بر اساس احادیث و روایات، خروج سید حسنی، از نشانههای ظهور حضرت مهدی علیه السّلام است. امام صادق علیه السّلام فرمودند: سید حسنی جوانی خوش سیماست که از سرزمین دیلم و قزوین برای نصرت و یاری آل محمد صلّی الله علیه و آله قیام مینماید و با بانگی رسا و بیانی شیوا فریاد بر میآورد که به یاری آل محمد صلّی الله علیه و آله برسید و از شما طلب یاری میکند. مردان از طالقان که شوق شدید به جهاد دارند به او پاسخ مثبت میدهند. [1] شیخ عباس قمی (ره) میفرماید: سید حسنی از اولاد حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است. او دعوی باطل ندارد و ادعای مهدویت یا نیابت امام زمان بودن را ندارد و مردم را به نفس خود دعوت نمیکند و از شیعیان مخلص ائمه اثنی عشر و تابع دین حق است و در بین مردم مطاع و بزرگ است و در گفتار و کردار موافق با شریعت حقّهی خاتم الانبیاء محمد صلّی الله علیه و آله است، در زمان او کفر و ظلم، عالم را فراگرفته است و مردم از دست ستمگران و فاسقان در اذیت و آزار به سر میبرند. در چنین شرایطی سید حسنی برای نصرت دین استغاثه میکند و مردم او را اجابت نماید. [2] سید حسنی، پس از دوران طولانی، زمام امور مناطقی را به دست میگیرد و اندکی پیش از ظهور به سوی عراق وکوفه میرود و از دیلم و قزوین تا کوفه زمین را از لوث وجود ظالمان پاک میکند و سرانجام کوفه را محل اقامت خویش قرار میدهد؛ مدتی در کوفه اقامت مینمایند و سپس خبر ظهور مهدی (عج) به ایشان میرسد، سید با یارانش به محضر حضرت مشرف میشوند و از آن حضرت مطالبهی دلایل امامت و موارث انبیاء را مینماید. امام صادق علیه السّلام می فرماید: به خدا سوگند که آن جوان، حضرت را میشناسد و میداند که او برحق است، لکن مقصودش این است که حقیقت او را بر مردم و یارانش روشن کند، سپس حضرت دلایل امامت و مواریث انبیاء را برای او ظاهر مینماید و معجزاتی از او صادر میشود. در آن هنگام، سید حسنی و یارانش با آن حضرت بیعت میکنند، مگر چهل هزارنفر که قرآنها با خود دارند و معروف به (زیدیه) میباشند که از بیعت امتناع میورزند. [3] بیعت و میثاق سید حسنی، و یارانش بعد از قیام، با حضرت مهدی علیه السّلام در عراق و کوفه از مسلمات است، امام علی علیه السّلام فرمودند: حضرت مهدی (عج) بعد از قیام همراه لشکر خویش از مکه به طرف عراق حرکت مینماید. آن گاه سید حسنی با دوازده هزار نفر به آن حضرت ملحق میگردد و حضرت به سید حسنی میفرماید: من از تو به امر حکومت سزاوارترم، سید در جواب میگوید: دلیل و برهان تو چیست؟ حضرت به پرندهای در آسمان اشاره میکند، پرنده به کتف مبارک حضرت فرود میآید و عصای خود را در زمین فرو میبرد و عصا سبز میشود و شاخ و برگ میآورد، آن گاه سید حسنی لشکر خود را تسلیم حضرت مینماید و حسنی پرچمدار و فرماندهی لشکر حضرت میگردد. [4] امام باقر علیه السّلام نیز فرمودهاند: (حضرت مهدی وارد کوفه میشود و سه پرچم آن جا به اهتزاز است و در برابر حضرت مهدی تسلیم میگردند، یکی از آن سه پرچم، پرچم سید حسنی است.) [5] پینوشتها: [1] محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، موسسه الوفاء بیروت، ج 53، ص 15. [2] شیخ عباس قمی، منتهی الامال، انتشارات فراروی، 1381، ص 1317. [3] محمد باقر مجلسی، پیشین. [4] ابن طاووس، الملاحم و الفتن، منشورات الرضی، ص 164، باب 79. [5] محمد باقر مجلسی، پیشین، ج 53، ص 15 16.
بر اساس احادیث و روایات، خروج سید حسنی، از نشانههای ظهور حضرت مهدی علیه السّلام است.
امام صادق علیه السّلام فرمودند: سید حسنی جوانی خوش سیماست که از سرزمین دیلم و قزوین برای نصرت و یاری آل محمد صلّی الله علیه و آله قیام مینماید و با بانگی رسا و بیانی شیوا فریاد بر میآورد که به یاری آل محمد صلّی الله علیه و آله برسید و از شما طلب یاری میکند. مردان از طالقان که شوق شدید به جهاد دارند به او پاسخ مثبت میدهند. [1]
شیخ عباس قمی (ره) میفرماید: سید حسنی از اولاد حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است. او دعوی باطل ندارد و ادعای مهدویت یا نیابت امام زمان بودن را ندارد و مردم را به نفس خود دعوت نمیکند و از شیعیان مخلص ائمه اثنی عشر و تابع دین حق است و در بین مردم مطاع و بزرگ است و در گفتار و کردار موافق با شریعت حقّهی خاتم الانبیاء محمد صلّی الله علیه و آله است، در زمان او کفر و ظلم، عالم را فراگرفته است و مردم از دست ستمگران و فاسقان در اذیت و آزار به سر میبرند. در چنین شرایطی سید حسنی برای نصرت دین استغاثه میکند و مردم او را اجابت نماید. [2]
سید حسنی، پس از دوران طولانی، زمام امور مناطقی را به دست میگیرد و اندکی پیش از ظهور به سوی عراق وکوفه میرود و از دیلم و قزوین تا کوفه زمین را از لوث وجود ظالمان پاک میکند و سرانجام کوفه را محل اقامت خویش قرار میدهد؛ مدتی در کوفه اقامت مینمایند و سپس خبر ظهور مهدی (عج) به ایشان میرسد، سید با یارانش به محضر حضرت مشرف میشوند و از آن حضرت مطالبهی دلایل امامت و موارث انبیاء را مینماید.
امام صادق علیه السّلام می فرماید: به خدا سوگند که آن جوان، حضرت را میشناسد و میداند که او برحق است، لکن مقصودش این است که حقیقت او را بر مردم و یارانش روشن کند، سپس حضرت دلایل امامت و مواریث انبیاء را برای او ظاهر مینماید و معجزاتی از او صادر میشود.
در آن هنگام، سید حسنی و یارانش با آن حضرت بیعت میکنند، مگر چهل هزارنفر که قرآنها با خود دارند و معروف به (زیدیه) میباشند که از بیعت امتناع میورزند. [3]
بیعت و میثاق سید حسنی، و یارانش بعد از قیام، با حضرت مهدی علیه السّلام در عراق و کوفه از مسلمات است، امام علی علیه السّلام فرمودند: حضرت مهدی (عج) بعد از قیام همراه لشکر خویش از مکه به طرف عراق حرکت مینماید. آن گاه سید حسنی با دوازده هزار نفر به آن حضرت ملحق میگردد و حضرت به سید حسنی میفرماید: من از تو به امر حکومت سزاوارترم، سید در جواب میگوید: دلیل و برهان تو چیست؟ حضرت به پرندهای در آسمان اشاره میکند، پرنده به کتف مبارک حضرت فرود میآید و عصای خود را در زمین فرو میبرد و عصا سبز میشود و شاخ و برگ میآورد، آن گاه سید حسنی لشکر خود را تسلیم حضرت مینماید و حسنی پرچمدار و فرماندهی لشکر حضرت میگردد. [4]
امام باقر علیه السّلام نیز فرمودهاند: (حضرت مهدی وارد کوفه میشود و سه پرچم آن جا به اهتزاز است و در برابر حضرت مهدی تسلیم میگردند، یکی از آن سه پرچم، پرچم سید حسنی است.) [5]
پینوشتها:
[1] محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، موسسه الوفاء بیروت، ج 53، ص 15.
[2] شیخ عباس قمی، منتهی الامال، انتشارات فراروی، 1381، ص 1317.
[3] محمد باقر مجلسی، پیشین.
[4] ابن طاووس، الملاحم و الفتن، منشورات الرضی، ص 164، باب 79.
[5] محمد باقر مجلسی، پیشین، ج 53، ص 15 16.
