دلایل متعددی بر عصمت حضرت زهرا (س) وجود دارد، بخصوص با توجه به این قاعده که عبدالرزاق فیاض لاهیجی در گوهر مراد می گوید: (مقدماتی که از معصوم به طریق تمثیل فرا گرفته شود به منزله اولیات در قیاس برهانی است و چنان که قیاس برهانی افاده یقین می کند، دلیلی هم که مؤلف باشد از مقدمات مأخوذه از معصوم، افاده یقین می کند، به این بیان که این مقدمه گفتة معصوم است و هر چه گفتة معصوم است حق است، پس این مقدمه حق است)[1]. بنابراین سخن لاهیجی ، سخن معصوم می تواند حد وسط برهان عقلی قرار بگیرد ، حال با تکیه بر مقدمات نقلی براهین عقلی متعددی می توان بر عصمت حضرت فاطمه (س) اقامه کرد که به نمونه هایی از آن اشاره می شود: 1. از رسول خدا نقل شده که فرمود: (فاطمة بضعة منی ، یسرنی ما یسرها و یغضبنی ما یغضبها [2]) یعنی فاطمه پارة وجود من است، آنچه او را شاد می کند مرا شاد می کند و آنچه او را غضبناک و ناراحت کند مرا غضبناک و ناراحت می کند. با تکیه به این حدیث دلیل عقلی ارزشمندی بر عصمت حضرت فاطمه (س) می توان اقامه کرد که نحوة آن در کلام استاد جوادی آملی چنین تبیین شده است : اگر انسان، انسانی مطهر و منزّه از هوی و معصوم از هوس نباشد ، رضا و غضب او معیار حق و باطل نخواهد بود و ممکن است رضای او در رضای خداوند در مقام فعل و غضب او غضب حق تعالی در موطن فعل نباشد، ولی اگر انسان کاملی از گزند هوی طاهر و از آسیب هوس مصون شد، هر گونه رضا و غضب او معیار تشخیص حق و باطل خواهد بود چون مظهر اسم راضی و غضبان حق تعالی بوده و میزان اعمال و اوصاف دیگران خواهد شد، و چون پیامبر اکرم _ صلّی الله علیه و آله _ میزان اعمال امت است و رضا و غضب او رضا و غضب خداوند است، هر گاه حضرت زهرا نیز دارای مقامی باشد که رضا و غضب او موجب رضا و غضب پیامبر اکرم گردد، معلوم می شود عقل عملی آن بانو همانند عقل نظریش معصوم از باطل می باشد و همتای امیرالمؤمنین خواهد بود، و چون رضا و غضب او بر مدار حق است این هم به نوبة خود نشانة کامل عصمت است.[3] بنابراین چون بر اساس روایات متعدد رضا و غضب فاطمه (سلام الله علیها) موجب رضا و غضب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می شود و رضا و غضب آن حضرت رضا و غضب الهی را در پی دارد، پس معلوم می شود که حضرت فاطمه دارای عصمت بوده است و گرنه رضا و غضب انسان غیر معصوم هرگز معیار حق نمی گردد چون ممکن است در رضا و غضب او نفسانیات دخالت کند. و این بیان به نوبة خود یکی از بهترین دلایل عقلی بر عصمت حضرت زهرا است. 2. استاد حسن زاده آملی در مقام تبیین عصمت حضرت زهرا (س) می گوید: (بدون دغدغه و وسوسه، حضرت فاطمه دختر پیغمبر _ صلّی الله علیه و آله _، دارای عصمت بوده است آن جناب _ صلوات الله علیها _ گوهری قدسی در تعیّن و صورت انسی بوده است، سپس آن حضرت انسیة حوراء و عصمت کبرای الهی است و حقیقت عصمت نیرویی نوری و ملکوتی است که دارنده اش را از هر چه که موجب عیب و زشتی انسان است، از قبیل پلیدی گناهان و آلودگی ها و سهو و نسیان و دیگر رذایل نفسانی عاصم و حافظ است، و آن کسی که صاحب عصمت است از لغزش مصون است و در جمیع شؤون عبادی و خَلقی و خُلقی و روحانی و جز آن ها از اول امر محفوظ است، پس بدان که عترت رسول الله یعنی اهل بیت قریب آن بزرگوار که حضرت فاطمه هم از آنان است دارای عصمت اند)[4]. با توجه به معنای عصمت که در کلام ایشان آمده، می توان گفت که چون حضرت زهرا دارای آن نور بوده است لذا از هر گونه خطا و گناه مصون بوده است. 3. دلیل دیگر بر عصمت حضرت زهرا که بر مقدمه نقلی تکیه دارد این است که در حدیث (ثقلین) که رسول خدا _ صلّی الله علیه و آله _، اهل بیت و عترت خود را همسنگ قرآن قرار داده است تأکید کرده که هیچ گاه از آن جدا نمی شود، دلیل روشنی بر عصمت همه اهل بیت از جمله فاطمه زهرا است، زیرا ارتکاب کوچک ترین گناه حتی اگر به صورت سهوی باشد، مفارقت عملی از قرآن است.[5] این بیان نیز در واقع یک نوع استدلال عقلی بر عصمت حضرت زهرا است ، بدین معنا که بر اساس روایتی که در منابع شیعه و سنی نقل شده رسول خدا فرمود عترت و اهل بیت از قرآن جدا نمی شوند، روشن است که اگر اهل بیت از جمله حضرت زهرا (س) دارای ملکه عصمت نمی بود بالاخره امکان داشت ولو به صورت ناخواسته کاری بکند که سبب جدایی او از قرآن بشود در حالی که رسول خدا بر اساس حدیث (ثقلین) فرمود: عترت و اهل بیت هرگز از قرآن جدا نمی شود پس معلوم می شود اهل بیت از جمله حضرت زهرا (س) از عصمت برخوردار بوده است لذا هرگز از قرآن جدا نشدند و جدا نیستند. و چون قرآن معصوم از خطاء است ضروری است که عدل قرآن هم معصوم باشد و حضرت زهرا یکی از مصادیق عدل قرآن است که از همدیگر جدایی ندارند. 4. دلیل دیگر که آن هم بر نکتة نقلی تکیه دارد این است که در روایتی آمده که امام حسن عسکری _ علیه السلام _ فرمود: (نحن حجج الله علی خلقه و جدتنا فاطمة حجة الله علینا؛[6] ما حجت بر مردم و جدة ما فاطمه حجت خداوند بر ما است). و در روایتی از امام عصر (عج) نیز نقل شده که فرمود: (و فی ابنة رسول الله _ صلّی الله علیه و آله _ لی اسوة حسنة؛[7] یعنی دختر رسول خدا برای من سرمشق نیکو است). با توجه به این دو روایت نیز دلیل عمیق عقلی می توان بر عصمت فاطمه زهرا (س) اقامه کرد، بدین بیان که اگر حضرت زهرا دارای مقام عصمت نمی بود هرگز سرمشق امام عصر نبود، و نیز حجت خدا بر ائمه نمی شد، در حالی که بر اساس دو روایت یاد شده حضرت زهرا حجت خدا بر ائمه و سرمشق امام زمان (عج) محسوب شده است، پس معلوم می شود که دارای عصمت بوده است و الّا محال است حجت بر معصوم خود معصوم نباشد. 5. و بالاخره یکی از دلایل عصمت حضرت زهرا (س) آن است که کلام و تقریر و سنت او مثل کلام و سنت رسول خدا _ صلّی الله علیه و آله _ و ائمه _ علیهم السلام _ حجت شرعی است و یک فقیه می تواند با استناد به حدیث و یا سیرة حضرت فاطمه زهرا (س) فتوا بدهد همان طور که با استناد به حدیث پیامبر و امام فتوا می دهد. از این نیز معلوم می شود که حضرت زهرا دارای مقام عصمت است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. فاطمه الگوی زن مسلمان، احمد صادقی اردستانی 2. الکلمة الغراء فی تفضیل الزهرا، سیدعبدالحسین شرف الدین، ترجمة محسن بیدارفر 3. صدیقة طاهره. عقیقی بخشایشی 4. امامت و انسان کامل، امام خمینی. پاورقی ها: [1] . فیاض لاهیجی ، عبدالرزاق ،گوهر مراد، مطلب سوم از مقدمه، ص 49، (فرق بین کلام و حکمت) نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1372 ش. [2] . مجلسی ، محمدباقر ، بحارالانوار، 43، باب 3، حدیث 26، ص 26، نشر داراحیاء التراث العربی بیروت، 1403 ق. [3] . جوادی آملی ، عبدالله، پیرامون وحی الهی، ، مقاله سوم، ص 225، نشر الزهرا، تهران، چاپ سوم، بی تا. [4] . حسن زاده آملی ، شرح فص حکمة عصمتیّه فی کلمة فاطمیة ، ص 153، انتشارات نشر طوبی، قم، 1379 ش. [5] . مصباح یزدی ، آموزش عقاید، ج 2، ص 192، نشر سازمان تبلیغات، تهران، 1367 ش. [6] . حسن زاده آملی، شرح فصّ حکمة عصمتیه فی کلمة فاطمیة، ص 159، نشر پیشین. [7] . شیخ طوسی ، کتاب الغیبه، ص 173 (توقیع اول)، نشر مکتبته نینوا، تهران، بی تا.
دلایل متعددی بر عصمت حضرت زهرا (س) وجود دارد، بخصوص با توجه به این قاعده که عبدالرزاق فیاض لاهیجی در گوهر مراد می گوید: (مقدماتی که از معصوم به طریق تمثیل فرا گرفته شود به منزله اولیات در قیاس برهانی است و چنان که قیاس برهانی افاده یقین می کند، دلیلی هم که مؤلف باشد از مقدمات مأخوذه از معصوم، افاده یقین می کند، به این بیان که این مقدمه گفتة معصوم است و هر چه گفتة معصوم است حق است، پس این مقدمه حق است)[1].
بنابراین سخن لاهیجی ، سخن معصوم می تواند حد وسط برهان عقلی قرار بگیرد ، حال با تکیه بر مقدمات نقلی براهین عقلی متعددی می توان بر عصمت حضرت فاطمه (س) اقامه کرد که به نمونه هایی از آن اشاره می شود:
1. از رسول خدا نقل شده که فرمود: (فاطمة بضعة منی ، یسرنی ما یسرها و یغضبنی ما یغضبها [2]) یعنی فاطمه پارة وجود من است، آنچه او را شاد می کند مرا شاد می کند و آنچه او را غضبناک و ناراحت کند مرا غضبناک و ناراحت
می کند.
با تکیه به این حدیث دلیل عقلی ارزشمندی بر عصمت حضرت فاطمه (س) می توان اقامه کرد که نحوة آن در کلام استاد جوادی آملی چنین تبیین شده است : اگر انسان، انسانی مطهر و منزّه از هوی و معصوم از هوس نباشد ، رضا و غضب او معیار حق و باطل نخواهد بود و ممکن است رضای او در رضای خداوند در مقام فعل و غضب او غضب حق تعالی در موطن فعل نباشد، ولی اگر انسان کاملی از گزند هوی طاهر و از آسیب هوس مصون شد، هر گونه رضا و غضب او معیار تشخیص حق و باطل خواهد بود چون مظهر اسم راضی و غضبان حق تعالی بوده و میزان اعمال و اوصاف دیگران خواهد شد، و چون پیامبر اکرم _ صلّی الله علیه و آله _ میزان اعمال امت است و رضا و غضب او رضا و غضب خداوند است، هر گاه حضرت زهرا نیز دارای مقامی باشد که رضا و غضب او موجب رضا و غضب پیامبر اکرم گردد، معلوم می شود عقل عملی آن بانو همانند عقل نظریش معصوم از باطل می باشد و همتای امیرالمؤمنین خواهد بود، و چون رضا و غضب او بر مدار حق است این هم به نوبة خود نشانة کامل عصمت است.[3]
بنابراین چون بر اساس روایات متعدد رضا و غضب فاطمه (سلام الله علیها) موجب رضا و غضب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می شود و رضا و غضب آن حضرت رضا و غضب الهی را در پی دارد، پس معلوم می شود که حضرت فاطمه دارای عصمت بوده است و گرنه رضا و غضب انسان غیر معصوم هرگز معیار حق نمی گردد چون ممکن است در رضا و غضب او نفسانیات دخالت کند. و این بیان به نوبة خود یکی از بهترین دلایل عقلی بر عصمت حضرت زهرا است.
2. استاد حسن زاده آملی در مقام تبیین عصمت حضرت زهرا (س) می گوید: (بدون دغدغه و وسوسه، حضرت فاطمه دختر پیغمبر _ صلّی الله علیه و آله _، دارای عصمت بوده است آن جناب _ صلوات الله علیها _ گوهری قدسی در تعیّن و صورت انسی بوده است، سپس آن حضرت انسیة حوراء و عصمت کبرای الهی است و حقیقت عصمت نیرویی نوری و ملکوتی است که دارنده اش را از هر چه که موجب عیب و زشتی انسان است، از قبیل پلیدی گناهان و
آلودگی ها و سهو و نسیان و دیگر رذایل نفسانی عاصم و حافظ است، و آن کسی که صاحب عصمت است از لغزش مصون است و در جمیع شؤون عبادی و خَلقی و خُلقی و روحانی و جز آن ها از اول امر محفوظ است، پس بدان که عترت رسول الله یعنی اهل بیت قریب آن بزرگوار که حضرت فاطمه هم از آنان است دارای عصمت اند)[4].
با توجه به معنای عصمت که در کلام ایشان آمده، می توان گفت که چون حضرت زهرا دارای آن نور بوده است لذا از هر گونه خطا و گناه مصون بوده است.
3. دلیل دیگر بر عصمت حضرت زهرا که بر مقدمه نقلی تکیه دارد این است که در حدیث (ثقلین) که رسول خدا _ صلّی الله علیه و آله _، اهل بیت و عترت خود را همسنگ قرآن قرار داده است تأکید کرده که هیچ گاه از آن جدا نمی شود، دلیل روشنی بر عصمت همه اهل بیت از جمله فاطمه زهرا است، زیرا ارتکاب کوچک ترین گناه حتی اگر به صورت سهوی باشد، مفارقت عملی از قرآن است.[5]
این بیان نیز در واقع یک نوع استدلال عقلی بر عصمت حضرت زهرا است ، بدین معنا که بر اساس روایتی که در منابع شیعه و سنی نقل شده رسول خدا فرمود عترت و اهل بیت از قرآن جدا نمی شوند، روشن است که اگر اهل بیت از جمله حضرت زهرا (س) دارای ملکه عصمت نمی بود بالاخره امکان داشت ولو به صورت ناخواسته کاری بکند که سبب جدایی او از قرآن بشود در حالی که رسول خدا بر اساس حدیث (ثقلین) فرمود: عترت و اهل بیت هرگز از قرآن جدا نمی شود پس معلوم می شود اهل بیت از جمله حضرت زهرا (س) از عصمت برخوردار بوده است لذا هرگز از قرآن جدا نشدند و جدا نیستند. و چون قرآن معصوم از خطاء است ضروری است که عدل قرآن هم معصوم باشد و حضرت زهرا یکی از مصادیق عدل قرآن است که از همدیگر جدایی ندارند.
4. دلیل دیگر که آن هم بر نکتة نقلی تکیه دارد این است که در روایتی آمده که امام حسن عسکری
_ علیه السلام _ فرمود: (نحن حجج الله علی خلقه و جدتنا فاطمة حجة الله علینا؛[6] ما حجت بر مردم و جدة ما فاطمه حجت خداوند بر ما است). و در روایتی از امام عصر (عج) نیز نقل شده که فرمود: (و فی ابنة رسول الله _ صلّی الله علیه و آله _ لی اسوة حسنة؛[7] یعنی دختر رسول خدا برای من سرمشق نیکو است).
با توجه به این دو روایت نیز دلیل عمیق عقلی می توان بر عصمت فاطمه زهرا (س) اقامه کرد، بدین بیان که اگر حضرت زهرا دارای مقام عصمت نمی بود هرگز سرمشق امام عصر نبود، و نیز حجت خدا بر ائمه نمی شد، در حالی که بر اساس دو روایت یاد شده حضرت زهرا حجت خدا بر ائمه و سرمشق امام زمان (عج) محسوب شده است، پس معلوم می شود که دارای عصمت بوده است و الّا محال است حجت بر معصوم خود معصوم نباشد.
5. و بالاخره یکی از دلایل عصمت حضرت زهرا (س) آن است که کلام و تقریر و سنت او مثل کلام و سنت رسول خدا _ صلّی الله علیه و آله _ و ائمه _ علیهم السلام _ حجت شرعی است و یک فقیه می تواند با استناد به حدیث و یا سیرة حضرت فاطمه زهرا (س) فتوا بدهد همان طور که با استناد به حدیث پیامبر و امام فتوا می دهد. از این نیز معلوم می شود که حضرت زهرا دارای مقام عصمت است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. فاطمه الگوی زن مسلمان، احمد صادقی اردستانی
2. الکلمة الغراء فی تفضیل الزهرا، سیدعبدالحسین شرف الدین، ترجمة محسن بیدارفر
3. صدیقة طاهره. عقیقی بخشایشی
4. امامت و انسان کامل، امام خمینی.
پاورقی ها:
[1] . فیاض لاهیجی ، عبدالرزاق ،گوهر مراد، مطلب سوم از مقدمه، ص 49، (فرق بین کلام و حکمت) نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1372 ش.
[2] . مجلسی ، محمدباقر ، بحارالانوار، 43، باب 3، حدیث 26، ص 26، نشر داراحیاء التراث العربی بیروت، 1403 ق.
[3] . جوادی آملی ، عبدالله، پیرامون وحی الهی، ، مقاله سوم، ص 225، نشر الزهرا، تهران، چاپ سوم، بی تا.
[4] . حسن زاده آملی ، شرح فص حکمة عصمتیّه فی کلمة فاطمیة ، ص 153، انتشارات نشر طوبی، قم، 1379 ش.
[5] . مصباح یزدی ، آموزش عقاید، ج 2، ص 192، نشر سازمان تبلیغات، تهران، 1367 ش.
[6] . حسن زاده آملی، شرح فصّ حکمة عصمتیه فی کلمة فاطمیة، ص 159، نشر پیشین.
[7] . شیخ طوسی ، کتاب الغیبه، ص 173 (توقیع اول)، نشر مکتبته نینوا، تهران، بی تا.
- [سایر] آیا حضرت زهرا س دارای مقام عصمت هستند؟
- [آیت الله علوی گرگانی] دلائل عصمت حضرت زهرا (س) چیست؟
- [سایر] دلیل بر عصمت حضرت زهرا (س) چیست؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شده است؟
- [سایر] آیا حضرت فاطمه معصومه (س) معصوم هستند؟ مستند روایی آن کدام است؟ در صورت منفی بودن چرا به وی لقب معصومه دادهاند؟
- [سایر] برای اثبات عصمت حضرت زهرا س به چه منابعی مراجعه شود؟
- [سایر] چرا از بین دختران پیامبر گرامی اسلام(ص)، فقط حضرت فاطمه(س)، معصوم بودند؟
- [سایر] چرا قبر مطهر حضرت زهرا(س) مخفی است؟ چرا حضرت زهرا(س) وصیت کردند که ایشان را شبانه دفن کنند؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه معصومه(س) ازدواج نکردند؟
- [سایر] دلیل عصمت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) چیست ؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).