چرا امام حسین علیه السلام با کاری غیر از قیام و انقلاب، کارگزاران حکومتی را به صورت مسالمت آمیز متوجه اشتباهشان نکردند؟
برای روشن شدن پاسخ باید نکاتی را متذکّر شویم: 1. رفتار مسالمت آمیز و امر به معروف و نهی از منکر آن ها به شیوه هایی غیر از قیام و مبارزه لازمه اش آن است که خود آمر و ناهی، اصل حکومت و زمامداری را قبول کند و به برخی از شیوه های حکومت داری آن ها منتقد باشد که در این صورت فرد بر خود لازم نمی داند که بر علیه آن ها قیام کند. 2. لازمه قبول کردن هر حکومتی بیعت با حاکم آن حکومت است و معنای بیعت صحیح ابراز آمادگی در فرمان بردن از اوامر خلیفه و فداکاری در راه انجام اوامر او است. بنابر این باید گفت کسی که اصل یک حکومت را قبول ندارد و آن را خلاف اسلام و استبدادی معرفی می کند و آن را منطبق با وحی الهی نمی داند بلکه آن را ناشی از افکار جاهلیت می داند، تمام فسق و فجورها و ظلم هایی که در این حکومت اعمال می شود را چگونه می تواند قبول کند تا بعد از آن نوبت به رفتار مسالمت آمیز برسد؟! حکومتی که اساس آن اشتباه و غاصبانه است دیگر راهی غیر از قیام بر علیه آن نمی ماند. اگر امام علیه السلام با یزید بیعت می کرد معنایش امضای فسق و فجور، تجاهر به منکرات و معاصی، تضییع حقوق مردم، تایید ظالمان، ستمگران و فاسقان و فاجران بود و صدور آن از مثل امام حسین علیه السلام امکان شرعی و عرفی و عقلی نداشت. (بیان این نکته لازم است که یزید تصمیم قاطع گرفته بود که با تهدید و یا قتل، اجازه هیچ گونه فعالیت را به دیگران ندهد به طوری که قبل از انتشار خبر مرگ معاویه سعی داشت از امام حسین علیه السلام و عبد الله بن زبیر بیعت بگیرد حتی با تهدید به قتل).[1] (وقتی ولید استاندار مدینه، امام حسین علیه السلام را به سوی استانداری دعوت کرد و خبر مرگ معاویه را به آن حضرت داد و نامه ای را که یزید برای گرفتن بیعت به او نوشته بود قرائت کرد و امام علیه السلام در آن موقع با سخنانی از بیعت کردن دوری جست ، مروان در این هنگام گفت به خدا سوگند اگر حسین در این ساعت بیعت نکند دیگر بر او قدرت نخواهی یافت؛ او را حبس کن و نگذار از این جا خارج شود مگر آن که بیعت کند و یا گردنش را بزن).[2] ولی ولید چنین کاری نکرد و نخواست دستش به خون امام علیه السلام آغشته شود. بنابر این با توجه به مطالب گذشته به خوبی روشن می شود که یزید از ابتدا قصد قتل امام علیه السلام را داشت چون که به خوبی فهمیده بود امام علیه السلام کسی نیست که حکومت فردی به این فاسقی را قبول کند. پس چگونه با این احوالات کسی که خود، شرع ناطق و رفتارش سنّت برای مسلمین است می تواند با این افراد فاسق از راه مسالمت آمیز در بیاید. پی نوشتها: [1]. اقتباس از کتاب پرسش ها و پاسخ ها، نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه، ص 100. [2] . الیعقوبی احمد بن محمد بن واضح، تاریخ یعقوبی، بیروت، انتشارات دار صادر، ج 2، ص 15. منبع : اندیشه قم
عنوان سوال:

چرا امام حسین علیه السلام با کاری غیر از قیام و انقلاب، کارگزاران حکومتی را به صورت مسالمت آمیز متوجه اشتباهشان نکردند؟


پاسخ:

برای روشن شدن پاسخ باید نکاتی را متذکّر شویم:
1. رفتار مسالمت آمیز و امر به معروف و نهی از منکر آن ها به شیوه هایی غیر از قیام و مبارزه لازمه اش آن است که خود آمر و ناهی، اصل حکومت و زمامداری را قبول کند و به برخی از شیوه های حکومت داری آن ها منتقد باشد که در این صورت فرد بر خود لازم نمی داند که بر علیه آن ها قیام کند.
2. لازمه قبول کردن هر حکومتی بیعت با حاکم آن حکومت است و معنای بیعت صحیح ابراز آمادگی در فرمان بردن از اوامر خلیفه و فداکاری در راه انجام اوامر او است.
بنابر این باید گفت کسی که اصل یک حکومت را قبول ندارد و آن را خلاف اسلام و استبدادی معرفی می کند و آن را منطبق با وحی الهی نمی داند بلکه آن را ناشی از افکار جاهلیت می داند، تمام فسق و فجورها و ظلم هایی که در این حکومت اعمال می شود را چگونه می تواند قبول کند تا بعد از آن نوبت به رفتار مسالمت آمیز برسد؟! حکومتی که اساس آن اشتباه و غاصبانه است دیگر راهی غیر از قیام بر علیه آن نمی ماند.
اگر امام علیه السلام با یزید بیعت می کرد معنایش امضای فسق و فجور، تجاهر به منکرات و معاصی، تضییع حقوق مردم، تایید ظالمان، ستمگران و فاسقان و فاجران بود و صدور آن از مثل امام حسین علیه السلام امکان شرعی و عرفی و عقلی نداشت.
(بیان این نکته لازم است که یزید تصمیم قاطع گرفته بود که با تهدید و یا قتل، اجازه هیچ گونه فعالیت را به دیگران ندهد به طوری که قبل از انتشار خبر مرگ معاویه سعی داشت از امام حسین علیه السلام و عبد الله بن زبیر بیعت بگیرد حتی با تهدید به قتل).[1]
(وقتی ولید استاندار مدینه، امام حسین علیه السلام را به سوی استانداری دعوت کرد و خبر مرگ معاویه را به آن حضرت داد و نامه ای را که یزید برای گرفتن بیعت به او نوشته بود قرائت کرد و امام علیه السلام در آن موقع با سخنانی از بیعت کردن دوری جست ، مروان در این هنگام گفت به خدا سوگند اگر حسین در این ساعت بیعت نکند دیگر بر او قدرت نخواهی یافت؛ او را حبس کن و نگذار از این جا خارج شود مگر آن که بیعت کند و یا گردنش را بزن).[2] ولی ولید چنین کاری نکرد و نخواست دستش به خون امام علیه السلام آغشته شود.
بنابر این با توجه به مطالب گذشته به خوبی روشن می شود که یزید از ابتدا قصد قتل امام علیه السلام را داشت چون که به خوبی فهمیده بود امام علیه السلام کسی نیست که حکومت فردی به این فاسقی را قبول کند.
پس چگونه با این احوالات کسی که خود، شرع ناطق و رفتارش سنّت برای مسلمین است می تواند با این افراد فاسق از راه مسالمت آمیز در بیاید.
پی نوشتها:
[1]. اقتباس از کتاب پرسش ها و پاسخ ها، نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه، ص 100.
[2] . الیعقوبی احمد بن محمد بن واضح، تاریخ یعقوبی، بیروت، انتشارات دار صادر، ج 2، ص 15.
منبع : اندیشه قم





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین