اولین برخورد مسلحانه پس از غدیر چگونه شکست خورد؟
پاسخ از حجت الاسلام محمد دشتی(ره): مخالفان ولایت امیرالمؤمنین (ع) که فکر می کردند در بن بست کاملی قرار که تصمیم نهایی را گرفتند، و آن ترور پیامبر اکرم (ص) بود که بگونه ای طبیعی با رم دادن شتر آن حضرت در ((عقبه)) که راه کوهستانی ، و دره های عمیق داشت به اهداف خود برسند، با یکدیگر گفتند: بر سر راه کوهستانی ((عقبه)) کمین کرده و با پرتاب سنگ و چوب و آلاتی که صداهای وحشتناک تولید کند، شتر پیامبر (ص) را رم می دهیم تا سقوط کند و در آن دره های عمیق فرو غلطد، آنگاه از تاریکی شب بهره جسته فرار می کنیم ، و فردا همه جا می گوئیم که مرگ پیامبر یک حادثه طبیعی بود. اب رفتند و بر سر راه کمین کرده و منتظر رسیدن شتر پیامبر (ص) و همراهان شدند. رسول گرامی اسلام به وسیله فرشته وحی از نقشه آنان آگاهی یافت ، چون به عقبه نزدیک شدند، به حذیفه بن یمان ، و عمار یاسر فرمود تا یکی عنان شتر را در دست گیرد، و دیگری شتر را هدایت کند. منافقان کمین کرده ، هر چه داشتند پرتاب نمودند، و با سر و صداهای گوناگون سعی کردند، شتر را رم دهند که به امر خدا هیچ تزلزلی در حرکت شتر پدید نیامد، و ترور نافرجام ماند. ترور پیامبر (ص) این فرصت طلایی را نمی توانستند از دست بدهند که با شمشیرهای برهنه ، خود به پیامبر (ص ) حمله کردند، ولی با مقاومت بی نظیر عمار یاسر و حذیفه روبرو شدند.اگر اندکی درنگ می کردند دیگر یاران پیامبر (ص) که پیوسته و آهسته در یک کاروان بزرگ در حرکت بودند سر می رسیدند و کار همه منافقان تباه می شد. پس ناچار فرار کردند. حذیفه گفت یا رسول الله آنها چه کسانی بودند؟پیامبر فرمود نگاه کن : در آن هنگام برقی جهید و چهره آنان آشکار دیده شد که حذیفه با شگفتی آنها را شناسایی کرد. ترور نافرجام و افشای اسامی دست اندرکاران ، اولین زنگ خطر در امت اسلامی به صدا در آمد که مخالفان به آخر خط رسیدند، و از هیچگونه اقدامی دست بردار نیستند، که اندوهی بر دل یاران پیامبر (ص) نشست ، و با نگرانی و با مراقبت شدیدتری در حفظ جان رسول خدامی کوشیدند. همه می دانستند چه اختلافاتی پدید خواهد آمد. و به روشنی ، حوادث تلخ آینده را می نگریستند. که نگرانیها و گریه های رسول خدا در آستانه رحلت ، برای تنهای علی (ع) و اهل بیت گرامی او بر همین اساس شکل می گرفت . www.balagh.net
عنوان سوال:

اولین برخورد مسلحانه پس از غدیر چگونه شکست خورد؟


پاسخ:

پاسخ از حجت الاسلام محمد دشتی(ره):
مخالفان ولایت امیرالمؤمنین (ع) که فکر می کردند در بن بست کاملی قرار که تصمیم نهایی را گرفتند، و آن ترور پیامبر اکرم (ص) بود که بگونه ای طبیعی با رم دادن شتر آن حضرت در ((عقبه)) که راه کوهستانی ، و دره های عمیق داشت به اهداف خود برسند، با یکدیگر گفتند: بر سر راه کوهستانی ((عقبه)) کمین کرده و با پرتاب سنگ و چوب و آلاتی که صداهای وحشتناک تولید کند، شتر پیامبر (ص) را رم می دهیم تا سقوط کند و در آن دره های عمیق فرو غلطد، آنگاه از تاریکی شب بهره جسته فرار می کنیم ، و فردا همه جا می گوئیم که مرگ پیامبر یک حادثه طبیعی بود.
اب رفتند و بر سر راه کمین کرده و منتظر رسیدن شتر پیامبر (ص) و همراهان شدند. رسول گرامی اسلام به وسیله فرشته وحی از نقشه آنان آگاهی یافت ، چون به عقبه نزدیک شدند، به حذیفه بن یمان ، و عمار یاسر فرمود تا یکی عنان شتر را در دست گیرد، و دیگری شتر را هدایت کند.
منافقان کمین کرده ، هر چه داشتند پرتاب نمودند، و با سر و صداهای گوناگون سعی کردند، شتر را رم دهند که به امر خدا هیچ تزلزلی در حرکت شتر پدید نیامد، و ترور نافرجام ماند.
ترور پیامبر (ص) این فرصت طلایی را نمی توانستند از دست بدهند که با شمشیرهای برهنه ، خود به پیامبر (ص ) حمله کردند، ولی با مقاومت بی نظیر عمار یاسر و حذیفه روبرو شدند.اگر اندکی درنگ می کردند دیگر یاران پیامبر (ص) که پیوسته و آهسته در یک کاروان بزرگ در حرکت بودند سر می رسیدند و کار همه منافقان تباه می شد. پس ناچار فرار کردند.
حذیفه گفت یا رسول الله آنها چه کسانی بودند؟پیامبر فرمود نگاه کن : در آن هنگام برقی جهید و چهره آنان آشکار دیده شد که حذیفه با شگفتی آنها را شناسایی کرد.
ترور نافرجام و افشای اسامی دست اندرکاران ، اولین زنگ خطر در امت اسلامی به صدا در آمد که مخالفان به آخر خط رسیدند، و از هیچگونه اقدامی دست بردار نیستند، که اندوهی بر دل یاران پیامبر (ص) نشست ، و با نگرانی و با مراقبت شدیدتری در حفظ جان رسول خدامی کوشیدند. همه می دانستند چه اختلافاتی پدید خواهد آمد.
و به روشنی ، حوادث تلخ آینده را می نگریستند. که نگرانیها و گریه های رسول خدا در آستانه رحلت ، برای تنهای علی (ع) و اهل بیت گرامی او بر همین اساس شکل می گرفت .
www.balagh.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین