چرا برخی با روحانیت مخالف هستند؟ چه جوابی باید به این افراد داد؟
به طور کلی هر صنف و گروهی دارای مخالفان و موافقانی می باشند. روحانیت نیز از این قاعده مستثنی نمی باشند. در طول تاریخ بودند افرادی که نسبت به روحانیت مخالفت می ورزیدند و با این صنف دشمنی داشتند. و از آنجایی که برای پاسخ به این پرسش لازم است فلسفه وجودی روحانیت بررسی شود، لذا ابتدا به تبیین این مطلب می پردازیم؟ فلسفة وجودی روحانیت: در هر دینی، ضروری است که همواره گروهی به تعالیم آن وقوف و آگاهی کامل داشته باشند و از ارزش ها و تعالیم آن حراست نمایند. بی شک در دین اسلام، صنفی به نام (روحانیت) عهده دار این امر خطیرند. در زمان نبی اکرم صلی الله علیه و آله افرادی بودند،‌که هر چند بسیاری از آنها دارای شغل دیگری بودند، دقیقا وظایف روحانیت امروزی را عهده دار بوده اند، از پیامبر صلی الله علیه و آله آیات قرآن را فرا می گرفتند، و احکام اسلام را می آموختند و جهان بینی و ایدئولوژی اسلام را کسب می کردند و با سفر به مناطق دوردست، مردم را با حقایق دینی آشنا می ساختند. از نخستین روزهای انتشار دعوت اسلام، گروهی با کسب تفقه در دین، رسالت تبلیغ و پاسداری از اسلام و گسترش آن را بر عهده گرفتند. از همان روزهایی که پیامبر صلی الله علیه و آله مصعب بن عمیرها، و معاذ بن جبل ها و عبدالله بن رواحه ها را برای ابلاغ رسالت و تعلیم اسلام به مناطق دور و نزدیک فرستاد، هستة اولیة (دعاة) و (مبلغین) تشکیل شد، و با شکل گیری گروهی مشخص به نام اصحاب و تابعین که با فراگرفتن علوم و معارف اسلامی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام مسئولیت انتقال فقه اسلامی را به کسانی که دسترسی مستقیم به منابع آن نداشتند، بر عهده گرفتند. به وجود آمدن چنین نهاد فرهنگی و علمی در درون تشکیلات ساده ای که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در اولین فرصت پس از هجرت برای ادای رسالت خود ایجاد نموده بود، در حقیقت پیروی از دستورهای موکّد قرآن در زمینة لزوم دعوت و تبلیغ و تعلیم محسوب می شد.[1] از آنجایی که دین مانند هر نهاد اجتماعی، محتاج به سازماندهی، تشکیلات منظم و نیروهای نخبه و کارآمد مذهبی است تا به پایداری و ترویج و بسط معارف الهی مدد رساند. عالمان دیندار و زاهد مسئولیت این امر بزرگ را بر عهده گرفته اند، آنها با تفقه در احکام دین و آگاهی از حکمت الهی، افکار و اندیشه های بلند قرآنی را با توسل به آیات و روایات متقنه در میان همگان ترویج داده اند، سهم به سزائی در سازماندهی، تنظیم و تنسیق احکام دینی داشته اند. از اینجاست که فلسفة وجودی نهاد روحانیت در هر دینی به ویژه دین مقدس اسلام معلوم شده و ضرورت وجود آن به خوبی حس می شود. در این میان نقش و سهم روحانیت شیعه به عنوان مروجّان مذهب شیعة اثنی عشری و منادیان راستین اسلام ناب بیشتر به چشم می خورد، زیرا با تحقیق و بررسی پیرامون سیره و سنت اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله عاملان وفادار به حدیث ثقلین بوده و در جهت گسترش آن تلاش مجّدانه ای از خود مبذول داشته اند. به همین علت بود که استاد شهید مرتضی مطهری (ره) جامعترین تعریف را پیرامون فلسفة‌ وجودی روحانیت بیان داشته و آنان را (گروه مهندسی اجتماعی مورد اعتماد جامعه)[2] معرفی می نماید. زیرا اولاً روحانیت اصیل شیعه مورد اعتماد و اطمینان اغلب مردم اند و ثانیاً مهندسین و سازندگان یک جامعه اند که شاکلة این مهندسی از همان آموزه های ناب دینی نشأت می پذیرد. بنابراین هر دینی و از آن جمله اسلام، خواه ناخواه به یک فرقه و دسته و گروهی نیازمند است که آنها علماء و دانایان و متخصصان آن دین باشند. آیا اسلام وجود یک طبقه ای را که آنها عالم دین باشند، پذیرفته است؟ البته پذیرفته است، غیر از این نمی‌شده است. پس اگر خیال کنید که ما مسلمانیم، ولی عالم دینی لازم نداریم، حرف مفت است، دین کارشناس می خواهد، اگر دین عالم دینی نداشته باشد، جاهل ها چیزی از دین باقی نمی گذارند، مخصوصاً در اسلام از آن جهت که دین خاتم است علما و دانشمندان رکن بزرگی به شمار می روند، بسیاری از وظایف انبیاء را در این عصر باید انجام دهند.... )[3] در هر حال می توان مخالفان رهبری و روحانیت در 5 گروه متفاوت ارزیابی کرد: 1. عده ای مخالف انقلاب اسلامی هستند و نسبت به نظام جمهوری اسلامی و حاکمان آن به ویژه روحانیت کینة عمیق در دل گرفته اند. مخالفان نظام به خاطر قطع منافع خود در ایران، مسبب این امر را روحانیون می دانند، زیرا آنها به خاطر نفوذی که در میان اغلب مردم دارند، با رهبری انقلاب موجب شوراندن مردم علیه آنان و قطع منافعشان شده اند، لذا طبیعی است که به بدگویی و هتاکی و توطئه سازی بر علیه این قشر از جامعه بپردازند. 2. در بعد کلان تر و گسترده تر باید گفت افرادی که نسبت به اسلام و به ویژه مکتب تشیع کینه دارند نسبت به مروجین و حافظان دین یعنی روحانیت نیز کینه به دل می گیرد،‌ چون همانطوری که در مورد فلسفة روحانیت بیان نمودیم، این نهاد مسئول حفظ، حراست و ترویج دین است و طبیعتاً عده ای ضد اسلام نسبت به آنان مخالفت خواهند نمود. 3. عده ای نیز از روی بی خبری و جهل، نسبت به رهبری و روحانیت مخالفت می ورزند. این عده به خاطر تحریک دیگران و یا از روی نادانی ممکن است به روحانیت اهانت نمایند. ولی قطعاً در صورت برخورد کریمانه و راهنمایی و ارشاد آنان، از این مخالفت دست خواهند برداشت. 4. عده ای نیز به اشتباه، ‌تمام مشکلات جامعه اعم از سیاسی،‌ اقتصادی، اجتماعی و ... را محصول حکومت روحانیت و در رأس آن ولی فقیه می دانند، و از این رو با روحانیت و رهبری مخالفت می ورزند. 5. برخی نیز به خاطر همان فلسفة روحانیت که ترویج کامل دین و جلوگیری از هوسرانی و خوشگذارنی غیر مشروع است، نسبت به این قشر، بدبین و دشمن می شوند چرا که روحانیت را سد راه ارضاء امیال نامشروع خود می دانند. البته عملکرد نادرست برخی از روحانیون و رعایت نکردن ظواهر و گرایش به مادیات در ایجاد بدبینی برخی از مردم نسبت به روحانیت بی تأثیر نبوده است. امام امت (ره) کراراً متذکر می شدند که روحانیت باید تمام تلاش خود را جهت حفظ اصالت خود بنماید و فرمودند: (من خوف این را دارم که در این انقلاب که باید روحانیت تقویت بشود. مبادا خدای نخواسته به واسطة بعضی از اعمالی که از بعضی از این روحانیون و معممین صادر می شود، این موجب بشود که یک وقت یک سستی در روحانیت پیدا بشود.)[4] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. تهاجم به روحانیت و حوزه های علمیه در تاریخ معاصر، موسسه قدر ولایت، تهران، 1379. 2. روحانیت، استاد شهید مطهری، انتشارات صدرا. 3. خاتمیت. استاد شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا. 4. حوزه و روحانیت در آیینة رهنمودهای مقام معظم رهبری، دفتر معظم له، تهران، 1375. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . عمید زنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی و ریشه های آن، نشر کتاب سیاسی، ص 47. [2] . مطهری، مرتضی، نهضت های اسلامی، انتشارات صدرا، ج 2، ص 97. [3] . مطهری، مرتضی، خاتمیت، تهران، انتشارات صدرا، ص 108. [4] . صحیفة نور، ج 18، ص 44.
عنوان سوال:

چرا برخی با روحانیت مخالف هستند؟ چه جوابی باید به این افراد داد؟


پاسخ:

به طور کلی هر صنف و گروهی دارای مخالفان و موافقانی می باشند. روحانیت نیز از این قاعده مستثنی نمی باشند. در طول تاریخ بودند افرادی که نسبت به روحانیت مخالفت می ورزیدند و با این صنف دشمنی داشتند. و از آنجایی که برای پاسخ به این پرسش لازم است فلسفه وجودی روحانیت بررسی شود، لذا ابتدا به تبیین این مطلب می پردازیم؟
فلسفة وجودی روحانیت:
در هر دینی، ضروری است که همواره گروهی به تعالیم آن وقوف و آگاهی کامل داشته باشند و از ارزش ها و تعالیم آن حراست نمایند. بی شک در دین اسلام، صنفی به نام (روحانیت) عهده دار این امر خطیرند. در زمان نبی اکرم صلی الله علیه و آله افرادی بودند،‌که هر چند بسیاری از آنها دارای شغل دیگری بودند، دقیقا وظایف روحانیت امروزی را عهده دار بوده اند، از پیامبر صلی الله علیه و آله آیات قرآن را فرا می گرفتند، و احکام اسلام را می آموختند و جهان بینی و ایدئولوژی اسلام را کسب می کردند و با سفر به مناطق دوردست، مردم را با حقایق دینی آشنا می ساختند. از نخستین روزهای انتشار دعوت اسلام، گروهی با کسب تفقه در دین، رسالت تبلیغ و پاسداری از اسلام و گسترش آن را بر عهده گرفتند. از همان روزهایی که پیامبر صلی الله علیه و آله مصعب بن عمیرها، و معاذ بن جبل ها و عبدالله بن رواحه ها را برای ابلاغ رسالت و تعلیم اسلام به مناطق دور و نزدیک فرستاد، هستة اولیة (دعاة) و (مبلغین) تشکیل شد، و با شکل گیری گروهی مشخص به نام اصحاب و تابعین که با فراگرفتن علوم و معارف اسلامی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام مسئولیت انتقال فقه اسلامی را به کسانی که دسترسی مستقیم به منابع آن نداشتند، بر عهده گرفتند.
به وجود آمدن چنین نهاد فرهنگی و علمی در درون تشکیلات ساده ای که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در اولین فرصت پس از هجرت برای ادای رسالت خود ایجاد نموده بود، در حقیقت پیروی از دستورهای موکّد قرآن در زمینة لزوم دعوت و تبلیغ و تعلیم محسوب می شد.[1] از آنجایی که دین مانند هر نهاد اجتماعی، محتاج به سازماندهی، تشکیلات منظم و نیروهای نخبه و کارآمد مذهبی است تا به پایداری و ترویج و بسط معارف الهی مدد رساند. عالمان دیندار و زاهد مسئولیت این امر بزرگ را بر عهده گرفته اند، آنها با تفقه در احکام دین و آگاهی از حکمت الهی، افکار و اندیشه های بلند قرآنی را با توسل به آیات و روایات متقنه در میان همگان ترویج داده اند، سهم به سزائی در سازماندهی، تنظیم و تنسیق احکام دینی داشته اند.
از اینجاست که فلسفة وجودی نهاد روحانیت در هر دینی به ویژه دین مقدس اسلام معلوم شده و ضرورت وجود آن به خوبی حس می شود.
در این میان نقش و سهم روحانیت شیعه به عنوان مروجّان مذهب شیعة اثنی عشری و منادیان راستین اسلام ناب بیشتر به چشم می خورد، زیرا با تحقیق و بررسی پیرامون سیره و سنت اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله عاملان وفادار به حدیث ثقلین بوده و در جهت گسترش آن تلاش مجّدانه ای از خود مبذول داشته اند. به همین علت بود که استاد شهید مرتضی مطهری (ره) جامعترین تعریف را پیرامون فلسفة‌ وجودی روحانیت بیان داشته و آنان را (گروه مهندسی اجتماعی مورد اعتماد جامعه)[2] معرفی می نماید. زیرا اولاً روحانیت اصیل شیعه مورد اعتماد و اطمینان اغلب مردم اند و ثانیاً مهندسین و سازندگان یک جامعه اند که شاکلة این مهندسی از همان آموزه های ناب دینی نشأت می پذیرد.
بنابراین هر دینی و از آن جمله اسلام، خواه ناخواه به یک فرقه و دسته و گروهی نیازمند است که آنها علماء و دانایان و متخصصان آن دین باشند. آیا اسلام وجود یک طبقه ای را که آنها عالم دین باشند، پذیرفته است؟ البته پذیرفته است، غیر از این نمی‌شده است. پس اگر خیال کنید که ما مسلمانیم، ولی عالم دینی لازم نداریم، حرف مفت است، دین کارشناس می خواهد، اگر دین عالم دینی نداشته باشد، جاهل ها چیزی از دین باقی نمی گذارند، مخصوصاً در اسلام از آن جهت که دین خاتم است علما و دانشمندان رکن بزرگی به شمار می روند، بسیاری از وظایف انبیاء را در این عصر باید انجام دهند.... )[3]
در هر حال می توان مخالفان رهبری و روحانیت در 5 گروه متفاوت ارزیابی کرد:
1. عده ای مخالف انقلاب اسلامی هستند و نسبت به نظام جمهوری اسلامی و حاکمان آن به ویژه روحانیت کینة عمیق در دل گرفته اند. مخالفان نظام به خاطر قطع منافع خود در ایران، مسبب این امر را روحانیون می دانند، زیرا آنها به خاطر نفوذی که در میان اغلب مردم دارند، با رهبری انقلاب موجب شوراندن مردم علیه آنان و قطع منافعشان شده اند، لذا طبیعی است که به بدگویی و هتاکی و توطئه سازی بر علیه این قشر از جامعه بپردازند.
2. در بعد کلان تر و گسترده تر باید گفت افرادی که نسبت به اسلام و به ویژه مکتب تشیع کینه دارند نسبت به مروجین و حافظان دین یعنی روحانیت نیز کینه به دل می گیرد،‌ چون همانطوری که در مورد فلسفة روحانیت بیان نمودیم، این نهاد مسئول حفظ، حراست و ترویج دین است و طبیعتاً عده ای ضد اسلام نسبت به آنان مخالفت خواهند نمود.
3. عده ای نیز از روی بی خبری و جهل، نسبت به رهبری و روحانیت مخالفت می ورزند. این عده به خاطر تحریک دیگران و یا از روی نادانی ممکن است به روحانیت اهانت نمایند. ولی قطعاً در صورت برخورد کریمانه و راهنمایی و ارشاد آنان، از این مخالفت دست خواهند برداشت.
4. عده ای نیز به اشتباه، ‌تمام مشکلات جامعه اعم از سیاسی،‌ اقتصادی، اجتماعی و ... را محصول حکومت روحانیت و در رأس آن ولی فقیه می دانند، و از این رو با روحانیت و رهبری مخالفت می ورزند.
5. برخی نیز به خاطر همان فلسفة روحانیت که ترویج کامل دین و جلوگیری از هوسرانی و خوشگذارنی غیر مشروع است، نسبت به این قشر، بدبین و دشمن می شوند چرا که روحانیت را سد راه ارضاء امیال نامشروع خود می دانند. البته عملکرد نادرست برخی از روحانیون و رعایت نکردن ظواهر و گرایش به مادیات در ایجاد بدبینی برخی از مردم نسبت به روحانیت بی تأثیر نبوده است.
امام امت (ره) کراراً متذکر می شدند که روحانیت باید تمام تلاش خود را جهت حفظ اصالت خود بنماید و فرمودند: (من خوف این را دارم که در این انقلاب که باید روحانیت تقویت بشود. مبادا خدای نخواسته به واسطة بعضی از اعمالی که از بعضی از این روحانیون و معممین صادر می شود، این موجب بشود که یک وقت یک سستی در روحانیت پیدا بشود.)[4]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تهاجم به روحانیت و حوزه های علمیه در تاریخ معاصر، موسسه قدر ولایت، تهران، 1379.
2. روحانیت، استاد شهید مطهری، انتشارات صدرا.
3. خاتمیت. استاد شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا.
4. حوزه و روحانیت در آیینة رهنمودهای مقام معظم رهبری، دفتر معظم له، تهران، 1375.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . عمید زنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی و ریشه های آن، نشر کتاب سیاسی، ص 47.
[2] . مطهری، مرتضی، نهضت های اسلامی، انتشارات صدرا، ج 2، ص 97.
[3] . مطهری، مرتضی، خاتمیت، تهران، انتشارات صدرا، ص 108.
[4] . صحیفة نور، ج 18، ص 44.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین