از امام محمّد باقر(ع) چنین نقل شده است: تا آسمان و زمین ساکن است، شما نیز ساکن و بی‌جنبش باشید یعنی علیه هیچ‌کس خروج نکنید که کار شما پوشیدگی ندارد. بدانید که آن نشانه‌ای از جانب خدای عزّوجلّ است نه از جانب مردم، بدانید که آن از آفتاب روشن‌تر است و بر نیکوکار و زشت‌کار پنهان نخواهد ماند. آیا صبح را می‌شناسید؛ امر شما همانند صبح است که پنهان ماندن در آن راه ندارد.( 1. محمد بن ابراهیم نعمانی، کتاب غیبت نعمانی، ترجمه: محمّد جواد غفاری، باب 11، ص 286، ح 17؛ بحارالأنوار، ج 52، صص 139 و 140، ح 49.) ابتدای روایت، هشدار به کسانی است که با پیش‌افتادن بر امامان معصوم(ع) و با امید تشکیل دولت اهل‌بیت(ع) دست به قیام‌های نابه‌هنگام و حساب نشده می‌زدند و سرانجام خود و گروهی از شیعیان ناآگاه را به هلاکت می‌انداختند. در روایت دیگری، میمون البان از آن حضرت چنین نقل می‌کند: من در خیمه امام باقر(ع) نشسته بودم که امام یک طرف خیمه را بالا زد و فرمود: امر ما از این آفتاب روشن‌تر است، سپس فرمود: نداکننده‌ای از آسمان ندا می‌کند که امام، فلان پسر فلان است و نام او را می‌برد و ابلیس لعنت خدا بر او باد نیز از زمین ندا کند؛ همچنان‌که در شب عقبه بر رسول خدا(ص) ندا کرد.( شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ترجمه: منصور پهلوان، ج 2، ص 555. در همین زمینه مفضل بن عمر از امام صادق(ع) چنین روایت می‌کند: از ابی عبدالله (ع) شنیدم که می‌فرمود: (فریاد نکنید. به خدا سوگند امام شما سالیانی از روزگارتان غیبت کند و حتماً مورد آزمایش واقع شوید تا آنجا که بگویند: او مرده یا هلاک شده و به کدام وادی سلوک کرده است؟ و چشمان مؤمنان بر او بگرید و واژگون شوید همچنان‌که کشتی در امواج دریا واژگون شود، و تنها کسی نجات یابد که خدای تعالی از او میثاق گرفته، در قلبش ایمان نقش کرده و او را به روحی از جانب خود مؤیّد کرده باشد. دوازده پرچم مُشتبه برافراشته شود که هیچ یک از دیگری بازشناخته نشود). راوی گوید:من گریستم، آنگاه فرمود: (ای اباعبدالله! چرا گریه می‌کنی؟) گفتم: چگونه نگریم در حالی که شما می‌گویید: دوازده پرچم مشتبه که هیچ یک از دیگری بازشناخته نشود، پس ما چه کنیم؟ راوی گوید: امام به پرتو آفتاب که به داخل ایوان تابیده بود، نگریست و فرمود: (ای اباعبدالله! آیا این آفتاب را می‌بینی؟) گفتم: آری، فرمود: (به خدا سوگند امر ما از این آفتاب روشن‌تر است).( همان ، ص23) با توجه به روایات یاد شده، می‌توان گفت پدیدة ظهور و مقدمات آن، چنان واضح و روشن است که به هنگام وقوعش، همة مردم از آن آگاه می‌شوند و به حقانیت آن پی می‌برند. این‌گونه نیست که تنها جمعی محدود از شیعیان از آن باخبر شوند و به همراهی با آن برخیزند. بنابراین، اینکه می‌بینیم کسی در گوشه‌ای از کشور عراق یا ایران، خود را به عنوان یکی از شخصیت‌های مطرح در عصر ظهور معرفی می‌کند و عدة ناچیزی از مردمان ناآگاه یا فریب‌خورده نیز با او همراهی می‌کنند، اصلاً با واقعیت‌های ظهور که پدیده‌ای جهانی و قابل درک برای همگان است، همخوانی ندارد. در روایات فراوانی که از پیامبر اعظم(ص) و امامان معصوم(ع) وارد شده، همة ویژگی‌ها و نشانه‌های منجی موعود اسلام مشخص شده است و هیچ ابهامی در مورد شخصیت او و چگونگی ظهورش وجود ندارد. بنابراین، می‌توان گفت اگر کسی به درستی به مطالعة معارف مهدوی بپردازد و روایات نشانه‌های ظهور را با دقت و تأمل بررسی کند، هرگز دچار تشخیص‌ها و تطبیق‌های نادرست نمی‌شود و فریب مدعیان دروغین را نمی‌خورد. اینکه در گذشته و امروز کسانی به طرح ادعاهای دروغین پرداخته و کسانی هم با آنها همراهی کرده‌اند، دلیلی جز نادانی و ساده‌لوحی پیروان و شهرت‌طلبی و دنیاخواهی مدعیان نداشته است. افزون بر این، باید توجه داشت که نشانه‌های ظهور چنان‌که در روایات هم، آمده است مانند دانه‌های تسبیح به هم پیوسته‌اند و در ارتباط با هم معنا و مفهوم می‌یابند. به بیان دیگر نشانه‌های ظهور به ترتیبی خاص، در فاصلة زمانی معین و با شرایطی مشخص رخ می‌دهند و این گونه نیست که رویدادی مانند خروج خراسانی یا یمانی رخ دهد، بی‌آنکه مقدمات آنها که در روایات به آنها اشاره شده است، فراهم شده باشد یا دیگر رویدادها و نشانه‌های مرتبط با آنها رخ داده باشد. لزوم مراجعه به فقیهان و عالمان حوزة مهدویت برای در امان ماندن از تشخیص‌ها و تطبیق‌های نادرست و مواجه نشدن با خطر پیروی از مدعیان دروغین وجود دارد و آن مراجعه به فقیهان، عالمان و صاحب‌نظران حوزة مباحث مهدوی است. تجربة تاریخی نشان می‌دهد که هرگاه اشخاص به دلیل غرور و خودپسندی و باور بیش از حد به خود از فقیهان و عالمان فاصله گرفته‌اند، به طرح ادعاهای واهی و بی‌اساس پرداخته و خود و جماعتی را به هلاکت انداخته‌اند. بنابراین، به محض مواجهه با فردی که خود را از یاران امام زمان(ع) و از زمینه‌سازان ظهور آن حضرت معرفی می‌کند، پیش از هرگونه تطبیق و تصدیق، باید به سراغ فقیه و عالمی سرشناس رفت و موضوع را با او در میان گذاشت تا دچار گمراهی و سرگردانی نشویم. هیچ کس نمی تواند به طور دقیق از زمان ظهور حضرت سخن بگوید.زیرا غیر از خداوند هیچ کس نسبت به آن آگاهی ندارد. آنچه در برخی از روایات درباره زمان ظهور امام زمان(ع) آمده است، نشانه‌ها و علایمی است که بر اساس آنها برخی از علما و صاحب نظران اظهار نظرهایی نسبت به نزدیک بودن و یا نزدیک نبودن زمان ظهور کرده‌اند . بعضی از این بشارتها می تواند شاهد وقرینه ای بر نزدیک بودن ظهور و ایجاد امید در دلها باشد. اما با این حال به طور قاطع نمی توان گفت که آیا امام عصر در این نزدیکی‌ها ظهور خواهد کرد یا خیر. و موضوع مورد سوال نیز چنین است و نمی توان رابطه ای بین آن و ظهور برقرار کرد . در این رابطه توجه به چند نکته بایسته است: یکم. عده‌ای با توجه به اوضاع و شرایط فعلی حاکم بر جهان به این باور رسیده‌اند که دوره‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم همان دوره آخرالزمان است که در روایات به آن اشاره شده است؛ زیرا برای آخرالزمان نشانه‌هایی گفته شده (مانند گسترش فساد و تفسیر دین براساس هوا و هوس و...) که این نشانه‌ها در دوره زمانی ما به وقوع پیوسته است پس زمان کنونی آخرالزمان است و ظهور نیز در این دوران محقق می‌شود. به علاوه با وجود انقلاب اسلامی ایران و زنده شدن نام و یاد امام زمان(عج)، آمادگی و اقبال مردم برای پذیرش ایشان بیشتر شده و امید به ظهور زیادتر گشته است. دوم. برخی از علما معتقدند: همان گونه که غیبت دو مرحله‌ای بود و غیبت صغری برای ایجاد آمادگی مردم برای ورود به غیبت کبری لازم بود، ظهور نیز ممکن است دو مرحله‌ای باشد و با ظهور صغری که در انقلاب اسلامی ایران تجلی یافته است، مردم با حقیقت قیام امام زمان آشنایی بیشتری پیدا کرده‌اند و برای ظهور اصلی و قیام جهانی حضرت آماده می‌شوند. سوم. حرکت عمومی کشورها و جوامع به سمت وحدت و همگرایی و به عبارت دیگر توجه به تشکیلات بین المللی و اتحادیه‌های منطقه‌ای و فاصله گرفتن از جزءگرایی، ملت‌ها را به این نتیجه رسانده که برای آینده‌ای بهتر، باید مرزها را به حداقل رساند و جهان را دهکده‌ای کوچک دانست. این رویداد، آمادگی مردم برای برای پذیرش یک حاکمیت فراگیر، بیشتر کرده است. البته استکبار جهانی تئوری دهکده جهانی را در جهت حفظ منافع خود و تک قطبی شدن جهان پی‌گیری می‌کند اما چه بسا اراده الهی به دست دشمنان خدا نیز انجام گیرد. چهارم. اجحاف و تجاوز بیش از حد و روز افزون دولت‌های استکباری به کشورهای فقیر به شکل‌های گوناگون از یک سو و لجام گسیختگی فرهنگی و فکری و علمی؛ مانند بحران هویت، بحران مشروعیت، بحران مدنیت از سوی دیگر، باعث هرج و مرج در زندگی بشر شده است.این گونه مسائل و مباحث این واقعیت را اثبات می‌کند که آینده روشن فقط در سایه حاکمیت فردی آسمانی است که احتمالاً ظهورش نزدیک است. پنجم.در بعضی از روایات منقول از اهل بیت علیهم السلام، ادعای تعیین وقت ظهور برابر با کذب خوانده شده و شیعیان مأمور به تکذیب این مدعیان گردیده اند؛ چنانکه در توقیع مبارک امام زمان علیه السلام به اسحاق بن یعقوب آمده است: ... و اما ظهور الفرج فإنه إلی الله تعالی ذکره و کذب الوقّاتون (و اما آشکار شدن فرج وابسته به اراده حق تعالی است و وقت گزاران دروغزنانی بیش نیستند) البته نهی از توقیت نباید منجر به این شود که شیعیان و منتظران، امر ظهور را پدیده ای دور از دسترس و مستقل از اراده خویش، که در آینده ای محتمل و نامعلوم به وقوع خواهد پیوست، بیانگارند. بلکه باید با حفظ روحیه نشاط و امید، همواره ظهور را در چند قدمی خویش ببینند و این همان چیزی است که در برخی مجامع روایی و پاره ای از متون دینی بدان تصریح شده است چنانکه در دعای عهد آمده است: ... اللهم اکشف هذه الغمة عن هذه الامة بحضوره و عجل لنا ظهوره انهم یرونه بعیدا و نریه قریبا (پروردگارا! با حضور ولی و دوست خود اندوه را از دلهای این امت بزدای ودر ظهور وی شتاب کن (هرچند) دیگران ظهور حضرتش را دور می انگارند و لی ما آن را نزدیک می بینیم) . به عنوان نمونه درباره پادشاه عربستان به نام ملک عبد الله گفتنی است :امام صادق (ع) در روایتی می فرماید: (هر کس مرگ عبدالله را برای من تضمین کند، من ظهور قائم را برای او ضمانت می کنم... . ) (بحارالانوار/ ج 52 / ص 210) آقای کورانی درباره این روایت و مسائل مشابه آن به تفصیل بحث کرده است، (عصر ظهور/ ص 292) اما تطبیق (عبدالله) در این روایت به ملک عبدالله، پادشاه عربستان، هر چند احتمال دارد. اما قطعی نیست، چه بسا صد سال دیگر پادشاهی از خاندان آل سعود به نام عبدالله در آن سرزمین به مسند قدرت بنشیند و منظور از این روایت، او باشد. اندیشه مهدویت دچار آسیب هایی شده است. مسئله تطبیق یکی از این آسیب ها به شمار می رود که برخی با خواندن یا شنیدن چند روایت در علائم ظهور، آنها را بر افراد یا حوادثی خاص تطبیق می دهند. این گونه تطبیق ها پی آمد هایی نامطلوبی دارد که به آن اشاره می شود: تعیین وقت و استعجال (عجله کردن و صبر و تحمل نکردن)؛ نومیدی و یاس بر اثر واقع نشدن ظهور؛ به دلیل احتمال تحقق نیافتن تطبیق های مطرح شده، افرادی به اصل ظهور بی اعتقاد می شوند و یا در اصل روایات به شک می افتند. خلاصه آنکه : تطبیق ویژگیهایی که در روایات برای حوادث و افراد خاصی بیان شده بر افراد حاضر به صورت احتمالی است و نمی توان به طور قطع و یقین ادعا کرد که این فرد دقیقا همان فردی است که در روایت بدان اشاره شده است. تنها یکی دو نشانه محدود فاصله زمانی تحقق نشانه تا زمان ظهور را بیان می کنند؛ لذا با تحقق برخی از علائم ظهور نمی توان به صورت عجولانه ادعا کرد تا چند صباح دیگر ظهور تحقق پیدا خواهد کرد. بهتر است به جای گمانه و دنبال نمودن فرضیه های زمان ظهور امام عصر(عج)- که معمولا ثمره چندانی هم ندارند- وظیفه خود را نسبت به حضرت(عج) در زمان غیبت تشخیص داده و در تحقق این وظیفه حداکثر تلاش خود را انجام دهیم. وظیفه ما انتظار فرج است. این انتظار جز با آمادگی و فراهم نمودن شرایط ظهور تحقق نمی یابد بنابراین تا جائی که مقدور است،‌ لازم است خود، خانواده و در نهایت جامعه را آماده پذیرایی حضرت(عج) نمود که اگر این امر محقق شود و سربازی واقعی برای آن حضرت(عج) باشیم حتی اگر مرگ- که اگر زمان ظهور هم تشخیص داده شود، زمان مرگ قطعا قابل تشخیص نیست- بین ما و زمان ظهور فاصله اندازد، خداوند به ما برای ادراک آن زمان و حیات دوباره خواهد بخشید. انشاءالله که همگی از یاوران حضرت(عج) باشیم. در پایان به طور کلی درباره روایات مربوط به ظهور بیان چند نکته ضروری است : 1 - بسیاری از اخبار علایم ظهور صحیح‌السند بلکه مستفیض یا متواتر است. مضافاً اینکه تعداد بی‌شماری از آنها مضمونی واضح وروشن دارند به درجه‌ای که در حکم نصّ صریح در موضوع خود است. 2 - وجود روایات ضعیف در تمام موضوعات دینی وخبرهای مختلف وجود دارد، این مسأله باعث نمی‌شود که انسان محقّق دست از بحث وبررسی آن بردارد، بلکه وظیفه دارد که با روشی صحیح به بررسی سندی آنها بپردازد. 3 - گر چه در تطبیق علایم ظهور اشتباهاتی صورت گرفته، ولی این امر باعث نمی‌شود که دست از بحث وتحقیق برداریم، بلکه وظیفه داریم تا با به کار گرفتن روشی علمی ومعتبر به طریقی صحیح ومعتبر برای تطبیق صحیح علایم در خارج دست یابیم. برای مطالعه بیشتر ر.ک: 1.مهدویت ( پس از ظهور ) ، رحیم کارگر ؛ نشر معارف 2.چشم به راه مهدی ، جمعی از نویسندگان 3. تحلیل تاریخی از نشانه های ظهور ، بوستان کتاب porseman.org
عنوان سوال:

آیا مصداق یابی در مورد علائم و نشانه ها و خروج اشخاص قبل از ظهور جایز است؟


پاسخ:

متاسفانه در سال‌های اخیر، شاهد تطبیقات نشانه ها بر افراد و اشخاص هستیم که هر روز به شکلی بروز می کند و بعد از مدتی نادرستی بسیاری از آنها مشخص می شود. این در حالی است که این تطبیقات نه از سوی خود آن افراد است ؛ بلکه از سوی اشخاصی است که سر رشته خاصی در این مباحث ندارند.
در این بین گهگاه افراط ها و تفریط هایی ملاحظه می گردد که هر دوی این امور از سوی علمای اسلام و محققین برجسته ی عرصه ی مهدویت نهی شده اند، اما تعداد از افراد دچار این آفات شده اند و با نیت خیر، اما بدون در نظر گرفتن جوانب احتیاط، بی محابا به تطبیق های قطعی و حتمی پرداخته اند. این امر گرچه در کوتاه مدت ممکن است موج بزرگی در بین منتظران مهدی موعود (عج) ایجاد کند، اما در صورتی که این تطبیق ها صحیح نباشند و افراد یا نشانه های مورد بحث، همان نشانه های ظهور نباشند، در دراز مدت می تواند اثرات نامناسبی داشته باشند و موجب نا امیدی در بین تعداد زیادی از منتظران گردند.
با ملاحظه ی تیتر های خبری تعدادی از وبلاگ ها و وبسایت های مهدوی که انصافاً در بسیاری از زمینه ها نیز موفق و موثر کار می کنند، می توانیم تعدادی از این تطبیق های حتمی و قطعی را ببینیم: ( بشاراتی از شعیب بن صالح درباره ی نزدیکی ظهور )، ( سال 2012 سال ظهور )، ( سال 2015 سال ظهور )، ( آغاز قیام سید یمانی در یمن ) و .....
گرچه تعدادی از تطبیق های ارایه شده در این زمینه با روایات اسلامی سازگار می باشند و شخصیت های مورد بحث در مقالات مذکور، بضعاً شباهت های اعجاب آوری با شخصیت های زمینه ساز ظهور دارند، اما تطبیق قطعی و بی قید و شرط شخصیت های مذکور با شخصیت های روایات مربوط به آخرالزمان، امری است که از سوی هیچ یک از علمای اسلام و محققین برجسته ی عرصه ی مهدویت مورد قبول نیست. چرا که این بزرگواران معتقدند، حرکاتی از این دست، ممکن است به توقیت بینجامد و توقیت (وقت تعیین کردن برای ظهور)، امری است که معصومین (ع) به شدت از آن نهی کرده اند.
البته مسئله ی تحقیق مستند و همراه با احتیاط در زمینه ی نشانه های ظهور، امری پسندیده و مناسب است و تبعات مثبتی همچون افزایش امید در دل های منتظران و شناخت صحیح دشمنان و دوستان در دوره ی آخرالزمان دارد، اما تطبیق بی قید و شرط و قطعی این نشانه ها، امری مذموم بوده و می تواند تبعات نامناسبی داشته باشد.
در روایات متعددی بر این نکته تأکید شده است که امر ظهور امام مهدی(ع) از آفتاب نیز درخشان‌تر است. به همین دلیل، این امر بر هیچ کس مشتبه نخواهد شد و هیچ کس در حقّانیت آن تردید نخواهد کرد.
در این زمینه از امام محمّد باقر(ع) چنین نقل شده است:
تا آسمان و زمین ساکن است، شما نیز ساکن و بی‌جنبش باشید یعنی علیه هیچ‌کس خروج نکنید که کار شما پوشیدگی ندارد. بدانید که آن نشانه‌ای از جانب خدای عزّوجلّ است نه از جانب مردم، بدانید که آن از آفتاب روشن‌تر است و بر نیکوکار و زشت‌کار پنهان نخواهد ماند. آیا صبح را می‌شناسید؛ امر شما همانند صبح است که پنهان ماندن در آن راه ندارد.( 1. محمد بن ابراهیم نعمانی، کتاب غیبت نعمانی، ترجمه: محمّد جواد غفاری، باب 11، ص 286، ح 17؛ بحارالأنوار، ج 52، صص 139 و 140، ح 49.)
ابتدای روایت، هشدار به کسانی است که با پیش‌افتادن بر امامان معصوم(ع) و با امید تشکیل دولت اهل‌بیت(ع) دست به قیام‌های نابه‌هنگام و حساب نشده می‌زدند و سرانجام خود و گروهی از شیعیان ناآگاه را به هلاکت می‌انداختند.
در روایت دیگری، میمون البان از آن حضرت چنین نقل می‌کند:
من در خیمه امام باقر(ع) نشسته بودم که امام یک طرف خیمه را بالا زد و فرمود: امر ما از این آفتاب روشن‌تر است، سپس فرمود: نداکننده‌ای از آسمان ندا می‌کند که امام، فلان پسر فلان است و نام او را می‌برد و ابلیس لعنت خدا بر او باد نیز از زمین ندا کند؛ همچنان‌که در شب عقبه بر رسول خدا(ص) ندا کرد.( شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ترجمه: منصور پهلوان، ج 2، ص 555.
در همین زمینه مفضل بن عمر از امام صادق(ع) چنین روایت می‌کند:
از ابی عبدالله (ع) شنیدم که می‌فرمود: (فریاد نکنید. به خدا سوگند امام شما سالیانی از روزگارتان غیبت کند و حتماً مورد آزمایش واقع شوید تا آنجا که بگویند: او مرده یا هلاک شده و به کدام وادی سلوک کرده است؟ و چشمان مؤمنان بر او بگرید و واژگون شوید همچنان‌که کشتی در امواج دریا واژگون شود، و تنها کسی نجات یابد که خدای تعالی از او میثاق گرفته، در قلبش ایمان نقش کرده و او را به روحی از جانب خود مؤیّد کرده باشد. دوازده پرچم مُشتبه برافراشته شود که هیچ یک از دیگری بازشناخته نشود).
راوی گوید:من گریستم، آنگاه فرمود: (ای اباعبدالله! چرا گریه می‌کنی؟) گفتم: چگونه نگریم در حالی که شما می‌گویید: دوازده پرچم مشتبه که هیچ یک از دیگری بازشناخته نشود، پس ما چه کنیم؟ راوی گوید: امام به پرتو آفتاب که به داخل ایوان تابیده بود، نگریست و فرمود: (ای اباعبدالله! آیا این آفتاب را می‌بینی؟) گفتم: آری، فرمود: (به خدا سوگند امر ما از این آفتاب روشن‌تر است).( همان ، ص23)
با توجه به روایات یاد شده، می‌توان گفت پدیدة ظهور و مقدمات آن، چنان واضح و روشن است که به هنگام وقوعش، همة مردم از آن آگاه می‌شوند و به حقانیت آن پی می‌برند. این‌گونه نیست که تنها جمعی محدود از شیعیان از آن باخبر شوند و به همراهی با آن برخیزند.
بنابراین، اینکه می‌بینیم کسی در گوشه‌ای از کشور عراق یا ایران، خود را به عنوان یکی از شخصیت‌های مطرح در عصر ظهور معرفی می‌کند و عدة ناچیزی از مردمان ناآگاه یا فریب‌خورده نیز با او همراهی می‌کنند، اصلاً با واقعیت‌های ظهور که پدیده‌ای جهانی و قابل درک برای همگان است، همخوانی ندارد.

در روایات فراوانی که از پیامبر اعظم(ص) و امامان معصوم(ع) وارد شده، همة ویژگی‌ها و نشانه‌های منجی موعود اسلام مشخص شده است و هیچ ابهامی در مورد شخصیت او و چگونگی ظهورش وجود ندارد. بنابراین، می‌توان گفت اگر کسی به درستی به مطالعة معارف مهدوی بپردازد و روایات نشانه‌های ظهور را با دقت و تأمل بررسی کند، هرگز دچار تشخیص‌ها و تطبیق‌های نادرست نمی‌شود و فریب مدعیان دروغین را نمی‌خورد. اینکه در گذشته و امروز کسانی به طرح ادعاهای دروغین پرداخته و کسانی هم با آنها همراهی کرده‌اند، دلیلی جز نادانی و ساده‌لوحی پیروان و شهرت‌طلبی و دنیاخواهی مدعیان نداشته است.
افزون بر این، باید توجه داشت که نشانه‌های ظهور چنان‌که در روایات هم، آمده است مانند دانه‌های تسبیح به هم پیوسته‌اند و در ارتباط با هم معنا و مفهوم می‌یابند. به بیان دیگر نشانه‌های ظهور به ترتیبی خاص، در فاصلة زمانی معین و با شرایطی مشخص رخ می‌دهند و این گونه نیست که رویدادی مانند خروج خراسانی یا یمانی رخ دهد، بی‌آنکه مقدمات آنها که در روایات به آنها اشاره شده است، فراهم شده باشد یا دیگر رویدادها و نشانه‌های مرتبط با آنها رخ داده باشد.

لزوم مراجعه به فقیهان و عالمان حوزة مهدویت
برای در امان ماندن از تشخیص‌ها و تطبیق‌های نادرست و مواجه نشدن با خطر پیروی از مدعیان دروغین وجود دارد و آن مراجعه به فقیهان، عالمان و صاحب‌نظران حوزة مباحث مهدوی است. تجربة تاریخی نشان می‌دهد که هرگاه اشخاص به دلیل غرور و خودپسندی و باور بیش از حد به خود از فقیهان و عالمان فاصله گرفته‌اند، به طرح ادعاهای واهی و بی‌اساس پرداخته و خود و جماعتی را به هلاکت انداخته‌اند. بنابراین، به محض مواجهه با فردی که خود را از یاران امام زمان(ع) و از زمینه‌سازان ظهور آن حضرت معرفی می‌کند، پیش از هرگونه تطبیق و تصدیق، باید به سراغ فقیه و عالمی سرشناس رفت و موضوع را با او در میان گذاشت تا دچار گمراهی و سرگردانی نشویم. هیچ کس نمی تواند به طور دقیق از زمان ظهور حضرت سخن بگوید.زیرا غیر از خداوند هیچ کس نسبت به آن آگاهی ندارد. آنچه در برخی از روایات درباره زمان ظهور امام زمان(ع) آمده است، نشانه‌ها و علایمی است که بر اساس آنها برخی از علما و صاحب نظران اظهار نظرهایی نسبت به نزدیک بودن و یا نزدیک نبودن زمان ظهور کرده‌اند . بعضی از این بشارتها می تواند شاهد وقرینه ای بر نزدیک بودن ظهور و ایجاد امید در دلها باشد. اما با این حال به طور قاطع نمی توان گفت که آیا امام عصر در این نزدیکی‌ها ظهور خواهد کرد یا خیر. و موضوع مورد سوال نیز چنین است و نمی توان رابطه ای بین آن و ظهور برقرار کرد .

در این رابطه توجه به چند نکته بایسته است:
یکم. عده‌ای با توجه به اوضاع و شرایط فعلی حاکم بر جهان به این باور رسیده‌اند که دوره‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم همان دوره آخرالزمان است که در روایات به آن اشاره شده است؛ زیرا برای آخرالزمان نشانه‌هایی گفته شده (مانند گسترش فساد و تفسیر دین براساس هوا و هوس و...) که این نشانه‌ها در دوره زمانی ما به وقوع پیوسته است پس زمان کنونی آخرالزمان است و ظهور نیز در این دوران محقق می‌شود. به علاوه با وجود انقلاب اسلامی ایران و زنده شدن نام و یاد امام زمان(عج)، آمادگی و اقبال مردم برای پذیرش ایشان بیشتر شده و امید به ظهور زیادتر گشته است.
دوم. برخی از علما معتقدند: همان گونه که غیبت دو مرحله‌ای بود و غیبت صغری برای ایجاد آمادگی مردم برای ورود به غیبت کبری لازم بود، ظهور نیز ممکن است دو مرحله‌ای باشد و با ظهور صغری که در انقلاب اسلامی ایران تجلی یافته است، مردم با حقیقت قیام امام زمان آشنایی بیشتری پیدا کرده‌اند و برای ظهور اصلی و قیام جهانی حضرت آماده می‌شوند.
سوم. حرکت عمومی کشورها و جوامع به سمت وحدت و همگرایی و به عبارت دیگر توجه به تشکیلات بین المللی و اتحادیه‌های منطقه‌ای و فاصله گرفتن از جزءگرایی، ملت‌ها را به این نتیجه رسانده که برای آینده‌ای بهتر، باید مرزها را به حداقل رساند و جهان را دهکده‌ای کوچک دانست. این رویداد، آمادگی مردم برای برای پذیرش یک حاکمیت فراگیر، بیشتر کرده است. البته استکبار جهانی تئوری دهکده جهانی را در جهت حفظ منافع خود و تک قطبی شدن جهان پی‌گیری می‌کند اما چه بسا اراده الهی به دست دشمنان خدا نیز انجام گیرد.
چهارم. اجحاف و تجاوز بیش از حد و روز افزون دولت‌های استکباری به کشورهای فقیر به شکل‌های گوناگون از یک سو و لجام گسیختگی فرهنگی و فکری و علمی؛ مانند بحران هویت، بحران مشروعیت، بحران مدنیت از سوی دیگر، باعث هرج و مرج در زندگی بشر شده است.این گونه مسائل و مباحث این واقعیت را اثبات می‌کند که آینده روشن فقط در سایه حاکمیت فردی آسمانی است که احتمالاً ظهورش نزدیک است.
پنجم.در بعضی از روایات منقول از اهل بیت علیهم السلام، ادعای تعیین وقت ظهور برابر با کذب خوانده شده و شیعیان مأمور به تکذیب این مدعیان گردیده اند؛ چنانکه در توقیع مبارک امام زمان علیه السلام به اسحاق بن یعقوب آمده است: ... و اما ظهور الفرج فإنه إلی الله تعالی ذکره و کذب الوقّاتون (و اما آشکار شدن فرج وابسته به اراده حق تعالی است و وقت گزاران دروغزنانی بیش نیستند)
البته نهی از توقیت نباید منجر به این شود که شیعیان و منتظران، امر ظهور را پدیده ای دور از دسترس و مستقل از اراده خویش، که در آینده ای محتمل و نامعلوم به وقوع خواهد پیوست، بیانگارند. بلکه باید با حفظ روحیه نشاط و امید، همواره ظهور را در چند قدمی خویش ببینند و این همان چیزی است که در برخی مجامع روایی و پاره ای از متون دینی بدان تصریح شده است چنانکه در دعای عهد آمده است: ... اللهم اکشف هذه الغمة عن هذه الامة بحضوره و عجل لنا ظهوره انهم یرونه بعیدا و نریه قریبا (پروردگارا! با حضور ولی و دوست خود اندوه را از دلهای این امت بزدای ودر ظهور وی شتاب کن (هرچند) دیگران ظهور حضرتش را دور می انگارند و لی ما آن را نزدیک می بینیم) .
به عنوان نمونه درباره پادشاه عربستان به نام ملک عبد الله گفتنی است :امام صادق (ع) در روایتی می فرماید: (هر کس مرگ عبدالله را برای من تضمین کند، من ظهور قائم را برای او ضمانت می کنم... . ) (بحارالانوار/ ج 52 / ص 210)
آقای کورانی درباره این روایت و مسائل مشابه آن به تفصیل بحث کرده است، (عصر ظهور/ ص 292) اما تطبیق (عبدالله) در این روایت به ملک عبدالله، پادشاه عربستان، هر چند احتمال دارد. اما قطعی نیست، چه بسا صد سال دیگر پادشاهی از خاندان آل سعود به نام عبدالله در آن سرزمین به مسند قدرت بنشیند و منظور از این روایت، او باشد.
اندیشه مهدویت دچار آسیب هایی شده است. مسئله تطبیق یکی از این آسیب ها به شمار می رود که برخی با خواندن یا شنیدن چند روایت در علائم ظهور، آنها را بر افراد یا حوادثی خاص تطبیق می دهند. این گونه تطبیق ها پی آمد هایی نامطلوبی دارد که به آن اشاره می شود:
تعیین وقت و استعجال (عجله کردن و صبر و تحمل نکردن)؛
نومیدی و یاس بر اثر واقع نشدن ظهور؛
به دلیل احتمال تحقق نیافتن تطبیق های مطرح شده، افرادی به اصل ظهور بی اعتقاد می شوند و یا در اصل روایات به شک می افتند.

خلاصه آنکه : تطبیق ویژگیهایی که در روایات برای حوادث و افراد خاصی بیان شده بر افراد حاضر به صورت احتمالی است و نمی توان به طور قطع و یقین ادعا کرد که این فرد دقیقا همان فردی است که در روایت بدان اشاره شده است. تنها یکی دو نشانه محدود فاصله زمانی تحقق نشانه تا زمان ظهور را بیان می کنند؛ لذا با تحقق برخی از علائم ظهور نمی توان به صورت عجولانه ادعا کرد تا چند صباح دیگر ظهور تحقق پیدا خواهد کرد.
بهتر است به جای گمانه و دنبال نمودن فرضیه های زمان ظهور امام عصر(عج)- که معمولا ثمره چندانی هم ندارند- وظیفه خود را نسبت به حضرت(عج) در زمان غیبت تشخیص داده و در تحقق این وظیفه حداکثر تلاش خود را انجام دهیم. وظیفه ما انتظار فرج است.
این انتظار جز با آمادگی و فراهم نمودن شرایط ظهور تحقق نمی یابد بنابراین تا جائی که مقدور است،‌ لازم است خود، خانواده و در نهایت جامعه را آماده پذیرایی حضرت(عج) نمود که اگر این امر محقق شود و سربازی واقعی برای آن حضرت(عج) باشیم حتی اگر مرگ- که اگر زمان ظهور هم تشخیص داده شود، زمان مرگ قطعا قابل تشخیص نیست- بین ما و زمان ظهور فاصله اندازد، خداوند به ما برای ادراک آن زمان و حیات دوباره خواهد بخشید. انشاءالله که همگی از یاوران حضرت(عج) باشیم.


در پایان به طور کلی درباره روایات مربوط به ظهور بیان چند نکته ضروری است :
1 - بسیاری از اخبار علایم ظهور صحیح‌السند بلکه مستفیض یا متواتر است. مضافاً اینکه تعداد بی‌شماری از آنها مضمونی واضح وروشن دارند به درجه‌ای که در حکم نصّ صریح در موضوع خود است.
2 - وجود روایات ضعیف در تمام موضوعات دینی وخبرهای مختلف وجود دارد، این مسأله باعث نمی‌شود که انسان محقّق دست از بحث وبررسی آن بردارد، بلکه وظیفه دارد که با روشی صحیح به بررسی سندی آنها بپردازد.
3 - گر چه در تطبیق علایم ظهور اشتباهاتی صورت گرفته، ولی این امر باعث نمی‌شود که دست از بحث وتحقیق برداریم، بلکه وظیفه داریم تا با به کار گرفتن روشی علمی ومعتبر به طریقی صحیح ومعتبر برای تطبیق صحیح علایم در خارج دست یابیم.

برای مطالعه بیشتر ر.ک:
1.مهدویت ( پس از ظهور ) ، رحیم کارگر ؛ نشر معارف
2.چشم به راه مهدی ، جمعی از نویسندگان
3. تحلیل تاریخی از نشانه های ظهور ، بوستان کتاب

porseman.org





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین