در مورد امکان ملاقات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه ، میان علمای شیعه اتفاق نظر وجود ندارد، در این زمینه دو نظر عمده که در مقابل هم می باشد وجود دارد: 1. نظر مخالف. 2. نظر موافق. این اختلاف نظر نیز مربوط به ملاقات در عصر غیبت کبری است. قبل از اینکه به نقل دیدگاه ها و دلائل آن بپردازم، لازم است برای روشن شدن موضوع سؤال، نکته ای را در رابطه با انواع و حالات ملاقات، یادآور شوم تا محل اختلاف به خوبی مشخص شود و آن اینکه ارتباط با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه از نظر حالات، سه نوع می باشد: 1. ارتباط روحی و عرفانی. 2. ارتباط در عالم خواب. 3. ارتباط فیزیکی و رؤیت با چشم ظاهری. آنچه محل اختلاف است و در کتابها و حکایات مطرح می باشد، ناظربه نوع سوم از ملاقات است. کسانی که منکر امکان ارتباط و ملاقات با حضرت در غیبت کبری هستند، برای اثبات ادعای خود به تعدادی از روایات، از جمله توقیع خود حضرت علیه السلام به نائب خاص حضرت، استناد می کنند، چون حضرت مدعی مشاهده را تکذیب نموده است (ألا فمن ادعی المشاهده قبل خروج السفیانی و الصیحه فهو کاذب مفتر.)[1] یعنی (آگاه باشید هر کس قبل از خروج سفیانی و ندای آسمانی مدعی دیدار من بشود، او دروغ گفته و افترا بسته است.) طبق این دیدگاه نقل ملاقاتهایی که در کتابها و قصص و حکایات، وجود دارد را نمی توان پذیرفت. در مقابل، اکثریت علما و بزرگان شیعه قائل به امکان ملاقات می باشند و وقوع آن را فی الجمله می پذیرند و دلیل اصلی تحقق ملاقات را، حکایات تشرفات می دانند که از سوی اشخاص موثق و مورد اعتماد نقل شده است. از نظر کسانی که امکان ملاقات با حضرت را ممکن می دانند و بر آن صحه می گذارند، دلیل معتبری بر نفی امکان ملاقات وجود ندارد. طبق این دیدگاه در مورد تکذیب ملاقات روایاتی در کار نیست بلکه طبق تحقیق فقط یک روایت است و آن نیز توقیع حضرت می باشد.[2] از این توقیع نیز پاسخهای مختلفی داده شده است که بهترین پاسخ این است که به تناسب حکم و موضوع با استفاده از لفظ (مفتر) منظور حضرت، صرف دیدار و ملاقات نیست بلکه دیداری است که همراه با نیابت باشد، مثل اینکه شخصی مدعی نیابت خاصه می شود و می گوید: من امام علیه السلام را مشاهده می کنم و حضرت من را وکیل خود قرار داده است و شما باید در کارها به من مراجعه کنید، حضرت چنین ادعایی را دروغ و افترا خوانده است. اصل صدور توقیع نیز در مقام نیابت است و امام علیه السلام به علی بن مهر سمری فرموده است که کسی را از جانب ما نصب مکن زیرا دوران غیبت صغرا و و نیابت خاصه به پایان رسیده است، در چنین شرایطی اگر کسی ادعای مشاهده و رؤیت داشته باشد معلوم است که منظورش مشاهده حاکی از نیابت نمی باشد.[3] بنابراین، ملاقات با امام زمان هیچ استحاله ای ندارد، زیرا رؤیت شخصی که در دنیا با بدن مادی زندگی می کند و در میان مردم حضور دارد، امری است طبیعی و ندیدن برخلاف عادت روی مصالحی است که غیبت را اقتضا کرده است. در توقیع حضرت نیز گرچه مشاهده، نفی و تکذیب شده است، ولی این مشاهده به قرینه ذیل توقیع و سوء استفاده های احتمالی، حمل بر مشاهده همراه با ادعای نیابت می شود.[4] بعضی از اهل تحقیق نظیر: آیت الله صافی، در مورد توجیه توقیع و اخبار تشرفات، حمل بر نیابت و سفارت را یکی از احتمالات قوی در معنای توقیع دانسته اند و معتقداند که: مراد از توقیع نفی مشاهده مطلق و شرفیابی نیست بلکه مقصود، نفی ادعایی که دال بر تعیین شخصی خاصی به نیابت باشد،[5] می باشد. وی علاوه بر احتمال مذکور، وجه دیگری را نیز مطرح نموده است، می گوید: ممکن است مراد از توقیع نفی ادعای اختیاری بودن مشاهده و ارتباط باشد یعنی اگر مشاهده و ارتباط با حضرت را اختیاری ادعا کند، به این صورت که هر وقت بخواهد خدمت امام شرفیاب می شود، کذّاب مفتری و این ادعا از احدی در زمان غیبت کبری پذیرفته نیست.[6] از نظر دیدگاه موافقان، توقیع هم از جهت سند بودن و هم از جهت دلالت، نمی تواند در مقابل نقل متواتر اخبار تشرفات به معارضه برخیزد، چون دلالت حکایات تشرفات علم آور است و ناگزیر مفاد توقیع باید توجیه گردد تا قابل جمع با نقل تشرفات باشد. آنان معتقدند که: با این توقیع در آن همه حکایات و وقایع مشهور و متواتر، نمی توان خدشه نمود و بر حسب سند نیز ترجیح با این حکایات است.[7] نتیجه اینکه: از نظر بیشتر علما و اهل تحقیق، میان نقل حکایات تشرفات و توقیع تضادی وجود ندارد و با توجیه مفاد توقیع این مسأله قابل جمع است. (بنابراین هم شرفیابی اشخاص به حضور آن حضرت ثابت است و هم کذب و بطلان ادعای کسانی که در غیبت کبری ادعای سفارت و نیابت خاصه و وساطت بین آن حضرت علیه السلام و مردم را می نمایند. معلوم است).[8] باید به این نکته توجّه داشت که شناخت و ایمان نسبت به امام زمان عجل الله تعالی فرجه و استواری در آن، بر هر چیز دیگر، مقدم است چرا که در موضوع مورد امامان پیشین کسانی بودند که در کنار آنها زندگی کردهاند ولی چون نسبت به آن خوبان خدا، معرفت و ایمان نداشتهاند، بهرهای از آنها نبرده و چه بسا با آنها هم مخالفت کردهاند. 1. تقوا؛ 2. عشق و محبت به آن سرور. تقوا به معنای ترس از پروردگار و نگهداری نفس میباشد یعنی اطاعت کامل خداوند و فرمانبرداری از دستوران او که خلاصهاش انجام واجبات و ترک محرمات میشود، البته تقوا مراتبی دارد و اگر این نردبان را آدمی تا آخرین پلهاش طی کند به سعادت بزرگی دست خواهد یافت که در نهایت این میشود که خدا میفرماید: ای بنده من اطاعتم کن تو را مثل خودم قرار میدهم. من زنده هستم و نمیمیرم، تو را هم زنده قرار میدهم و نمیمیری و من بینیاز هستم و محتاج نمیشوم، تو را هم بینیاز قرار میدهم که مجتاج نمیشوی. من هر چه را اراده کنم تحقق پیدا میکند، تو را هم به صورتی قرار میدهم که هر چه را بخواهی تحقق پیدا میکند.[9] که برای رسیدن به این مرحله علاوه بر انجام واجبات و ترک محرمات تا حد امکان مستحبات را هم انجام دهد و از شبهات هم دوری کند. (چیزهایی که احتمال حرمت در آنها بدهیم ولی یقین به حرمت آنها نداشته باشیم). تقوا سبب نورانیت و قرب به آن جناب و اتصال روحی با آن حضرت میشود در توقیع شریف امام زمان به شیخ مفید میفرماید: (پس هر فردی از شما عمل کند به آن چیزی که به وسیله آن به محبت ما نزدیک میشود و دوری کن از آن چیزهایی که به وسیله آن به اکراه و خشم ما نزدیک میشود. پس به درستی که امر ظهور ما یک دفعه و ناگهانی است در وقتی که توبه برای فرد، نفعی ندارد و نجات نمیدهد او را از عقاب ما، پشیمانی بر رفتارهای ناپسند. خداوند شما را با الهامات غیبی خود ارشاد و توفیقات خویش را در سایه رحمتش نصیب شما فرماید. پس آنچنان که از کلمات گهربار خود آن وجود مقدس دانسته میشود تنها چیزی که نمیگذارد به آن حضرت نزدیک شویم مشاهده کنیم اعمال سوء ماست که آن مولا را ناراحت میسازد در حقیقت علّت اصلی این حجاب بین ما و آن حضرت در خود ماست. معصیت خدا سبب میشود که دل و قلب انسان از محبت خاندان وحی خالی گردد و بعد روحی و جسمی از آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه پیش آید و اعمال شایست ما این اتصال روحی با امام را از بین برده و سبب دور شدن ما از آن وجود مقدس میگردد. در تشرف علی بن ابراهیم بن مهزیار امام زمان عجل الله تعالی فرجه همین نکته را باز تذکر نمودهاند که پسر مهزیار نقل میکند که پس از توسلات عدیدهای در یک سفر در جستجوی آن وجود مقدس به مکه مشرف میشود شبی در مسجدالحرام مقابل درب کعبه شخص وارستهای را میبیند که پس از سلام و معرفی خود به اینکه از سوی حضرت مأمور بردن پسر مهزیار به جهت پابوسی حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه است، از پسر مهزیار میپرسد: چه چیزی را طلب میکنی ای ابالحسن؟ گفتم: امامی که محجوب و مخفی از عالم است. گفت: او از شما پوشیده و مخفی نیست و لکن اعمال بد شما او را از شما پوشانده و مخفی ساخته است. وقتی آن شخص با مقدماتی فرزند مهزیار را خدمت حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه میبرد حضرت در قسمتی از سخنانشان خطابه به او میفرماید: ای ابوالحسن شب و روز توقع و انتظار آمدن تو را داشتم، چه چیز آمدنت را نزد ما تأخیر انداخت؟ پسر مهزیار در جواب میگوید: ای آقای من تا الان کسی را نیافته بودم حه مرا راهنمایی کند. حضرت فرمودند: کسی را نیافتی که راهنمایت کند؟ آنگاه با انگشتان مبارکشان بر روی زمین فشار دادند و سپس فرمودند: و لکن شما اموالتان را زیاد نمودید، ضعفاء مؤمنین را دچار حیرت ساختید و بین خود قطع رحم نمودید پس الان برای شما چه عذری مانده است.[10] امر دوّم برای نزدیک شدن به محضر مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه عشق به آن حضرت و ایجاد محبت در خود نسبت به آن مقام مقدس میباشد. در حدیثی بسیار گرانبها که در مورد رابطه قلبی بین امام معصوم و شیعه مضامین زیبایی در آن نقل گردیده است، راوی سؤال میکند: (آیا شما برای من دعا مینمایید؟ امام رضا میفرماید: آیا تو غیر از این را گمان میکنی؟ راوی جواب میگوید: خیر و سپس حضرت میفرماید: اگر خواستی که دریابی که مقام محبت من با تو و اهتمام داشتن من در امر تو چقدر است، پس به قلب خود نظر کن و ببین که در قلبت و در کارهایت چقدر به من محبت داری و به فکر من هستی.)[11] -------------------------------------------------------------------------------- [1] . کمال الدین، ج 2، ص 294، باب 45، حدیث 45، چاپ اول 1380، دارالحدیث، قم. [2] . سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری، ص 180، چاپ اول، 1380، انتشارات زائر، قم، (با اندک تغییر و تلخیص). [3] . سیمای آفتاب، ص 181. [4] . مهدی تجسم امید و نجات، عزیزالله حیدری، ص 209، چاپ دوم، 1381، انتشارات مسجد مقدس جمکران. [5] . امامت و مهدویت، آیت الله صافی گلپایگانی، ج 3، رساله پاسخ به ده پرسش، ص 64، انتشارات حضرت معصومه سلام الله علیها . [6] . همان، ص 65. [7] . امامت و مهدویت، ج 3، ص 65، (رساله پاسخ به ده پرسش). [8] . همان، ص 66. [9] . مستدرک وسائلالشیعه ج 11، ص 258. [10] . دلائل الامامه، ص 296 محمد بن جریر طبری. [11] . اصول کافی، ج 2، ص 652.
در مورد امکان ملاقات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه ، میان علمای شیعه اتفاق نظر وجود ندارد، در این زمینه دو نظر عمده که در مقابل هم می باشد وجود دارد: 1. نظر مخالف. 2. نظر موافق. این اختلاف نظر نیز مربوط به ملاقات در عصر غیبت کبری است.
قبل از اینکه به نقل دیدگاه ها و دلائل آن بپردازم، لازم است برای روشن شدن موضوع سؤال، نکته ای را در رابطه با انواع و حالات ملاقات، یادآور شوم تا محل اختلاف به خوبی مشخص شود و آن اینکه ارتباط با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه از نظر حالات، سه نوع می باشد: 1. ارتباط روحی و عرفانی. 2. ارتباط در عالم خواب. 3. ارتباط فیزیکی و رؤیت با چشم ظاهری. آنچه محل اختلاف است و در کتابها و حکایات مطرح می باشد، ناظربه نوع سوم از ملاقات است.
کسانی که منکر امکان ارتباط و ملاقات با حضرت در غیبت کبری هستند، برای اثبات ادعای خود به تعدادی از روایات، از جمله توقیع خود حضرت علیه السلام به نائب خاص حضرت، استناد می کنند، چون حضرت مدعی مشاهده را تکذیب نموده است (ألا فمن ادعی المشاهده قبل خروج السفیانی و الصیحه فهو کاذب مفتر.)[1] یعنی (آگاه باشید هر کس قبل از خروج سفیانی و ندای آسمانی مدعی دیدار من بشود، او دروغ گفته و افترا بسته است.)
طبق این دیدگاه نقل ملاقاتهایی که در کتابها و قصص و حکایات، وجود دارد را نمی توان پذیرفت.
در مقابل، اکثریت علما و بزرگان شیعه قائل به امکان ملاقات می باشند و وقوع آن را فی الجمله می پذیرند و دلیل اصلی تحقق ملاقات را، حکایات تشرفات می دانند که از سوی اشخاص موثق و مورد اعتماد نقل شده است.
از نظر کسانی که امکان ملاقات با حضرت را ممکن می دانند و بر آن صحه می گذارند، دلیل معتبری بر نفی امکان ملاقات وجود ندارد. طبق این دیدگاه در مورد تکذیب ملاقات روایاتی در کار نیست بلکه طبق تحقیق فقط یک روایت است و آن نیز توقیع حضرت می باشد.[2]
از این توقیع نیز پاسخهای مختلفی داده شده است که بهترین پاسخ این است که به تناسب حکم و موضوع با استفاده از لفظ (مفتر) منظور حضرت، صرف دیدار و ملاقات نیست بلکه دیداری است که همراه با نیابت باشد، مثل اینکه شخصی مدعی نیابت خاصه می شود و می گوید: من امام علیه السلام را مشاهده می کنم و حضرت من را وکیل خود قرار داده است و شما باید در کارها به من مراجعه کنید، حضرت چنین ادعایی را دروغ و افترا خوانده است. اصل صدور توقیع نیز در مقام نیابت است و امام علیه السلام به علی بن مهر سمری فرموده است که کسی را از جانب ما نصب مکن زیرا دوران غیبت صغرا و و نیابت خاصه به پایان رسیده است، در چنین شرایطی اگر کسی ادعای مشاهده و رؤیت داشته باشد معلوم است که منظورش مشاهده حاکی از نیابت نمی باشد.[3]
بنابراین، ملاقات با امام زمان هیچ استحاله ای ندارد، زیرا رؤیت شخصی که در دنیا با بدن مادی زندگی می کند و در میان مردم حضور دارد، امری است طبیعی و ندیدن برخلاف عادت روی مصالحی است که غیبت را اقتضا کرده است. در توقیع حضرت نیز گرچه مشاهده، نفی و تکذیب شده است، ولی این مشاهده به قرینه ذیل توقیع و سوء استفاده های احتمالی، حمل بر مشاهده همراه با ادعای نیابت می شود.[4]
بعضی از اهل تحقیق نظیر: آیت الله صافی، در مورد توجیه توقیع و اخبار تشرفات، حمل بر نیابت و سفارت را یکی از احتمالات قوی در معنای توقیع دانسته اند و معتقداند که: مراد از توقیع نفی مشاهده مطلق و شرفیابی نیست بلکه مقصود، نفی ادعایی که دال بر تعیین شخصی خاصی به نیابت باشد،[5] می باشد.
وی علاوه بر احتمال مذکور، وجه دیگری را نیز مطرح نموده است، می گوید: ممکن است مراد از توقیع نفی ادعای اختیاری بودن مشاهده و ارتباط باشد یعنی اگر مشاهده و ارتباط با حضرت را اختیاری ادعا کند، به این صورت که هر وقت بخواهد خدمت امام شرفیاب می شود، کذّاب مفتری و این ادعا از احدی در زمان غیبت کبری پذیرفته نیست.[6]
از نظر دیدگاه موافقان، توقیع هم از جهت سند بودن و هم از جهت دلالت، نمی تواند در مقابل نقل متواتر اخبار تشرفات به معارضه برخیزد، چون دلالت حکایات تشرفات علم آور است و ناگزیر مفاد توقیع باید توجیه گردد تا قابل جمع با نقل تشرفات باشد. آنان معتقدند که: با این توقیع در آن همه حکایات و وقایع مشهور و متواتر، نمی توان خدشه نمود و بر حسب سند نیز ترجیح با این حکایات است.[7]
نتیجه اینکه: از نظر بیشتر علما و اهل تحقیق، میان نقل حکایات تشرفات و توقیع تضادی وجود ندارد و با توجیه مفاد توقیع این مسأله قابل جمع است. (بنابراین هم شرفیابی اشخاص به حضور آن حضرت ثابت است و هم کذب و بطلان ادعای کسانی که در غیبت کبری ادعای سفارت و نیابت خاصه و وساطت بین آن حضرت علیه السلام و مردم را می نمایند. معلوم است).[8]
باید به این نکته توجّه داشت که شناخت و ایمان نسبت به امام زمان عجل الله تعالی فرجه و استواری در آن، بر هر چیز دیگر، مقدم است چرا که در موضوع مورد امامان پیشین کسانی بودند که در کنار آنها زندگی کردهاند ولی چون نسبت به آن خوبان خدا، معرفت و ایمان نداشتهاند، بهرهای از آنها نبرده و چه بسا با آنها هم مخالفت کردهاند.
1. تقوا؛ 2. عشق و محبت به آن سرور.
تقوا به معنای ترس از پروردگار و نگهداری نفس میباشد یعنی اطاعت کامل خداوند و فرمانبرداری از دستوران او که خلاصهاش انجام واجبات و ترک محرمات میشود، البته تقوا مراتبی دارد و اگر این نردبان را آدمی تا آخرین پلهاش طی کند به سعادت بزرگی دست خواهد یافت که در نهایت این میشود که خدا میفرماید: ای بنده من اطاعتم کن تو را مثل خودم قرار میدهم. من زنده هستم و نمیمیرم، تو را هم زنده قرار میدهم و نمیمیری و من بینیاز هستم و محتاج نمیشوم، تو را هم بینیاز قرار میدهم که مجتاج نمیشوی. من هر چه را اراده کنم تحقق پیدا میکند، تو را هم به صورتی قرار میدهم که هر چه را بخواهی تحقق پیدا میکند.[9]
که برای رسیدن به این مرحله علاوه بر انجام واجبات و ترک محرمات تا حد امکان مستحبات را هم انجام دهد و از شبهات هم دوری کند. (چیزهایی که احتمال حرمت در آنها بدهیم ولی یقین به حرمت آنها نداشته باشیم).
تقوا سبب نورانیت و قرب به آن جناب و اتصال روحی با آن حضرت میشود در توقیع شریف امام زمان به شیخ مفید میفرماید: (پس هر فردی از شما عمل کند به آن چیزی که به وسیله آن به محبت ما نزدیک میشود و دوری کن از آن چیزهایی که به وسیله آن به اکراه و خشم ما نزدیک میشود. پس به درستی که امر ظهور ما یک دفعه و ناگهانی است در وقتی که توبه برای فرد، نفعی ندارد و نجات نمیدهد او را از عقاب ما، پشیمانی بر رفتارهای ناپسند. خداوند شما را با الهامات غیبی خود ارشاد و توفیقات خویش را در سایه رحمتش نصیب شما فرماید.
پس آنچنان که از کلمات گهربار خود آن وجود مقدس دانسته میشود تنها چیزی که نمیگذارد به آن حضرت نزدیک شویم مشاهده کنیم اعمال سوء ماست که آن مولا را ناراحت میسازد در حقیقت علّت اصلی این حجاب بین ما و آن حضرت در خود ماست. معصیت خدا سبب میشود که دل و قلب انسان از محبت خاندان وحی خالی گردد و بعد روحی و جسمی از آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه پیش آید و اعمال شایست ما این اتصال روحی با امام را از بین برده و سبب دور شدن ما از آن وجود مقدس میگردد.
در تشرف علی بن ابراهیم بن مهزیار امام زمان عجل الله تعالی فرجه همین نکته را باز تذکر نمودهاند که پسر مهزیار نقل میکند که پس از توسلات عدیدهای در یک سفر در جستجوی آن وجود مقدس به مکه مشرف میشود شبی در مسجدالحرام مقابل درب کعبه شخص وارستهای را میبیند که پس از سلام و معرفی خود به اینکه از سوی حضرت مأمور بردن پسر مهزیار به جهت پابوسی حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه است، از پسر مهزیار میپرسد: چه چیزی را طلب میکنی ای ابالحسن؟
گفتم: امامی که محجوب و مخفی از عالم است.
گفت: او از شما پوشیده و مخفی نیست و لکن اعمال بد شما او را از شما پوشانده و مخفی ساخته است.
وقتی آن شخص با مقدماتی فرزند مهزیار را خدمت حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه میبرد حضرت در قسمتی از سخنانشان خطابه به او میفرماید: ای ابوالحسن شب و روز توقع و انتظار آمدن تو را داشتم، چه چیز آمدنت را نزد ما تأخیر انداخت؟
پسر مهزیار در جواب میگوید: ای آقای من تا الان کسی را نیافته بودم حه مرا راهنمایی کند.
حضرت فرمودند: کسی را نیافتی که راهنمایت کند؟
آنگاه با انگشتان مبارکشان بر روی زمین فشار دادند و سپس فرمودند: و لکن شما اموالتان را زیاد نمودید، ضعفاء مؤمنین را دچار حیرت ساختید و بین خود قطع رحم نمودید پس الان برای شما چه عذری مانده است.[10]
امر دوّم برای نزدیک شدن به محضر مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه عشق به آن حضرت و ایجاد محبت در خود نسبت به آن مقام مقدس میباشد. در حدیثی بسیار گرانبها که در مورد رابطه قلبی بین امام معصوم و شیعه مضامین زیبایی در آن نقل گردیده است، راوی سؤال میکند: (آیا شما برای من دعا مینمایید؟ امام رضا میفرماید: آیا تو غیر از این را گمان میکنی؟ راوی جواب میگوید: خیر و سپس حضرت میفرماید:
اگر خواستی که دریابی که مقام محبت من با تو و اهتمام داشتن من در امر تو چقدر است، پس به قلب خود نظر کن و ببین که در قلبت و در کارهایت چقدر به من محبت داری و به فکر من هستی.)[11]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . کمال الدین، ج 2، ص 294، باب 45، حدیث 45، چاپ اول 1380، دارالحدیث، قم.
[2] . سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری، ص 180، چاپ اول، 1380، انتشارات زائر، قم، (با اندک تغییر و تلخیص).
[3] . سیمای آفتاب، ص 181.
[4] . مهدی تجسم امید و نجات، عزیزالله حیدری، ص 209، چاپ دوم، 1381، انتشارات مسجد مقدس جمکران.
[5] . امامت و مهدویت، آیت الله صافی گلپایگانی، ج 3، رساله پاسخ به ده پرسش، ص 64، انتشارات حضرت معصومه سلام الله علیها .
[6] . همان، ص 65.
[7] . امامت و مهدویت، ج 3، ص 65، (رساله پاسخ به ده پرسش).
[8] . همان، ص 66.
[9] . مستدرک وسائلالشیعه ج 11، ص 258.
[10] . دلائل الامامه، ص 296 محمد بن جریر طبری.
[11] . اصول کافی، ج 2، ص 652.
- [سایر] سلام می خواستم درباره این حدیث " هر کس امام عصر خود را نشناسد و از دنیا برود کافر از دنیا رفته است "توضیحاتی به من بدهید یعنی من چگونه باید امام عصر خود را بشناسم منظور از شناختن چیست؟ ممنون
- [سایر] با وجود این همه مومن مشتاق شهادت، چگونه هنوز 313 نفر برای ظهور امام زمان (عج) فراهم نشده است؟
- [سایر] امام زمان بهائیت کیست؟ و چه رابطه ای با امام زمان شیعه دارد؟
- [سایر] چرا به حضرت مهدی علیه السلام، صاحب الزمان می گویند؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدی(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدی موعود، از مسائل اتفاقی بین مسلمین است؟
- [سایر] بر فرض مثال اگر 313 یار امام مهدی کامل شود و امام مهدی ظهور نکند، چه دلیلی دارد؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدی(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدی موعود، از مسائل اتفاقی بین مسلمین است؟
- [سایر] اگر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور کند ، چه حوادثی رخ می دهد ؟
- [سایر] حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)در موقع ظهور چگونه تایید می شوند ؟
- [سایر] چه چیزی موجب تاخیر ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می شود؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.