در تاریخ معاصر ایران و در واکنش به رشد صنعتی و پیشرفت مادی تمدن غرب و هجوم ارزشها و سرمایههای غربی دو جریان به وجود آمده است : جریان اول، جریان احیاء فکر دینی و اسلام مبارز و خط اصیل اسلام میباشد که از سید جمال الدین اسد آبادی و جنبش تنباکو به رهبری میرزای شیرازی تا امام خمینی و انقلاب اسلامی استمرار و تداوم داشته است. جریان دوّم که در دوران پنجاه ساله اخیر دارای سوابق تشکیلاتی بود جریان تجدّد و پیروی از تمدن غرب و یا شرق است که مربوط به نیروهای غیر اسلامی و نیروهای مسلمانی میباشد که هدفشان حکومت اسلامی نبود و مبارزاتشان حداکثر جنبه ناسیونالیستی و یا ضد استبدادی داشت. کسانی چون ملکم خانها و تقیزادهها و گروه هایی همچون حزب توده،جبهه ملیّ و جناحهایی از نهضت آزادی از این مجموعه هستند که هر چند تعدادی از آنها گرایش به شرق و تعدادی گرایش به غرب داشتند، ولی به خاطر بستر فکری متأثر از آراء و فلسفههای سیاسی غرب و برخاسته از آنها دارای یک کلیّت تا حدّی مشترک فکری بودند و در نهایت به همدیگر نزدیک میشدند. اینها خواهان حفظ سلطنت و قانون اساسی گذشته و یا جمهوریهای دموکراتیک بودند که از نظر ماهیّت و ایدئولوژی متفاوت با حکومت اسلامی بود و در چارچوبة نظامهای سیاسی موجود حاکم بر جهان قرار میگرفت. همچنین آنها از نظر روش مبارزه با روش حرکت انقلاب اسلامی ایران در تضاد و مخالفت بودند. جناح چپ این جریان را شرق محورانی تشکیل میدادند که تابع بیچون و چرای سیاستهای شوروی بودند و بر اساس دستورالعملهای آن عمل میکردند و جناح راست این جریان را غربباورانی تشکیل میدادند که وجهه مشخصه عمده فکر و بینش آنها لیبرالیسم بود. جریان لیبرالیسم در شکل نهضت آزادی ایران با نخست وزیری بازرگان و با تشکیل یک حکومت ائتلافی حدود 9 ماه مسئولیت اجرایی مملکت را به عهده گرفتند، جریانی که در دوران مبارزه با رژیم طاغوت همواره خواهان اصلاحات به جای انقلاب بود و معتقد به مبارزه پارلمانتاریستی در چارچوب قانون اساسی، و شعار معروفشان این بود که شاه باید سلطنت کند نه حکومت. اینها با داشتن رگههای لیبرالی ، ناسیونالیستی و غربگرایانه و سیاست گام به گام و با اصالت دادن به علم و تخصص و روحیه رفاه طلبی و عدم اعتقاد و اتکاء به مردم و اصل شمردن (نفی استبداد) به جای (نفی سلطه خارجی) خطر سرمایهداران وابسته، سیستم و روابط حاکم بر ارتش که براساس نظم دلخواه آمریکا شکل گرفته بود و نیز خطر وابستگان فکری و فرهنگی غرب و آمریکا را نادیده میگرفت و حرکت انقلابی ملت ایران را کند و در زمینههایی متوقف می ساختند. با این دید و بینش ، آنها در مورد سیاست خارجی که امتداد طبیعی سیاست داخلی است، اعتقادی به استقلال به معنای واقعی کلمه و شعار نه شرقی و نه غربی و جهان شمول بودن انقلاب و صدور انقلاب و بسیاری اصول دیگر نداشتند و مسأله اسلام و مکتب را امری شخصی در برخورد با مسائل جهانی میدانستند و مسائل ایران را به عنوان یک واحد ملّی از مسائل جهان جدا تصور کرده و تقدم را به حل مشکلات داخلی کشور بدون ربط دادن آنها به جهان استکباری، میدادند، آنها معتقد به سیاست موازنه و عملاً به نفع غرب بودند... آنها با حسن ظن نسبت به آمریکا و اعتقاد به داشتن روابط و مذاکره با آمریکا در حقیقت به مذاکرهای کردن انقلاب (یعنی مورد معامله قرار دادن انقلاب) معتقد بودند. همان جریان خطرناک و ضد انقلابی که در مصر و سازمان آزادیبخش فلسطین کار انقلاب را به سازش و معامله کردن کشاند. نظر دولت موقت این بود که ما نباید کاری کنیم که آمریکا از دست ما عصبانی شود و باید شعار مرگ بر آمریکا را از ذهن مردم بیندازیم در حالی که امام امّت خمینی کبیر (ره) میفرمودند: (هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید).(ما آمریکا را زیر پا میگذاریم)، (ما هر چه میکشیم از آمریکا میکشیم، آمریکا دشمن شماره یک ملت ماست.)(ایران باید تا قطع تمام وابستگیهای سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی خود از آمریکا به مبارزات قاطع خود علیه این جهانخوار بیرحم ادامه دهد.)، (رابطه ما با آمریکا رابطه بره و گرگ است و رابطه مظلوم با ظالم.)[1] از سویی دیگر شیوه مبارزه امام خمینی(ره) بسیار ساده و به دور از هر نوع پیچ و خم سیاست بازیهای امروزه بود. او از ابتدا هدف خود را نه در پیروزی و تحقق خواستههای خود مردم بلکه در اجرا و ادای تکلیف شرعی قرار داد. او میفرمود که ما صرفاً به تکلیف الهی و شرعی خود عمل میکنیم یا پیروز میشویم یا کشته میشویم که در هر صورت پیروزیم. این شیوه مبارزه برای کسانی که سالها به روشهای سیاسی ماکیاولی عادت کرده بودند و اعمال تاکتیکهای سیاسی غربی را در مبارزات اجتماعی و معاملات سیاسی خود میپسندیدند بسیار ناخوشایند بود و نه تنها دولتها و مخالفین ایشان را به خشم میآورد. بلکه برای نزدیکان و همراهان ایشان نیز شگفتآور بود. مهندس بازرگان و یاران لیبرالش از کسانی بودند که بیش از همه از این شیوه برخورد امام عصبانی و گیج بودند.[2] امام امت با شناخت دقیق از تجربیات گذشته با بیان معروف (آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر و شوروی از هر دو بدتر و از همه پلیدتر، اما امروزه سروکار ما با این خبیثها هست، با آمریکاست.)[3] راه هر نوع نفوذ و امید را بر وابستگان به سیاستهای خارجی برای شرکت در مبارزه و دزدیدن ثمرات مبازرات مردم بستند پاورقی ها: [1] . موثقی، سید احمد، مجموعه مقالات سیاسی، ص 324، 314، قم، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، ارسال، 72. [2] . محمدی، منوچهر، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، ص 97، تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، 1365.همچنین در این زمینه مراجعه شود به مصاحبه مهندس بازرگان با حامد الگار در (مواضع نهضت آزادی در برابر انقلاب اسلامی ) انتشارات نهضت زنان مسلمان، ص 124. [3] . امام خمینی، روح الله، صحیفه نور، جلد اول، ص 205.
در تاریخ معاصر ایران و در واکنش به رشد صنعتی و پیشرفت مادی تمدن غرب و هجوم ارزشها و سرمایههای غربی دو جریان به وجود آمده است : جریان اول، جریان احیاء فکر دینی و اسلام مبارز و خط اصیل اسلام میباشد که از سید جمال الدین اسد آبادی و جنبش تنباکو به رهبری میرزای شیرازی تا امام خمینی و انقلاب اسلامی استمرار و تداوم داشته است. جریان دوّم که در دوران پنجاه ساله اخیر دارای سوابق تشکیلاتی بود جریان تجدّد و پیروی از تمدن غرب و یا شرق است که مربوط به نیروهای غیر اسلامی و نیروهای مسلمانی میباشد که هدفشان حکومت اسلامی نبود و مبارزاتشان حداکثر جنبه ناسیونالیستی و یا ضد استبدادی داشت. کسانی چون ملکم خانها و تقیزادهها و گروه هایی همچون حزب توده،جبهه ملیّ و جناحهایی از نهضت آزادی از این مجموعه هستند که هر چند تعدادی از آنها گرایش به شرق و تعدادی گرایش به غرب داشتند، ولی به خاطر بستر فکری متأثر از آراء و فلسفههای سیاسی غرب و برخاسته از آنها دارای یک کلیّت تا حدّی مشترک فکری بودند و در نهایت به همدیگر نزدیک میشدند. اینها خواهان حفظ سلطنت و قانون اساسی گذشته و یا جمهوریهای دموکراتیک بودند که از نظر ماهیّت و ایدئولوژی متفاوت با حکومت اسلامی بود و در چارچوبة نظامهای سیاسی موجود حاکم بر جهان قرار میگرفت. همچنین آنها از نظر روش مبارزه با روش حرکت انقلاب اسلامی ایران در تضاد و مخالفت بودند. جناح چپ این جریان را شرق محورانی تشکیل میدادند که تابع بیچون و چرای سیاستهای شوروی بودند و بر اساس دستورالعملهای آن عمل میکردند و جناح راست این جریان را غربباورانی تشکیل میدادند که وجهه مشخصه عمده فکر و بینش آنها لیبرالیسم بود.
جریان لیبرالیسم در شکل نهضت آزادی ایران با نخست وزیری بازرگان و با تشکیل یک حکومت ائتلافی حدود 9 ماه مسئولیت اجرایی مملکت را به عهده گرفتند، جریانی که در دوران مبارزه با رژیم طاغوت همواره خواهان اصلاحات به جای انقلاب بود و معتقد به مبارزه پارلمانتاریستی در چارچوب قانون اساسی، و شعار معروفشان این بود که شاه باید سلطنت کند نه حکومت. اینها با داشتن رگههای لیبرالی ، ناسیونالیستی و غربگرایانه و سیاست گام به گام و با اصالت دادن به علم و تخصص و روحیه رفاه طلبی و عدم اعتقاد و اتکاء به مردم و اصل شمردن (نفی استبداد) به جای (نفی سلطه خارجی) خطر سرمایهداران وابسته، سیستم و روابط حاکم بر ارتش که براساس نظم دلخواه آمریکا شکل گرفته بود و نیز خطر وابستگان فکری و فرهنگی غرب و آمریکا را نادیده میگرفت و حرکت انقلابی ملت ایران را کند و در زمینههایی متوقف می ساختند. با این دید و بینش ، آنها در مورد سیاست خارجی که امتداد طبیعی سیاست داخلی است، اعتقادی به استقلال به معنای واقعی کلمه و شعار نه شرقی و نه غربی و جهان شمول بودن انقلاب و صدور انقلاب و بسیاری اصول دیگر نداشتند و مسأله اسلام و مکتب را امری شخصی در برخورد با مسائل جهانی میدانستند و مسائل ایران را به عنوان یک واحد ملّی از مسائل جهان جدا تصور کرده و تقدم را به حل مشکلات داخلی کشور بدون ربط دادن آنها به جهان استکباری، میدادند، آنها معتقد به سیاست موازنه و عملاً به نفع غرب بودند... آنها با حسن ظن نسبت به آمریکا و اعتقاد به داشتن روابط و مذاکره با آمریکا در حقیقت به مذاکرهای کردن انقلاب (یعنی مورد معامله قرار دادن انقلاب) معتقد بودند. همان جریان خطرناک و ضد انقلابی که در مصر و سازمان آزادیبخش فلسطین کار انقلاب را به سازش و معامله کردن کشاند. نظر دولت موقت این بود که ما نباید کاری کنیم که آمریکا از دست ما عصبانی شود و باید شعار مرگ بر آمریکا را از ذهن مردم بیندازیم در حالی که امام امّت خمینی کبیر (ره) میفرمودند: (هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید).(ما آمریکا را زیر پا میگذاریم)، (ما هر چه میکشیم از آمریکا میکشیم، آمریکا دشمن شماره یک ملت ماست.)(ایران باید تا قطع تمام وابستگیهای سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی خود از آمریکا به مبارزات قاطع خود علیه این جهانخوار بیرحم ادامه دهد.)، (رابطه ما با آمریکا رابطه بره و گرگ است و رابطه مظلوم با ظالم.)[1]
از سویی دیگر شیوه مبارزه امام خمینی(ره) بسیار ساده و به دور از هر نوع پیچ و خم سیاست بازیهای امروزه بود. او از ابتدا هدف خود را نه در پیروزی و تحقق خواستههای خود مردم بلکه در اجرا و ادای تکلیف شرعی قرار داد. او میفرمود که ما صرفاً به تکلیف الهی و شرعی خود عمل میکنیم یا پیروز میشویم یا کشته میشویم که در هر صورت پیروزیم.
این شیوه مبارزه برای کسانی که سالها به روشهای سیاسی ماکیاولی عادت کرده بودند و اعمال تاکتیکهای سیاسی غربی را در مبارزات اجتماعی و معاملات سیاسی خود میپسندیدند بسیار ناخوشایند بود و نه تنها دولتها و مخالفین ایشان را به خشم میآورد. بلکه برای نزدیکان و همراهان ایشان نیز شگفتآور بود.
مهندس بازرگان و یاران لیبرالش از کسانی بودند که بیش از همه از این شیوه برخورد امام عصبانی و گیج بودند.[2] امام امت با شناخت دقیق از تجربیات گذشته با بیان معروف (آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر و شوروی از هر دو بدتر و از همه پلیدتر، اما امروزه سروکار ما با این خبیثها هست، با آمریکاست.)[3] راه هر نوع نفوذ و امید را بر وابستگان به سیاستهای خارجی برای شرکت در مبارزه و دزدیدن ثمرات مبازرات مردم بستند
پاورقی ها:
[1] . موثقی، سید احمد، مجموعه مقالات سیاسی، ص 324، 314، قم، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، ارسال، 72.
[2] . محمدی، منوچهر، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، ص 97، تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، 1365.همچنین در این زمینه مراجعه شود به مصاحبه مهندس بازرگان با حامد الگار در (مواضع نهضت آزادی در برابر انقلاب اسلامی ) انتشارات نهضت زنان مسلمان، ص 124.
[3] . امام خمینی، روح الله، صحیفه نور، جلد اول، ص 205.
- [سایر] نقش جریان نهضت آزادی در انقلاب اسلامی چیست؟
- [سایر] تجربیات انقلاب اسلامی ایران که میتواند به نهضت اسلامی کشورهای دیگر کمک کند چیست؟
- [سایر] نقش رسانه در انقلاب اسلامی؟چه رسانههایی صدای انقلاب اسلامی را به گوش مردم رساندند؟
- [سایر] منظور از انقلاب و انقلاب اسلامی چیست؟ علت وقوع، ارکان و نقش انقلاب اسلامی در جهان چیست؟
- [سایر] آیا در انقلاب اسلامی ایران ، آمریکا نیز نقش داشته است ؟
- [سایر] آیا در انقلاب اسلامی ایران ، آمریکا نیز نقش داشته است ؟
- [سایر] رسالت انقلاب اسلامی چیست نقش دانشجویان چیست؟
- [سایر] نقش روحانیت در انقلاب اسلامی؟
- [سایر] نقش انقلاب اسلامی در شکلگیری بیداری اسلامی چه بوده است؟
- [سایر] نقش زنان در پیروزی انقلاب اسلامی را از دیدگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بیان کنید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 48 خریدار و فروشنده در تعیین نرخ کالا آزادند، ولی اگر این آزادی در مواردی سبب فساد و اختلال نظام اقتصادی جامعه اسلامی گردد، حاکم شرع در چنین مواردی می تواند تعیین نرخ کند و مردم را به آن ملزم سازد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . سلب آزادی های مشروعه مردم و تحکم و استبداد بر امور آنها، جایز نیست.
- [آیت الله بهجت] سرکه ای که از انگور و کشمش وخرمای نجس درست کنند نجس است. و در طهارت آن بعد از انقلاب به شراب و انقلاب شراب به سرکه ، تأمل است .
- [آیت الله مظاهری] چیز نجسی که معلوم نیست استحاله شده یا نه، نجس است. 5 - انقلاب:
- [آیت الله سیستانی] چیز نجسی که معلوم نیست استحاله شده یا نه ، نجس است . 5 انقلاب :
- [آیت الله جوادی آملی] .در این زمان که نظام جمهوری اسلامی ایران با کشورهای شرق و غرب و دولت های کفّار حربی , معاهده و پیمان عدم تعرّض و تجاوز بسته است، سرقت و نیرنگ و عدم وفا به تعهّد نسبت به حقوق و اموال کفّار حربی, جایز نیست.
- [آیت الله علوی گرگانی] چند چیز در لباس نمازگزار مکروه است و از آن جمله است: پوشیدن لباس سیاه و چرک وتنگ و لباس شرابخوار و لباس کسی که از نجاست پرهیز نمیکند و لباسی که نقش صورت دارد و نیز باز بودن تکمههای لباس ودست کردن انگشتری که نقش صورت دارد مکروه میباشد.
- [آیت الله مظاهری] هشت چیز در لباس نمازگزار مکروه است و از آن جمله است: 1 - پوشیدن لباس سیاه. 2 - پوشیدن لباس کثیف. 3 - پوشیدن لباس تنگ. 4 - پوشیدن لباس شرابخوار. 5 - پوشیدن لباس کسی که از نجاست پرهیز نمیکند. 6 - پوشیدن لباسی که نقش صورت دارد. 7 - باز بودن دکمههای لباس. 8 - دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد.
- [آیت الله سبحانی] چند چیز در لباس نمازگزار مکروه است و از آن جمله است: پوشیدن لباس سیاه و چرک وتنگ و لباس شرابخوار و لباس کسی که از نجاست پرهیز نمی کند و لباسی که نقش صورت دارد و نیز بازبودن تکمه های لباس و دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . چند چیز در لباس نمازگزار مکروه است و از آن جمله است: پوشیدن لباس سیاه و چرک و تنگ و لباس شرابخوار و لباس کسی که از نجاست پرهیز نمی کند و لباسی که نقش صورت دارد و نیز باز بودن تکمه های لباس و دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد مکروه می باشد.