این گونه افراد در طول تاریخ اسلام بسیار بوده‌ اند که برخی از آنها عبارتند از: 1. محمّد بن حنفیّه؛ که مختار در حق او ادعای مهدویت کرد.(وفیات الاعیان، ج 4، ص 172) 2. موسی بن طلحه؛ که مردم در حق او ادعای مهدویت کردند.(طبقات ابن سعد، ج 5، ص 162) 3. ابوهاشم بن محمّد بن حنفیه؛ که گروهی معتقد به مهدویت او بودند.(فرق الشیعه، ص 31) 4. عمر بن عبدالعزیز.(البدایة والنهایة، ج 9، ص 225) 5. عبداللَّه بن معاویة بن عبداللَّه بن جعفر.(الفِصَل، ج 4، ص 36) 6. اسماعیل فرزند امام صادق (علیه السلام)؛ گروهی مرگ او را انکار کرده و قائل به مهدویت او شدند.(همان) 7. محمّد بن عبداللَّه بن حسن؛ او در سال صد هجری ادعای مهدویت نمود. بزرگان خط اعتزال مردم را به بیعت با او دعوت می‌ نمودند.(کافی، ج 5، ص 23، ح 1) ابوالفرج اصفهانی می ‌گوید: "کسی شک نداشت که او مهدی است، و حتّی گروهی از بنی ‌هاشم نیز با او بیعت کردند".(مقاتل الطالبیین، ص 158) 8. مهدی عباسی؛ منصور عباسی لقب فرزندش را مهدی گذاشت تا مردم را از این طریق اغفال کرده و به اعتقاد مهدویت با او بیعت کنند.(همان، ص 162)
این گونه افراد در طول تاریخ اسلام بسیار بوده اند که برخی از آنها عبارتند از:
1. محمّد بن حنفیّه؛ که مختار در حق او ادعای مهدویت کرد.(وفیات الاعیان، ج 4، ص 172)
2. موسی بن طلحه؛ که مردم در حق او ادعای مهدویت کردند.(طبقات ابن سعد، ج 5، ص 162)
3. ابوهاشم بن محمّد بن حنفیه؛ که گروهی معتقد به مهدویت او بودند.(فرق الشیعه، ص 31)
4. عمر بن عبدالعزیز.(البدایة والنهایة، ج 9، ص 225)
5. عبداللَّه بن معاویة بن عبداللَّه بن جعفر.(الفِصَل، ج 4، ص 36)
6. اسماعیل فرزند امام صادق (علیه السلام)؛ گروهی مرگ او را انکار کرده و قائل به مهدویت او شدند.(همان)
7. محمّد بن عبداللَّه بن حسن؛ او در سال صد هجری ادعای مهدویت نمود. بزرگان خط اعتزال مردم را به بیعت با او دعوت می نمودند.(کافی، ج 5، ص 23، ح 1)
ابوالفرج اصفهانی می گوید: "کسی شک نداشت که او مهدی است، و حتّی گروهی از بنی هاشم نیز با او بیعت کردند".(مقاتل الطالبیین، ص 158)
8. مهدی عباسی؛ منصور عباسی لقب فرزندش را مهدی گذاشت تا مردم را از این طریق اغفال کرده و به اعتقاد مهدویت با او بیعت کنند.(همان، ص 162)
- [سایر] چرا با آغاز دورهی استعمار، ادعای دروغین مهدویت زیاد شد؟
- [سایر] از چه زمانی، عده ای به دروغ، ادعای مهدویت کردند؟
- [سایر] وهابیون معتقدند مختار ثقفی ادعای مهدویت داشته است آیا این ادعایشان صحیح است؟
- [سایر] مدعیان دروغین مهدویت را چگونه بشناسیم؟
- [سایر] مدعیان دروغین مهدویت در طول تاریخ چه کسانی بودند؟
- [سایر] مهدویت از دیدگاه اهل سنت با مهدویت از دیدگاه شیعه، چه فرقی دارد؟
- [سایر] اگر موضوع مهدویت حضرت مهدی واضح بوده، چرا عدهای به مهدویت غیر ایشان معتقد شدند؟
- [سایر] آیا پدید آمدن مدعیان مهدویت از آثار سوء اعتقاد به مهدویت است؟
- [سایر] مبانی کلامی مهدویت چیست؟
- [سایر] آثار اعتقاد به مهدویت چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر دو نفر در اصل وکالت اختلاف پیدا کنند، ادّعای کسی که منکر آن است با قسم مقدّم میباشد و اگر در ضایع شدن مال مورد وکالت یا در کوتاهی وکیل در حفظ آن اختلاف نمایند، ادّعای وکیل با قسم مقدّم است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه زن بگوید شوهر ندارم می توان حرف او را قبول کرد به شرط آن که متهم نباشد، اما اگر بگوید یائسه ام قبول ادعای او اشکال دارد.
- [آیت الله سیستانی] به کسی که معلوم نیست سید است یا نه ، میشود زکات داد ولی اگر خود ادعای سیادت کند ومالک به او زکات بدهد ذمهاش بری نمیشود . نیّت زکات
- [آیت الله اردبیلی] اگر کسی بگوید من وصی یا ولیّ میّت هستم یا ولیّ میّت به من اجازه داده که غسل، کفن و دفن او را انجام دهم، چنانچه اطمینان به این ادعای او حاصل شود و شخص دیگری نیز چنین ادعایی نکند، انجام کارهای میّت با اوست؛ اما اگر شخص دیگری نیز چنین ادعایی بکند، اگر به ادعای یکی اطمینان حاصل شود، او مقدم است وگرنه هر کدام بینّه داشته باشند، مقدم هستند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر مالک و عامل در مقدار سرمایه اختلاف و نزاع نمایند و مالک بیّنه ای بر ادّعای خود نداشته باشد قول عامل با قسم مقدم است و در این مسأله فرقی نیست که سرمایه موجود باشد یا تلف شده باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر یک یا چند فرزند میت زنده باشند نوه ها ارث نمی برند هر چند پدر آنها فوت شده باشد و آنها حق ندارند ادعای سهم الارث پدر خود را در فرض حیات بکنند. طبقه دوم نسبی
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی ادعا کند من وصی میتم که اموال او را به مصرفی برسانم، یا قیم بچه های او هستم فقط در صورتی باید ادعای او را پذیرفت که دو مرد عادل گفته او را تصدیق کنند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر سرمایه تلف شود یا ضرر و خسارت به آن وارد شود و مالک ادّعا کند که عامل خیانت کرده یا در حفظ آن کوتاهی و تقصیر نموده یا طبق شرط تعیین شده عمل نکرده است و بینه بر ادّعای خود نداشته باشد و عامل منکر باشد، قول عامل با قسم، مقدم است.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی ادّعای نبوّت و پیامبری کند یا به پیغمبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم یا یکی از ائمّه معصومین علیهم السلام یا حضرت زهرا علیها السلام دشنام دهد، بر هر کس که بشنود واجب است او را بکشد مگر اینکه بر جان یا مال یا ناموس خود یا مسلمان دیگری بترسد.
- [آیت الله سیستانی] اگر زن بگوید عدّهام تمام شده ، از او قبول میشود مگر آنکه مورد تهمت باشد ، که در این صورت بنابر احتیاط واجب قبول نمیشود ، مثلاً اگر ادعا کند که در یک ماه سه مرتبه خون دیده ادعای او تصدیق نمیشود ، مگر آنکه نزدیکانش از زنان تصدیق کنند که عادت زنانه او اینچنین بوده است . طلاق بائن و طلاق رجعی