چنانکه حضرت علی "ع" تسلیم پیشنهاد عباس می شد و بلافاصله پس از درگذشت پیامبر "ص" گروهی از شخصیتها را برای بیعت دعوت می کرد، مسلماً اجتماع سقیفه به هم می خورد و یا اساساً تشکیل نمی شد. زیرا دیگران هرگز جرأت نمی کردند که مسئله ی مهم خلافت اسلامی را در یک محیط کوچک که متعلق به گروه خاصی بود مطرح سازند و فردی را با چند رأی برای زمامداری انتخاب کنند. با این حال، پیشنهاد عمومی پیامبر و بیعت خصوصی چند نفر از شخصیتها با حضرت علی "ع" دور از واقع بینی بود و تاریخ درباره ی این بیعت همان داوری را می کرد که دربارها بیعت ابوبکر کرده است. زیرا زمامداری حضرت علی "ع" از دو حال خالی نبود: یا امام "ع" ولی منصوص و تعیین شده از جانب خداوند بود یا نبود. در صورت نخست، نیازی به بیعت گرفتن نداشت و اخذ رأی برای خلافت و کاندیدا ساختن خود برای اشتغال این منصب یک نوع بی اعتنایی به تعیین الهی شمرده می شد و موضوع خلافت را از مجرای منصب الهی و اینکه زمامدار باید از طرف خدا تعیین گردد خارج می ساخت و در مسیر یک مقام انتخابی قرار می داد؛ و هرگز یک فرد پاکدامن و حقیقت بین برای حفظ مقام و موقعیت خود به تحریف حقیقت دست نمی زند و سرپوشی روی واقعیت نمی گذارد، چه رسد به امام معصوم. در فرض دوم، انتخاب حضرت علی "ع" برای خلافت همان رنگ و انگ را می گرفت که خلافت ابوبکر گرفت و صمیمی ترین یار او، خلیفه ی دوم، پس از مدتها درباره ی انتخاب ابوبکر گفت: ''کانت بیعة ابی بکر فلته و قی الله شرها'' [ تاریخ طبری، ج 3 ص 205؛ سیره ی ابن هشام، ج 4 ص 308. ] یعنی انتخاب ابوبکر برای زمامداری کاری عجولانه بود که خداوند شرش را باز داشت. از همه مهمتر اینکه ابوسفیان در پیشنهاد خود کوچکترین حس نیست نداشت و نظر او جز ایجاد اختلاف و دودستگی و کشمکش در میان مسلمانان و استفاده از آب گل آلود و باز گردانیدن عرب به دوران جاهلیت و خشکاندن نهال نوپای اسلام نبود. منبع: فروغ ولایت آیت الله العظمی سبحانی ص151
چنانکه حضرت علی "ع" تسلیم پیشنهاد عباس می شد و بلافاصله پس از درگذشت پیامبر "ص" گروهی از شخصیتها را برای بیعت دعوت می کرد، مسلماً اجتماع سقیفه به هم می خورد و یا اساساً تشکیل نمی شد. زیرا دیگران هرگز جرأت نمی کردند که مسئله ی مهم خلافت اسلامی را در یک محیط کوچک که متعلق به گروه خاصی بود مطرح سازند و فردی را با چند رأی برای زمامداری انتخاب کنند.
با این حال، پیشنهاد عمومی پیامبر و بیعت خصوصی چند نفر از شخصیتها با حضرت علی "ع" دور از واقع بینی بود و تاریخ درباره ی این بیعت همان داوری را می کرد که دربارها بیعت ابوبکر کرده است. زیرا زمامداری حضرت علی "ع" از دو حال خالی نبود: یا امام "ع" ولی منصوص و تعیین شده از جانب خداوند بود یا نبود. در صورت نخست، نیازی به بیعت گرفتن نداشت و اخذ رأی برای خلافت و کاندیدا ساختن خود برای اشتغال این منصب یک نوع بی اعتنایی به تعیین الهی شمرده می شد و موضوع خلافت را از مجرای منصب الهی و اینکه زمامدار باید از طرف خدا تعیین گردد خارج می ساخت و در مسیر یک مقام انتخابی قرار می داد؛ و هرگز یک فرد پاکدامن و حقیقت بین برای حفظ مقام و موقعیت خود به تحریف حقیقت دست نمی زند و سرپوشی روی واقعیت نمی گذارد، چه رسد به امام معصوم. در فرض دوم، انتخاب حضرت علی "ع" برای خلافت همان رنگ و انگ را می گرفت که خلافت ابوبکر گرفت و صمیمی ترین یار او، خلیفه ی دوم، پس از مدتها درباره ی انتخاب ابوبکر گفت: ''کانت بیعة ابی بکر فلته و قی الله شرها'' [ تاریخ طبری، ج 3 ص 205؛ سیره ی ابن هشام، ج 4 ص 308. ] یعنی انتخاب ابوبکر برای زمامداری کاری عجولانه بود که خداوند شرش را باز داشت.
از همه مهمتر اینکه ابوسفیان در پیشنهاد خود کوچکترین حس نیست نداشت و نظر او جز ایجاد اختلاف و دودستگی و کشمکش در میان مسلمانان و استفاده از آب گل آلود و باز گردانیدن عرب به دوران جاهلیت و خشکاندن نهال نوپای اسلام نبود.
منبع: فروغ ولایت آیت الله العظمی سبحانی ص151
- [سایر] آیا امام علی(ع) با سه خلیفه ماقبل از خود بیعت کرده اند؟
- [سایر] حضرت علی(ع) در صفین اسلام ظاهری معاویه را نپذیرفت . اما پیامبر اسلام (ص)ظاهری ابوسفیان را پذیرفت . تفاوت کار آنها چیست؟
- [سایر] چه کسانی در ماجرای غدیر بیشترین تلاش را برای بیعت با حضرت علی (ع) انجام داده و سپس بیعت شکستند؟
- [سایر] بیعت با علی(ع)چه تفاوتی باسایر بیعت ها دارد؟
- [سایر] آیا امام زین العابدین(ع) با یزید یا خلیفه زمان خود بیعت کردند؟ اگر کردند چرا؟
- [سایر] قیام هایی در عصر امام رضا(ع) علیه خلافت عباسیان رخ داده است؟
- [سایر] حضرت علی ع کی و چرا با ابوبکر بیعت نمود ؟
- [سایر] آیا علی علیه السّلام خلافت خلفا را پذیرفت و آنها را تأیید کرد و با آنها بیعت نمود؟
- [سایر] آیا امیرالمؤمنین(ع) از روی اختیار با ابوبکر بیعت کرد؟
- [سایر] ایا امیرالمومنین (ع) با خلفای پیشین بیعت کرده بودند؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز در حرم امامان (ع) مستحب بلکه بهتر از مسجد است و مروی است که نماز حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن (فاطمه) باشد، باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها، فَهِیَ طالِقٌ) یعنی: (طلاق مبارات دادم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست) و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها، فَهِیَ طالِقٌ) یعنی: (طلاق مبارات دادم زن موکّلم فاطمه را در برابر مهر او، پس او رهاست) و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَهْرِها)، (بِمَهرِها) بگوید، اشکال ندارد و اگر مالی را که زن بخشیده مقداری از مهر باشد، باید به جای (مَهرِها) بگوید: (عَلی هَذَا الْمِقْدارِ مِنْ مَهْرِها) و اگر مالی که زن بخشیده از مهر نباشد باید به جای آن بگوید: (عَلی ما بَذَلَتْ).
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، بگوید: )بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: )بارَأتُ زَوْجََْ مُوَکِّلی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( و در هر دو صورت اگر به جای کلمه )عَلی مَهْرِها( )بِمَهْرِها( بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد موقت را بخوانند، بعد از آن که مدت و مهر را معین کردند، چنانچه زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی الی الاجل المعلوم عَلَی المَهْرِ المَعْلُومِ)، بعد بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التزویجَ الی الاجلِ المعلومِ علی المهرِ المعلومِ)، صحیح است. و اگر دیگری را وکیل کنند و اول وکیل زن به وکیل مرد بگوید: (مَتَّعْتُ مُوَکِّلَتِی مُوَکّلَکَ الی الاجل المعلوم عَلَی المَهْرِ المَعْلُومِ)، پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ ذلک لِمُوَکِّلِی) صحیح می باشد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغ? مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: ب?ارَأتُ زَوْجَتِی ف?اطِمَةَ عَلی? مَهْرِه?ا فَهِیَ ط?الِقٌ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیلباید بگوید: ب?ارَأتُ زَوْجَةَ مُوکِّلی ف?اطِمَةَ عَلی? مَهْرِه?ا فَهِیَ ط?الِقٌ و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی? مَهْرِه?ا) (بِمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد. دستور خواندن عقد موقت
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد.