صدای آزادیخواهی از یوغ استبداد و استعمار در ایران قبل از مشروطه شروع شد و گروهها و احزاب، با گرایشات و ایدئولوژی های مختلف شکل گرفتند که بزرگترین گروه در این میان با گرایشات مذهبی و علماء بودند، چنان که در تاریخ ایران قبل از دوره رضاخان؛ اندک تأملی و تورقی در صفحات تاریخ مشروطه، این مطلب روشن می شود. تاریخ شکلگیری احزاب در ایران به دوره قبل از رضاخان بر میگردد. که اکثر گردانندگان آنها نیز از علمای روحانی بودند؛[1] امّا بعد از به قدرت رسیدن مستبدانه رضاخان در ایران با حمایت استعمارگران خصوصاً انگلیس این گروهها و احزاب با فراز و فرود و ضعف و قدرت حضور داشتند و سرسختترین دشمن استعمار و استبداد رضاخانی، شهید سید حسن مدرس بود که در هر فرصتی دفاع از ایران و هویت و استقلال آن را وظیفه خود میدانست.[2] در مجلس و در هر جا که حضور داشت، مبارزی خستگی ناپذیر بود که تاریخ نظیرش را در استعمار و استبداد ستیزی کمتر دیده بود.[3] مردم همیشه بیدار این سرزمین به قدری هشیار بودند که مردان مدافع از آزادی و استقلال وطن خویش را شناخته و از آنها حمایت میکردند. بر این اساس بود که به مدرس رأی داده و او را به مجلس برای دفاع از حقوق و حدود و ثغور کشور خویش میفرستادند. این در شرایطی بود که در طول تاریخ ایران خصوصاً بعد از دوره قاجاریه عدهای مدافع و نماینده استعمارگران در ایران بوده و از سادگی مردم سود جسته و با شعارهای فریبنده مثل تجددطلبی آنها را اغفال نموده و به تشکیل حزبهای وابسته اقدام می کردند که وابستگی آنها یا به غرب سرمایهداری و یا به شرق کمونیستی ، روشن بود،[4] همین گروهها، زمینه انحراف مشروطه خواهی در ایران را به وجود آورده و زمینه قدرت گیری رضاخان را فراهم[5] و حکومت مردم سالاری دینی مردم ایران را سالها به تأخیر انداخته و اسباب غارت ذخایر نفتی و ... را برای غارتگران مهیا نمودند، و این حقیقتی است که برای مردم ایران هرگز پوشیده نیست. که چه خسارت عظیمی برای علم ، فرهنگ و پیشرفت این سرزمین از این ناحیه وارد شده است. در طول تاریخ ایران بعد از اسلام علمای مذهبی سابقه درخشان مبارزاتی در راه استقلال ایران و در راه دفاع از اسلام دارند که برای مردم پوشیده نیست. اگر در جنگل میرزا کوچکخان[6] برای دفاع از حیثیت دینی و استقلال کشور مبارزه میکند یک روحانی غیور است و اگر سید جمال الدین[7] اسدآبادی ندای اسلامخواهی سر میدهد، یک تحصیلکرده روشنگر حوزوی است، اگر ندای مشروطه خواهی در ایران در جهت رهایی از قید استبداد و استعمار بلند می شود، توسط علما و مراجع رهبری میشود،[8] نهضت ضد استعماری تحریم تنباکو حرکتی از مراجع بزرگ بود. در برابر مفاسد رضاخان که برای نابودی ارزشهای اسلامی اقدام میکند روحانیت بیدار قیام میکنند.[9] لیاقت و شایستگی رهبری در نهضت را باید به کسی واگذار کرد که مدافع حقوق مردم و ارزشهای فرهنگی و مذهبی باشد، تودهایها و سکولارها که ضد دین و وابسته به کمونیستها و یا امپریالیسم بودند، در واقع یکی از بازوان استعمار محسوب میشوند که هیچ پایگاه مردمی ندارند، بلکه برعلیه عقاید مذهبی مردم و برای بدنام کردن روحانیت در گوشه و کنار هرج و مرج ایجاد میکردند و هرگز اهداف استقلال طلبانه و دفاع از استقلال نداشتند، همین حزب توده بودند که در روستاها و شهرها به غارت اموال و به تعدی به مردم مشغول بودند و وابسته به حزب کمونیست شوروی سابق بودند و مساجد و شهرها را به اصطبل اسبهای خود و سربازخانه تبدیل کرده بودند؛[10] امّا روحانیت شیعه و مراجع عظام تقلید با صداقت در هر فرصتی از استقلال کشور دفاع نمودهاند، در کنار این قشر عظیم فداکار و مبارز اقشار تحصیلکرده در دانشگاهها نیز با هدایتپذیری و الهام از این رهبران مبارزات پیگیری داشته و فداکاری نمودهاند.[11] علت اصلی محوریت علماء در رهبری جامعه، سوابق درخشان مبارزاتی آنها و درک و شعور حمایت مردم از آنها و ساختار ایدئولوژی حاکم بر جامعه ایرانی میباشد که متاثر از مکتب اهل بیت می باشد که در آن مردم مطیع مراجع تقلید و روحانیت میباشند، نقطه پیوند مستحکم بین مردم و روحانیت شیعه ریشه در قدرت مذهبی و ایدئولوژیک است که دیگران از آن بی بهره اند.[12] در دوره مبارزات قبل از پیروزی انقلاب نیروهای مختلفی در صحنه بودند که ایدئولوژی آنها برای مردم ناشناخته بود. پس از پیروزی انقلاب آنها از مردم جدا شده و هر یک از این گروهها راهی برای خود گرفته یا به مردم پیوستند و یا به کارشکنی پرداخته و برعلیه نظام توطئه چینی کردند، حزب توده و تودهایها اغلب قبل از پیروزی انقلاب سرکوب شدند و بقایای آنها نیز به خارج گریختند، بقیه گروهها نیز به دفاع از نظام ادامه راه دادند، اگرچه عدهای از آنها نیز به خاطر سلایق خاص منزوی شدند و یا به خارج از کشور رفتند، مهم مردم بودند که در صحنه ماندند و از انقلاب خویش دفاع و از رهبر الهی خویش اطاعت کرده و به استقرار نظام اسلامی و به دفاع از آن پرداختند و در این راه خونهای پاکی را نثار درخت تنومند انقلاب اسلامی نمودند، رهبری این نهضت را روحانیت و مرجعیت شیعه عهده دار بود. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. نهضت روحانیان، نویسنده:علی دوانی. 2. نهضت امام خمینی،نویسنده: سید حمید روحانی. 3. تاریخ سیاسی معاصر، نویسنده:سید جلال الدین مدنی. پاورقی ها: [1] . ر.ک: ملک زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران، علمی، چاپ سوم، 1371، ج 1 و 2و 3، ص 238 و 198 و 194 و 357. [2] . ر.ک: ترکان، محمد، مدرس در پنج دوره تقنینیه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، 1367، ص 6 7. [3] . ر.ک: باقی، عبدالعلی، مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، قم، انتشارات گواه، چاپ اول، 1370، ص 20 68. [4] . مانند پیشه وری و تقی زاده و رهبران کمونیستها در ایران و احزاب دیگری که وابسته به غرب بودند. [5] . مدنی، سید جلال الدین، تاریخ سیاسی معاصر، قم، جامعه مدرسین، چاپ سوم، بیتا، ص 170 235. [6] . روحانی، نهضت امام خمینی، تهران، مرکز اسناد، چاپ اول، 1372، ج 3، ص 80. [7] . همان، ص 71. [8] . ر.ک: ملک زاده، مهدی، پیشین، علمای نجف و مشروطه. [9] . مدنی، پیشین، ج 2، ص 12. [10] . ر.ک: مجاهد، محمد جواد، جنایات کمونیست با وعده و وعید، مشهد، انتشارات سعید، چاپ اول، 1354، ص 50 92. [11] . مدنی، پیشین، ص 325 و 440. [12] . ر.ک: امینی، شهیدان راه فضیلت، تهران، انتشارات روزبه، چاپ اول، بیتا، ص 411.
با وجود نیروهای مخالف روحانیت در جمع مبارزان و انقلابیون، روحانیت چگونه به رهبری برگزیده شد؟
صدای آزادیخواهی از یوغ استبداد و استعمار در ایران قبل از مشروطه شروع شد و گروهها و احزاب، با گرایشات و ایدئولوژی های مختلف شکل گرفتند که بزرگترین گروه در این میان با گرایشات مذهبی و علماء بودند، چنان که در تاریخ ایران قبل از دوره رضاخان؛ اندک تأملی و تورقی در صفحات تاریخ مشروطه، این مطلب روشن می شود. تاریخ شکلگیری احزاب در ایران به دوره قبل از رضاخان بر میگردد. که اکثر گردانندگان آنها نیز از علمای روحانی بودند؛[1] امّا بعد از به قدرت رسیدن مستبدانه رضاخان در ایران با حمایت استعمارگران خصوصاً انگلیس این گروهها و احزاب با فراز و فرود و ضعف و قدرت حضور داشتند و سرسختترین دشمن استعمار و استبداد رضاخانی، شهید سید حسن مدرس بود که در هر فرصتی دفاع از ایران و هویت و استقلال آن را وظیفه خود میدانست.[2]
در مجلس و در هر جا که حضور داشت، مبارزی خستگی ناپذیر بود که تاریخ نظیرش را در استعمار و استبداد ستیزی کمتر دیده بود.[3] مردم همیشه بیدار این سرزمین به قدری هشیار بودند که مردان مدافع از آزادی و استقلال وطن خویش را شناخته و از آنها حمایت میکردند. بر این اساس بود که به مدرس رأی داده و او را به مجلس برای دفاع از حقوق و حدود و ثغور کشور خویش میفرستادند. این در شرایطی بود که در طول تاریخ ایران خصوصاً بعد از دوره قاجاریه عدهای مدافع و نماینده استعمارگران در ایران بوده و از سادگی مردم سود جسته و با شعارهای فریبنده مثل تجددطلبی آنها را اغفال نموده و به تشکیل حزبهای وابسته اقدام می کردند که وابستگی آنها یا به غرب سرمایهداری و یا به شرق کمونیستی ، روشن بود،[4] همین گروهها، زمینه انحراف مشروطه خواهی در ایران را به وجود آورده و زمینه قدرت گیری رضاخان را فراهم[5] و حکومت مردم سالاری دینی مردم ایران را سالها به تأخیر انداخته و اسباب غارت ذخایر نفتی و ... را برای غارتگران مهیا نمودند، و این حقیقتی است که برای مردم ایران هرگز پوشیده نیست. که چه خسارت عظیمی برای علم ، فرهنگ و پیشرفت این سرزمین از این ناحیه وارد شده است. در طول تاریخ ایران بعد از اسلام علمای مذهبی سابقه درخشان مبارزاتی در راه استقلال ایران و در راه دفاع از اسلام دارند که برای مردم پوشیده نیست. اگر در جنگل میرزا کوچکخان[6] برای دفاع از حیثیت دینی و استقلال کشور مبارزه میکند یک روحانی غیور است و اگر سید جمال الدین[7] اسدآبادی ندای اسلامخواهی سر میدهد، یک تحصیلکرده روشنگر حوزوی است، اگر ندای مشروطه خواهی در ایران در جهت رهایی از قید استبداد و استعمار بلند می شود، توسط علما و مراجع رهبری میشود،[8] نهضت ضد استعماری تحریم تنباکو حرکتی از مراجع بزرگ بود. در برابر مفاسد رضاخان که برای نابودی ارزشهای اسلامی اقدام میکند روحانیت بیدار قیام میکنند.[9]
لیاقت و شایستگی رهبری در نهضت را باید به کسی واگذار کرد که مدافع حقوق مردم و ارزشهای فرهنگی و مذهبی باشد، تودهایها و سکولارها که ضد دین و وابسته به کمونیستها و یا امپریالیسم بودند، در واقع یکی از بازوان استعمار محسوب میشوند که هیچ پایگاه مردمی ندارند، بلکه برعلیه عقاید مذهبی مردم و برای بدنام کردن روحانیت در گوشه و کنار هرج و مرج ایجاد میکردند و هرگز اهداف استقلال طلبانه و دفاع از استقلال نداشتند، همین حزب توده بودند که در روستاها و شهرها به غارت اموال و به تعدی به مردم مشغول بودند و وابسته به حزب کمونیست شوروی سابق بودند و مساجد و شهرها را به اصطبل اسبهای خود و سربازخانه تبدیل کرده بودند؛[10] امّا روحانیت شیعه و مراجع عظام تقلید با صداقت در هر فرصتی از استقلال کشور دفاع نمودهاند، در کنار این قشر عظیم فداکار و مبارز اقشار تحصیلکرده در دانشگاهها نیز با هدایتپذیری و الهام از این رهبران مبارزات پیگیری داشته و فداکاری نمودهاند.[11]
علت اصلی محوریت علماء در رهبری جامعه، سوابق درخشان مبارزاتی آنها و درک و شعور حمایت مردم از آنها و ساختار ایدئولوژی حاکم بر جامعه ایرانی میباشد که متاثر از مکتب اهل بیت می باشد که در آن مردم مطیع مراجع تقلید و روحانیت میباشند، نقطه پیوند مستحکم بین مردم و روحانیت شیعه ریشه در قدرت مذهبی و ایدئولوژیک است که دیگران از آن بی بهره اند.[12]
در دوره مبارزات قبل از پیروزی انقلاب نیروهای مختلفی در صحنه بودند که ایدئولوژی آنها برای مردم ناشناخته بود. پس از پیروزی انقلاب آنها از مردم جدا شده و هر یک از این گروهها راهی برای خود گرفته یا به مردم پیوستند و یا به کارشکنی پرداخته و برعلیه نظام توطئه چینی کردند، حزب توده و تودهایها اغلب قبل از پیروزی انقلاب سرکوب شدند و بقایای آنها نیز به خارج گریختند، بقیه گروهها نیز به دفاع از نظام ادامه راه دادند، اگرچه عدهای از آنها نیز به خاطر سلایق خاص منزوی شدند و یا به خارج از کشور رفتند، مهم مردم بودند که در صحنه ماندند و از انقلاب خویش دفاع و از رهبر الهی خویش اطاعت کرده و به استقرار نظام اسلامی و به دفاع از آن پرداختند و در این راه خونهای پاکی را نثار درخت تنومند انقلاب اسلامی نمودند، رهبری این نهضت را روحانیت و مرجعیت شیعه عهده دار بود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. نهضت روحانیان، نویسنده:علی دوانی.
2. نهضت امام خمینی،نویسنده: سید حمید روحانی.
3. تاریخ سیاسی معاصر، نویسنده:سید جلال الدین مدنی.
پاورقی ها:
[1] . ر.ک: ملک زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران، علمی، چاپ سوم، 1371، ج 1 و 2و 3، ص 238 و 198 و 194 و 357.
[2] . ر.ک: ترکان، محمد، مدرس در پنج دوره تقنینیه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، 1367، ص 6 7.
[3] . ر.ک: باقی، عبدالعلی، مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، قم، انتشارات گواه، چاپ اول، 1370، ص 20 68.
[4] . مانند پیشه وری و تقی زاده و رهبران کمونیستها در ایران و احزاب دیگری که وابسته به غرب بودند.
[5] . مدنی، سید جلال الدین، تاریخ سیاسی معاصر، قم، جامعه مدرسین، چاپ سوم، بیتا، ص 170 235.
[6] . روحانی، نهضت امام خمینی، تهران، مرکز اسناد، چاپ اول، 1372، ج 3، ص 80.
[7] . همان، ص 71.
[8] . ر.ک: ملک زاده، مهدی، پیشین، علمای نجف و مشروطه.
[9] . مدنی، پیشین، ج 2، ص 12.
[10] . ر.ک: مجاهد، محمد جواد، جنایات کمونیست با وعده و وعید، مشهد، انتشارات سعید، چاپ اول، 1354، ص 50 92.
[11] . مدنی، پیشین، ص 325 و 440.
[12] . ر.ک: امینی، شهیدان راه فضیلت، تهران، انتشارات روزبه، چاپ اول، بیتا، ص 411.
- [سایر] با وجود نیروهای مخالف روحانیت در جمع مبارزان و انقلابیون، روحانیت چگونه به رهبری برگزیده شد؟
- [سایر] روحانیت در عصر رضاخان با او همکاری کردند؟ آیت الله بروجردی چرا مخالف شاه نبود؟
- [سایر] چرا برخی با روحانیت مخالف هستند؟ چه جوابی باید به این افراد داد؟
- [سایر] چرا جمهوری اسلامی ایران قائل به صدور انقلاب بود؟ انقلاب اسلامی چه راهکارهایی برای صدور خود برگزیده است؟ قدرت نرم چه جایگاهی در اندیشهی انقلابیون ایران داشت؟ چه حرکتهایی را میتوان از مصادیق قدرت نرم در انقلاب ایران داست؟
- [سایر] اولین برخورد و درگیری روحانیت به رهبری امام خمینی با شاه، درباره چه مسئلهای بود؟
- [سایر] در ایران مردانی مثل امیر کبیر صدارت داشتند. معروف است که او با روحانیت مخالف بود، آیا صحت دارد؟
- [سایر] در ایران مردانی مثل امیر کبیر صدارت داشتند. معروف است که او با روحانیت مخالف بود، آیا صحت دارد؟
- [سایر] آیا کسانی در دوره خبرگان رهبری مخالف انتصاب رهبری بوده اند و چرا و چه کسانی بوده اند؟
- [سایر] چرا نیروهای نظامی و شبه نظامی که زیر نظر رهبری هستند قانون شکنی می کنند و کسی از آنها بازخواست نمی کند؟
- [سایر] با توجه به اینکه امام خمینی(ره) در اوایل انقلاب اجازه حضور روحانیت در بعضی از جایگاههای سیاسی مانند ریاست جمهوری را نمی دادند و بعد از حوادث اوایل انقلاب و توطئه منافقین و ضد انقلاب و شهادت نیروهای ان