چرا نیروهای نظامی و شبه نظامی که زیر نظر رهبری هستند قانون شکنی می کنند و کسی از آنها بازخواست نمی کند؟ یکی از ظلم های نابخشودنیای که از سوی برخی عناصر معلوم الحال ،پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری و به بهانه های واهی از قبیل تقلب و... بر مردم و نظام ما روا داشته شد، قتل و غارت و دسته کشی های خیابانی بود.این موضوع نه تنها در سطح داخلی بلکه در عرصه منطقه ای و بین المللی نیز آثار سوء و تخریب کننده بر جای نهاد که به این زودی و به راحتی قابل جبران به نظر نمی رسد و باید سال ها در این راستا تلاش نمود. برخی بر این اعتقادند که نیروهای نظامی و یا شبه نظامی به مردم حمله کرده و قتل و غارت به راه انداخته اند در حالی که اگر قدری عمیق تر فکر کنیم خواهیم دید که عوامل فوق، به این امر اقدام کرده و ملت را با مشکلات روبرو ساختند.اگر قدری به پیرامون خود بنگریم خواهیم یافت که بر اساس هنجارهای جهانی بخاطر حفظ امنیت مردم در تمام کشورها قواعد و قوانین خاصی وجود دارد که در زمان های خاص و ویژه می بایست خواسته یا ناخواسته به آن عمل نمود. کشور ما هم بعنوان یک نظامی که دارای ملت بوده و موظف است در شرائط مختلف امنیت مردم را فراهم نماید از این موضوع مستثنی نبوده و طبیعتا در راستای برقراری آن از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد کرد و ممکن است در جهت تحقق امنیت، برخی افراد نیز متضرر شوند که در مقابل بی امنیتی بیشتر، قابل دفاع بوده و چیزی به نظر نخواهد رسید. بهتر است این موضوع از زاویه دیگری مورد توجه و سوال واقع شود به این که چرا برخی افراد بخاطر منافع شخصی خود حاضرند منافع ملی را زیر پا نهاده و از بین ببرند و بر پیکره جامعه آسیب وارد آورند تا در نهایت حکومت برای حفظ منافع مردم به عملیات های خاص امنیتی اقدام نماید تا ناخواسته به برخی افراد صدمه وارد آید؟.بالاخره این امر از دو حال خارج نیست یا این که حکومت بدون دلیل به مباحثی از این قبیل روی می آورد و به دنبال تضییع حقوق شهروندی مردم می باشد و یا این که برای دفع مفاسد بالاتری که افراد آشوب طلب باعث آن می شوند به انجام اموری اقدام می کند.طبعا صورت اول بدور از انصاف بوده و قابل تصور نمی باشد و تا کنون نیز سابقه نداشته و در آینده نیز این چنین خواهد بود اما آنچه در اینجا مصداق می یابد صورت دوم است که هم منطقی و هم قابل تحقق می باشد و اساسا اگر یک حکومت به آن اقدام نکند در حق مردم ظلم روا داشته است و قابل سرزنش می باشد. آنچه در اینجا به جرات می توان گفت این است که حوادثی(اغتشاشات) که پس از انتخابات رخ داد بر خلاف قوانین موجود و جاری کشور و بر خلاف تمام اصول مدنیت وآرمان های ملت شریف ایران بود که عده ای خواسته و یا ناخواسته به آن دامن زده و دل دوستان اسلام وانقلاب را جریحه دار و دشمنان ملت را شاد کردند که می بایست در برابر شهدا،امام و مردم پاسخگو باشند و امیدورایم تمامی مسببین و عوامل اصلی و فرعی این غائله در اسرع وقت و با دقت و حفظ حقوق تمام افراد جامعه به پای میز محاکمه آورده و به سزای اعمال زشت خود برسند. نتیجه این که قانون شکنی از سوی افراد آشوب طلب و اغتشاشگر رخ داده است نه از طرف آنانی که در تلاش برای برقرای امنیت و تامین منافع ملت بوده اند. البته ناگفته نماند که ممکن است برخی افراد هم از این فرصت پیش آمده سوء استفاده و افراط هایی نیز کرده باشند که قابل قبول نباشد و بر خلاف برخی موازین بوده باشد اما این را باید دانست که هر کاری که از هر فردی صادر شود نمی توان گفت رضایت رهبری نیز پشت آن قرار دارد بلکه آنچه که رهبر معظم انقلاب مرتبا بر آن اصرار و تاکید داشته اند رعایت قوانین و حفظ حقوق مردم بوده است و مواردی که خلاف آن باشد تحقیقا مورد تایید ایشان نخواهد بود. بنابراین باید گفت در مجموع،عملیات نیروهای حافظ امنیت ملی قابل تقدیر و تشکر می باشد و اگر در برخی موراد هم کوتاهی یا اشتباهی صورت گرفته است می توان به عهده افراد حقیقی گذارد(که بعضا قابل تعقیب نیز خواهند بود) نه به پای حکومت اسلامی نوشت تا زمینه انتقادهای غیر منصفانه فراهم آید. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100122032)
چرا نیروهای نظامی و شبه نظامی که زیر نظر رهبری هستند قانون شکنی می کنند و کسی از آنها بازخواست نمی کند؟
چرا نیروهای نظامی و شبه نظامی که زیر نظر رهبری هستند قانون شکنی می کنند و کسی از آنها بازخواست نمی کند؟
یکی از ظلم های نابخشودنیای که از سوی برخی عناصر معلوم الحال ،پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری و به بهانه های واهی از قبیل تقلب و... بر مردم و نظام ما روا داشته شد، قتل و غارت و دسته کشی های خیابانی بود.این موضوع نه تنها در سطح داخلی بلکه در عرصه منطقه ای و بین المللی نیز آثار سوء و تخریب کننده بر جای نهاد که به این زودی و به راحتی قابل جبران به نظر نمی رسد و باید سال ها در این راستا تلاش نمود.
برخی بر این اعتقادند که نیروهای نظامی و یا شبه نظامی به مردم حمله کرده و قتل و غارت به راه انداخته اند در حالی که اگر قدری عمیق تر فکر کنیم خواهیم دید که عوامل فوق، به این امر اقدام کرده و ملت را با مشکلات روبرو ساختند.اگر قدری به پیرامون خود بنگریم خواهیم یافت که بر اساس هنجارهای جهانی بخاطر حفظ امنیت مردم در تمام کشورها قواعد و قوانین خاصی وجود دارد که در زمان های خاص و ویژه می بایست خواسته یا ناخواسته به آن عمل نمود.
کشور ما هم بعنوان یک نظامی که دارای ملت بوده و موظف است در شرائط مختلف امنیت مردم را فراهم نماید از این موضوع مستثنی نبوده و طبیعتا در راستای برقراری آن از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد کرد و ممکن است در جهت تحقق امنیت، برخی افراد نیز متضرر شوند که در مقابل بی امنیتی بیشتر، قابل دفاع بوده و چیزی به نظر نخواهد رسید.
بهتر است این موضوع از زاویه دیگری مورد توجه و سوال واقع شود به این که چرا برخی افراد بخاطر منافع شخصی خود حاضرند منافع ملی را زیر پا نهاده و از بین ببرند و بر پیکره جامعه آسیب وارد آورند تا در نهایت حکومت برای حفظ منافع مردم به عملیات های خاص امنیتی اقدام نماید تا ناخواسته به برخی افراد صدمه وارد آید؟.بالاخره این امر از دو حال خارج نیست یا این که حکومت بدون دلیل به مباحثی از این قبیل روی می آورد و به دنبال تضییع حقوق شهروندی مردم می باشد و یا این که برای دفع مفاسد بالاتری که افراد آشوب طلب باعث آن می شوند به انجام اموری اقدام می کند.طبعا صورت اول بدور از انصاف بوده و قابل تصور نمی باشد و تا کنون نیز سابقه نداشته و در آینده نیز این چنین خواهد بود اما آنچه در اینجا مصداق می یابد صورت دوم است که هم منطقی و هم قابل تحقق می باشد و اساسا اگر یک حکومت به آن اقدام نکند در حق مردم ظلم روا داشته است و قابل سرزنش می باشد.
آنچه در اینجا به جرات می توان گفت این است که حوادثی(اغتشاشات) که پس از انتخابات رخ داد بر خلاف قوانین موجود و جاری کشور و بر خلاف تمام اصول مدنیت وآرمان های ملت شریف ایران بود که عده ای خواسته و یا ناخواسته به آن دامن زده و دل دوستان اسلام وانقلاب را جریحه دار و دشمنان ملت را شاد کردند که می بایست در برابر شهدا،امام و مردم پاسخگو باشند و امیدورایم تمامی مسببین و عوامل اصلی و فرعی این غائله در اسرع وقت و با دقت و حفظ حقوق تمام افراد جامعه به پای میز محاکمه آورده و به سزای اعمال زشت خود برسند.
نتیجه این که قانون شکنی از سوی افراد آشوب طلب و اغتشاشگر رخ داده است نه از طرف آنانی که در تلاش برای برقرای امنیت و تامین منافع ملت بوده اند. البته ناگفته نماند که ممکن است برخی افراد هم از این فرصت پیش آمده سوء استفاده و افراط هایی نیز کرده باشند که قابل قبول نباشد و بر خلاف برخی موازین بوده باشد اما این را باید دانست که هر کاری که از هر فردی صادر شود نمی توان گفت رضایت رهبری نیز پشت آن قرار دارد بلکه آنچه که رهبر معظم انقلاب مرتبا بر آن اصرار و تاکید داشته اند رعایت قوانین و حفظ حقوق مردم بوده است و مواردی که خلاف آن باشد تحقیقا مورد تایید ایشان نخواهد بود.
بنابراین باید گفت در مجموع،عملیات نیروهای حافظ امنیت ملی قابل تقدیر و تشکر می باشد و اگر در برخی موراد هم کوتاهی یا اشتباهی صورت گرفته است می توان به عهده افراد حقیقی گذارد(که بعضا قابل تعقیب نیز خواهند بود) نه به پای حکومت اسلامی نوشت تا زمینه انتقادهای غیر منصفانه فراهم آید. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100122032)
- [سایر] مفتیان وهابی در مورد روزه داری نیروهای نظامی چه نظری دارند؟
- [سایر] اگر آماری در مورد تعداد تسلیحات و نیروهای نظامی ایران و اسراییل وجود دارد، بیان کنید؟
- [سایر] آیا توجیه و دلایل نظامی نیز برای ورود نیروهای ایران به خاک عراق وجود داشت؟
- [سایر] قانون بازنشستگی نیروهای مسلح چند سال می باشد؟
- [سایر] آیا سرزمین و یا شهری از کشور عراق به تصرف نیروهای نظامی ایران درآمد؟ چرا و به چه مدت؟
- [سایر] قانون اساسی درباره نظارت بر رهبری چه میگوید؟نظام حقوق اساسی جمهوری اسلامی چه مکانیسمهای نظارتی بر رهبری در نظر گرفته در مورد مبانی دینی نظارت بر رهبری،کمیسیون تحقیق و نظارت بر رهبری توضیح دهید؟
- [سایر] با وجود نیروهای مخالف روحانیت در جمع مبارزان و انقلابیون، روحانیت چگونه به رهبری برگزیده شد؟
- [سایر] با وجود نیروهای مخالف روحانیت در جمع مبارزان و انقلابیون، روحانیت چگونه به رهبری برگزیده شد؟
- [سایر] نظر رهبری در مورد وجود یا عدم وجود رسانه های خصوصی در کشور و منع قانون اساسی چیست؟
- [سایر] از نظر قانون اساسی و آییننامه داخلی مجلس خبرگان، نمایندگان این مجلس چه شرایطی داشته و چگونه انتخاب میشوند؟
- [امام خمینی] قانونی که اخیراً به اسم قانون خانواده به امر عمال اجانب برای هدم احکام اسلام و بر هم زدن کانون خانواده مسلمانان از مجلسین غیر قانونی و شرعی رژیم سابق گذشته است، بر خلاف احکام اسلام، و امرکننده و رأیدهندگان از نظر شرع و قانون مجرم هستند، و زنهایی که به استناد آن قانون به امر محکمه طلاق داده میشوند، طلاق آنها باطل و زنهای شوهرداری هستند که اگر شوهر کنند زناکارند. و کسی که دانسته آنها را بگیرد زناکار است، و مستحق حد شرعی، و اولادهای آنها اولاد غیر شرعی، وارث نمیبرند، و سایر احکام اولاد زنا بر آنها جاری است، چه محکمه مستقیماً طلاق بدهد یا امر دهد طلاق دهند، و شوهر را الزام کنند به طلاق.
- [آیت الله اردبیلی] بازرگانان و پیشهوران سیّار، فرماندهان نیروهای نظامی و انتظامی یا معلّمانی که محلّ کار آنها ثابت نیست، مأموران گشت مانند سیمبانان و راهبانان، مهمانداران هواپیما وقطار و کشتی و نیز کسانی که محلّ کار آنها در چند شهر است و همواره در بین آن شهرها رفت و آمد میکنند، باید نماز خود را تمام خوانده و روزه بگیرند، بلکه همه افرادی که بیشتر اوقات در حال سفر هستند و تعداد روزهایی که در وطن هستند، کمتر از تعداد روزهایی است که در حال سفر هستند، باید نماز خود را در حال سفر تمام بخوانند و روزه نیز بگیرند و همچنین کسانی که در هر سه روز حداقل یک بار و یا هر شش روز دو بار و یا در هر نه روز سه بار و مانند آن مسافرت میکنند، باید در سفر نماز را کامل بخوانند و روزه نیز بگیرند. بنابر این اساتید و یا دانشجویانی که محل تدریس یا تحصیل آنها به اندازه مسافت شرعی از وطنشان فاصله دارد، چنانچه در هر سه روز یک بار یا هر شش روز دو بار و مانند آن از وطن خود به محل تدریس یا تحصیل خود بروند و یا این که بیشتر روزهای هفته را در محل تحصیل یا تدریس باشند، باید در سفری که برای تحصیل یا تدریس به آن شهر انجام میدهند، نمازشان را تمام بخوانند و روزه نیز بگیرند.
- [آیت الله سیستانی] قرض گرفتن از بانکهای دولتی، به شرط پرداخت سود، جایز نیست؛ زیرا ربا است و در آن تفاوتی میان گذاشتن رهن و نگذاشتن آن نیست. و اگر کسی با این شرط از بانک دولتی قرض کند، قرض و شرط آن، هر دو باطل است؛ زیرا بانک مالک اموال خود نیست تا آنها را به تملیک قرض گیرنده درآورد. برای رهایی از این اشکال، قرض گیرنده میتواند با اذن حاکم شرع (مرجع تقلید) مبلغ مورد نظر را قرض کند به این لحاظ، که اموال بانک مجهولالمالک و اختیار تصرف در آنها با حاکم شرع است، و این اذن را ما به همه مؤمنین دادهایم و کافی است کسی که پول از بانک میگیرد هنگام گرفتن پول پیش خودش بگوید این پول را از طرف حاکم شرع به خودم قرض دادم، و در این صورت اشکال ندارد هرچند بداند قانون ملزم به پرداخت اصل و سود به بانک است.
- [امام خمینی] بر علمای اعلام ایَّدَهُمُ اللَّهُ تَعالی لازم است در مقابل این نحو قوانین بیارزش از نظر اسلام و قانون، اعتراض شدید کنند، نه استرحام از مجرمین اصلی و دولتخواهی برای آنها که مأمور اجرای اوامر مخالفین اسلام میباشند، زیرا این نحو تقاضاها و دولتخواهیها و توجه جرم را به مأمورین جزء، و دست دوم دادن موجب تطهیر مجرم اصلی و جرأت او بر هدم احکام الهیه است، و بر کافه مسلمانان لازم است در مقابل این قوانین که دین و دنیا و خاندان آنها را تهدید میکند، و دخترهای بیچاره آنها را به سربازخانه میکشد، و زحمت انبیای عظام و اولیای گرام صلی اللَّه علیهم اجمعین را تضییع مینماید، مقاومت کنند، و اظهار تنفر نمایند، و به این قوانین مخالف اسلام عمل نکنند، و به هر وسیلهای که ممکن است هم اکنون دفاع از احکام اسلام کنند تا خدای نخواسته به آتیه سیاه و وحشتناکی که عمال استعمار خَذَلَهُم اللَّهُ تَعالی در نظر دارند برای اسلام و مسلمانان مبتلا نشوند. بعضی از مسائل که در این زمان مورد حاجت است
- [آیت الله وحید خراسانی] صحت این معامله متوقف است بر ثبوت حقی برای مستاجر و ان حق به اجاره کردن محل سکنی و محل کسب هرچند مدت اجاره طولانی باشد یا کیفیت کسب و کار یا شخصیت مستاجر که موجب ارزش و مرغوبیت محل کار باشد حاصل نمی شود و هر چند از نظر عرف و قانون دولتی مستاجر را ذی حق بدانند اعتبار ندارد و بعد از انقضای مدت اجاره هر گونه تصرف در عین اجاره شده بر مستاجر حرام و ید او بر ان عین و منافع عین ید عدوان و ضمان است و اجاره دادن ان عین فضولی و با اجازه نکردن مالک فاسد است و ثبوت حق شرعا به وسیله شرط مشروع ممکن است مثل ان که در ضمن عقد اجاره شرط شود چه این که برای شرط موجر مبلغی دریافت کند یا نکند که پس از انقضای مدت اجاره ان محل را به او و یا به کسی که او معین کند و همچنین هر مستاجری که مستاجر قبلی او را معین می نماید به همان مال الاجاره سابق اجاره دهد که در این صورت به مقتضای حق الشرط هر مستاجر می تواند سرقفلی گرفته و ان محل را واگذار کند و موجر به مقتضای وجوب وفای به شرط حق امتناع از اجاره دادن به مستاجر اول یا کسی که او معین کرده و یا هر مستاجری که مستاجر قبل او را معین کرده ندارد
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام رباخواری است که قرآن شریف آن را جنگ با خداوند متعال و رسولش میداند: (فَانْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَربْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ)[1] (و اگر (از ربا پرهیز نکنید)، بدانید به جنگ با خدا و فرستاده او، برخاستهاید.) و آن اقسامی دارد: الف) قرض با بهره، گرچه آن بهره بسیار کم یا شرطی از شروط باشد، و هر چه درباره این قسم از نظر قرآن و روایات مذمّت شده است، درباره قرض بدون بهره که به آن قرضالحسنه میگویند سفارش شده است و قرآن شریف آن را قرض به خدای متعال میداند: (مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ کَریم)[2] (کیست آن کس که به خدا وامی نیکو دهد تا نتیجهاش را برای وی دو چندان گرداند و او را پاداشی خوش باشد؟) ب) قرض مثل به مثل با زیادتر یا خرید و فروش مثل به مثل با زیادتر، نظیر اینکه یک سکّه طلا قرض دهد به یک سکّه طلا و هزارتومان و یا بفروشد سکّهای به سکّهای با هزار تومان و این قسم نیز در روایات ما ربا و حرام است، گرچه واقعاً و به حسب ارزش، سودی و بهرهای نباشد. ج) بهره و سود بردن بهواسطه حیله شرعی نظیر اینکه یک میلیون قرضالحسنه دهد، ولی چیز کم ارزشی را بفروشد به یک صد هزار تومان، این قسم نیز حرام است و این همان تقلّب در قانون است که قرآن شریف آن را استهزا به آیات الهی میداند. د) انجام حیلهای نه برای سود و بهره بردن بلکه برای اینکه ارزش واقعی مثل به مثل را یکسان کند، نظیر معامله سکّهای با سکّه دیگر گرچه از نظر وزن مساوی ولی از نظر قیمت یکی گرانتر از دیگری است و شخص سکّه گرانتر را با چیز کم ارزشی میفروشد به سکّه ارزانتر با پولی که سکّه ارزانتر را مساوی با سکّه گرانتر کند، و یا سکّه گرانتر را میفروشد به همان سکّه ارزانتر یا قرض میدهد به همان ارزانتر، ولی چیز کمارزشی را میفروشد به قیمتی که تفاوت آنها را جبران صفحه 404 نماید، و این قسم همان حیلهای است که گفتهاند: چه خوب است از حرام به حلال فرار کردن.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام خیانت است که به مرتکب آن خائن گفته میشود و در روایات سلب اسلام و سلب ولایت از او شده است، و آن اقسامی دارد: الف) خیانت به خدای متعال و رسول گرامی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمّه اطهار(سلاماللهعلیهم)، و آن مراتب و مصادیقی دارد و از موارد آن، که از گناهان بزرگ شمرده شده است، کشف اسرار نظامی و سیاسی و اقتصادی و اداری حکومت اسلامی است. و بعضی از مصادیق دیگر آن، نظیر مصرف بیجا یا به هدر دادن نِعم الهی مانند عقل و اعضا و جوارح و مال و عمر که در نزد ما امانت است، هر چند گناه نیست، ولی یک مسلمان واقعی باید به اندازه قدرتش از آن پرهیز کند. ب) خیانت در عرض و ناموس مسلمانان که گناهش در حدّ کفر است. ج) خیانت در امانت که آن هم گناهش بزرگ است، علاوه بر اینکه حقّالنّاس نیز میباشد. د) خیانت در معاملات نظیر غش در معامله و فریبدادن طرف معامله و نقض عقود لازمه و نقض عهود و بیعتها و شروط و امثال اینها و این قسم نیز گناهش بزرگ و اگر مربوط به اموال و حقوق باشد، حقّالنّاس و ضمانآور نیز میباشد. ه) نقض عهد و نذر و قسم با خدای متعال که این قسم از خیانت علاوه بر اینکه گناه است، کفّاره نیز دارد و اگر مربوط به اموال و حقوق باشد، آن مال یا حقّ بر ذمّه او خواهد بود. و) خیانت در مشورت، و همه مراتب و مصادیق این قسم گناه است، ولی بعضی از موارد آن نظیر خیانت در امر ازدواج و خیانت در مهمّ امور، گناهش در حدّ کفر است. ز) خیانت در اسرار، و این قسم از خیانت نظیر کشف اسرار نظام اسلامی، گناهش بسیار بزرگ است و اگر اشاعه فحشا باشد، از نظر قرآن عذاب دردناک در دنیا و آخرت دارد: (لَهُمْ عَذابٌ الیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْاخِرَة)[1] (برای آنان عذابی دردناک در دنیا و آخرت است.)