در شب لیلة المبیت چه اتفاقی افتاد؟

در آن لحظه که اواخر شب بود چهل نفر نمایندگان قبائل عرب با دلی پر از خشم و کینه نسبت به رسول خدا شمشیر به دست اطراف خانه را احاطه کرده و آماده بودند تا اندکی بعد همگی حمله به خانه و هجوم به بستر پیغمبر را شروع کنند، و با این حمله و هجوم پیغمبر را قطعه قطعه نمایند، و دنبال کار خود بروند، و همه چیز تمام شود.
همین که پیغمبر خواست از خانه خارج شود شروع کرد به قرائت آیات اوائل سوره مبارکه (یس‌).
پس از رفتن پیغمبر مهاجمین گفتند:چرا معطل هستید؟ چرا حمله را شروع نمی‌ کنید؟
از لای در به درون خانه نگاه کردند و به نظرشان آمد که پیغمبر در بستر خفته است.به دنبال آن در را گشودند و به طرف بستر پیغمبر هجوم بردند، ولی ناگهان دیدند که علی علیه السلام در جای پیغمبر خفته است. علی علیه السلام برخاست و با صدای بلند فرمود: چه می‌ خواهید؟ گفتند: محمد کو؟ فرمود: شما خواستید او را از شهر بیرون کنید، و او که چنین دید خود از شهر خارج شده و من در جای او خوابیده ‌ام یکی در آن میان گفت: حال که محمد را به چنگ نیاوردید علی هم غنیمت است. او را بکشید. ولی با ایستادگی مردانه جوانمرد نامی اسلام علی علیه السلام و اختلاف نظر مهاجمین پس از زد و خوردی با علی علیه السلام خانه را ترک کردند و جان آن حضرت از خطر نجات یافت.

منبع: تاریخ اسلام از آغاز تاهجرت علی دوانی ص283