چرا با آغاز دوره‌ی استعمار، ادعای دروغین مهدویت زیاد شد؟
بعد از آغاز غیبت صغرا، عدّه ای، به خیال کسب مال و مقام، شروع به ادّعای نیابت و بابیت حضرت مهدی (علیه السلام) کردند و افرادی مانند شریعی، شلمغانی، نمیری، کرخی، حلاج، ابن ابی العزاقر و... خود را نایب و باب امام زمان(علیه السلام) نامیدند و بعد از اندک مدّتی، کم کم، ترقی کردند، خود را امام و حتّی پیامبر خواندند.[1] ادّعای نیابت و حتّی ادّعای مهدویت که برای رسیدن به مال و مقام دنیوی و فریب دادن مردم ساده دل بود، بعد از آغاز غیبت کبرا نیز ادامه یافت و عدّه ای با فریب مردم، مدّتی به فتنه انگیزی پرداختند و بعد از بین رفتند تا این که نوبت به استعمار رسید. دولت های استعماری که در طول جنگ های صلیبی، طعم شکست را چشیده بودند، بعد از آغاز رنسانس و آغاز نفوذ به کشورهای آفریقایی و آسیایی، به این نتیجه رسیدند که برای نفوذ در کشورهای اسلامی، چاره ای جز ایجاد اختلاف های دینی ندارند. همفر (جاسوس انگلیسی) به هنگام توضیح موادّ موافقت نامه ی مقامات بلندپایه ی وزارت مستعمرات بریتانیا برای شکست و نابودی اسلام، به چهارده بند از آن اشاره می کند. در بند ششم چنین آمده است: تبلیغ عقاید و مذاهب من درآوردی و ساختگی در مناطق اسلامی با برنامه ریزی آگاهانه و منظّم به گونه ای که تبلیغ پس از ارزیابی زمینه های مساعد فکری در اقشار مردم صورت گیرد... و اختلافات و منازعات شدیدی بین این فرقه ها بر پا گردد تا بدان جا که هر فرقه ای خود رامسلمان واقعی و دیگران را مرتد و کافر و واجب القتل پندارد.[2] استعمار غرب، روش های گوناگونی را برای تحقق این اهداف، درپیش گرفت. یکی از آن ها، روشی بود که در یک برهه از زمان، مبارزان مسلمان برای مبارزه با استعمار از آن استفاده کرده بودند. آن روش، ادّعای مهدویّت از سوی برخی از مسلمانان آفریقا بود. استعمار می خواست از این حربه، برای شکست خود اسلام استفاده کند. استعمار انگلیس، طعم مبارزه با مهدی سودانی یا متمهدی سودانی را که با ادّعای مهدویّت، عدّه ای را به دور خود گرد آورد و جنگ های بسیاری با دولت مصر و حتّی انگلیس کرد[3] به یاد داشت و حتّی در نهایت، از این حرکت نیز برای رسیدن به اهداف خود استفاده کرد و با تشویق عدّه ای برای ادّعای مهدویّت، ایجاد تفرقه میان مسلمانان را آغاز کرد. در کتاب ادیان و مهدویّت، از حدود چهل و شش نفر نام برده شده است که مدّعی مهدویّت شده اند.[4] هر چند تعداد مدّعیان مهدویّت، بیش از این مقدار است، ولی باید دانست که اوج این ادّعاها، در دوره ی استعمار بوده است. مؤلّف کتاب مذکور، در ادامه می نویسد: اشخاص دیگری مدّعی مهدویّت شدند که سیاست خارجی، آن ها را تحریک نمود وگرنه فرومایگی آن ها مانند آفتاب آشکار شد. مانند سیّد علی محمد باب، میرزا یحیی ازل، حسین علی عبدالبهاء، یوسف خواجه کاشغری که گفت من امام زمان هستم و پیشوای تراکمه گردید و بیست و نه هزار ترکمن را در کنار رود گرگان با قشون ایران مصاف داده و نظایر بسیار در اطراف جهان از آن ها دیده شده است.[5] استعمار، در هندوستان نیز احمدخان قادیانی را به این ادّعا برانگیخت و فرقه قادیانیّه را ایجاد کرد. این فرقه، بعدها، به دو فرقه تقسیم شدند و هم اکنون نیز در پاکستان به حیات خود ادامه می دهد.[6] پی نوشتها: [1]. ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 51، ص 367 381. [2]. خاطرات همفر، (جاسوس انگلیسی در ممالک اسلامی)، ص 193. [3]. محمد بهشتی، ادیان و مهدویت، ص 71. [4]. ادیان و مهدویت، ص 71 83. [5]. همان، ص 83. [6]. علی ربانی گلپایگانی، فرق و مذاهب کلامی، ص 345 347. منبع: امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، رسول رضوی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).
عنوان سوال:

چرا با آغاز دوره‌ی استعمار، ادعای دروغین مهدویت زیاد شد؟


پاسخ:

بعد از آغاز غیبت صغرا، عدّه ای، به خیال کسب مال و مقام، شروع به ادّعای نیابت و بابیت حضرت مهدی (علیه السلام) کردند و افرادی مانند شریعی، شلمغانی، نمیری، کرخی، حلاج، ابن ابی العزاقر و... خود را نایب و باب امام زمان(علیه السلام) نامیدند و بعد از اندک مدّتی، کم کم، ترقی کردند، خود را امام و حتّی پیامبر خواندند.[1]
ادّعای نیابت و حتّی ادّعای مهدویت که برای رسیدن به مال و مقام دنیوی و فریب دادن مردم ساده دل بود، بعد از آغاز غیبت کبرا نیز ادامه یافت و عدّه ای با فریب مردم، مدّتی به فتنه انگیزی پرداختند و بعد از بین رفتند تا این که نوبت به استعمار رسید. دولت های استعماری که در طول جنگ های صلیبی، طعم شکست را چشیده بودند، بعد از آغاز رنسانس و آغاز نفوذ به کشورهای آفریقایی و آسیایی، به این نتیجه رسیدند که برای نفوذ در کشورهای اسلامی، چاره ای جز ایجاد اختلاف های دینی ندارند.
همفر (جاسوس انگلیسی) به هنگام توضیح موادّ موافقت نامه ی مقامات بلندپایه ی وزارت مستعمرات بریتانیا برای شکست و نابودی اسلام، به چهارده بند از آن اشاره می کند. در بند ششم چنین آمده است:
تبلیغ عقاید و مذاهب من درآوردی و ساختگی در مناطق اسلامی با برنامه ریزی آگاهانه و منظّم به گونه ای که تبلیغ پس از ارزیابی زمینه های مساعد فکری در اقشار مردم صورت گیرد... و اختلافات و منازعات شدیدی بین این فرقه ها بر پا گردد تا بدان جا که هر فرقه ای خود رامسلمان واقعی و دیگران را مرتد و کافر و واجب القتل پندارد.[2]
استعمار غرب، روش های گوناگونی را برای تحقق این اهداف، درپیش گرفت. یکی از آن ها، روشی بود که در یک برهه از زمان، مبارزان مسلمان برای مبارزه با استعمار از آن استفاده کرده بودند. آن روش، ادّعای مهدویّت از سوی برخی از مسلمانان آفریقا بود. استعمار می خواست از این حربه، برای شکست خود اسلام استفاده کند.
استعمار انگلیس، طعم مبارزه با مهدی سودانی یا متمهدی سودانی را که با ادّعای مهدویّت، عدّه ای را به دور خود گرد آورد و جنگ های بسیاری با دولت مصر و حتّی انگلیس کرد[3] به یاد داشت و حتّی در نهایت، از این حرکت نیز برای رسیدن به اهداف خود استفاده کرد و با تشویق عدّه ای برای ادّعای مهدویّت، ایجاد تفرقه میان مسلمانان را آغاز کرد.
در کتاب ادیان و مهدویّت، از حدود چهل و شش نفر نام برده شده است که مدّعی مهدویّت شده اند.[4] هر چند تعداد مدّعیان مهدویّت، بیش از این مقدار است، ولی باید دانست که اوج این ادّعاها، در دوره ی استعمار بوده است. مؤلّف کتاب مذکور، در ادامه می نویسد:
اشخاص دیگری مدّعی مهدویّت شدند که سیاست خارجی، آن ها را تحریک نمود وگرنه فرومایگی آن ها مانند آفتاب آشکار شد. مانند سیّد علی محمد باب، میرزا یحیی ازل، حسین علی عبدالبهاء، یوسف خواجه کاشغری که گفت من امام زمان هستم و پیشوای تراکمه گردید و بیست و نه هزار ترکمن را در کنار رود گرگان با قشون ایران مصاف داده و نظایر بسیار در اطراف جهان از آن ها دیده شده است.[5]
استعمار، در هندوستان نیز احمدخان قادیانی را به این ادّعا برانگیخت و فرقه قادیانیّه را ایجاد کرد. این فرقه، بعدها، به دو فرقه تقسیم شدند و هم اکنون نیز در پاکستان به حیات خود ادامه می دهد.[6]

پی نوشتها:
[1]. ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 51، ص 367 381.
[2]. خاطرات همفر، (جاسوس انگلیسی در ممالک اسلامی)، ص 193.
[3]. محمد بهشتی، ادیان و مهدویت، ص 71.
[4]. ادیان و مهدویت، ص 71 83.
[5]. همان، ص 83.
[6]. علی ربانی گلپایگانی، فرق و مذاهب کلامی، ص 345 347.

منبع: امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، رسول رضوی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1384).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین