اهل سنت معتقدند در جریان غدیر حدیث «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» ادامه دارد که شیعه از ترس روشن شدن حقیقت آن را پنهان کرده است؟
بر هیچ متتبّع منصف پوشیده نیست که حدیث شریف غدیر از احادیث صحیح و متواتر است، و از یکصد و ده نفر صحابی، و هشتاد و چهار تن تابعی نقل شده، و اکثر محدثین و مفسرین و متکلمین و مورخین از شیعه و سنی آن را در کتاب های خود آورده اند، و جمعی از بزرگان محققین پیرامون این حدیث کتاب های مستقل وجداگانه در مجلدات متعدد تألیف نموده اند، و بسیاری از بزرگان و حفّاظ اهل سنت به صحت وکثرت طرق، بلکه متواتر لفظی و یا معنوی آن اعتراف نموده اند، چنان که میر حامد حسین در عبقات الانوار وعلامه امینی در الغدیر، گفتار قریب به چهار صد نفر از آنها را به طور مفصل و مشروح نقل کرده اند.[1] با کمال تأسف حدیثی که در طول چهارده قرن از مشهورترین احادیث بوده و مورد تأیید بزرگان و حفاظ هر عصر قرار گرفته، هنوز تعصب و بی انصافی باعث می شود که جمعی از اشعه ولایت، دور، و از درک حقیقت و فضیلت مهجور، گرد و غبار عناد را برانگیزانند، تا بلکه فضای معنویت را تیره و تار و در نتیجه مردم را از پرتو نور ولایت و امامت محروم سازند، از این روی می گویند که شیعه از ترس روشن شدن حقیقت ادامه حدیث من کنت مولاه فهذا علی مولاه، را پنهان کرده است. اینجا جا دارد به منظور روشن شدن پاسخ، از آقایان پرسید که آیا زحمت تحقیق و مطالعه خطبه غدیر را در منابع شیعه به خود نمی دهند؛ یا تعصب و عناد مانع از دیدن حق و پذیرفتن آن است؟ در غیر این صورت، بسیار شگفت آور است کسانی که خود از ترس روشن شدن حقیقت از مجموع خطبه مفصل رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اسلام در روز غدیر، بخشی از یک فراز آن خطبه را در کتاب های خود آورده اند، نسبت ترس و پنهان کردن ادامه حدیث را به کسانی بدهند که آن خطبه نورانی را که مشتمل بر 55 فراز است، به تمام و کمال در منابع خود ثبت و ضبط کرده اند. اینک به منظور آشکار شدن حقیقت به ادامه حدیث غدیر و جملاتی از فرازهای دیگر خطبه اشاره می شود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در فراز دوازدهم از خطبه فرمود: معاشر الناس: تدبرّوا القرآن و افهموا آیاته و انظروا الی محکماته و لا تتّبعوا متشابهه فوالله لن یبین لکم زواجره و لا یوضح لکم تفسیره الا الذی انا آخذ بیده و مصعده الی و شائل بعضده و معلمکم انّ من کنت مولاه فهذا علی مولاه، و هو علی بن ابی طالب علیه السلام اخی وصیّ و موالاته من الله عزوجل انزلها علیّ؛ ای مردم در قرآن تأمل کنید و به آیات آن پی ببرید و در محکماتش دقت نمائید از متشابهاتش بپرهیزید. به خدا سوگند هیچ کس مشکلات آن را برای شما نمی سازد و تفسیرش را برای شما آشکار نمی سازد، و تفسیرش را برای شما شرح نمی دهد مگر آن که نزد من است و دستش در دستم قرار دارد و بازوی علی علیه السلام را گرفت و بلند کرد و به شما اعلام می کنم که هر کس من مولای اویم، این علی مولای اوست. و او علی فرزند ابوطالب علیه السلام و برادر و وصی من، و کسی است که دوستی اش از سوی خدای عزوجل بر من فرود آمده است. در فراز سیزدهم می فرمایند: معاشر الناس: انّ علیا و الطیبین من ولدی هم الثقل الاصغر و القرآن الثقل الاکبر و کل واحد متبی عن صاحبه و موافق له لن یفترقا حتی یردا علی الحوض، هم امنا الله فی خلقه و حکمائه فی ارضه، الا و قد ادیت، الا و قد بلغت الا و قد اسمعت الا و قد اوضحت الا و ان الله عزوجل قال و انا قلت عن الله عزوجل، الا انه لیس امیر المؤمنین علی علیه السلام غیر اخی مورد، و لا تحّل امرة المؤمنین بعدی لاحد غیره؛ ای گروه مردم، علی و پاکان از فرزندان من، ثقل اصغراند، و قرآن ثقل اکبر است. هر یک از آنان نشان دهنده و موافق دیگری است، این دو از هم جدا نمی شوند، تا این که در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. آنان امنای الهی در بین مردم و حکمرانان او در زمین اند. هشدار، که من رسالت خود را انجام دادم، آگاه باشید که من پیغام الهی را رساندم، بدانید که من فرمان خدا را به شما خبر دادم، هشدار که من مطلب را آشکار نمودم، آگاه باشید که آنچه خدای عزوجل فرمود، از سوی او برای شما گفتم. بدانید که جز این برادر من، کسی امیرمؤمنان نیست، و پیشوایی مردمان، جز برای او روا نباشد. در فراز چهاردهم می فرماید: معاشر الناس: هذا علی اخی و وصّی و واعی علمی و خلیفتی علی امتی و علی تفسیر کتاب الله عزوجل والداعی الیه و العامل بما یرضاه... اقول، و ما یبّدل القول لدیّ بامر ربّی، اقول اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه و العن من انکره و اغضب علی من جحده حقّه؛ ای گروه مردم، این علی، برادر، وصی، و حافظ علم من، و جانشین من برای امت است، و طبق تفسیر کتاب خدا عمل می کند و دعوت کننده به سوی آن است. و آنچه را خشنودی خدا در آن است انجام می دهد... آنچه می گویم به فرمان پروردگار تغییر نخواهد کرد. می گویم: خدایا، دوستداران علی را دوست بدار و دشمنانش را دشمن، بر انکار کنندگان او نفرین فرست و تکذیب کنندگان حقش را مورد خشم و غضب خود قرار ده.[2] با توجه به آنچه که در ادامه حدیث غدیر آمده است و به عنوان نمونه به آن اشاره شد، به خوبی معلوم و آشکار است، که اهل سنت ادامه حدیث غدیر، بلکه خطبه غدیر را، از ترس آشکار شدن حقیقت، پنهان و انکار کرده اند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 الغدیر، علامه امینی. 2 امام شناسی، علامه سید محمد حسین طهرانی، ج2. 2 شب های پیشاور، سید محمد سلطان الواعظین. پاورقی ها: [1]. رضوانی، علی اصغر، شیعه شناسی، قم، انتشارات مشعر، 1384ش، ص635. [2]. طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ترجمه جعفری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1385ش، ج1، ص118145.
عنوان سوال:

اهل سنت معتقدند در جریان غدیر حدیث «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» ادامه دارد که شیعه از ترس روشن شدن حقیقت آن را پنهان کرده است؟


پاسخ:

بر هیچ متتبّع منصف پوشیده نیست که حدیث شریف غدیر از احادیث صحیح و متواتر است، و از یکصد و ده نفر صحابی، و هشتاد و چهار تن تابعی نقل شده، و اکثر محدثین و مفسرین و متکلمین و مورخین از شیعه و سنی آن را در کتاب های خود آورده اند، و جمعی از بزرگان محققین پیرامون این حدیث کتاب های مستقل وجداگانه در مجلدات متعدد تألیف نموده اند، و بسیاری از بزرگان و حفّاظ اهل سنت به صحت وکثرت طرق، بلکه متواتر لفظی و یا معنوی آن اعتراف نموده اند، چنان که میر حامد حسین در عبقات الانوار وعلامه امینی در الغدیر، گفتار قریب به چهار صد نفر از آنها را به طور مفصل و مشروح نقل کرده اند.[1]
با کمال تأسف حدیثی که در طول چهارده قرن از مشهورترین احادیث بوده و مورد تأیید بزرگان و حفاظ هر عصر قرار گرفته، هنوز تعصب و بی انصافی باعث می شود که جمعی از اشعه ولایت، دور، و از درک حقیقت و فضیلت مهجور، گرد و غبار عناد را برانگیزانند، تا بلکه فضای معنویت را تیره و تار و در نتیجه مردم را از پرتو نور ولایت و امامت محروم سازند، از این روی می گویند که شیعه از ترس روشن شدن حقیقت ادامه حدیث من کنت مولاه فهذا علی مولاه، را پنهان کرده است.
اینجا جا دارد به منظور روشن شدن پاسخ، از آقایان پرسید که آیا زحمت تحقیق و مطالعه خطبه غدیر را در منابع شیعه به خود نمی دهند؛ یا تعصب و عناد مانع از دیدن حق و پذیرفتن آن است؟ در غیر این صورت، بسیار شگفت آور است کسانی که خود از ترس روشن شدن حقیقت از مجموع خطبه مفصل رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اسلام در روز غدیر، بخشی از یک فراز آن خطبه را در کتاب های خود آورده اند، نسبت ترس و پنهان کردن ادامه حدیث را به کسانی بدهند که آن خطبه نورانی را که مشتمل بر 55 فراز است، به تمام و کمال در منابع خود ثبت و ضبط کرده اند.
اینک به منظور آشکار شدن حقیقت به ادامه حدیث غدیر و جملاتی از فرازهای دیگر خطبه اشاره می شود:
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در فراز دوازدهم از خطبه فرمود: معاشر الناس: تدبرّوا القرآن و افهموا آیاته و انظروا الی محکماته و لا تتّبعوا متشابهه فوالله لن یبین لکم زواجره و لا یوضح لکم تفسیره الا الذی انا آخذ بیده و مصعده الی و شائل بعضده و معلمکم انّ من کنت مولاه فهذا علی مولاه، و هو علی بن ابی طالب علیه السلام اخی وصیّ و موالاته من الله عزوجل انزلها علیّ؛ ای مردم در قرآن تأمل کنید و به آیات آن پی ببرید و در محکماتش دقت نمائید از متشابهاتش بپرهیزید. به خدا سوگند هیچ کس مشکلات آن را برای شما نمی سازد و تفسیرش را برای شما آشکار نمی سازد، و تفسیرش را برای شما شرح نمی دهد مگر آن که نزد من است و دستش در دستم قرار دارد و بازوی علی علیه السلام را گرفت و بلند کرد و به شما اعلام می کنم که هر کس من مولای اویم، این علی مولای اوست. و او علی فرزند ابوطالب علیه السلام و برادر و وصی من، و کسی است که دوستی اش از سوی خدای عزوجل بر من فرود آمده است.
در فراز سیزدهم می فرمایند: معاشر الناس: انّ علیا و الطیبین من ولدی هم الثقل الاصغر و القرآن الثقل الاکبر و کل واحد متبی عن صاحبه و موافق له لن یفترقا حتی یردا علی الحوض، هم امنا الله فی خلقه و حکمائه فی ارضه، الا و قد ادیت، الا و قد بلغت الا و قد اسمعت الا و قد اوضحت الا و ان الله عزوجل قال و انا قلت عن الله عزوجل، الا انه لیس امیر المؤمنین علی علیه السلام غیر اخی مورد، و لا تحّل امرة المؤمنین بعدی لاحد غیره؛ ای گروه مردم، علی و پاکان از فرزندان من، ثقل اصغراند، و قرآن ثقل اکبر است. هر یک از آنان نشان دهنده و موافق دیگری است، این دو از هم جدا نمی شوند، تا این که در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. آنان امنای الهی در بین مردم و حکمرانان او در زمین اند. هشدار، که من رسالت خود را انجام دادم، آگاه باشید که من پیغام الهی را رساندم، بدانید که من فرمان خدا را به شما خبر دادم، هشدار که من مطلب را آشکار نمودم، آگاه باشید که آنچه خدای عزوجل فرمود، از سوی او برای شما گفتم. بدانید که جز این برادر من، کسی امیرمؤمنان نیست، و پیشوایی مردمان، جز برای او روا نباشد.
در فراز چهاردهم می فرماید: معاشر الناس: هذا علی اخی و وصّی و واعی علمی و خلیفتی علی امتی و علی تفسیر کتاب الله عزوجل والداعی الیه و العامل بما یرضاه... اقول، و ما یبّدل القول لدیّ بامر ربّی، اقول اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه و العن من انکره و اغضب علی من جحده حقّه؛ ای گروه مردم، این علی، برادر، وصی، و حافظ علم من، و جانشین من برای امت است، و طبق تفسیر کتاب خدا عمل می کند و دعوت کننده به سوی آن است. و آنچه را خشنودی خدا در آن است انجام می دهد... آنچه می گویم به فرمان پروردگار تغییر نخواهد کرد. می گویم: خدایا، دوستداران علی را دوست بدار و دشمنانش را دشمن، بر انکار کنندگان او نفرین فرست و تکذیب کنندگان حقش را مورد خشم و غضب خود قرار ده.[2]
با توجه به آنچه که در ادامه حدیث غدیر آمده است و به عنوان نمونه به آن اشاره شد، به خوبی معلوم و آشکار است، که اهل سنت ادامه حدیث غدیر، بلکه خطبه غدیر را، از ترس آشکار شدن حقیقت، پنهان و انکار کرده اند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 الغدیر، علامه امینی.
2 امام شناسی، علامه سید محمد حسین طهرانی، ج2.
2 شب های پیشاور، سید محمد سلطان الواعظین.
پاورقی ها:
[1]. رضوانی، علی اصغر، شیعه شناسی، قم، انتشارات مشعر، 1384ش، ص635.
[2]. طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ترجمه جعفری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1385ش، ج1، ص118145.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین