اعتقاد به مهدی موعود یک اعتقاد عمیق دینی است که در تمام ادیان و مذاهب جهان از آن سخن به میان آمده است. و همانند توحید و نبوت و معاد و ... در تمام ادیان به ویژه اسلام اصالت دارد و در جای خود ثابت شده که اعتقادات دینی بشر در فطرت او ریشه قطعی دارند. این اعتقاد با خواستههای درونی انسان هماهنگی کامل دارد. در حقیقت تعالیم دینی تعیین کننده و تأمین کننده خواستههای بشر و تکمیل کننده خلقت انسان است. پس عقیده دینی در ژرفای فطرت جای دارد و یک میل باطنی است. البته مانند سایر امیال بشر در شرایط گوناگون شدت و ضعف یا کم و زیاد میشود. اما اصل خواسته به کلی از بین نمیرود. از این نظر اعتقاد به مهدویت ضرورت فطری و در جهت خواست درونی انسانها است و لذا تمامی ادیان به این خواسته فطری پاسخ داده و مسائلی را در مورد آن مطرح کردهاند. بنابراین اعقتاد به مهدویت یک عقیده اصیل دینی بوده که مبتنی بر اصل امامت است. و احساس ناکامی و تبعیض و ستم در ادوار مختلف تاریخ، باعث پیدایش آن نشده است. از آنجا که اعتقاد به مهدی موعود به عنوان امام معصوم، فرع بر اعتقاد به اصل امامت در اسلام راستین است نیز از ضرورت اعتقاد به اصل امامت نشأت میگیرد؛ در اینجا لازم است اشارهای کوتاه به ضرورت امامت داشته باشیم: امامت در لسان قرآن و احادیث، منصب و مقامی است که خداوند به افرادی از خواص بندگان شایسته خود عطا میکند و دارندگان آن منصب، کارگزاران خدا و نگهبان امور و احکام دین خدا و گواه بر خلق خدا هستند. در احادیث آمده است: هیچ کس وارد بهشت نشود مگر این که آنها را بشناسد و آنان هم او را بشناسند و وارد آتش نشود مگر کسی که آنها را انکار کند و آنها او را انکار نمایند. امام از حق و قرآن جدا نمیشود و قرآن و حق از امام جدا نمیشود. امامت، رهبریت سیاسی و فکری و دینی است که از طرف خدا برای هدایت مردم به سعادت تعیین شده است. امام باقر علیه السلام در این باره فرمودهاند: (لایکون العبد مؤمنا حتی یعرف الله و رسوله و الائمة کلهم و امام زمانه و یرد الیه و یسلم له. ثم قال: کیف تعرف الآخر و هو یجهل الاول(1)؛ بنده خدا مؤمن نخواهد بود مگر این که خدا و رسول و همه امامان را بشناسد و نیز امام زمانش را بشناسد و در تمام امور خود به او مراجعه کند و تسلیم امر وی باشد؛ سپس فرمودند: (چگونه میشود که آخرین امام را بشناسد در صورتی که اولین امام را نشناخته باشد؟) پینوشت: 1. کافی، ج 1، ص 180.
اعتقاد به مهدی موعود یک اعتقاد عمیق دینی است که در تمام ادیان و مذاهب جهان از آن سخن به میان آمده است. و همانند توحید و نبوت و معاد و ... در تمام ادیان به ویژه اسلام اصالت دارد و در جای خود ثابت شده که اعتقادات دینی بشر در فطرت او ریشه قطعی دارند. این اعتقاد با خواستههای درونی انسان هماهنگی کامل دارد. در حقیقت تعالیم دینی تعیین کننده و تأمین کننده خواستههای بشر و تکمیل کننده خلقت انسان است. پس عقیده دینی در ژرفای فطرت جای دارد و یک میل باطنی است. البته مانند سایر امیال بشر در شرایط گوناگون شدت و ضعف یا کم و زیاد میشود. اما اصل خواسته به کلی از بین نمیرود. از این نظر اعتقاد به مهدویت ضرورت فطری و در جهت خواست درونی انسانها است و لذا تمامی ادیان به این خواسته فطری پاسخ داده و مسائلی را در مورد آن مطرح کردهاند.
بنابراین اعقتاد به مهدویت یک عقیده اصیل دینی بوده که مبتنی بر اصل امامت است. و احساس ناکامی و تبعیض و ستم در ادوار مختلف تاریخ، باعث پیدایش آن نشده است. از آنجا که اعتقاد به مهدی موعود به عنوان امام معصوم، فرع بر اعتقاد به اصل امامت در اسلام راستین است نیز از ضرورت اعتقاد به اصل امامت نشأت میگیرد؛ در اینجا لازم است اشارهای کوتاه به ضرورت امامت داشته باشیم:
امامت در لسان قرآن و احادیث، منصب و مقامی است که خداوند به افرادی از خواص بندگان شایسته خود عطا میکند و دارندگان آن منصب، کارگزاران خدا و نگهبان امور و احکام دین خدا و گواه بر خلق خدا هستند.
در احادیث آمده است: هیچ کس وارد بهشت نشود مگر این که آنها را بشناسد و آنان هم او را بشناسند و وارد آتش نشود مگر کسی که آنها را انکار کند و آنها او را انکار نمایند. امام از حق و قرآن جدا نمیشود و قرآن و حق از امام جدا نمیشود.
امامت، رهبریت سیاسی و فکری و دینی است که از طرف خدا برای هدایت مردم به سعادت تعیین شده است.
امام باقر علیه السلام در این باره فرمودهاند:
(لایکون العبد مؤمنا حتی یعرف الله و رسوله و الائمة کلهم و امام زمانه و یرد الیه و یسلم له. ثم قال: کیف تعرف الآخر و هو یجهل الاول(1)؛
بنده خدا مؤمن نخواهد بود مگر این که خدا و رسول و همه امامان را بشناسد و نیز امام زمانش را بشناسد و در تمام امور خود به او مراجعه کند و تسلیم امر وی باشد؛ سپس فرمودند: (چگونه میشود که آخرین امام را بشناسد در صورتی که اولین امام را نشناخته باشد؟)
پینوشت:
1. کافی، ج 1، ص 180.
- [سایر] آثار اعتقاد به مهدویت چیست؟
- [سایر] آیا پدید آمدن مدعیان مهدویت از آثار سوء اعتقاد به مهدویت است؟
- [سایر] شبهه: اعتقاد به منجی و مهدویت، عقیدهای شرقی است
- [سایر] اعتقاد به مهدویت در ادیان دیگر چگونه است؟
- [سایر] آیا اعتقاد به مهدویت در غیر اسلام نیز وجود دارد؟
- [سایر] فواید تربیتی اعتقاد به مهدویت و انتظار فرج امام زمان علیه السلام چیست؟
- [سایر] مقوله «مهدویت» و اعتقاد به منجی موعود در سایر ادیان الهی چگونه است؟
- [سایر] آیا اعتقاد به مهدویت در جامعه اسلامی نتیجه فشارهای سیاسی بوده است؟
- [سایر] آیا اهل سنت اعتقادی به منجی و مهدویت دارند؟ تفاوتشان با اعتقاد شیعیان چیست؟
- [سایر] آیا اعتقاد به مهدویت مردم را از عمل خیر باز میدارد؟
- [آیت الله بهجت] مرد میتواند در غیر حال ضرورت دختربچهای را که سن او از سه سال بیشتر نیست غسل دهد، زن هم میتواند در غیر حال ضرورت پسربچهای را که سه سال بیشتر ندارد، غسل دهد.
- [آیت الله اردبیلی] معامله دارویی که عین آن نجس است، در صورت ضرورت و انحصار، اشکال ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن ماهی های کوچک زنده اشکال دارد، مگر برای درمان در مقام ضرورت.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . تحصیل اعتقاد به اصول دین و مبانی اسلام بر هر مسلمان، واجب است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نگاه کردن طبیب مرد به زن نامحرم برای معالجه در صورتی که ضرورت داشته باشد جایز است.
- [آیت الله سبحانی] هرگاه ضرورت ایجاب کند که از مسجد بیرون برود و کاری را انجام دهد، باید نزدیک ترین راه به مقصد را انتخاب کند. و اگر در نیمه راه یا هنگام برگشتن، بدون ضرورت مکث کند، و سپس به مسجد باز گردد اعتکاف باطل می شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 11 تغییر جنسیت و ظاهر ساختن جنسیت واقعی ذاتاً خلاف شرع نیست; ولی باید از مقدمات مشروع استفاده شود یعنی نظر و لمس حرام در آن نباشد، مگر اینکه به حد ضرورت همچون ضرورت مراجعه بیمار به طبیب، رسیده باشد که جایز است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر زن بخواهد در صورت ضرورت زن دیگر یا مردی غیر از شوهر خود را تنقیه کند یا عورت او را آب بکشد، باید چیزی در دست کند که دست او به عورت آن مرد نرسد و همچنین است اگر مرد بخواهد در صورت ضرورت مرد دیگری یا زنی غیر از زن خود را تنقیه کند یا عورت او را آب بکشد.
- [آیت الله مظاهری] دروغ گفتن مرد به زنش و یا دروغ گفتن زن به شوهر جایز نیست، مگر ضرورتی باشد که آن ضرورت موجب جواز دروغ شود، نظیر اینکه اگر دروغ نگوید نزاع خانوادگی بهوجود میآید که در این صورت، به اندازه ضرورت و جلوگیری از آن نزاع و مفسده، دروغ جایز است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] استعمال کاسه طلا و نقره مانند خوردن و آشامیدن از آنها در حال ناچاری به مقدار ضرورت اشکال ندارد؛ ولی بیشتر از این مقدار جایز نیست.