در قرآن، آیات متعددی وجود دارد که به حضرت ولی عصر (عج) مربوط می شود. این آیات، به صورت تفسیر، تأویل و تعیین مصداق، بر آن حضرت و حکومت جهانی ایشان، قابل تطبیق است. در کتاب "معجم الاحادیث الامام المهدی (عج)" [1] بیش از 260 آیه در این مورد ذکر شده است. که در ذیل تنها به بررسی برخی از آن آیات می پردازیم: 1. " هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ"[2] اوست خدایی که رسول خود را با دین حق، به هدایت خلق فرستاد تا بر همة ادیان عالم، او را تسلط و برتری دهد؛ هر چند مشرکان نخواهند. آیه فوق با تفاوت مختصری در سوره مبارکه فتح تکرار شده، که یقیقناً خبر از واقعه مهمی می دهد که اهمیتش موجب این تکرار شده است؛ خبر از جهانی شدن اسلام و عالم گیر شدن این آیین. با توجه به این که در آیه، هیچ گونه قید و شرطی نیست و از هر نظر مطلق است، دلیلی ندارد که معنای آیه را محدود بر زمان پیامبر صلّی الله علیه و آله بدانیم، مفهوم آیه مبارکه، پیروزی همه جانبه اسلام است بر همه ادیان و این که سرانجام، اسلام و اسلامیان، همه جهان را مسخر خواهند نمود. طبق دلالت نصوص و روایات مختلف، غلبه بر همه ادیان زمانی خواهد بود که منجی بشریت، حضرت مهدی (عج) ظهور نماید و به برنامه جهانی شدن اسلام تحقق بخشد. مطابق قاعده این است که پیروزی و غلبه مورد اشاره قرآن را غلبه همه جانبه بدانیم؛ زیرا با مفهوم آیه که از هر نظر مطلق است نیز سازگارتر می باشد. با توجه به مطالب فوق، می توان آیه را چنین تفسیر و معنا کرد: روزی فرا می رسد که اسلام، هم از جهت منطق و استدلال و هم از جهت نفوذ ظاهری و حکومت، بر تمام ادیان جهان پیروز خواهد شد و همه را تحت الشعاع خویش قرار خواهد داد. 2. "وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ" ما در زبور داوود نوشتیم (و در کتب انبیاء سلف وعده دادیم) که البته بندگان نیکوکار من، ملک زمین را وارث و متصرف خواهند شد. موضوع مورد بحث در آیه شریفه، فراز آخر آیه شریفه است که خداوند می فرماید: "أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ" مرحوم علامه طباطبایی (ره) صاحب تفسیر المیزان می فرماید: مراد از وراثت زمین، انتقال منافع آن و استقرار برکات زمین برای صالحان است و این برکات پایان ناپذیر، شامل برکات مادی و معنوی می شود.[3] با توجه به مطالب فوق، معنای آیه شریفه این است: که به زودی، زمین از لوث شرک و گناه پاک گشته و افراد و جامعه ای که خدای را بندگی کنند و به وی، شرک نورزند، در آن زندگی می کنند. برای اداره چنین حکومتی که بر پایه عدل استقرار دارد و خواسته هر انسان عاقل و شریفی است، وجود یک رهبر عالی مقام روحانی لازم است؛ رهبری پاک و منزه از احساسات حیوانی مانند خشم، شهوت، کبر، غرور و خودخواهی. رهبری که فقط وابسته به خدا باشد و به همة ملت ها و جمعیت ها و نژادها با چشم مهربانی و تساوی و برابری کامل نگاه کند. عده ای از مفسرین، در مورد تفسیر آیه ذکر شده، قائلند این وراثت که آیه می فرماید، اختصاص به دوره ظهور و حکومت ولی عصر (عج) که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السّلام ، در اخبار متواتره از آن خبر داده و شیعه و سنی، آن خبرها را نقل نموده اند، می باشد. 3. "وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً"[4] بگو: حق آمد و باطل، از میان رفت؛ به درستی که باطل رفتنی است. در آیه مذکور، به یک اصل کلی و اساسی دیگر و یک سنت جاودان الهی، برخورد می کنیم که مایه دلگرمی همه پیروان حق است و آن این که سرانجام، حق پیروز و باطل، به طور قطع نابود شدنی است. باطل صولت و دولتی ندارد، عمرش کوتاه است و سرانجام به درة نیستی سقوط می کند. دلیل این موضوع، در باطن کلمه باطل، نهفته شده؛ زیرا باطل چیزی است که با قوانین عالم آفرینش هماهنگ نیست و سهمی از واقعیت و حقیقت ندارد و مسلماً چیزی که هماهنگ با قوانین آفرینش نباشد، نمی تواند برای مدتی طولانی باقی بماند اما حق، عین واقعیت است توأم با درستی و راستی و دارای عمق و ریشه و هماهنگ با قوانین خلقت است و چنین چیزی باید باقی بماند. آنان که پیرو حق اند به سلاح ایمان و عمل صالح و منطق و صدق و فداکاری، مسلح و آماده برای جانبازی و ایثار تا سرحد شهادتند و به غیر خدا نیز، به احدی متکی نیستند و همین اوصاف است رمز پیروزی آنها بر باطل. امام باقر علیه السّلام می فرمایند: "اذاقام القائم ذهبت دولة الباطل."[5] هنگامی که امام قائم (عج) قیام کند، دولت باطل برچیده می شود. در روایات دیگری آمده است: هنگامی که حضرت مهدی (عج) متولد شد. بر بازوی مبارکش، این جمله نقش بسته بود: جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً[6] 4. "وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ"[7] ما اراده کرده ایم که بر مستضعفین، منت نهاده و آنها را پیشوایان خلق قرار داده و وارث ملک و جاه فرعونیان گردانیم. آیه فوق، امید دهنده به همه انسان های آزاده عالم است؛ چون وعده خداوند و اراده حضرت حق، به صورت یک قانون کلی و در شکل فعل مضارع و مستمر، بیان شده است تا این که کسی تصور نکند این وعده، اختصاص به مستضعفان زمان های گذشته، از جمله بنی اسرائیل داشته. در تفسیر نمونه، ذیل آیه مورد نظر آمده است: در این آیه، خداوند پرده از روی اراده و مشیت خود، در مورد مستضعفان برداشته و چند امر را در این زمینه بیان می کند که با هم، پیوند و ارتباط نزدیک دارند (که به چهار امر آن اشاره می شود): 1. این که ما می خواهیم آنها را مشمول نعمت های خود کنیم. 2. این که ما می خواهیم آنها را پیشوایان خلق قرار دهیم. 3. این که ما حکومت قوی و پا بر جا به آنها می دهیم. 4. این که ما می خواهیم آنها را وارثان حکومت جباران قرار دهیم. با تصور موضوعات ذکر شده می توان نمونه گسترده و بارز اراده حضرت حق تعالی را ظهور حکومت حق و عدالت در تمام کره زمین، به وسیله حضرت مهدی (عج) دانست. در حدیثی از امام علی علیه السّلام نقل شده است که در تفسیر آیه فوق فرمودند: "هُم آل محمد صلّی الله علیه و آله یبعث الله مهدیهُم بَعد جهادهم فَیعِزُّهم و یذِلُّ عَدوَّهُم" [8] این گروه، آل محمد صلّی الله علیه و آله هستند خداوند مهدی آنها را بعد از زحمت و فشاری که بر آنان وارد می شود، برمیانگیزد و به آنها، عزت میدهد و دشمنانشان را ذلیل و خوار میکند. در میان عده ای از علما و دانشمندان و روایات زیادی مشهور است که ولی عصر (عج) در بدو تولد، آیه شریفه مورد بحث را تلاوت فرموده اند. از جمله این اخبار، روایتی است که فاضل قندوزی[9] از علمای اهل سنت و مرحوم شیخ صدوق[10]، نقل نموده اند. 5. "وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ"[11] وعده قطعی ما برای بندگان مرسل ما، از قبل مسلم شده که آنها یاری می شوند و لشکر ما (در تمام صحنه ها) پیروزند. پیروزی لشکر حق بر باطل و غلبه جندالله و یاری خداوند نسبت به بندگان مرسل و مخلص، از وعده های مسلم او و از سنت های قطعی است که در آیات فوق، به عنوان یک وعده و سنت بیان شده است. نکته ای که قابل تأمل است، همان طور که در آیات قبل هم بیان شد، خداوند وعده داده است پیامبران و صالحین را بر مشرکین غالب سازد و آنها را یاری رساند. معلوم است که این نصرت و غلبه، فقط نصرت در عالم آخرت نیست؛ زیرا خداوند در قرآن می فرماید: "فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا"[12] این نصرت و غلبه در دنیا می باشد. منظور، نصرت و پیروزی انبیا علیهم السّلام بر مشرکین در زمان خود انبیا هم یقیناً نمی باشد؛ زیرا دعوت بسیاری از انبیا علیهم السّلام در قومشان اثر نبخشید و بلکه بسیاری از آنها در این راه، به شهادت رسیدند، تحقیقاً این پیروزی و غلبه وعده داده شده، همان پیروزی مقصد و هدف انبیای الهی است که جهت آن، مبعوث شده اند. اخبار متواتره و اجماع علما نشان می دهد نصرت و غلبه زمانی محقق خواهد شد که ولی عصر (عج) قیام کند و اهداف انبیاء را جامة عمل بپوشاند.[13] پینوشتها: [1]. معجم هیأت علمی مؤسسه معارف اسلامی، معجم احادیث الامام المهدی (عج) مؤسسه معارف اسلامی، قم، 1411 ق، ج 5. [2]. صف / 9؛ توبه / 33. [3]. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 330. [4]. سوره اسراء، آیه 80. [5]. حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 212. [6]. حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 213. [7]. سوره قصص، آیه 5. [8]. شیخ طوسی، الغیبة، ص 110. [9]. قندوزی حنفی، ینابیع المودّة، ص 449. [10]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ص 425. [11]. سوره صافات، آیات 171 - 173. [12]. سوره غافر، آیه 51. [13]. مطالب فوق، برگرفته از کتاب زیر است: عباس کمساری، سیمای نورانی امام زمان (عج) در قرآن و نهج البلاغه، موسسه فرهنگی سماء، قم، چاپ اول، 1381، صص 22 - 44. منبع: اندیشه قم
در قرآن، آیات متعددی وجود دارد که به حضرت ولی عصر (عج) مربوط می شود. این آیات، به صورت تفسیر، تأویل و تعیین مصداق، بر آن حضرت و حکومت جهانی ایشان، قابل تطبیق است. در کتاب "معجم الاحادیث الامام المهدی (عج)" [1] بیش از 260 آیه در این مورد ذکر شده است. که در ذیل تنها به بررسی برخی از آن آیات می پردازیم:
1. " هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ"[2]
اوست خدایی که رسول خود را با دین حق، به هدایت خلق فرستاد تا بر همة ادیان عالم، او را تسلط و برتری دهد؛ هر چند مشرکان نخواهند.
آیه فوق با تفاوت مختصری در سوره مبارکه فتح تکرار شده، که یقیقناً خبر از واقعه مهمی می دهد که اهمیتش موجب این تکرار شده است؛ خبر از جهانی شدن اسلام و عالم گیر شدن این آیین.
با توجه به این که در آیه، هیچ گونه قید و شرطی نیست و از هر نظر مطلق است، دلیلی ندارد که معنای آیه را محدود بر زمان پیامبر صلّی الله علیه و آله بدانیم، مفهوم آیه مبارکه، پیروزی همه جانبه اسلام است بر همه ادیان و این که سرانجام، اسلام و اسلامیان، همه جهان را مسخر خواهند نمود.
طبق دلالت نصوص و روایات مختلف، غلبه بر همه ادیان زمانی خواهد بود که منجی بشریت، حضرت مهدی (عج) ظهور نماید و به برنامه جهانی شدن اسلام تحقق بخشد.
مطابق قاعده این است که پیروزی و غلبه مورد اشاره قرآن را غلبه همه جانبه بدانیم؛ زیرا با مفهوم آیه که از هر نظر مطلق است نیز سازگارتر می باشد.
با توجه به مطالب فوق، می توان آیه را چنین تفسیر و معنا کرد:
روزی فرا می رسد که اسلام، هم از جهت منطق و استدلال و هم از جهت نفوذ ظاهری و حکومت، بر تمام ادیان جهان پیروز خواهد شد و همه را تحت الشعاع خویش قرار خواهد داد.
2. "وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ"
ما در زبور داوود نوشتیم (و در کتب انبیاء سلف وعده دادیم) که البته بندگان نیکوکار من، ملک زمین را وارث و متصرف خواهند شد.
موضوع مورد بحث در آیه شریفه، فراز آخر آیه شریفه است که خداوند می فرماید:
"أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ"
مرحوم علامه طباطبایی (ره) صاحب تفسیر المیزان می فرماید: مراد از وراثت زمین، انتقال منافع آن و استقرار برکات زمین برای صالحان است و این برکات پایان ناپذیر، شامل برکات مادی و معنوی می شود.[3]
با توجه به مطالب فوق، معنای آیه شریفه این است: که به زودی، زمین از لوث شرک و گناه پاک گشته و افراد و جامعه ای که خدای را بندگی کنند و به وی، شرک نورزند، در آن زندگی می کنند.
برای اداره چنین حکومتی که بر پایه عدل استقرار دارد و خواسته هر انسان عاقل و شریفی است، وجود یک رهبر عالی مقام روحانی لازم است؛ رهبری پاک و منزه از احساسات حیوانی مانند خشم، شهوت، کبر، غرور و خودخواهی. رهبری که فقط وابسته به خدا باشد و به همة ملت ها و جمعیت ها و نژادها با چشم مهربانی و تساوی و برابری کامل نگاه کند.
عده ای از مفسرین، در مورد تفسیر آیه ذکر شده، قائلند این وراثت که آیه می فرماید، اختصاص به دوره ظهور و حکومت ولی عصر (عج) که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السّلام ، در اخبار متواتره از آن خبر داده و شیعه و سنی، آن خبرها را نقل نموده اند، می باشد.
3. "وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً"[4]
بگو: حق آمد و باطل، از میان رفت؛ به درستی که باطل رفتنی است.
در آیه مذکور، به یک اصل کلی و اساسی دیگر و یک سنت جاودان الهی، برخورد می کنیم که مایه دلگرمی همه پیروان حق است و آن این که سرانجام، حق پیروز و باطل، به طور قطع نابود شدنی است. باطل صولت و دولتی ندارد، عمرش کوتاه است و سرانجام به درة نیستی سقوط می کند.
دلیل این موضوع، در باطن کلمه باطل، نهفته شده؛ زیرا باطل چیزی است که با قوانین عالم آفرینش هماهنگ نیست و سهمی از واقعیت و حقیقت ندارد و مسلماً چیزی که هماهنگ با قوانین آفرینش نباشد، نمی تواند برای مدتی طولانی باقی بماند اما حق، عین واقعیت است توأم با درستی و راستی و دارای عمق و ریشه و هماهنگ با قوانین خلقت است و چنین چیزی باید باقی بماند.
آنان که پیرو حق اند به سلاح ایمان و عمل صالح و منطق و صدق و فداکاری، مسلح و آماده برای جانبازی و ایثار تا سرحد شهادتند و به غیر خدا نیز، به احدی متکی نیستند و همین اوصاف است رمز پیروزی آنها بر باطل. امام باقر علیه السّلام می فرمایند: "اذاقام القائم ذهبت دولة الباطل."[5]
هنگامی که امام قائم (عج) قیام کند، دولت باطل برچیده می شود.
در روایات دیگری آمده است: هنگامی که حضرت مهدی (عج) متولد شد. بر بازوی مبارکش، این جمله نقش بسته بود: جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً[6]
4. "وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ"[7]
ما اراده کرده ایم که بر مستضعفین، منت نهاده و آنها را پیشوایان خلق قرار داده و وارث ملک و جاه فرعونیان گردانیم.
آیه فوق، امید دهنده به همه انسان های آزاده عالم است؛ چون وعده خداوند و اراده حضرت حق، به صورت یک قانون کلی و در شکل فعل مضارع و مستمر، بیان شده است تا این که کسی تصور نکند این وعده، اختصاص به مستضعفان زمان های گذشته، از جمله بنی اسرائیل داشته.
در تفسیر نمونه، ذیل آیه مورد نظر آمده است: در این آیه، خداوند پرده از روی اراده و مشیت خود، در مورد مستضعفان برداشته و چند امر را در این زمینه بیان می کند که با هم، پیوند و ارتباط نزدیک دارند (که به چهار امر آن اشاره می شود):
1. این که ما می خواهیم آنها را مشمول نعمت های خود کنیم.
2. این که ما می خواهیم آنها را پیشوایان خلق قرار دهیم.
3. این که ما حکومت قوی و پا بر جا به آنها می دهیم.
4. این که ما می خواهیم آنها را وارثان حکومت جباران قرار دهیم.
با تصور موضوعات ذکر شده می توان نمونه گسترده و بارز اراده حضرت حق تعالی را ظهور حکومت حق و عدالت در تمام کره زمین، به وسیله حضرت مهدی (عج) دانست.
در حدیثی از امام علی علیه السّلام نقل شده است که در تفسیر آیه فوق فرمودند:
"هُم آل محمد صلّی الله علیه و آله یبعث الله مهدیهُم بَعد جهادهم فَیعِزُّهم و یذِلُّ عَدوَّهُم" [8]
این گروه، آل محمد صلّی الله علیه و آله هستند خداوند مهدی آنها را بعد از زحمت و فشاری که بر آنان وارد می شود، برمیانگیزد و به آنها، عزت میدهد و دشمنانشان را ذلیل و خوار میکند.
در میان عده ای از علما و دانشمندان و روایات زیادی مشهور است که ولی عصر (عج) در بدو تولد، آیه شریفه مورد بحث را تلاوت فرموده اند.
از جمله این اخبار، روایتی است که فاضل قندوزی[9] از علمای اهل سنت و مرحوم شیخ صدوق[10]، نقل نموده اند.
5. "وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ"[11]
وعده قطعی ما برای بندگان مرسل ما، از قبل مسلم شده که آنها یاری می شوند و لشکر ما (در تمام صحنه ها) پیروزند.
پیروزی لشکر حق بر باطل و غلبه جندالله و یاری خداوند نسبت به بندگان مرسل و مخلص، از وعده های مسلم او و از سنت های قطعی است که در آیات فوق، به عنوان یک وعده و سنت بیان شده است.
نکته ای که قابل تأمل است، همان طور که در آیات قبل هم بیان شد، خداوند وعده داده است پیامبران و صالحین را بر مشرکین غالب سازد و آنها را یاری رساند. معلوم است که این نصرت و غلبه، فقط نصرت در عالم آخرت نیست؛ زیرا خداوند در قرآن می فرماید: "فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا"[12] این نصرت و غلبه در دنیا می باشد.
منظور، نصرت و پیروزی انبیا علیهم السّلام بر مشرکین در زمان خود انبیا هم یقیناً نمی باشد؛ زیرا دعوت بسیاری از انبیا علیهم السّلام در قومشان اثر نبخشید و بلکه بسیاری از آنها در این راه، به شهادت رسیدند، تحقیقاً این پیروزی و غلبه وعده داده شده، همان پیروزی مقصد و هدف انبیای الهی است که جهت آن، مبعوث شده اند.
اخبار متواتره و اجماع علما نشان می دهد نصرت و غلبه زمانی محقق خواهد شد که ولی عصر (عج) قیام کند و اهداف انبیاء را جامة عمل بپوشاند.[13]
پینوشتها:
[1]. معجم هیأت علمی مؤسسه معارف اسلامی، معجم احادیث الامام المهدی (عج) مؤسسه معارف اسلامی، قم، 1411 ق، ج 5.
[2]. صف / 9؛ توبه / 33.
[3]. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 330.
[4]. سوره اسراء، آیه 80.
[5]. حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 212.
[6]. حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 213.
[7]. سوره قصص، آیه 5.
[8]. شیخ طوسی، الغیبة، ص 110.
[9]. قندوزی حنفی، ینابیع المودّة، ص 449.
[10]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ص 425.
[11]. سوره صافات، آیات 171 - 173.
[12]. سوره غافر، آیه 51.
[13]. مطالب فوق، برگرفته از کتاب زیر است:
عباس کمساری، سیمای نورانی امام زمان (عج) در قرآن و نهج البلاغه، موسسه فرهنگی سماء، قم، چاپ اول، 1381، صص 22 - 44.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] منابع تفسیر قرآن کدامند؟
- [سایر] سلام 1- 5 عذاب الهی که در سوره اعراف بیان شده است کدامند؟ودر کدام آیات بیان شده اند؟ 2- آخرین دعای ذکر شده در قرآن کریم چیست؟
- [سایر] آیاتی که اصل و مرجع دیگر آیات و یا متشابه آیات اصلی هستند کدامند؟ توضیح دهید.
- [سایر] آیات نافی شباهت خالق و مخلوق کدامند؟ این آیات چگونه با آیات دمیده شدن روح خدا در انسان قابل جمع است؟
- [سایر] آیات نافی شباهت خالق و مخلوق کدامند؟ این آیات چگونه با آیات دمیده شدن روح خدا در انسان قابل جمع است؟
- [سایر] اسامی قیامت در قرآن کریم کدامند؟
- [سایر] آیاتی که در قرآن بر نفی شباهت خدا با مخلوقات دلالت می کنند کدامند؟و آیات مربوط به نفی شباهت چگونه با آیه هایی که بیانگر "دمیده شدن روح خدا در انسان " است قابل جمع است؟
- [سایر] قوای نفس کدامند و دیدگاه قرآن در این مورد چیست؟
- [سایر] تغییر آیات قرآن؟
- [سایر] قرآن تحدی میکند که اگر میتوانند مانند آیات قرآن بیاورند که کلام خداست در حالی که برخی آیات قرآن از زبان انسانها از جمله لقمان و... است؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر از چیزهائی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکیاتّفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد وزلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها، یک نماز آیات بخواند؛ مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر از چیزهائی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد؛ انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند؛ مثلا اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود؛ باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله سیستانی] اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد، و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله بروجردی] اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتّفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله بهجت] اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر در بین نماز یومیه بفهمد که وقت نماز آیات تنگ است یا نماز آیات فوری بر عهده اوست، چنانچه وقت نماز یومیه تنگ باشد، باید آن را تمام کند، بعد نماز آیات را بخواند؛ و الّا باید آن را بشکند و اول نماز آیات، بعد نماز یومیه را به جا آورد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه اموری که نماز آیات برای آنها واجب است مکرر اتفاق بیفتد واجب است برای هریک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثل این که چند بار زلزله شود، یا گرفتن خورشید با زلزله همراه گردد، اما اگر در بین نماز آیات این امور واقع شود همان یک نماز آیات کافی است.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر از چیزهائی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد ، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند ، مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود ، بایددو نمناز آیات بخواند .
- [آیت الله سبحانی] اگر از چیزهائی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.