- [سایر] منظور از خروج سید حسنی در زمان ظهور چیست؟
- [سایر] پرسش : منظور از خروج سید حسنی در زمان ظهور چیست؟
- [سایر] سید حسنی دیلمی کیست؟
- [سایر] چرا باید قبل از ظهور امام زمان (عج) حوادث تلخی مانند خروج سفیانی و کشتار مردم اتفاق افتد؟
- [سایر] آیا روایتی که درباره تحولات مصر و سرنگونی محمد حسنی مبارک به عنوان نشانه ظهور امام زمان(عج) شایع شده، صحیح است؟
- [سایر] دجال و سفیانی کیستند و چرا خروج آنها از علایم حتمی ظهور شمرده شده است؟ آیا آنان واقعاً به جنگ با حضرت مهدی(عج) خواهند پرداخت؟
- [سایر] دجال و سفیانی کیستند و چرا خروج آنها از علایم حتمی ظهور شمرده شده است؟ آیا آنان واقعاً به جنگ با حضرت مهدی(عج) خواهند پرداخت؟
- [سایر] آیا با شهادت حضرت قاسم بن الحسن و عبداله بن الحسن علیهما السلام نسل ذکور امام حسن مجتبی(ع) قطع شد آیا در حال حاضر سید حسنی دارم؟
- [سایر] منظور از عوامل ظهور چیست؟
- [سایر] منظور از عوامل ظهور چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] کسی که سیّد نیست، نمیتواند به سیّد فطره بدهد و چنانچه دهنده فطریّه سیّد نباشد ولی نانخور او سیّد باشد یا بر عکس، بنابر احتیاط واجب نمیتواند فطریّه او را به سیّد بدهد.
- [آیت الله سیستانی] اگر نوشتهای به امضاء یا مهر میت ببینند، چنانچه قرائنی باشد که ظهور در وصیّت داشته باشد باید به آن عمل شود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که در محلّ خود به سیادت مشهور است سیّد به شمار میآید و کسی که در محلّ خود به عدم سیادت مشهور است غیر سیّد میباشد، همچنین است اگر به دلیلی عرفاً به سیّد نبودن وی یا عدم اشتهار وی به سیادت اطمینان پیدا شود، مثل کسی که خود میگوید من سیّد نیستم و انگیزه ویژهای برای این سخن ندارد. در این مسأله داشتن یا نداشتن شجرهنامه و مانند آن تأثیری ندارد، همچنین راههای دیگر همچون خوابنما شدن که برخی از مردمان عوام به آنها اعتماد میکنند، هیچ اعتباری ندارد. و به کسی که سیادت یا عدم سیادت وی از راه معتبر ثابت نشده است، نمیشود از زکات واجب غیر سیّد داد، بلکه از زکات واجب سادات یا زکاتهای مستحبّی و یا سایر وجوهی که اختصاص به سادات یا غیر سادات ندارد، داده میشود. نیّت زکات
- [آیت الله جوادی آملی] .اثبات سیادت افراد یا به وسیله شهادت دو مرد عادل است؛ یا به این است که در شهر خو د مشهور و معروف به سیادت باشد , بنابراین هر کس ادعا کند که سیّد است، کافی نیست. حکم سادات واجب النفقه
- [آیت الله شبیری زنجانی] سیّد میتواند از غیر سیّد زکات مستحبّی بگیرد ولی نمیتواند از غیر سیّد زکات واجب بگیرد، البتّه اگر خمس و سایر وجوهات کفایت مخارج او را نکند و ناچار باشد که از زکات واجب غیر سیّد استفاده کند، مانعی ندارد.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که سیّد نیست، نمیتواند به سیّد فطره بدهد حتّی اگر سیّدینانخور او باشد نمیتواند فطره او را به سیّد دیگر بدهد.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی بگوید سیّد هستم، نمیشود به او خمس داد مگر آنکه ثقهای سیّد بودن او را تصدیق کند یا در بین مردم معروف باشد که سیّد است.
- [آیت الله مظاهری] کسی که سیّد نیست نمیتواند به سیّد فطره بدهد، حتّی اگر سیّدی تحت تکفّل او باشد نمیتواند فطره او را به سیّد دیگر بدهد.
- [آیت الله وحید خراسانی] کسی که سید نیست نمی تواند به سید فطره بدهد حتی اگر سیدی نان خور او باشد نمی تواند فطره او را به سید دیگری بدهد
- [آیت الله سبحانی] کسی که سید نیست نمی تواند به سید فطره بدهد حتی اگر سیدی نان خور او باشد، نمی تواند فطره او را به سید دیگر بدهد.